
دوران جواني به توصيه صاحب بنعباد براي دانش افزايي به نزد ابواحمد بنابي علان انديشمند معتزله به اهواز سفرکرد.775 پس از مدتي در ري در زمره مقربان صاحب بنعباد قرار گرفت. به گونه که مؤيد بالله را در سمت راست و قاضي عبدالجبار در جانب چپ خود مينشاند. او يکي از ارکان جلسات گفتگوهاي علمي صاحب به شمار ميرفت. و در حضور صاحب با بسياري از دانشمندان به مناظره ميپرداخت.776 صاحب نيز بسيار از او تجليل و تکريم به عمل ميآورد.به حضور ايشان در مباحثات علمي افتخار مينمود.777 پس از قيام مؤيد بالله در گيل وديلم نيز ارتباط آن دو ادامه پيدا کرد. صاحب بنعباد همواره نگرانيهاي اميران آل بويه را نسبت به تحرکات سياسي مؤيد بالله در ديلمان به نفع هاروني بر طرف ميساخت.778 ظاهرا مؤيد بالله هاروني پس از ناکامي در قيام نخستيناش به در ري به نزد صاحب پناهنده گرديد.779 احتمالاً وي با حمايت صاحب بنعباد بر عليه اسماعيليان ري قيام کرد و با آنان جنگيد.780 ولي با اين همه صاحب با تقاضاي مؤيد بالله براي بيعت مخالفت ورزيد ودست بيعت به وي نداد.781 و در ابتدا نيز با قيام او مخالف بوده است.782
3-1-19- قيام ابوهاشم رسي علوي (م نيمه اول قرن5) در ديلم
ابوهاشم يا ابوالحسن علي بنمحمد (ميان کلاه) بنعلي بنسليمان بنقاسم رسي بنابراهيم بناسماعيل بنابراهيم بنحسن مثني بنحسن مجتبي (ع) همزمان با قيام مؤيد بالله هاروني، در ناحيه فخم ديلم کرده است.783 از زمان دقيق و سرانجام کار وي چيزي نميدانيم. البته بيشتر افراد خاندان او در طبرستان زندگي ميکردند. و در آن ديار به خاندان “ميان کلاه” مشهور بودهاند.784
3-1- 20- قيام المسدد بالله علوي (م نيمه اول قرن5) در ديلم
ابوالقاسم زيد بنصالح بنحسن بنزيد القاضي بنصالح بنمحمد بنعبيدالله بنمحمد بنعبدالرحمن الشجري بنقاسم بنحسن بنزيد بنحسن (ع) در سال 416ق در ديلم کرد و به امامت خويش دعوت نمود. برخي از ديلميها نيز با وي بيعت کردند.785 و ملقب به “المسدد بالله” گرديد.786 همانگونه که قبلا اشاره شد، زيد القاضي نياي ارشد او نيز در نيمه اول قرن چهارم در ديلم قيام کرده بود. از چگونگي و سرنوشت قيام مسدد بالله اطلاعي در دست نميباشد. ولي او در ديلم وفات يافته است.787 البته زمان مرگش دانسته نيست.
3-1-21- قيام الراضي بالله علوي (م نيمه اول قرن5) در ديلم
ابو عبدالله الناصر لدين الله حسين بنحسن بنزيد القاضي بنصالح بنمحمد بنعبيدالله بنمحمد بنعبدالرحمن الشجري بنقاسم بنحسن بنزيد بنحسن (ع) از عمو زادگان مسدد بالله علوي در ديلم قيام کرد و با استقبال اهالي آنجا روبرو شد.788 واز آن پس به لقب “الراضي بالله” ملقب گرديد.789 او به مدت 12سال بر ديلم حکمفرما بوده است.790 از زمان قيام و فعاليتهاي سياسي وفرهنگي وي چيزي دانسته نيست. راضي بالله در اواخر زندگياش ديلم را به دليلي نامعلوم به مقصد آمل ترک کرده ودر زمان نامشخص در آن شهر در گذشته است.791
3-1-22- قيام المستظهر بالله علوي (م423ق) در لنجا ديلم
ابوالحسين يا ابوالحسن احمد بنابوهاشم محمد بنعلي بنمحمد بنحسن بنمحمد بناحمد الاعرابي بنمحمد بنحسن بنعلي بنعمراشرف بنامام سجاد (ع)792 در سال 417ق سالها پس از مرگ استادش مؤيد بالله هاروني، در لنجا (لنگا) گيلان قيام کرد.793 او مدتي در نزد مؤيد بالله هاروني (م411ق) در لنجا گيلان تلمذ کرد. ظاهرا پس از وفات هاروني براي دانش افزايي به نزد قاضي عبدالجبار معتزلي (م415ق) رهسپار ري گرديده است. ودر آنجا تقريرات درس کلام قاضي را به نام “شرح الاصول الخمسه” به رشته تحرير درآورد.794 از اينرو ايشان را با عناويني چون عالم بزرگ و مجتهد فاضل توصيف کردهاند.795 به نظر ميرسد وي پس از وفات قاضي عبدالجبار دوباره به لنجاي گيلان بازگشته و در سال 417ق در آنجا قيام نمود. او پس از قيام ملقب به “المستظهر بالله” گرديد.796 البته به خاطر نورانيت چهره در نزد ديلميها به “مانکديم” يعني “ماه رخ” مشهور بود.797 از تداوم و سرانجام قيام مستظهر بالله علوي چيزي نميدانيم. احتمالاً قيام وي در گيل و ديلم مورد اقبال قرار نگرفته است. از اينرو او گيلان را دوباره به مقصد ري کرده ودر سال 423ق نيز در آنجا در گذشته است.798
3-1-23- قيام حقيني کبير (م نيمه اول قرن5) در ديلم
ابوعبدالله محمد بنحسن بنحسين بناحمد حقينه بنعلي بنحسين اصغر بنامام سجاد (ع) ملقب به “داعي”799 و مشهور به حقيني کبير در برخي از نواحي ديلم قيام کرد.800 و عدهاي از ديلميها نيز با وي بيعت کردند.801 برخي از نويسندگان زيدي به اشتباه او را با هادي حقيني (م490ق) يکي دانستهاند.802 در حالي که نسب آن دو با هم تفاوت دارد. از زمان و فرجام قيام ونيز سال وفات وي چيزي دانسته نيست. با توجه اينکه او از شاگردان مؤيد بالله هاروني به شمار ميرفته است،803 احتمالاً قيام وي قبل از قيام ابوطالب هاروني در سال 422ق، در ديلم رخ داده باشد.
3-1-24- حکومت ابوطالب هاروني (م424ق) بر گيل و ديلم
ابوطالب يحيي بنحسين بنهارون بنحسين بنمحمد بنهارون بنمحمد بنقاسم بنحسن بنزيد بنامام حسن (ع) براي چند سالي حکومت گيل و ديلم را در دست گرفت. که در ادامه به بررسي جايگاه فردي و علمي و نيز به فعاليتهاي سياسي او اشاره خواهيم کرد.
3- 1- 24- 1-زندگينامه و جايگاه علمي ابوطالب هاروني
وي برادر مؤيد بالله هاروني (قبلا از او ياد کرديم) ميباشد. ودر سال 340ق (ظاهرا در آمل) به دنيا آمده است.804 برخي به اشتباه او را از لحاظ سني بزرگتر از برادرش مؤيد بالله متولد 333ق برشمردهاند.805 ابوطالب هاروني در نوجواني در نزد ابوالعباس حسني (م353ق) دانشمند برجسته زيديان دانش فقه و احکام شرعي را فرا گرفت.806 وي در زماني نامعلوم به بغداد رفته ودر آن سامان در نزد بسياري از علما از جمله ابوعبدالله بصري معتزلي تلمذ کرد.807 عدهاي به اشتباه و به خاطر تشابه کنيه ابوعبدالله بصري با کنيه ابوعبدالله مفيد از بزرگان اماميه، او را از شاگردان شيخ مفيد برشمردهاند. وي مدتي را نيز در بغداد در نزد قاضي عبدالجبار معتزلي (م415ق) به تحصيل پرداخته است.808 ابوطالب هاروني نيز مانند برادرش مؤيد بالله از مذهب اماميه به سوي زيديه رويگردان شد. ابوطالب نيز همانند برادرش از جايگاه رفيعي در عرصه علم و دانش برخوردار بوده است. دانشمندي چون صاحب بنعباد درتوصيف فضائلش چنين ميگفت: “در زير آسمان کسي مانند برادران هاروني وجود ندارد”.809 يا اينکه ابناسفنديار درباره وي مينويسد: “او را نظيري نبود به روزگار خويش… ودر ميان زيديه از او مبرز و محققتر دانشمند نبود.”.810 ابوطالب هاروني گاهي در گرگان و استرآباد و گاهي در ديلم به تدريس ميپرداخت.811 وبسياري از علم آموزان در نزد وي بهره بردهاند.812توانايي بالاي او در پاسخ به حل مباحث علمي موجب شد. تا يکي از فيلسوفان اسلامي به نام مکين الدين ابوالفرج بنهندو از انديشه فلسفياش دست بردارد. و در سلک مريدان وي درآيد.813 ابوطالب هاروني کتابهاي زياد و ماندگاري از خود بر جاي گذارد. که برخي از آنها عبارتند از؛ کتاب المجزي در اصول فقه، کتاب جامع الادله در اصول فقه، کتاب تحرير وشرح تحرير در فقه، کتاب شرح البالغ المدارک در فقه، کتاب مبادي الادله در کلام، کتاب الدعامه در کلام، کتاب الافاده درتاريخ زيديه، کتاب امالي در حديث.814
3- 24- 2- قيام و فعاليت سياسي ابوطالب هاروني در گيل وديلم
ابوطالب هاروني در سال 422ق در ديلم قيام کرد. ولي قيام وي غير نظامي و به صورت دعوت به امامت بوده است.815 پس از دعوت هاروني در گيل و ديلم، بعضي از عالمان مسلمان براي بيعت به سوي آن منطقه عزيمت کردند و با او بيعت نمودند.816 برخي از نويسندگان با پذيرش زمان وفات مؤيد بالله در سال 421ق بر اين باورند که ابوطالب هاروني نيز بلافاصله پس از مرگ برادرش مؤيد بالله دست به قيام زده وبه قدرت رسيد. ولي همانطور که قبلا اشاره شد. مؤيد بالله در سال 411ق در گذشته است. وبه نظر ميرسد ابوطالب هاروني در آن زمان در گرگان به سر ميبرده و نقابت سادات آن ديار را بر عهده داشته است ودر سال 422ق براي دعوت به قيام به ديلم ورود پيدا کرد.817 البته برخي با پذيرش مرگ مؤيد بالله در سال 411ق نيز زمان قيام ابوطالب را پس از وفات برادرش ذکر ميکنند.818 اين سخن نيز نادرست به نظر ميرسد. چون هيچ گونه نشانهاي از حضور سياسي ابوطالب هاروني در گيل وديلم از سالهاي 411ق تا 422ق وجود ندارد.افزون بر اين برخي منابع به صراحت زمان قيام وي را در سال 422ق بيان مينمايند.819 به هر روي دعوت ابوطالب هاروني در گيل وديلم با اقبال گسترده مردم روبرو شد. از آن پس وي به لقب “الناطق بالحق الظافر بتاييد الله” ملقب گشت.820 البته همان طور که اشاره شد، او برخلاف ساير علويان براي شروع وتداوم نهضت خويش به اقدام نظامي دست نيازيد. صرفا به دعوت و تبليغ براي امامتش اکتفا نمود.821 از آنجاييکه مدت حکومت ابوطالب هاروني بر گيل وديلم اندک بوده است. فعاليتهاي قابل ملاحظهاي غير از اقامه فريضه امر به معروف ونهي از منکر از وي گزارش نشده است.822
ابوطالب هاروني سر انجام در سال 424ق در سن 84 سالگي823 در ديلم درگذشت. آنگاه جنازه او را به آمل برده824 و کنار قبر ناصر اطروش دفن کردند.825 برخي سال وفات او را در سال 422ق ذکر کردهاند.826 که با توجه به پارهاي از شواهد اين مطلب اشتباه ميباشد.827 البته المحلي (م652ق) نويسنده زيدي از قبر ابوطالب در گرگان سخن به ميان آورده است.828 که اين سخن با ساير گزارشها که بيان گرديد در تعارض قرار دارد. عدهاي از نويسندگان معاصر نيز به طور احتمال و بدون استناد زيارتگاه يحيي بنحسين در ساري را متعلق به ابوطالب هاروني دانستهاند.829
3-1-25- قيام ابوالفتح ديلمي (م443 يا 453ق) در ديلم
ابوالفتح ناصر بنحسين بنمحمد بنعيسي بنمحمد بنعبدالله بناحمد بنعبدالله بنعلي بنحسن بنزيد بنامام حسن مجتبي (ع) مشهور به ابوالفتح ديلمي در سال 430 ق830 در ديلم قيام کرد. و مردم را به امامت خويش دعوت نمود.831 اما او به دليلي نا مشخص تحرکات سياسي خود در ديلم را رها کرده و ظاهرا در همان سال به يمن عزيمت کرد.832 و در آنجا دعوتش را پيگيري نمود. ديلمي در يمن موفقيتهاي چشمگيري نيز دست يافت. او بر مناطق مذحج، همدان، خولان يمن را تحت تصرف خويش درآورد.833 و با صليحيان اسماعيلي مذهب آن سامان به جنگ وستيز پرداخت.834 وي در کنار فعاليتهاي سياسي ونظامي، با انحرافات عقيدتي برخي از زيديان يمن نيز مقابله کرد. و در اين راستا در رد فرقه مطرفيه زيديه کتاب معروف “الرساله المبهجه في الرد علي الفرقه الضاله المتلجلجه” به رشته تحرير درآورد.835 با اين همه در اين دوره هيچگونه نشانهاي از ارتباط وي با زادگاهش ديلم گزارش نشده است. سرانجام ابوالفتح ديلمي در سال 443ق يا 453ق در منطقه مذحج به دست محمدصليحي رهبر اسماعيليان يمن به شهادت رسيد.836
3-1-26- قيام المهدي لدين الله حقيني (م نيمه اول قرن5) در ديلم
ابوالحسن علي بنجعفر بنحسن بنحسين بنعلي بناحمد حقينه بنعلي بنحسين اصغر بنسجاد (ع) در سال 430ق در ديلم قيام کرد.837 و ملقب به “المهدي لدين الله” گرديد.838 در برابر عمويش حقيني کبير (قبلاً از آن سخن گفتيم) وي را “حقيني صغير” نيز ميخوانند.839 بسياري از نويسندگان زيدي يمن، به اشتباه قيام او را با قيام پسرش هادي حقيني (در ادامه بدان خواهيم پرداخت) يکي پنداشتهاند.840 در حالي که بسياري از مورخان و انساب نگاران به قيام حقيني صغير قبل از قيام فرزندش هادي حقيني تصريح کردهاند. احتمالاً اشتباه آنان از بعضي از عبارات نامه يوسف بنابوالحسن گيلاني ناشي شده است.841 حقيني صغير از جايگاه بالاي علمي برخوردار بوده است.842 از اينرو زيديان شمال به اتفاق امامتش را پذيرفته بودند.843 از پايان کار قيام وي گزارشي در دست نيست. ولي برخي گزارشها از پايان نهضت او قبل قيام ناصر صغير در سال 432ق حکايت دارند.844 از همين روست
