
السلام) نام بردهاند و گزارشهایی از ازدواج آنان آورده شده است. ازدواجهای این دو دختر در تاریخ محل بحث و تردید بوده و بسیاری از شیعیان آنها را مردود دانستهاند لذا در حد توان بحث و بررسی این ازدواجها میپردازیم.
1. سکینه
آمنه یا امیمه یکی از دختران حسین بنعلی بود مادر وی رباب بنت امرؤ القیس بنعدی بناوس بنجابر بنکعب بنعلیم بنجناب316 به وی لقب سکینه داده بود او به لحاظ ادب و فصاحت و زیبایی شأن بالایی داشت و مانند شعرا بود317 سکینه در جنگ کربلا حضور داشت و در سال 117 هجری قمری در مدینه از دنیا رفت اکثر مورخان از ازدواجهای مکرر سکینه یاد کردهاند.318 اولین شوهر سکینه عبدالله بنحسن پسر عموی آن بزرگوار بود که در کربلا کشته شد دومین شوهر سکینه مصعب بنزبیر بوده است وی مهریه سکینه را یک میلیون درهم قرار داد و امام سجاد(عليه السلام) او را نزد شوهر برد و سکینه دختری از وی به نام فاطمه داشت.319 برخی نام این فرزند را رباب دانستهاند که در خردسالی از دنیا رفت.320
مصعب بنالزبیر حاکم کوفه بود و گرفتار جنگ با عبدالملک مروان شد قبل از جنگ که احساس میکرد کشته خواهد شد نامهای به سکینه نوشت.321 پس از کشته شدن مصعب مردم کوفه از سکینه خواستند که در کوفه بماند و بر او درود فرستادند وی پاسخ داد: خداوند میداند که من شما را دشمن دارم شما جدم علی و پدرم حسین و برادرم علی و همسرم مصعب را کشتید پس چگونه به دیدار من آمدهاید.322
«لعنکم الله یا اهل الکوفه ایتمتمونی صغیره وارملتمونی کبیره؛ ای اهل کوفه خدا شما را لعنت کند شما مرا در کودکی یتیم و در بزرگسالی بیوه کردید و حالا از من میخواهید در میان شما باشم.» پس از مدتی عبدالملک بنمروان از سکینه خواستگاری کرد ولی وی نپذیرفت و این باعث کینه دستگاه خلافت مروانی با سکینه شد.323
مسئلهای فقهی
فقها شیعه از این ازدواجها ی سکینه استفاده فقهی کردهاند چون این ازدواج سکینه جزو مسلمات تاریخ است و اعتقادات مصعب نیز روشن که امامت را باور نداشته است. از این رو گفتهاند: این نشان میدهد که ازدواج زنان شیعه با مردان غیرشیعه از مسلمانان جایز است و باطل نمیباشد.
مرحوم خوانساری در جامع المدارک مینویسد: آیا میبینی که ازدواج سکینه دختر امام حسین(عليه السلام) با مصعب بنزبیر که حالش معلوم است باطل باشد.324 یعنی اشکال در صحت چنین ازدواجهایی نیست بنابراین اگر در زمانی از این موضوع نهی شده است و به نفی آن فتوا دادهاند به جهت مسائل خاص آن مقطع بوده است.
مرحوم تهرانی هم در کتاب امام شناسی در این ارتباط مینویسد: ازدواج سکینه بنتالحسین با مصعب بنزبیر از مسلمات تاریخی است، چرا ما باید به واسطه انحراف مصعب آن را رد کنیم؟ در حالیکه روی قرائن تاریخی شاید حال مصعب در آن وقت خراب نبوده است و شاید مسائل جنبی به قدری قوی بوده است که ما اینک نتوانیم درست آن را تجزیه و تحلیل بنماییم.
البته واقعیت این است که ازدواج سکینه تا آخر لحظات زندگی مصعب ادامه داشته است. کتاب فقه الصادق نیز این ازدواجها را دلیل بر جواز ازدواج زنان شیعه با مردان عامه میداند.325
ازدواجهای دیگر سکینه
پس از مصعب، سکینه با عبدالله بنعثمان بنعبدالله بنحکیم بنحزام ازدواج کرد و سه فرزند به نامهای عثمان، حکیم، ربیحه، از وی متولد شد نه عثمان لقبش قرین بود و فرزندانی از وی باقی ماند.326
ازدواج بعدی سکینه با اصبغ بنعبدالعزیز بنمروان بنحکم اموی برادر عمر بنعبدالعزیز327 و حاکم مصر بود سکینه گفت مصر آب و هوای خوبی ندارد اصبغ، شهرکی برای وی ایجاد کرد که به آن شهر اصبغ میگفتند، عبدالملک مروان وقتی متوجه این ازدوج شد به او دستور داد که یا مصر را انتخاب کند یا سکینه را، او سکینه را طلاق داد و بیست هزار درهم برای وی فرستاد.328
برابر نقلی سکینه به طرف مصر حرکت کرد به دمشق که رسید اصبغ از دنیا رفت329 اصبغ در سال 86 درگذشت.330 شاید دستگاه خلافت در مرگ وی بی تأثیر نبوده است.
از منابع تاریخی استفاده میشود که دستگاه خلافت نقش مهمی در جدائیهای سکینه داشته است و کینه توزانه نمیخواسته وی دارای زندگی آرامی باشد.
آرامگاه سکینه[در شام] در باب الصغیر ابتدای در اصلی و دارای گنبدی بزرگ به رنگ سبز است که دو گنبد دیگر نیز اطراف آن هستند. بر فراز این مرقد منارهای نیز به رنگ سبز دیده میشود. مقبره سکینه و ام کلثوم زینب صغری (دختر علی بنابیطالب) هر دو داخل یک حجره و شبستان بزرگی است. نمای این مرقد از قبل از دوران عثمانی است که به احتمال زیاد در آن دوران تجدید بنا شده و بر اساس تابلویی که بر در ورودی نصب گردیده در سال 1330 نیز مرمت شده است.
اکثر مورخان ازدواجهای مکرر سکینه یاد کردهاند بعضی منابع 3 شوهر (1ـ عبدالله بنالحسن مثنی، 2ـ عبدالله بنعثمان بنعفان، 3ـ مصعب بنالزبیر) و بعضی منابع 5 شوهر برای سکینه نام
بردهاند 331 در کتاب نسب قریش نامی از عبدالله بنحسن همسر سکینه نیاورده است ولی هسران سکینه را مصعب بنزبیر، عبدالله بنعثمان بنحکیم بنحزام بنخویلد، زین بنعمرو بنعثمان بنعفان، ابراهیم بنعبدالرحمن بنعرف، اصبغ بنعبدالعزیز بنمروان بنحکیم نام برده است.
این ازدواجها بهخصوص از طرف شیعه مردود دانسته شده است. شیعیان معتقد هستند که حضرت جز با پسر عمویش عبدالله بنحسن و بعد هم با مصعب الزبیر با کسی دیگری ازدواج نکرده است. خانم دکتر بنت الشاطی در کتاب سکینه بنت الحسین بهطور مفصل به این ازدواجها پرداخته است ایشان معتقد هستند که بسیاری از این اسامی (شوهران حضرت سکینه) بهصورت نادرستی مخلوط شدهاند تا جایی که یک اسم دو نیمه شده است و هر نیمه نام یک شوهر ذکر شده است. مثلا عبدالله بنعثمان بنعبدالله بنحکیم بنحزام دو بخش میشود و دو شوهر بنامهای عبدالله بنعثمان و عمرو بنحکیم بنحزام یا آنچه که در دایرةالمعارف ترجمه شده عمرو بنحاکم نمایان شده است.332 یا روایات ضد و نقیض در این باره زیاد گفته شده است مثلا در یک صفحه از کتاب الاغانی چهار روایت که چهار تای آنان با هم تناقض دارد دیده میشود و ابوالفرج آنان را پیوسته آورده است و اگر در یک جا هم اختلاف آنچنان باشد که اصبغ مروانی در یک روایت شوهر نخستین سکینه و در روایت دیگر شوهر چهارم او باشد ابوالفرج یک کلمه از این اختلاف حرفی نمیزند333 یکی از کسانی که درباره انساب کتاب نوشته است زیبر بنبکار است وی و عمویش مصعب دشمنی و عداوت با خاندان اهلبیت داشتند ابنابیالحدید و بیشتر مورخان ذکر کردهاند که وقتی عبدالله بنزبیر خطبه میخواند بارها نام رسولخدا را حذف میکرده است این خاندان علاوه بر این اتهامات دیگری هم به حضرت سکینه وارد کردهاند از جمله اجتماع صورین است334این اجتماع زمانی بر پا شده که مدینه در سوگ کربلا فرو رفته و رباب مادر سکینه بنا به گفته ابنکثیر وقتی اشراف قریش از او خواستگاری کردند گفت من پس از رسول خدا شوهری را انتخاب نمیکنم و پس از حسین(عليه السلام) سقفی مرا با مردی در زیر خود پناه ندهد و رباب بر این غم و ماتم باقی بود تا اینکه از دنیا رفت و گفته شده چند روز پس از شهادت حسین به سوی حق شتافت335 کتاب سکینه پرده نشین قریش به این افترا پرداخته و سکینه آواز خوان و بوالهوسی که شعرا از آن یاد کردهاند را سکینه دختر بیآبروی خالدبن مصعب زبیری دانسته است که به جهت تشابه نام به دختر امام حسین نسبت دادهاند.336
خانم بنت الشاطی برای حضرت سکینه دو دوره زندگی قائل شده است دوره اول غرق در عبادت و بندگی خدا بود و دوری گزیدن از مردم در دوره دوم شادی و نشاط و حضور در جمع را تجربه کرده است بنابراین بین دو دسته روایات که در مورد ایشان است با این تعیر قابل جمع می باشد .حضرت سکینه بعد از حادثه کربلا با مصعب ازدواج کرده است.
وقتی سکینه به مدینه برگشت در حالیکه محزون بود بنی هاشم به او پیشنهاد ازدواج دادند تا نسل امام حسین از سکینه باقی بماندالبته اخبار مربوط به ازدواجهای سکینه اضطراب دارد و نقلها با هم متفاوت است به طوری که نمی شود به طور یقین حق را تشخیص داد اما مطمئنأ حضرت سکینه تا زمانیکه امام حسین زنده بود ازدواج نکرده چرا که اگر این طور بود ازدواج او در تواریخ قبل از شهادت امام حسین می آمد .
منطقی به نظر نمی رسد که سکینه در ایام سفر به کربلا،با عبدالله بن الحسن ازدواج کرده باشد و عبدالله در حادثه کربلا شهید شد .بنابراین فقط یک در خواست ازدواج بوده ودر یک منزل وبا آرامش زندگی نکردند.و اولین ازدواج سکینه با مصعب و بعد از حادثه کربلا بود .ابن سعد و نسب قریش و ابن خلدکان و شذرات الذهب آورده اندو بنت الشاطی این قول را پذیرفته که این ازدواج اولین ازدواج بوده باشد یا ازدواج با عبدالله بن الحسن به هر حال با مصعب بن الزبیر ازدواج کرده است.337
شاید برای بسیاری جای این پرسش باشد که چگونه ازدواجهای مکرر رخ داده است پیش از شرح این ازدوجها توجه به چند نکته لازم است:
1ـ از زمان پیامبر در صدر اسلام رسم و سنت بر آن بوده که زنان، بیشوهر نمانند. زنانی که به هر دلیل شوهران خود را از دست میدادند چه آنان شهید میشدند و چه از دنیا میرفتند و چه شوهرانشان آنها را طلاق میدادند ازدواج مجدد میکردند و فرزندان و اقوام زن نسبت به آنان حساس نمیشدند و ازدواج مجدد مردان نیز برای زنان امری طبیعی بوده است. مثلاً اسماء دختر عمیس پس از شهادت جعفر طیار در سال هشتم هجری با ابوبکر که ازدواج کرد و محمد بنابوبکر از او متولد شد، پس از مرگ ابوبکر در سال سیزدهم هجری با علی(عليه السلام) ازدواج نمود و نتیجه آن فرزندی به نام یحیی بود. با اینکه از امام باقر(عليه السلام) نقل شده که اسماء از زنان بهشتی است. همچنین بسیاری از همسران پیامبر338 اکرم(صلي الله عليه و آله) زنانی بود که شوهر خود را از دست داده بودند و حضرت همسر دوم آنها بود.
2ـ نسبت و موقعیت اجتماعی افرادی مانند سکینه که دارای کمال و زیبایی نیز بودند باعث میشد که برابر فرهنگ حاکم بر آن زمان و سنت پیامبر(صلي الله عليه و آله) عدهای از آنان خواستگاری کنند به ویژه که آنان نسبت به پیامبر(صلي الله عليه و آله) میبردند. از این رو میبینیم خاندان پیامبر زنان و مردان خود را به ازدواج همسران خویش پس از مرگ توصیه میکردند و در مواردی افراد خاصی را برای آنان در نظر میگرفتند.
مثلا فاطمه زهرا(سلام الله عليها) به حضرت علی(عليه السلام) توصیه کرد پس از درگذشت وی با امامه دختر خواهرش زینب، ازدواج نماید. حضرت علی(عليه السلام) براساس وصیت حضرت فاطمه زهرا(سلام الله عليها) نیز پس از شهادت آن بزرگوار339 با امامه ازدواج کرد.340 بعد از شهادت حضرت علی(عليه السلام) امامه به توصیه آن حضرت با مغیره بننوفل بنحارث بنعبدالمطلب ازدواج کرد341این مطلب در روایت صحیح و منابع معتبر آمده است.342 چون حضرت میدانست که ممکن است معاویه به خواستگاری وی بیاید. گفتهاند این نکته را حضرت به مغیره هم فرموده است. پس از اتمام عده امامه معاویه به از او خواستگاری کرد و در نامهای که به مروان نوشت هزار دینار برای وی فرستاد. امامه به مغیره پیام داد که اگر نیازی به ما داری اقدام کن وی نیز امامه را از امام حسن(عليه السلام) خواستگاری کرد.343
از گزارشهای مورخان استفاده میشود که دختران امام حسین(عليه السلام) پس از درگذشت شوهرانشان از سوی حاکمان بنیامیه خواستگاری شدهاند و چون پاسخ منفی دادهاند مورد اذیت و آزار قرار گرفتهاند این موضوع را راجع به سکینه و فاطمه نوشتهاند. پس از درگذشت حسن بنحسن شوهر فاطمه، عبدالرحمان بنضحاک حاکم مدینه از او خواستگاری کرد و فاطمه به وی پاسخ منفی داد حاکم بر نظر خود اصرار میکرد و میگفت: اگر خواستگاری مرا رد کنی عبدالله پسرت را به اتهام شرکت در مجلس شراب خواری دستگیر و در جمع مردم گردن میزنم و آبروی تو را میبرم از این رو فاطمه به خلیفه که در آن زمان یزید بنعبدالملک بود شکایت
