
بهعنوان اعتراض به رژیم به تعطیلی کشاند و موج دستگیری طلاب و مبارزان در مشهد توسط رژیم آغاز شد. وی به شاهرود فرار نموده ولی مدتی بعد در تهران بازداشت، بازجویی و ممنوع المنبر گردید.
در ایام سفر و مراسم اعمال حج در مکه و مدینه به سخنرانی برای ثنا و دعاگویی به شاه دعوت شد ولی او شرکت نکرده و خود را به بیماری و تمارض زد. پس از مراجعت از سفر، وی به علت شرکت نکردن در محافل ثناگویی و مراسم رژیم در عربستان، در تهران دستگیر و بازداشت و مدتها بازجویی و مورد آزار قرارگرفته و در نهایت تهدید به تبعید و ممنوع المنبر شد.
کافی در سال 53 به عتبات عالیات رفت و با ملاقات حضرت امام خمینی (ره) در نجف اشرف روحیه گرفت. در آذرماه 1354، بهعنوان واعظی افراطی و اخلال گر معرفی، سپس بازداشت، بازجویی و محکوم به سه سال تبعید در شهر ایلام شد. در دوران تبعید، فعالیت های فراوان و خدمات ارزنده و به یادماندنی درزمینهٔ های دینی، فرهنگی و اجتماعی نسبت به مردم محروم آن استان نمود. در آذرماه 1355 با وساطت آیتالله خوانساری، تهرانی و فلسفی و دیگران، پس از یک سال تبعید، در ایلام به تهران بازگشت و به فعالیت های خود در مهدیه و دیگر امور مردمی پرداخت.
وی به علت یورش عمال رژیم به مردم و واقعهی 19 دی 1356 در آن شهر، سلسله سخنرانیهای خود را در آنجا بهعنوان اعتراض، قطع و از ادامهی آنها خودداری کرد. مراسم چهلم آیتالله حاج آقا مصطفی خمینی را بهطور مفصل و مجلل در مهدیه تهران برگزار نمود که موجب خشم و کینهی شدید رژیم نسبت به وی شده بود. در 28 اردیبهشت 1357 مردم سیرجان پس از سخنرانی کافی در آن شهر تظاهرات خیابانی ضدحکومتی شدیدی برپاکردند و با نیروای امنیتی و پلیس درگیر شدند. در تیرماه 1357 در معیت حاج عموی خود، حاج شیخ زین العابدین کافی به حج عمره مشرف و نیز به زیارت قبر منور حضرت زینب (س) در سوریه نایل آمد. در این سفر همچنین با امام موسی صدر در شهر صور لبنان ملاقات داشت. پس از اتمام سفر حج و سوریه و ورود به تهران، به دستور و امر حضرت امام از مراسم جشن سالانهی نیمهی شعبان سال 1398 ق در مهدیهی تهران خودداری نمود.
کافی در 29 تیر 1357 با فشار و تهدید ساواک مجبور به مسافرت به مشهد شد و در 30 تیرماه رژیم یک تصادف و سانحهی ساختگی برای قتل وی که از قبل برنامه ریزی کرده بود به اجرا گذارد. در روز جمعه 30 تیر 1357 ش مطابق با روز نیمه شعبان 1398، شیخ احمد کافی این واعظ مخلص بی نظیر براثر تصادف ساختگی نزدیک پاسگاه ژاندارمری چناران بین راه قوچان و مشهد در سن 42 سالگی به شهادت رسید. (کافی، ص155-157)
عناوین سخنرانیهای کافی
1. ستمگران
2. تاریخ
3. نشانههای شیعه
4. حقانیت اسلام
5. روز قیامت
6. ظالم و مظلوم
7. احترام به پدر
8. ازدواج
9. ایمان به خدا
10. ارزش روحانیت
11. ارزش نعمت های پروردگار
12. ارزش عمر
13. چشم چرانی
14. تقوی در خلوت
15. زلزله
16. زبان
17. سینما
18. خوفورجا
19. نشانههای ایمان
20. دین و دنیا
21. حقوق والدین
22. معاد
23. عدل علی (ع)
24. حکومت علی (ع)
25. عدالت اسلامی
26. قلوب مردم
27. بندگی پروردگار
28. مکافات عمل
29. بخت النصر
30. ازدواج حضرت خدیجه
31. خیبر و فدک
32. حدیث شریف کسا
33. قلعهی طائف
34. عابد و شیطان
35. کار و عمل
36. اسلام و مردم
37. توشهی آخرت
38. برصیصای عابد
39. داستان ابوذر
40. دعای کمیل
41. پسر مهزیار
42. جنایات هارون الرشید
43. یوسف و زلیخا
44. اصحاب کهف
45. علی (ع) و شاگردانش
46. تقوی
47. قضیهی انار
48. مرد کاشانی
49. میراسحاق استرآبادی
50. مقدس اردبیلی
51. گاو بنی اسرائیل
52. اسماعیل هرقلی
53. اسکندر
54. اصحاب اخدود
55. اصحاب کهف
56. اصحب رخیم
57. اصحاب فیل
58. ماز
59. طوماج ابن عدی
60. عتبه بصری
61. شیخ حسین آل رحیم
62. بلعم ابن عورا
63. ابوبقل کاتب
64. فقرا و اسلم
65. جغد و بلبل
66. علامهی بحرالعلوم
67. علامهی حلی
68. مولا عبدالحمید قزوینی
69. جوان خارکن
70. دعای ندبه
4.2.1. رویکردشناسی منبر کافی
کافی بااینکه از آیات و روایات استفاده بسیار میکند اما اساس منبر او برپایه استنادات نیست بلکه به فراخور موضوع از آیات و روایات استفاده می نماید و بیشتر بر اساس برداشت های از دین نسبت به طرح موضوعات اقدام می نماید. کافی برخلاف تصور عمومی رویکرد سیاسی زیادی داشته است؛ تصور عمومی این است که ایشان را با ذکر حضرت ولی عصر (عج) می شناسند نه با مباحث سیاسی؛ اما این واعظ شهیر مباحث سیاسی زیادی دارد و بر اساس اسناد ساواک گزارش های متعددی درباره تشنج آفرینی وی در منابر بهخصوص در شهرستانها تهیهشده است. سخنرانی در منزل امام خمینی (ره) در قم و پس از بازداشت ایشان، نشانه رویکرد و تهور ایشان است. در مباحث فوق به گوشه هایی از رویکرد سیاسی وی و همراهی اش با نهضت امام خمینی (ره) اشاره شد.
کافی رویکرد اصلاح اخلاق اجتماعی مردم را داشته و تأکید ویژهای بر مباحث اجتماعی عام و روزمره مردم دارد؛ به روز بودن و ملموس بودن مباحث وی برای مخاطبین، از سخنرانیهای متعدد کافی استخراج میگردد. این موضوع در کنار تلاش های رژیم طاغوت جهت رواج فساد و بی بند وباری، گسترش کاباره ها و قمارخانهها و مشروب فروشی ها و نیز تعدد سینماها بهخصوص در تهران، نشان از اهمیت این موضوع در آن دوران دارد.
کافی در کنار منبرهایی که با موضوع اجتماعی داشته، فعالیت های اجتماعی گستردهای نیز داشته است، پناه دادن به معاودین عراقی، دستگیری از مستمندان، انجمن امور خیریه و عام المنفعه، حضور در بیمارستآنها و … گوشه ای از فعالیت های اجتماعی وی و اهتمامش بر اصلاح اخلاق اجتماعی جامعه است. حفظ حقوق والدین، همسایگان، حفظ حدود شرعی روابط محرم و نامحرم، شرب خمر، کسب و ارزتزاق حلال و … ازجمله این موضوعات هست که بیشتر در خلال داستان به مخاطبین ارائه می گردید.
کافی نیز مانند فلسفی رویکردی بیابینی به خوفورجا دارد، لکن جنبه خوفی آن با توجه به موضوعاتی که برای منابر خود برگزیده، بیشتر است و جنبه رجایی آن بیشتر به ظهور امام عصر (عج) و اصلاح امور توسط ایشان باز میگردد.
4.2.2. اسلوبهای اقناع اندیشه
کافی را بیشتر با داستآنهایش بر منبر میشناسیم، وی در خلال داستانهایش به طرح مسئله می پرداخت و از چرایی برخی امور پرسش می نمود و سپس نسبت به تبیین و پاسخ به پرسش اقدام میکرد. چرا گناه زیاد شده است؟ چرا بی عفتی رواج یافته؟ چرا کسبوکار ها به حرام افتاده است؟ چرا حقوق والدین رعایت نمیشود؟ و چچراهای بسیار دیگر که نشان از رویکرد «طرح مسئله و تبیین» وی دارد. کافی همچنین در برخی از سخنرانیهای خود از اسلوب تقسیم و تنظیم استفاده می نماید و با دستهبندی موضوعات، سعی در تفهیم روان مباحث دشوار به مخاطب عام دارد.
4.2.3. روشهای تحریک احساس
حجتالاسلام کافی با صوت پرشور و هیجان انگیزی که دارد، اساس کار خود را بر داستان گویی حماسی میگذارد. بااینکه اکثر منبریها مراسم خود را طی 30 تا 40 دقیقه انجام میدادند، اما اکثر سخنرانیهای کافی بیش از یک ساعت است. معمول سخنرانیهای وی با مدح و ذکر حضرت صاحب الزمان (عج) و بسیار پرشور و خروش آغاز میگردد و سپس با داستان ادامه مییابد و به ذکر توسل ختم میشود؛ به دیگر سخن نیمی از منبر کافی تحریک احساس مردم به وسیله روضهخوانی است و این مهم را بهخوبی انجام میداده است.
حجم داستانهای وی و نو بودن این داستآنها برای مردم، آنچنان میشود که برخی مردم اساس منبر را بر مبنای داستان نقل شده، نامگذاری میکنند. نگاهی به تیتر سخنرانیهای کافی که در فضای مجازی و بهصورت الواح فشرده به وفور یافت میشود، نشان میدهد که نامگذاری سخنرانیها بر اساس داستان گفته شده است، اما با اندکی دقت در مباحث آن سخنرانی متوجه می شوید که وی در خلال همان داستان موضوعات خود را به پیش برده است.
4.2.4. مخاطب شناسی منبر
منبر کافی بنا بر شواهد موجود و نقل حاضرین، مخاطب عام داشته است و مخصوص قشر و گروه خاصی نبوده است؛ لکن توجه ایشان به بحث مهدویت و بهخصوص پس از راه اندازی مهدیه تهران، منبرهای کافی را تبدیل به پاتوقی برای مخاطبان خاصی که به دنبال این موضوع هستند، تبدیل میکند. این موضوع تفاوتی بین زن و مرد بودن مخاطبین هم ندارد، هرچند که بنا بر شرایط موجود آن روز، حضور مردان نسبت به زنان بیشتر است؛ اما مخاطب کافی در سخنرانیهایش هم زنان و هم مردان میباشند.
حضور جوانان در پای منبرهای کافی و تشکیل قشر جدیدی از مذهبیون انقلابی از ویژگیهای مخاطبین کافی است؛ جوانانی که در خلال داستان گویی کافی، نکات سیاسی را برداشت میکنند و آن را نشر و بسط میدهند. نبود رسانههای سالم در آن دوران، جوانان را بهسوی رسانه منبر سوق میدهد و همانجا است که ایشان بهنوعی هویت یابی در غیریت و ضدیت با مظاهر فساد حکومت و بهخصوص رسانههای نوظهور می رسند.
4.2.5. ارتباطات غیرکلامی
حجت الاسلام کافی از صدای ویژه ای برخوردار بوده است، آنچنان که ایشان را با صدای به خصوصش شناسایی می کردند. بخشی از این صدای ویژه مرهون لهجه مشهدی ایشان است.
جدول 4ـ جمعبندی مؤلفه های موردبررسی منبرحجتالاسلام کافی
محور
زیر محور
زیاد
متوسط
کم
1
رویکرد
استناد به متن
+
2
برداشت از متن
+
3
سیاسی
+
4
غیرسیاسی
+
5
اخلاق فردی
+
6
اخلاق اجتماعی
+
7
خوف
+
8
رجا
+
9
اسلوب اقناع اندیشه
تجزیهوتحلیل
+
10
تقسیم و تنظیم
+
11
طرح مسئله و تبیین
+
12
نقد و بررسی
+
13
روش تحریک احساسات
داستانی
+
14
ادبی
+
15
موعظه ای
+
16
حماسی
+
17
مخاطب
عام
+
18
خاص
+
19
مرد
+
20
زن
+
21
جوان
+
22
بزرگسال
+
23
سیاسی
+
24
غیرسیاسی
+
25
ارتباطات غیرکلامی
آوای بم
+
26
آوای زیر
+
27
رفتارحرکتی آزاد
+
28
رفتار حرکتی نمایشی
+
29
چهره افشاکننده
+
30
چهره خوددار
+
31
نگاه مستقیم
+
32
حذف نگاه
+
4.3. حجتالاسلام شیخ حسین انصاریان
حسين انصاريان در18 آبان ماه سال 1323 متولد شد. پدر او از خاندان حاج شيخ است. اين خاندان از خانوادههاى شناختهشده و خدمتگذار به دين بودهاند و عالمان باعظمتى در اين خاندان بزرگ به چشم مى خورد. وی از سن 3 سالگى خود خاطره اى بيان میکند : «روزى آية الله العظمى محمد تقى خوانسارى (رحمهالله) به منزل جد ما آمده بود. من در سنين كودكى در اتاق را باز كردم و مستقيم به طرف آية الله خوانسارى رفتم و در آغوش او نشستم. پدربزرگم جلو آمد كه من را به اندرون ببرد. آية الله خوانسارى جلوى او را گرفت و مرا نوازش كرد و از من پرسيد : مى خواهى در آينده چكاره شوى؟ جواب دادم : مى خواهم مثل شما بشوم. ايشان در حق من دعا كرد.
هرگاه شبح آن خاطره از ذهنم مى گذرد و ياد آنچهره ملكوتى و دعاى آن بزرگوار كه مى افتم، يكى از شيرين ترين خاطرات عمرم در ذهنم تداعى میشود «.
انصاريان در سومين بهار زندگى بود كه دست تقدير، خانواده او را منتقل به تهران كرد و در يكى از محله هاى مذهبى آن شهر ـ خيابان خراسان ـ سكونت گزيدند. محور علمى آن منطقه در آن زمان مرحوم آية الله حاج شيخ على اكبر برهان (رحمهالله) بود. وی در همان اوان كودكى از محضر پرفيض آن استاد الهى بهره مند شد.
مأنوس بودن از اساتید بزرگ و خانواده مذهبی باعث شد كه حسین پس از تكميل دروس دبيرستانى، راه طلبگى را در پيش بگيرد و پس از مشورت با مرحوم الهى قمشه اى (رحمهالله) دروس طلبگى را آغاز كند. تحصيلات او در دو حوزه علمیه تهران و قم بوده است. در تهران ادبيات را آغاز میکند و پس از اتمام ادبيات به محضر عالم ربانى حضرت آية الله ميرزا على فلسفى
