
هنگامى كه لباستان را كنار مىگذاريد وبا همسر خود هستيد.
“لا يَرْجُونَ نِكاحاً” زنان از كار افتادهاى كه اميد ازدواج ندارند.
مراد از جملهى “يَضَعْنَ ثِيابَهُنَّ” اين نيست كه زنان سالخورده مجازند عريان شوند، زيرا در آيه قبل نيز مراد از “تَضَعُونَ ثِيابَكُمْ” در آوردن لباسهاى بيرون بود، نه تمام لباسها، به علاوهاز امام صادق (ع) سوال شد مقصود از َ أ يَضَعْنَ ثِيابَهُنَّ چيست امام فرمود: الْجِلْبَابَ وَ الْخِمَارَ إِذَا كَانَتِ الْمَرْأَةُ مُسِنَّة (کليني، 1363، ج5: 522 )؛ جلباب و روسري، هنگامي که زن به سالخوردگي رسيده است.
اصل مسألهى حجاب از احكام ثابت و ضرورى اسلام است، ولى مسائل مربوط به كيفيّت پوشش، بر اين اساس تنظيم مىشود كه تمايلات جنسى را تحريك نكند و عامل حفظ عفّت و پاكدامنى باشد (قرائتي، 1383، ج8: 21).
از جمله “ان يستعففن خيرٌ لهنّ” ميتوان يك قانون كلّي را استنباط كرد و آن اينست كه از نظر اسلام هر قدر زن جانب عفاف و ستر (پوشش) را مراعات كند پسنديدهتر است و رخصتهاي تسهيلي و ارفاقي كه به حكم ضرورت درباره وجه وكفين و غيره داده شده است، اين اصل كلي اخلاقي را نبايد از ياد برد.
شهيد مطهري در مسئله حجاب مينويسد: وقتي زن پوشيده و سنگين از خانه بيرون رود و جانب عفاف و پاكدامني را رعايت كند افراد فاسد و مزاحم جرأت نميكنند متعرّض آنها شوند (شهيد مطهري، 1366: 177 و 188).
لازم به ذکر است سالخوردگى به همراه بىميلى به ازدواج اجازه كنار گذاشتن روسرى و روپوش را به زنان مي دهد، اما توصيه مي شود که اين گونه زنان جانب عفت را لحاظ کنند که براي آن ها بسيار مفيد تر است و اين آزادي نبايد سبب سوء استفاده آن ها شوند، نوع لباس هر چه به عفت نزديكتر باشد، بهتر است، حفظ عفت به عنوان تکيه گاه اصلي در موضوع حجاب مطرح است که با برداشته شدن حجاب به آن سفارش مي شود.
2-2-5- فلسفه پوشش
2-2-5-1- حق الهي
هدف از آفرينش هر فرد انسان، عبارت از همان هدف آفرينش بشريت است؛ يعني رسيدن به کمال بشري و بهره بردن از بيشترين فضايلي که يک انسان مي تواند به آن فضايل آراسته بشودو به قرب الهي رسد حجاب زن به عنوان حقالله مطرح است و يک مسأله ي ارزشي است ، اگرچه مقدمه اي است براي چيزهاي بالاتر، اما خود يک مسأله ي ارزشي است . ما روي حجاب اين قدر مقيديم، به اين دليل که حفظ حجاب به زن کمک مي کند تا بتواند به آن رتبه ي معنوي عالي خود برسد و دچار آن لغزشگاه هاي بسيار لغزنده يي که سر راهش قرار داده اند، نشود .
حضرت رسول(ص) ميفرمايد: حقوق خداوند متعال بزرگتر از آن است که توسط بندگان ادا شود و نعمتهاي خداوند بيشتر از آن است که به شمارش آيد. ( مجلسي ، ج77: 76).
و حضرت علي(ع) ميفرمايد: “خداوند بر بندگان حقي قرار داده و آن اين است که او را اطاعت کنند. (نهج البلاغه، ح 214).
شارع مقدس حجاب را واجب کرده است، حفظ اين واجب الهي اطاعت از اوست و اطاعت از او حقي است که بر بندگان نهاده است و هر انسان باورمندي بايد تعبدا و نه فقط به خاطر مصالح عمومي و… اين حق و حد الهي را ادا کند. پس حکمت حجاب، سنجش ميزان عبوديت واطاعت بندگان است. بانوان با حفظ حجاب ميتوانند اطاعت را که روح و پيام اصلي عبادات بشر است اثبات کنند و در زمره اطاعتکنندگان الهي قرار گيرند.
2-2-5-2- حفظ حرمت زن
اولين حق طبيعي انسان، كرامت و حرمت اوست و خداوند اين امتياز را به همراه آفرينشش به او عطا نمود:
(وَ لَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَ حَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَي كَثِير مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلا) (اسراء/ 70); ما آدمي زادگان را گرامي داشتيم و آن ها را در خشكي و دريا (بر مركب هاي راهوار) حمل كرديم و از انواع روزي هاي پاكيزه بهره مندشان ساختيم و آنان را بر بسياري از موجوداتي كه خلق كرديم، برتري بخشيديم.
با اندکي تدبر در آيات قرآن فلسفه حجاب را به گونهاي صريح ميبينيم و مييابيم که احترام و حرمت زن، فلسفه حقيقي و يا يکي از فلسفههاي حجاب است، بانوان به عنوان نيمي از جامعه اسلامي که در دامان خود انسانهاي پاک و برجسته ميپرورانند، داراي حرمت واحترام ويژهاي ميباشند. مفسران وانديشهگران بر اين باور هستند که قرآن کريم وقتي درباره حجاب سخن ميگويد، ميفرمايد: حجاب عبارت است از يک نحوه احترام گذاردن و حرمت قائل شدن براي زن که نامحرمان او را از ديد حيواني ننگرند. در قرآن علت و فلسفه حجاب را چنين ذکر ميکند که: ذلِكَ أَدْنى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْن (اعراف/59)، يعني براي اينکه شناخته شوند ، تا آنها مورد توجه نگاههاي ناپاک قرار نگيرند و احترام آنان حفظ گردد و مورد اذيت واقع نگردند، چرا که آنان تجسم حرمت و عفاف جامعه هستند و حرمت دارند.
اسلام مخصوصاً تأكيد كرده است كه زن هر اندازه متينتر و باوقارتر و عفيف تر حركت كند و خود را در معرض نمايش براى مرد نگذارد بر احترامش افزوده مىشود. (مطهرى، ج19: 440)
در ادامه آيه 31 نور خداوند مي فرمايد که زينتها و زيباييهاي زنان در مقابل نامحرم آشکار نشود، تا آنها مورد توجه نگاههاي ناپاک قرار نگيرند و احترام آنان حفظ گردد. در حقيقت حجاب عبارت است از يک نحوه احترام گذاردن و حرمت قائل شدن براي زن که نامحرمان او را از ديد حيواني ننگرند. اگر معرفت انسان به شريعت و تعاليم ديني بالا رفته و قرآن را که آئيننامه سعادت و کمال بشر است درک کند، به عظمت حجاب پي برده و ميفهمد کم حجابي ثمره ي عدم معرفت و شناخت حقيقي جايگاه زن در هستي است.
2-2-5-3- مبارزه با نفس
ميل به خودنمايى و خودآرايى مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلبها و دلها مرد شكار است و زن شكارچى، همچنان كه از نظر تصاحب جسم و تن، زن شكار است و مرد شكارچى. ميل زن به خودآرايى از اين نوع حس شكارچي گرى او ناشى مىشود. (مطهرى، ج19: 437)
ميل به خودنمايي و جلوه گري به مصالحي در سرشت زن، نهفته است كه بايد در مسير درست و هدف والا به كار گرفته شود. بي گمان اين گرايش در وجود زن اگر همچون ميل ها به درستي به كار گرفته شود، ثمرات زندگيش، سودمند خواهد شد. چرا كه هيچ گرايش دروني بدون جهت در جان انسان به وديعت نهاده نشده است. اما اگر اين گرايش، مرزي نداشته باشد و خودنمائي و جلوه گري همواره و در همه جا نمود داشته باشد، قطعاً فسادآفرين خواهد بود و در ايجاد زمينه هاي ناهنجاري در جامعه تاثير خواهد كرد. پوشش مهمترين عامل در تعديل ميل به خود نمايي است. امام علي (ع)با اشاره لطيفي به اين مطلب مي فرمايد: زَكَاةُ الْجَمَالِ الْعَفَاف؛ زکات زيبايي عفاف است (تميمي، 1366: 256) و اين بدين معناست که زيبايي براي زن يک سرمايه است.
2-2-5-4- ايجاد امنيت
ايجاد امنيت براي بانوان و براي جامعه در پرتو حجاب ميسر است، در سايه رعايت عفاف زنان حضور موثرتري در اجتماع خواهند داشت و در واقع پوشش ميتواند امنيت فردي را براي وي در جامعه ايجاد كند. وقتى زن پوشيده و با وقار از خانه بيرون رود و جانب عفاف و پاك دامنى را رعايت كند، فاسدان و مزاحمان جرات هتك حيثيت او را در خود نمىيابند. بيمار دلانى كه در پى شكار مىگردند، فرد داراى حريم را شكارى مناسب نمىبينند. استاد شهيد مطهرى در اين باره مىفرمايد “حركات و سكنات انسان گاهى زباندار است. گاهى وضع لباس، راه رفتن، سخن گفتن زن معنا دار است و به زبان بىزبانى مىگويد دلت را به من بده، در آرزوى من باش، مرا تعقيب كن; گاهى بر عكس، با زبان بىزبانى مىگويد دست تعرض از اين حريم كوتاه است.” (مطهري، 1366: 163).
اسلام مىخواهد مردان و زنان مسلمان روحى آرام و اعصابى سالم و چشم و گوشى پاك داشته باشند، و اين يكى از فلسفههاى حجاب است. ( مكارم شيرازى، 1386،ج 1: 467)
حجاب اسلامي به زن مسلمان احساس امنيت و آرامش مي بخشد زيرا مانع از دست دادن عرض و ناموس او مي شود. به همين خاطر است كه نبايد حجاب اسلامي را محدوديت تلقي كرد، بلكه مصونيت دانست؛ صيانت در حريم شخصيتي كه با هيچ چيز نمي توان آن را معامله كرد.
با توجه به اينكه بخش عظيمي از نيروي انساني جامعه را زنان تشكيل ميدهند از اين رو ميتوانند در ابعاد مختلف فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي و سياسي نقشآفريني عظيمي داشته باشند و از جهتي زن مانند مرد, حوايج و نيازمندى هايى دارد که براى تأمين آن, ناگزير بايد از محيط خانه خارج گردد تا بتواند آنها را فراهم سازد. شرکت زن در فعاليت هاى عبادى, سياسى و اجتماعى و دفاع از حقوق شخصى, تعليم و تعلّم و … نيازمند خروج او از خانه مي باشد. با حجاب زن مسلمان، هم خود زن مسلمان امنيت پيدا مي کند و هم مردان مسلمان امنيت پيدا مي کنند.
نبودن حريم ميان زن و مرد و آزادى معاشرت هاى بىبند و بار هيجان ها و التهاب هاى جنسى را فزونى مىبخشد و تقاضاى سكس را به صورت يك عطش روحى و يك خواست اشباع نشدنى درمىآورد. غريزه جنسى غريزهاى نيرومند، عميق و “دريا صفت” است، هرچه بيشتر اطاعت شود سركشتر مىگردد، همچون آتش كه هرچه به آن بيشتر خوراك بدهند شعله ورتر مىشود ( مطهرى، ج19: 434).
براي اين که محيط سالم و داراي امنيت باشد، زن بتواند کار خود را در جامعه انجام بدهد، مرد هم بتواند مسئوليت هاي خود را انجام بدهد، اسلام حجاب را معين کرده است، خداوند در آيه ?? سوره نور حکم حجاب را به گونهاي صريح و آشکارا مطرح نموده و علاوه بر ظرافتهاي خاصي که در نوع پوشش زنان وجود دارد، اشخاص محرم را نيز ذکر ميکند تا نامحرمها بازشناسانده شوند.
در پايان اين بخش لازم به ذکر است که موضوع حجاب و نکات ريز آن بيشتر از آن است که در اين پژوهش بگنجد، چرا که موضوع، در حوزه امر به حجاب و نهي از کم حجابي است، بنابراين اين موضوع را بيشتر از اين توضيح داده نمي شود و به موضوع جواز آشکار نمودن زينت ها و بدن در برابر محارم و يا افراد خاص پرداخته نمي شود.
2-3- عوامل مؤثر بر امربه معروف و نهي از منکر در حوزه حجاب
در امر به معروف و نهي از منکر عوامل متعددي دخيل مي باشند برخي از آن ها که در طي اين تحقيق و پژوهش به عنوان عواملي که از اثربخشي بالاتري برخوردارند مد نظر قرار گرفته که در شکل (2-3) ترسيم شده اند.
شکل (2-3) مدل عوامل مؤثر بر امر به معروف و نهي از منکر
مأخذ: يافته هاي تحقيق
در شکل (2-3) عوامل مؤثر مي باشد که براي توضيح و تبيين و همچنين مطرح شدن آن ها در بدست آوردن اطلاعات ميداني از ساير مطالب مرتبط نيز استفاده شده است.
2-3-1- مقبوليت آمر و ناهي
از عوامل مؤثر در امر به معروف و نهي از منکر، مقبوليت آمر و ناهي است. در اين پژوهش، مقصود از”مقبول” كه در لغت به معناى “پذيرفته شده” است، ( فرهنگ معين ذيل واژه) آن است كه افراد، نهادها و سازمان هاي مردمي و حكومتي كه مي خواهند مسؤليت امر به معروف نهي از منكر در حوزه حجاب را تحقق بخشند ضرورت دارد جهت كارآمدي و تأثيرگذاري اقدامات خود از مقبوليت مردمي به ويژه نزد بانوان برخوردار باشند. بديهي است مقبوليت در رابطه با كساني كه مورد امر و نهي قرار مي گيرند و ذهنيت آنان نسبت به آمران به معروف و ناهيان از منكر شكل مي گيرد، بدين معنا كه آمران به معروف و ناهيان از منكر از رضايت و پذيرش نزد مردم برخوردار باشند.
در جامعه اسلامي مقبوليت چنان جايگاه مهمي دارد که آن را شرط عينيت بخشيدن به حکومت ديني مي دانند چنانکه آيت ا… مصباح در توضيح اهميت مقبوليت در حکومت اسلامي مي نويسند که: “مقبوليت” فقط به حكومت دينى عينيت مى بخشد، زيرا حاكم دينى حق استفاده از زور براى تحميل حاكميت خويش را ندارد. بر اين اساس مختصراً بايد گفت: اگر مقبوليت حاكميت ولى فقيه از دست برود، مشروعيتش از دست نمى رود، بلكه تحقق حاكميت و پياده شدن آن با مشكل مواجه مى گردد. (مصباح(1381)، ج 1 : 28)
امام صادق (ع) در تبيين معناي فرموده پيامبر اسلام:”إِنَّ أَفْضَلَ الْجِهَادِ كَلِمَةُ عَدْلٍ عِنْدَ إِمَامٍ جَائِرٍ” ابراز
