
ر روز قیامت بر صراط بلرزد و مورد اهانت قرار گیرد و حکم به عذاب وی شود، و از هم زیستن با نیاکان محروم بماند، به جرم اینکه در زندگی اهل احتیاط بوده و هر چیزی را که گمان میکرده حرام است ترک کرده، و هرچه را که گمان میکرده واجب است انجام داده است؟ و از آن طرف، کسانی که اهل سهلانگاری و بیموالاتی و بیبندوباری در مسائل دینی بودهاند، وارد بهشت شوند؟ هرگز چنین قضاوتی را کسی نخواهد کرد، و چنین احتمالی نخواهد داد.
2) نظریه اصولیان
جناب وحید بهبهانی با شگفت شمردن این نظریه و شیخ انصاری با نقل نظریّه یاد شده فوق، بیان نظریّهی ایشان را خالی از فایده نمیبیند، و در نقد آن مینویسد: «آنچه در حُسن احتیاط بیان کردید صحیح و غیرقابل انکار است، از این رو، هیچ مجتهدی احتیاط را حرام نمیداند و برتری و حُسن آن را انکار نمیکند، بلکه افزون بر این، زندگی مجتهدین بر احتیاط استوار است، و همواره همگان را بر نگهداشتِ آن در هر حال و در هرشرایطی فراخواندهاند، به این جهت سهل انگاران در مسائل دینی را مورد سرزنش، و انسانهای احتیاط پیشه را مورد ستایش قرار داده و میدهند» و لکن سخن مجتهد با اخباریان بر سر فتوایِ واجب بودنِ احتیاط است که به طور قطع این فتوا از سوی اخباریان، اظهار نظر مخالفِ احتیاط است.
سخن اصولیان این است که، چرا شما اخباریان خلاف احتیاط رفتار میکنید و بر خلاف احتیاط فتوا میدهید، چراکه از حکم و فتوایِ بدونِ دلیل ترس و واهمه ندارید؛ روز قیامت در پاسخ پرسش الاهی که با کدام دلیل و مدرک فتوا به واجب بودنِ احتیاط دادهاید، چه خواهید کرد؟! در حالی که مذاق شریعت بر آسانی استوار است. اگر دین خداوند بر اساس آسانی، گذشت، فراخی و رحمت استوار شده است با کدام برهان، برابر کدام دلیل، خود و مردم را از این سماحت و سهولت و رأفت اسلامی محروم و در فشار و تنگنا و زحمت گرفتار کردهاید. بنابراین، روشها و اندیشهی شما اخباریها مبنی بر فتوا دادن به وجوبِ احتیاط در حالی که دلیل و برهان معلوم و معتبری ندارید، ضدِّ احتیاط است.32
با توجّه به این مباحث است که از آیت الله بروجردی نقل شده که، محقّق اردبیلی بر این باور بوده است، کسانی که به انگیزه و بهانهی نگهداشتِ احتیاط، از اظهار نظر نسبت به آن چه فهمیدهاند خودداری میورزند و بر خلافِ فهمِ فقهی خویش، نظر دیگران را که قبول ندارند، مورد تأیید قرار میدهند، دچار ضدِّ احتیاط شدهاند؛ گاهی احتیاط آن است که چیزی را که انسان فهمیده اظهار نکند و گاهی احتیاط در اظهار آن است.33
شرایط احتیاط
شرایط احتیاط همان امورِ دخیل در صحّت اجرای اصل احتیاط است، شرایطی که بدون وجودِ آنها، اصل احتیاط جاری نمیگردد. البتّه در مورد این شرایط اختلاف وجود دارد؛ برخی اعتقاد دارند وقتی احتیاط حَسن و نیکو است که مجتهدی بر خلاف آن نباشد، برخی دیگر معتقدند در عبادات، به دلیل قصدِ قربت، فحص لازم است و قبل از فحص، احتیاط را جایز نمیدانند.
1) مشهور اصولیان
مشهور اصولیها معتقد هستند که جریان این اصل، منوط به وجودِ شرط خاصی نیست و تنها به ثبوت موضوع اصل احتیاط که شک در حکم واقعی تصور می شود، متوقّف است، بنابراین، رعایت احتیاط در تمام موارد حَسن است، مگر آنکه باعث اختلال در نظام، و هرج و مرج در زندگی انسان گردد، که در این صورت جایز نیست، زیرا نزد شارع اختلال نظام، مبغوض بوده و احتیاطی که منجر به آن گردد، هیچگونه حُسنی ندارد.
2) دیدگاه آخوند خراسانی
مرحوم آخوند معتقد است که در همهی موارد عبادات و معاملات رعایت احتیاط خوب است؛ قبل از جستجو و یا بعد از جستجو باشد، فرقی نمیکند که احتمال دستیابی به حکم واقعی ضعیف یا قوی باشد، أمارهی معتبری بر خلاف آن باشد یا نباشد؛ سپس ایشان میگوید: حتّا در عبادات اگر چه رعایت احتیاط مستلزم تکرار نیز باشد، حُسن احتیاط محفوظ است. بنابراین، طبق این دیدگاه در توصلیات و اموری که قصد قربت در آنها معتبر نیست، رعایت احتیاط خوب است، و در عبادات حتّا با وجودِ تکرار عملِ احتیاط حُسن دارد.
البتّه برخی به حُسن احتیاط، در مواردی که مستلزم تکرار عمل است اشکالاتی وارد میدانند.34 که در اینجا قابل طرح نیست.
ملاک بازشناسی احتیاط مطلوب از نامطلوب
در حقیقت احتیاط مانند اجتهاد و تقلید دو قسم است: مشروع و پسندیده و ممنوع و ناپسند. به همان اندازهای اجتهادهای مشروع لازم و سازنده و حرکت بخشند اجتهادهای ممنوع و سوء خطرناک و زیان بارند؛ اجتهادهای مشروع هر چه فعالتر و بالندهتر و به روزتر باشند در حل معضلات و پاسخگویی به مقتضیات و نیازمندیهای متنوع جامعه توانمندترند. و به هر میزان که دچار نارسایی باشند نقش سازنده و حضور چشمگیر و همه جانبه و موثرش در عرصه زندکی کمرنگتر خواهد بود.
با بررسیهای مختلف، در شرایط احتیاطهای پسندیده پی میبریم که حکم به مطلوبیت احتیاط به طور مطلق چنان که در بسیاری عبارتها آمده است: «الاحتیاط حسن علی کل حال.» 35 نمی تواند درست باشد. اکنون لازم است نگاهی کوتاه به معیارهای بازشناسی احتیاطهای منفی داشته باشیم.
1.اختلال نظام: یکی از مقاصد عالی شریعت برقراری نظم و انضباط در زندگی فردی و اجتماعی انسان است، احکام الهی به طوری طراحی شده است که هیچ گونه تزاحم و ناسازگاری با زندگی مردم و پیشرفت و توسعه زندگیشان نداشته باشد.
برنامه ریزیها با هدف فراهم سازی بستر مناسب جهت دست یابی به دنیایی آباد، آزاد، آگاه، آرام و با سعادت و سلامت، انجام گرفته است. از این رو نهان و نهادِ احکام الهی بر پایه زندگی با سلامت و سعادت نهفته است. و هر چه باعث نابسامانی، عقب ماندگی و فروپاشی زندگی و نظام اجتماعی ممنوع شناخته شده است. از همین رو احتیاط ورزی در ذات خود دارای ارزش است اگر باعث هرج و مرج زندگی، عقب ماندگی بازار و صنعت و علم و دانش و فروپاشی زندگی باشد ممنوع و ناپسند شمرده می شود. از این رو احتیاط مخلّ به زندگی را همه ناروا دانسته اند.36 و این است راز عقلانی و عقلایی بودنِ احکام وحیانی شریعت که منطبق با فطرت و واقعیت های زندگی است.
2.عسر و حرج: اساس دستورهای شریعت اسلامی بر آسانی استوار است و اراده خداوند مهربان بر آسان گیری احکام برای بندگان و نفی دشواری و زحمت و مشقت از ایشان تعلق گرفته است.
پیامبر اسلام(صلی الله علیّه و آله و سلّم) هم آیین آسمانی اش را به سماحت و سهولت و حنیفیت ستوده است و دین را آسان و با گذشت معرفی کرده است، و هم هر گونه تکلّف و به زحمت انداختن های بیهوده و مقررات دست و پاگیر ایجاد کردن را بی ارتباط با دین اعلام کرده است و پیشوایان دینی با الهام از قرآن عزیز و سنّت و روش پیامبر(صلّی الله علیه و آله و السلّم) اسلام را به عنوان دینی منطبق بر فطرت و پاسخ گو به تمام نیازها به مردم شناسانده اند، و از روشهای غلط ضد دینی و آداب و رسوم های مخالف با روح شریعت و آدمهای نادانی که با اسلام و احکام اسلامی سلیقه ای عمل می کنند اعلام نفرت و نفرین کرده اند.
همه مجتهدان و عالمان دین، احکام الاهی را محدود به عسر و حرج کرده اند و هر تکلیفی را که اصل و یا مرتبه و گونه ای از آن باعث سختی و دشواری باشد را منتفی میدانند و انجام دستورهای الهی را مانند وضو، غسل، نماز با تمام شرایط، روزه و… مادامی واجب می دانند که باعث سختی و ناراحتی نباشد. و در فرض صدق هر یک از این عناوین و تحقّق هر یک از این جهات اصل تکلیف ساقط و یا به مرتبه آسان تری تبدیل می شود. از این رو تصریح کرده اند که احتیاط مادامی مورد پسند عقل و نقل است که منجر به عسرو حرج نباشد، هر چند در این که با تحقّق و صدق عسر و حرج آیا فقط الزام و وجوب برداشته می شود یا این که اصل مشروعیت آن رفع می گردد، میان عالمان اختلاف است.
3.وسواس: وسواس نوعی نارسایی و به هم خوردن تعادل روحی، واز نداشتن سلامت و اعتدال جسم و مزاج ناشی می شود:«مرض یحدُث من غلبة اسَوداء یختلط معه الذهن»37 و همانند هر نوع نارسایی روحی روانی دیگری قابل شدت و ضعف است38 و با نظر به این که گاهی این گونه اختلال و نارسایی ها ناشی از انگیزه های دینی است به نام دین گذاشته می شود، و نوعی تقدس و دینداری شمرده می شود. بنابراین، در آموزههای دینی ضمن شیطانی خواندن این حالت و ممنوع دانستن آن با هر گونه عوامل و زمینه هایی که در بروز وقوع این حالت دخالت و تأثیر داشته باشد به شدت مبارزه شده است. از این رو، در طهارت و نجاست و عبادت که غالب افراد وسواسی در این گونه موارد دچار مشکل می شوند اسلام به قاعده طهارت و صحت و درستی کارها تأکید ورزیده است. از همین رو با هدف تنزیه ساحت قدس دیانت از انتساب چنین کج اندیشیها و مبارزه جدی با رواج روحیه وسواسی با همه زیانهایی که می تواند داشته باشد جلوگیری کرده است؛ و در آموزه های دینی احتیاط در این موارد با وجود چنین زمینههای نابجایی در فقه و فتوا با الهام از روایات این گونه احتیاطها ناروا، و باعث فساد عبادت معرفی شدهاند.
عوامل گسترش احتیاطهای ناروا
1) دریافت نادرست از آموزههای دین
بسیاری از احتیاطها ناشی از برداشت ناصواب از آیاتی مثل «وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنا بَعْضَ اَلْأَقاوِیلِ «44» لَأَخَذْنا مِنْهُ بِالْیَمِینِ «45» ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ اَلْوَتِینَ «46» فَما مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ عَنْهُ حاجِزِینَ«47» »39؛ یعنی اگر بعضی گفتهها که نگفتیم، را نسبت دهی با تمام قدرت تو را خواهیم گرفت و شاهرگ حیاتت را قطع خواهیم کرد، آنگاه هیچ کس به داد شما نخواهد رسید.
این و دهها روایات از حضرت رسول اکرم (صلی الله و علیّه و آله) و اهل بیت (علیّهم السّلام) به بیان اهمیت و حسّاسیت فتوا میباشد؛ مانند روایت ابی ولّاد از امام صادق (علیه السّلام)، که برای موازین رجالی و اسلوبهای سندی، صحیح و بیاشکال است که امام در مقابل فتوای ابو حنیفه فرمود: «فی مثل هذا القضاء و شبهه تجس السماء ماءها و تمنع الارض برکاتها»، یعنی در مانند اینگونه داوریها که مستند به فتوای باطل و خلاف حکم الاهی است، که آسمان بارانش و زمین، برکاتش را از مردم دریغ میدارد.40
بنابراین، عالمان دین با توجه به اینگونه آیات و روایات دربارهی جایگاه فتوا و خطرها و پیامدهای دینی و دنیوی آن برای نگاهداشت تقوا و احتیاط و باز ایستادن در هنگام رودررویی با شبههها، پرهیزکاری و خویشتنداری کردهاند، چنانکه سیّد بن طاووس و ملّا صالح مازندرانی و دهها مجتهد مسلّم دیگر، با وجود برخورداری از صلاحیت علمی علما، از پذیرفتن این مسئولیت سر باز میزدهاند. بنابراین، مثل سیّد بن طاووس از ترس آیهی «تقوّل» در حوزه فتوا وارد نمیشد.41
و ملّا صلاح مازندرانی به نقل وحید بهبهانی، به دلیل پرهیز از مسئولیت فقه و فتوا، شرح بر فروع کافی را ننوشت، و فقیه کاملی مثل محقّق حلّی صاحب شرایع، که شرایع او را فرقان فقه نامیدهاند، در نخستین فصل مقدّمهی کتاب معتبر، دربارهی دقّت فراوان و فهم احکام الاهی مینویسد:
تو در حال فتوا، از حکم پروردگارت خبر میدهی و به زبان شریعت او، سخن میگویی؛ سعادتمند خواهی شد اگر به جزم و یقین عمل کنی، و زیان کار خواهی شد اگر بر خیال و توهّم رفتار کنی، فهم و برداشت و نظرات را در برابر آیات کتاب خدا، قرار داده تا آنچه را که نمیدانی، نگویی و به دروغ، حکمی را به خدا نسبت ندهی و به هوش باش که اگر کوتاهی کنی، افترا به خدا بستهای.42
بنابراین، باید در نظر داشت همان طور که از فحوای کلام محقّق در شرایع بدست میآید رعایت احتیاط عین رعایت تقوا است، ولی باید مراقب باشیم که گرفتار سوء برداشت از آمیزههای دین از قبیل آیات و روایات نشویم، که منجر به افراط در مباحثی مثل احتیاط شویم و یا اگر در فهم آیات و روایات مشکلی نداشتیم در عمل به دریافتهای علمی، دچار وسواس و احتیاط بیمورد نشویم، چراکه هیچگاه احتیاط تأکید شده، درباره فتوا، به معنای کنارهگیری و خود داری از اجتهاد، افتاء و پذیرش مرجعیّت دینی نیست، زیرا ترک تفّقه و استنباط احکام الاهی بدون عذر شرعی، به تعطیلی، کهنگی و
