
مي شود، امر و نهي به صورت گفتاري و زباني مرتبه دوم امر به معروف و نهي از منکر مي شود.
مرتبه زباني امر به معروف نيز داراي سه مرحله است :
1- موعظه و گفتار نرم
2- امر و نهي آرام
3- امر نهي تند (اکبري، 1387: 9).
هر مرتبه از اين فريضه تابع منطق سادهاى است و آن حركت از ساده به دشوار و يا به تعبير فقها قاعده الأيسر فالأيسر و الاسهل فالاسهل است، و مرحله زباني نيز اين قاعده مستثني نيست، چنانچه در بيان فوق اين موضوع تذکر داده شده است.
در کتب ديني ما نسبت به انجام و کاربرد مراتب امر به معروف و نهي از منکر دستوراتي بيان شده است که رهگشاي ما در عملکرد صحيح مي باشد، در مرتبه امر و نهي لساني توجه به نکات زير خالي از لطف نيست:
1. اگر احتمال دهد که هدف با موعظه و ارشاد و سخن نرم برآورده مي شود واجب است به همين صورت عمل کند و به بيش از آن تعدي نکند .
2. اگر بداند که موعظه ارشاد و سخن نرم تاثير نميکند امر و نهي زباني کند و در صورت احتمال تاثير از آسان ترين مرتبه آن شروع نمايد و به بيش از آن تعدي نکند به ويژه اگر گنهکار از امر و نهي او مورد هتک قرار مي گيرد.
3. اگر بر طرف شدن منکر و اقامه معروف متوقف بر سخن تند و شدت بخشيدن در امر و تهديد و وعدهي مخالفت با گنهکار باشد جايز و بلکه با پرهيز از دروغ واجب است.
4. جايز نيست در انجام نهي از منکر، از حرام و منکر مثل فحش و دروغ و اهانت کمک گرفته شود بله اگر منکر از جمله چيزهايي باشد که اسلام به آن اهميت مي دهد و به هيچ وجه به انجام آن راضي نباشد نظير قتل انسان محترم يا ارتکاب گناهان قبيح و بزرگ که وعده ي عذاب بر آن داده شده است جايز و بلکه واجب است ممانعت شود اگر چه لازم شود از آنچه گفته شد کمک گرفته شود.
5. اگر بعضي از مراتب امر و نهي زباني آزار و اهانت کمتري از بعضي از آنچه در مرتبه ي اول ذکر شد داشته باشد بايد به آنها اکتفا شود. پس اگر موعظه و ارشاد با سخن نرم و چهره اي باز موثر باشد يا احتمال تاثير آن برود آزار کمتري از دوري اعراض و امثال آن داشته باشد جايز نيست دوري و اعراض شود. انسان ها در بيان و شنيدن امر و نهي متفاوتند چه بسا دوري و رو گرداني از شخصي از امر و نهي او شديدتر و سنگين تر و اهانتآميزتر باشد و از همين رو امر و نهي کننده بايد مراتب اشخاص و عمل به مرتبه آسان تر و راحت تر را مورد توجه قرار دهد.
6. اگر تاثير امر و نهي به استفاده از مرتبه اول و دوم باشد بايد ضمن امر و نهي زباني از او دوري و اعراض شود ( عاملي، ج 17: 255).
احکام فوق کامل کننده مرتبه امر به معروف و نهي از منکر گفتاري است و چگونگي مواجهه با کساني که مرتکب انجام منکر مي شوند را تا حدودي براي ما روشن مي سازد.
2-1-4-3-مرحله اجرايي
مرحله سوم امر به معروف و نهي از منکر مر حله اجرايي است، صاحب جواهر در اين زمينه مي گويد: ” اگر امر و نهي گفتاري مفيد نبود امر و نهي يدي صورت مي گيرد البته با لحاظ مراتب صورت گيرد، پس اگر سختي هجر و دوري زياد باشد واجب است ديگري صورت گيرد…..”22 (نجفي، ج 21 : 379)
ظاهر کلمه “امر و نهي” قول و گفتار است، ولي بر کسي که نسبت به نصوص روايات و آيات احاطه داشته باشد، مخفي و پوشيده نيست که مراد از امر به معروف و نهي از منکر اين است که بدين وسيله معروف تحقق يابد و منکر رخت بربندد، نه اينکه تنها با زبان امر و نهي شود (اسماعيل نژاد، 1387: 48).
گاهي وقتي گفته مي شود امر و نهي يدي مقصود استفاده از قدرت است استفاده از قدرت براي اصلاح مردم با تعبير استفاده از شمشير به کار برده شده است؛
پيامبر اکرم(ص) فرموده است: ” خير تمام، در شمشير و زير سايهي شمشير است. و مردم را از منکرات باز نميدارد، مگر شمشير و شمشيرها كليدهاي بهشت است “23 (کليني، 1362، ج 5: 2).
و نيز از آن حضرت(ص) فرموده است: ” برخي از مردم اصلاح نمي شوند مگر با شمشير”24 ( عاملي، 1409، ج 15: 10)
اگر مراحل قبلى تأثير نكرد(قلب و زبان) بر هر مسلمانى واجب است كه عملا اقدام نموده و ديگران را وادار كند به طاعات و جلوگيرى كند از معاصى و درگيرى انبياء با ظالمان و فاسقان روى همين اصل بوده [البته در زمانى كه حكومت اسلامى است بايد اين مرحله از طريق حكومت انجام گيرد] (محمدي ، 1378: 601).
مواجهه فيزيکي با گناهکار نمي تواند برعهده مردم باشد، اکنون در همه جوامع قوانين و دادگا ها عهده دار اين وظيفه هستند، رهبري در در ديدار با فرماندهان گردانها ودستههاي عاشوراي نيروي مقاومت بسيج در مورخه22/4/71 فرمودند: “البته من عرض ميکنم – قبلاً هم گفتهام – در جامعه اسلامي، تکليف عامه مردم امر به معروف و نهي از منکر با لسان است؛ با زبان. اگر کار به برخورد بکشد، آن ديگر تکليف مسئولين است. آنها بايد وارد شوند. اما امر به معروف و نهي از منکر زباني، مهمتر است” چنانچه در سخنان رهبري ديده مي شود، امر و نهي در سطح مردم فقط به صورت گفتاري (لساني) است.
گاهي استفاده از روش ها و اقدامات عملي تعبير امر و نهي يدي است، از زبان استاد مطهري اقدام عملي چنين آمده است:
گاهي طرف در حالي است که نه اعراض و هجران ما تأثيري بر او ميگذارد، و نه ميتوانيم با “منطق و بيان و تشريح مطلب” او را از منکر باز داريم بلکه بايد وارد عمل شد. وارد عمل شدن مختلف است. معناي وارد عمل شدن تنها زور گفتن نيست، کتک زدن و مجروح کردن نيست، البته نميگويم در هيچ جا نبايد تنبيه عملي شود، بلکه مواردي هم هست که جاي تنبيه عملي است. اسلام ديني است که طرفدار “حد” است طرفدار “تعزير” يعني ديني است که معتقد است، مراحل و مراتبي ميرسد که مجرم را جز تنبيه عملي به چيز ديگري بيدار ميکند و از کار زشت باز نميدارد، اما انسان نبايد اشتباه کند و خيال کند که همه موارد سختگيري و خشونت است.
حضرت علي (ع) درباره پيامبر اکرم (ص) اين طور تعبير ميکند؛ ميفرمايند: او طبيب بود، پزشکي بود که بيمارها و بيماريها را معالجه ميکرد25 ( نهجالبلاغه، خطبه 108) بعد به اعمال اطبا تشبيه ميکند که اطبا هم مرهم مينهند و هم جراحي ميکنند و گاهي داغ ميکنند. ميگويد پيغمبر دوکاره بود، پزشکي بود هم مرهمگذار و هم جراح و داغکن و مقصود اين است که دو گونه عمل ميکرد؛ يک نوع عمل پيغمبر مهرباني و لطف بود. اول هم ” أَحْكَمَ مَرَاهِمَهُ ” را ذکر ميکند، يعني او (پيغمبر) هميشه لطيف و مهربان بود. ابتدا از راه لطف و مهرباني معالجه و با منکرات مبارزه ميکرد، اما اگر به مرحلهاي ميرسيد که ديگر لطف و مهرباني و احسان و نيکي سودي نميبخشيد و هم آنجا که پاي داغ کردن و جراحي در ميان بود، به طور عميق داغ ميکرد و قاطع جراحي مينمود.
سعدي اين سخنور نامي ايران نيز اشاره دارد:
درشتــي و نرمــي با هــم در بتـه است چو رگ زن که جراح و مرهم نه است
ميگويد: هم درشتي بايد باشد و هم مهرباني، مثل جراح که هم جراحي ميکند و هم مرهم مينهد (مطهري، 1387، ج2: 94) .
از نظر لغت امر و نهي همان دستور زباني است، ولي از قرآن ميفهميم که امر به معروف و نهي از منکر، محدود به آن نيست، بلکه مقصود، هر چيزي است که به تحقق معروف کمک و از منکر جلوگيري ميکند، چه سخن و قول باشد و چه کار و فعل و چه به کارگيري مسائلي که به اين هدف جامه عمل ميپوشانند (بلاغى نجفى، 1420 ، ج1: 325)
خداوند به پيامبر (ص) دستور مىدهد كه مدارا كن و” بديهاى را با عفو و گذشت و نيكى دفع كن، و سخنان نامطلوب آنها را با بهترين منطق پاسخ گو” (ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ” (مومنون/96)؛ بدي را با شيوه اي نيکو دفع کن (مکارم شيرازى،1374، ج14: 306)
چنانچه در آيه ديگر خداوند بلند مرتبه فرموده است ” وَ يَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ”(22/رعد و 54/قصص)؛ آنها بوسيله نيكي ها، بدي ها را دفع مىكنند.
با گفتار نيكو، سخنان زشت را، و با معروف، منكر را، و با حلم، جهل جاهلان را، و با محبت عداوت و كينهتوزى را، و با پيوند دوستى و صله رحم، قطع پيوند را، خلاصه آنها سعى مىكنند به جاى اينكه بدى را با بدى پاسخ گويند با نيكى دفع كنند! اين يك روش بسيار مؤثرى است در مبارزه با مفاسد، مخصوصا در برابر گروهى از لجوجان و قرآن كرارا روى آن تكيه كرده است (همان منبع، ج16: 111)دعوت به سوى خدا با داشتن خصلت نيك، و با نداشتن آن، و داشتن خصلت بد يكسان و تاثيرش در نفوذ با هم برابر نيست. (طباطبائي، 1374 ، ج17: 595) چنانکه در آيه زير آمده: ” لا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَ لَا السَّيِّئَةُ” (فصلت/34)؛ نيکي با بدي يکسان نيست.
درادامه آيه مي فرمايد: فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ ؛ اين هنگام آن کس که بين تو و او دشمني است همچون دوست مي شود. هر گاه تو دشمنان خودت را به نرمى و مدارا پاسخ دادى دشمنى كه از نظر مذهبى با تو خصومت داشت به صورت دوستى مهربان از نظر دينى، و فاميلى عزيز از نظر نسب در خواهد آمد. (طبرسى، 1360 ، ج22،: 60 )
در دعاى بيستم از دعاهاى امام سجاد (ع) در الصحيفة السجادية ، امام با درخواست توفيق براى خوهاى ستوده از خداوند مي فرمايد:
بار خدايا بر محمّد و آل او درود فرست، و مرا توفيق ده تا با كسيكه با من غشّ (ناراستى) نموده از روى اخلاص (درستى) رفتار كنم، و كسى را كه از من دورى كرده به نيكوئى پاداش دهم، و كسي كه مرا نوميد گردانيده به بخشش عوض دهم، و كسى را كه از من بريده به پيوستن مكافات نمايم، و از آنكه از من غيبت نموده (پشت سر بدگوئى كرده) بنيكى ياد كنم، و نيكى را سپاس گزارده از بدى چشم بپوشم(فيض الاسلام، 1376، 133)
در سيرهى معصومين نمونههايى از اين برخوردها به وفور ديده مي شود كه سرسختترين مخالفان را به طرفدار آنان تبديل كرده است.
مردم چند دستهاند:
كسى كه دوست خود را حفظ مىكند،كسى كه دوست خود را نسبت به خود بى تفاوت مىكند، كسى كه دوست خود را به دشمن تبديل مىكند و كسى كه دشمن را به دوست تبديل مىكند. (قرائتى، 1383 ، ج10: 340)
به نظر مي رسد مرتبه اي که در امر به معروف از آن تعبير به مرحله يدي مي شود، خود دو تعبير دارد گاهي مقصود از آن مرتبه اي که از آن تعبير مي شود به استفاده از قدرت و گاهي مرتبه اي که از آن تعبير مي شود به اقدام عملي، با توجه به توضيحات فوق امر به معروف و نهي از منکر عملي در زدن و دست به شمشير بردن خلاصه نمي شود بلکه امر به معروف عملي، فعلي است که به تحقق معروف کمک مي کند و مقصود از نهي از منکرعملي، فعلي است که از وقوع منکر جلوگيري ميکند.
2-1-5- سيره پيشوايان معصوم در امر به معروف و نهي از منکر
سيره ي معصومين به عنوان يکي از منابع در خورتوجّه مي تواند راهگشاي چگونگي عملکرد ما باشد نزديک به سه قرن آموزش – که خود پژوهش هاي جدا و مفصلي را مي طلبد- در دسترس است که در اينجا به چند نمونه مختصر اکتفا شده است و به صورت دسته بندي ارائه شده است وليکن گاهي رفتار اين بزرگواران مجموعي از چند روش را شامل مي شود، از قبيل؛ امر لساني همراه با عمل، يا اظهار قلبي همراه با تذکر و ….، دسته بندي ها فقط جهت رعايت ترتيب و نظم پژوهش صورت گرفته است.
اضهار تنفر قلبي در رفتار ائمه در موضوعات مختلف به وفور ديده مي شود ، در اينجا به چند نمونه اکتفا شده است، امام صادق (ع) فرمودند:
خواهر رضاعي پيامبر نزد ايشان آمد. پيامبر وقتي اورا ديد شادمان شد و روپوش خود را بر زمين گسترد و او را بر آن نشاند. سپس به او رو کرد و با او سخن گفت در حالي که لبخند بر لب داشت تا هنگامي که برخواست و رفت. سپس برادرش آمد با او نيز احوال پرسي گرمي کرد، ولي رفتاري را که با خواهرش نمود، با او ننمود. شخصي علت تفاوت را از حضرت پرسيد.
رسول خدا فرموند: ” زيرا او نسبت به والدينش خوش رفتارتر بود26 (کليني، 1362، ج2: 161 )
رفتار پيامبر اکرم (ص) با افراد متناسب با ميزان انجام معروفات متفاوت است، و همان طور که بيان شد آنچه که در قلب ايشان است را متناسب با انجام يا عدم انجام معروف اظهار داشتند، خوش رفتاري پيامبر با خواهرشان
