
بيرون کند. اما با شورش اميرکا ثائري او ناچارا به هوسم باز گشت654. ودر در گيري با ثائري مدتي به اسارت وي درآمد. البته ثائري بر اثر اعتراضات مردم گيل وديلم ابنداعي را آزاد کرد. و بر زعامت او گردن نهاد.655 و حتي خواهر خود را به عقد وي در آورد.656 ابنداعي سرانجام در سال 359 ق يا 360 ق657 به دست همسرش که خواهر اميرکا ثائري بود. مسموم شد.658 عدهاي نيز گفتهاند:ابن داعي به با دسيسه حاکم طبرستان مسموم شده است.659 مزارش در هوسم مشهور و همواره زيارتگاه مردم بوده است.660
3-1- 8- 5- تجهيز سپاه توسط ابنداعي براي جهاد با روم
ابن داعي تلاش داشت به نوعي دامنه قيام خود را در سراسر جهان اسلام گسترش دهد. از اينرو براي اخذ بيعت نامههاي را به مناطق مختلف و به برخي از زمامداران اسلامي ارسال کرد. وحتي برخي از علماي عراق وحجاز به ويژه معتزليان با وي بيعت کردند.661 که برخي از بيعت 4000 عالم مسلمان با ايشان گزارش ميدهند.662 يکي از ابنداعي اقدامات فرا منطقهاي وي فراخوان جهاد با روم است. در اواخر سال 353 ق سپاهيان روم شرقي شهرهاي اسلامي چون مصيصه وطرطوس در شام را تصرف کردند.663 از اينرو ابنداعي لشکري را در گيلان براي مقابله با روميان درطرطوس آماده وتجهيز کرد.664 برخي از منابع از فراخوان وي براي جهاد سخن به ميان آوردهاند.665 ظاهرا همان جهاد با روميان منظور بوده است. به هر روي با شورش اميرکا ثائري اين اقدام وي ناتمام ماند.666
3-1- 7- 6- تلاش ابنداعي براي رفع اختلافات مذهبي زيديان گيل وديلم
يکي از مهمترين اقدامات ابنداعي در گيل وديلم آشتي بين دو گروه زيديه (ناصريه و قاسميه) آن مناطق بوده است. چون تاقبل از ورود ابنداعي مردم ديلم پيرو فقه قاسم رسي و مردم گيلان پيرو فقه ناصر اطروش بودهاند. و با همديگر درگيري مذهبي داشتند تاجايي که آنان يکديگر را به گمراهي وفسق و حتي کفر متهم ميکردند.667 (در فصل پاياني از اين اختلافات سخن خواهيم گفت) ابنداعي با طرح موضوع “کل مجتهد مصيب”668 موفق شد بسياري از قاسميان وناصريان را آشتي دهد وآتش دشمني ميان آنان را تا حد زيادي فرونشاند.669
3-1- 8- 6- ارتباط ابنداعي با اهل سنت
از آنجاييکه ابنداعي در نزد اساتيد سني مذهبي چون ابوالحسن کرخي حنفي و ابوعبدالله بصري معتزلي تلمذ کرده بود. از اينرو به پارهاي از ديدگاهها وباورهاي اهل سنت تمايل نشان ميداد. او طلحه وزبير از مخالفان امام علي (ع) را از اهل بهشت بر ميشمرد.670 و معاويه نيز مورد لعن ودشنام قرار نميداد.671 در حالي که عموم زيديه و اماميه وحتي فرقه خوارج به کفر و جاودانگي در آتش طلحه، زبير، معاويه و هرآن کس که در جمل و صفين با امام علي (ع) جنگيده است. باور داشتهاند.672 از اين روست برخي از نويسندگان اهل سنت از تشيع بدون افراط وي سخن به ميان آوردهاند.673 به نظر ميرسد به خاطر اين افکارش ازحمايت حنبيليان غرب سفيدرود که ازدشمنان ديرينه زيديان به شمار ميرفتند674 برخوردار بوده است.675 ودر اين راستا ذهبي (م 748ق) نويسنده سني مذهب با تعابيري چون “الکبير الرئيس المعظم الشريف” او را ميستايد.676 در حالي که اين نويسنده هيچگاه از علويان عظيم الشاني چون ناصر کبير اينگونه سخن به ميان نياورده است. از اينرو عدهاي از زيديان گيل وديلم برخي از انديشههاي ابنداعي را برنمي تافتند. و او را به داشتن گرايش معتزلي يا حنفي متهم ميکردند.677 ابوطالب هاروني از بي مهري و بي ادبي مردم گيل وديلم وحتي علماي زيدي آن سامان نسبت به وي خبر ميدهد.678 احتمال ميرود آن برخوردهاي منفي به دليل گرايش ابنداعي به بعضي از مباني اهل سنت ناشي شده باشد. ناگفته نماند که ابنداعي در مساله امامت امير المومنين علي (ع) ومساله سهم ذوي القربي هيچگاه ديدگاههاي اهل سنت را نپذيرفت. وحتي در اين باره با استادش ابوعبدالله بصري بسيار بحث وگفتگو ميکرد.679 به دليل حساسيت بالاي ابنداعي درباره آن مسائل، ابوعبدالله بصري شاگردان خود را از بحث در پيرامون آن دو موضوع در حضور ابنداعي منع کرد680.
3-1-9- قيام وحکومت داعي ثائري (م اواخر قرن4) برگيلان
ابوالحسن علي بنحسين (الثائر في الله دوم) بنجعفر (الثائر في الله اول) بنمحمد بنحسين بنعلي بنحسن بنعلي بنعمر اشرف بنزين العابدين (ع) ملقب به “الداعي” در گيلان برعليه ابومحمد ناصري قيام کرد. او ناصري را شکست و برحکومت گيلان دست يافت.681 از زمان قيام داعي ثائري اطلاعي در دست نيست. ولي با توجه به اينکه ابومحمد ناصري سالها پس از سال 360ق بر گيلان حکمفرما بوده است.682 احتمالاً قيام وي در اواخر دهه شصت سال 360ق صورت گرفته باشد. در سال 370ق فخر الدوله بويهي از دست برادرش عضدالدوله متواري و به نزد داعي ثائري در هوسم پناهنده گرديد ومدتي را در آنجا به سر برد.683 از پايان کار داعي ثائري نيز سخني به ميان نيامده است.
3-1-10- قيام الثائر بالله ثائري (م اواخر قرن4) در گيلان
سيد ثائر بالله بنمهدي بنجعفر (الثائر في الله اول) بنمحمد بنحسين بنعلي بنحسن بنعلي بنعمر اشرف بنزين العابدين (ع) در گيلان دست به قيام زد.684 احتمال ميرود الثائر بالله لقب وي بوده باشد. از اينرو اسم او نامعلوم است. خاندانش (جد و پدر وعموهايش) همان گونه که اشاره شد، سالها حکومت گيلان را به دست داشتهاند. پس از مرگ پدرش در سال 351ق،685 عموها و عمو زادهاش تا سال 370ق686 با فراز و نشيب در گيلان حکمفرما بودهاند. ولي از زمان قيام وي گزارشي درست نيست. با توجه به زمان حکمراني برخي از منسوبين الثائر بالله، احتمالاً قيام ايشان در دهههاي آخر قرن چهارم صورت گرفته است. ابنبابويه رازي رجال شناس و فهرست نگار امامي درباره الثائر بالله مينويسد: او ابتدا بر مذهب زيديان بوده است. و با خروج در گيلان امامت زيديان آن ديار را برعهده گرفت. ولي سپس او به مذهب اماميه گرايش پيدا نمود. وحتي ادعاي ملاقات با امام زمان را نيز مطرح ميکرد687. شايد تغيير مذهب وي موجب شده است. تا ابوالحسن گيلاني در نامه خويش به عالمان يمن، نام ايشان را در عداد امامان زيدي گيلان ذکر نکرده است. از سال وفات وي چيزي دانسته نيست.
3-1-11- قيام هادي صغير (م اواخر قرن4) در ديلم
ابوالحسين يحيي بنمحمد المرتضي بنيحيي الهادي الي الحق بنحسين بنقاسم رسي بنابراهيم بناسماعيل بنابراهيم بنحسن مثني بنحسن (ع) ملقب “الهادي” در ديلم قيام کرد.688 به نقل پارهاي از منابع او قبل از قيام المؤيد بالله هاروني در سال 380ق، در ديلم قيام کرده است.689 ولي از زمان قيام وي چيزي گزارش نشده است. جدش هادي الي الحق بنيانگذار حکومت علويان يمن به شمار ميرود. پدر ايشان نيز مدتي را پس از جدش هادي الي الحق امامت زيديان يمن را برعهده داشته است.690 هادي صغير نخستين کسي است که براي ترويج افکار جدش امام قاسم رسي ونيز امام هادي الي الحق در ديلم اهتمام ورزيد. وشا گرداني را نيز تربيت کرد.691 احتمالاً وي همان امام ابوالرضا (در ادامه ذکر ميکنيم) مدفون در اسبچين گيلان باشد.
3-1-12- قيام المعتضد علوي (م اواخرقرن4) در ديلم
ابومحمد عبدالله بنمحمد المنتصر بنقاسم المختار بناحمد بنيحيي (هادي الي الحق) بنحسين بنقاسم بنابراهيم بناسماعيل بنابراهيم بنحسن بنحسن (ع)ملقب به “المعتضد”692 در ديلم قيام کرد. و بسياري از ديلميها گرد او جمع شده و باوي بيعت کردند.693 خاندان وي (بني مختار) در صعده يمن حضور حضور داشتهاند. واز جايگاه بلندي در آن سامان برخوردار بودهاند.694 المعتضد مدتي را نيز در صعده حاکم بوده است.695 اما از چگونگي ودليل عزيمت وي به ديلم و نيز از زمان و سرانجام قيام او هيچ گونه گزارشي در دست نيست.
3- 1 – 13- قيام برکات علوي (م اواخرق4) در ديلم
برکات بنعلي الشاعر بنعبدالله بنمحمد بنقاسم رسي بنابراهيم بناسماعيل بنابراهيم بنحسن بنامام حسن مجتبي (ع) در منطقه ديلم دست به قيام زد.696 برادرش قاسم عياني (م 393ق) نيز مدتي در يمن حکمران بوده است.697 از چگونگي و سرنوشت قيام برکات علوي اطلاع نداريم. ظاهرا او در تداوم نهضت خود ناموفق بوده است. از اينرو به يمن بازگشت و مدتي نيز به دليل نامعلوم از سوي خاندانش در يمن مورد خشم قرار گرفت.698 شايد غضب خاندان برکات به خاطر عدم لياقت وصلاحيت وي در راه اندازي قيام بوده باشد.
3- 1- 14- قيام ابوالرضا علوي (م اواخر قرن4) در ديلم
بنا به سخن امام منصور بالله ابوالرضا قبل از قيام امام المؤيد بالله هاروني، امام ابوالرضا در ديلمان قيام کرده است.699 از نام و نسب ونيز زمان قيام وي چيزي دانسته نيست. يوسف بنابي الحسن گيلاني در نامهاي به امام منصور بالله (م) تاکيد کرده است که کسي در امامت ابوالرضا ترديد به خود راه نميدهد.700 که اين سخن از جايگاه بلند وي در نزد زيديان حکايت دارد. امام ابوالرضا يکي از مخالفان سرسخت اسماعيليان به شمار ميرفت وبا هرگونه نرمش يا سازش در برابر آنان به شدت مخالفت ميورزيد.701 از او به عنوان احيا کننده انديشههاي قاسم رسي (ظاهرا در ديلم) نام بردهاند. وامام ابوطالب هاروني (م 424ق) نيز کتاب الاحکام امام هادي الي الحق نواده قاسم رسي را نيز در پيش وي تلمذ کرده است.702 ازاينرو احتمال ميرود وي همان هادي صغير نوه هادي الي الحق باشد. چون ابوطالب هاروني به صراحت ميگويد که کتاب الاحکام را به همراه کتاب المنتخب در نزد هادي صغير فراگرفته است.703 مگر اينکه هاروني کتاب الاحکام را در نزد دو نفر تلمذ کرده باشد. فرجام قيام ابوالرضا نيز مانند آغاز آن نامعلوم ميباشد. برخي از منابع از محل دفن وي در اسبچين ديلمان خبر دادهاند.704
3-1- 15- حکومت ابوزيد ثائري (م اواخر قرن4) بر هوسم گيلان
ابوزيد ثائري مدتي قبل از قيام مؤيد بالله هاروني حکومت هوسم در گيلان را در اختيار داشت. از نام و سال به قدرت رسيدن وي چيزي در منابع ذکر نشده است. با توجه به شهرت “ثائري” احتمال ميرود ايشان به خاندان زمامدار آل ثائر (که قبلا از آنان سخن به ميان آمد) منتسب باشد. برخي از منابع از حکمراني ابوزيد ثائري در هوسم در اواخر قرن چهارم اندکي قبل از قيام مؤيد بالله هاروني سخن به ميان آوردهاند.705 ابوزيد ثائري پس از قيام و حمله مؤيد بالله به هوسم، به سوي ديلم متواري گرديد. و به مدت دو سال در ديلم به سر برد آنگاه با مؤيد بالله هاروني سازش نمود وبه نزد وي در هوسم بازگشت.706 همکاري ابوزيد با هاروني تداوم پيدا نکرد. چون هاروني به فقه ناصر اطروش پايبند نبوده و در امور مالي سختگيري ميکرد.707 از اينرو ابوزيد با مؤيد بالله هاروني به مخالفت برخاست. و هاروني به ناچار از هوسم خارج شد و به سوي يکي از مناطق گيلان رفت. و پس مدتي با حمايت برخي از اهالي گيلان به هوسم بازگشت.708 ابوزيد ثائري با تطميع مالي، اطرافيان هاروني را به سمت خود جذب کرد. اين بار هاروني پس از دو ماه اقامت در هوسم مجبور به فرار به سوي ري گرديد. و ابوزيد دوباره بر هوسم سيطره يافت.709 ثائري مدتي را در هوسم حاکم بود تا آنکه يکي از علويان به ابوالفضل ناصري بر وي شوريد و جاي او را در هوسم گرفت. و ابوزيد به ري گريخت ودر آنجا ضمن عذر خواهي از مؤيد بالله، تلاش نمود او را براي حمله به هوسم متقاعد نمايد.710 گويا در اين کار موفقيتي به دست نياورد. سر انجام به تنهاي رهسپار هوسم وبه جنگ ابوالفضل ناصري شتافت. او هرچند ابتدا موفق شد بر ناصري فائق بيايد. اما پس از مدت کوتاهي از ناصري شکست خورده وبه دست وي به قتل رسيد.711
3-1-16- حکومت ابوالفضل ناصري (م اواخر قرن4) در هوسم گيلان
ابوالفضل ناصر ناصري از نوادگان ناصر اطروش پس از قتل ابوزيد ثائري مدتي بر هوسم گيلان حکومت کرد.712 از زمان دقيق قيام وحکومت ناصري چيزي نميدانيم. ولي برخي منابع تاريخي از حکمراني وي بر هوسم اندکي قبل از قيام و حکومت مؤيد بالله هاروني (اواخر قرن چهارم تا 411ق) خبر ميدهند.713 ناصري پس از قيام عليه ابوزيد ثائري وقتل ايشان در اواخر قرن چهارم حکومت هوسم را برعهده گرفت.714 خاندان
