
درعین حال ظریفترین چالشهای نظارت بر سیمای شهری ، نحوۀ برخورد با ابعاد زیباشناختی و بصری است که باید در اولین مراحل تنظیم سیاستگذاریهای ساماندهی سیمای شهر در ایران مورد تحلیل جدی قرار گیرد. در واقع کنترل طراحی شکل ظاهری ساختمانها و کیفیت فضاها و مناظر شهری، به عنوان یکی از نخستین ابعاد سیاستهای نظارت بر منظر شهری و بخصوص قضاوت در مورد جوانب زیبایی شناختی طرحهای بخش خصوصی بوسیله بخش عمومی همواره موافقین و مخالفین زیادی در جهان داشته که از زوایای گوناگون به آن پرداختهاند. از اصول اولیه مطالعه مدیریت بصری شهر بررسی معیارها و شاخص های موجود برای مطالعه ابعاد آن یعنی سیما و منظر شهری است، به طور کلی دلایل اصلی شکل گیری مفهوم منظر برای تعریف نوعی نگاه جامع به مسایل مکانی است.( منصوری،مجله منظر شماره 3:4).
به همین دلیل در طول چندین دهۀ گذشته واژه منظر دارای کاربرد گستردهای در ادبیات متون مربوط به شهر بوده است. اما در عین حال کاربرد این واژه و تعریف دقیق آن به دلیل نوع نگاه های متفاوتی که در این مورد وجود دارد، نمیتواند آسان باشد. اهمیت منظر و همچنین منظر شهری در این است که بتوان بر اساس نوعی نگاه جامع به شهر آن را هدایت و مدیریت کرد .
جدول(1)بخشی از رويكردهاى متفاوت نسبت به زيرساختهاى اصلى در منظر شهرى در ادبيات متون علمى را مشخص میكند كه انديشمندان مختلف در حوزه مسايل شهرى از آن ياد كرده اند :
(ﻛﺮﻳﻤـﻰﻣﺸـﺎﻭﺭ، 1390 )
جدول 2-1:رویکردهای اصلی در منظر شهری
رویکرد
صاحبنظران
زیرساختهای اصلی در منظر شهری
کالبدی- تاریخی
Lichfield Carter&Ramley-Coeterier Ipekoglu
1- ارزش سایت های تاریخی
2- ارزش سکونتگاهای سنتی
3- احترام به ترکیب فضاهای کالبدی
ادراکی
Nassar
4- شاخص های ادراکی شامل تنوع (در برابر سادگی و رکود) باز بودن فضاها و طبیعت گرایی
5- تناسب و وضوح
کالبدی- اقتصادی
Prato
6- ویژگیهای بیوفیزیکی
7- شرایط اقتصادی و مالی
8- ترجیحات تصمیم گیرندگان
طبیعت محور
Ozguner-Burgess-mazotti-Jim-Bryant
9- نقش طبیعت و فضای سبز در سطح شهر
کالبدی- بصری
Daniel&Vinig&Amir Gidalizon
10- ویژگیهای بصری شامل عناصر انسان ساخت منابع زیستی و فیزیکی
ماخذ:کریمی مشاور به نقل ازGao & Asami,2007;Arriaza & et al,2004
همانطور که در جدول (1) مشاهده میشود، منظر شهری دارای جنبه های متفاوتی از جمله وضعیت کالبدی ، معنایی و بصری شهر، فضای سبز، میراث با ارزش شهری و… است. که در ادامه به تشریح این رویکردها پرداخته شده است:
2-2-3-1-1 – رویکرد ادراکی:
رهیافت اجتماعي و ادراكي از مهم ترین رهیافتهای طراحی شهری است که عمدتا جنبههاي اجتماعي مردم، فضاها و فعالیتها و نحوه ادراك آنها از فضاهاي شهري و حس تعلق به مكان را مدنظر قرار مي دهد. لینچ 1960 در کتاب «سیماي شهر» جنبههاي ادراكي در طراحي فضاها را از مهمترین عوامل درکارکرد اجتماعی برشمرد، که تاثیرات بسیاری بر پارادایمهای طراحی شهری داشته است. لینچ دو هدف عمده را دنبال میکرد: نخست آنكه تصویر ذهني تک تک افراد را در ارزیابي مشخصههاي فضایي مكان مورد تأكید قرار مي داد، و دوم آنكه او میان تصویري كه مردم از شهر در ذهن خود ترسیم ميكردند، با تصویر واقعي شهر (با همه عناصر معمارانه و كالبدي اش) تمایز قائل شد و اصل را بر ادراك عمومي افراد قرار داد: نبایستی تنها به شهر و عناصر سازنده آن توجه داشت بلکه بیشتر باید معطوف به ادراک ذهنی شهروندان از شهر بود.
در اوایل دهه 70 میلادی گِل (Gehl ) فعالیتهایی را که در فضاهای شهری صورت میگرفت به سه دسته عمده تقسیم کرد : فعالیتهای ضروری (خرید،کار و جز آن)، اختیاری (پیاده روی و مانند آن) و اجتماعی (معاشرت و نظایر آن) که مکان به عنوان عامل مشترک در این فعالیت ها، نیازهای متفاوتی را در محیط کالبدی ایجاد میکند. به عقیده وی ، فعالیتهای اختیاری در صورتی انجام میگیرد که مکان و شرایط آب و هوایی تشویق کننده باشد. بدین معنی که اغلب این فعالیتها چون در دستۀ فعالیتهای تفریحی قرار میگیرند، برنامهریزی کالبدی فضاهای شهری میبایست شرایط مناسب برای انجام این فعالیتها فراهم کند. بنابراین کیفیت مکان نقش تعیینکننده دارد. رهیافت اجتماعی در طراحی شهری گل به خوبی کیفیت مکان را نیز تشریح میکند وی فعالیت های اجتماعی را بر خلاف فعالیتهای اختیاری مستلزم حضور مردم به عنوان عاملان اصلی شکلگیری این نوع فعالیت میداند. این فعالیتها نظیر معاشرت و ملاقاتهای حضوری خود به خودی شکل میگیرند و میتوانند در مکان های خصوصی و عمومی ایجاد شوند. با این حال طراحی شهری به ویژه در عرصه عمومی در چگونگی نوع کارکردها و مدت زمان این فعالیتها نقش اصلی و تعیین کننده دارد، بلکه در عین حال باعث تلفیق فعالیتهای اختیاری و اجتماعی در کنار یکدیگر میشود: پیامدهاي رهیافت اجتماعي بسیار گستردهتر از آن است كه بتوان به همه زوایا و ابعاد آن پرداخت. یكي از مهمترین پیامدهاي آن را مي توان ظهور مفهوم عرصه عمومي در طراحی شهري دانست. به این مفهوم كمتر از زاویه ساختمانها و ارتفاع حجم و عناصر كالبدي و معمارانه نگریسته ميشد، در مقابل، فضاهاي شهري نظیر میدانها، خیابانها و محورهاي پیاده مدنظر بود.( بنکدار و دیگران،1390)
2-2-3-1-2- رویکرد کالبدی – تاریخی:
توجه به زمینه کالبدی، مستلزم دارا بودن دیدگاهی تاریخ گرایانه به شکل شهر و توجه به اهمیت گذشته در شکل دادن به حال و آینده است. اعتقاد به تداوم و اینکه گذشته برای شهرسازی کنونی درسهایی عینی دارد، در این گفته کریر بارز است: « تاریخ اجازه انقطاع نمیدهد، بنابراین هرآنچه در شهر انجام میشود باید به لحاظ شکلی، پاسخی به شرایط فضایی از قبل موجود باشد» .( گلدبرگر به نقل از تولایی1380:39)
در روند توسعه کالبدی در بسیاری از شهرهای تاریخی ایران، به ساختار و شکل هسته تاریخی شهر توجه کافی نشده است و به دنبال آن مشکلاتی چون ناتوانی در انطباق با تغییرات کالبدی جدید، عدم برقراری پیوند مناسب با ساختار شبکه ای موجود و انزاوای فضایی، گریبانگیر هسته های تاریخی این شهرها شده است. در واقع عدم توجه به طراحی و برنامه ریزی شهری زمینه گرا و نادیده گرفتن ارزش های کالبدی و غیرکالبدی زمینه موجود و اجرای طرح های شتابزده، منجر به کمرنگ شدن این هستههای تاریخی در اذهان مردم شده است(صادقی و دیگران،1391).
2-2-3-1-3- رویکرد طبیعت محور:
رشد شهرنشینی در دهههای اخیر موجب تغییرات بسیار در مناظر طبیعی میشود. این امر تاثیرات مشخصی بر روی سیستمهای بوم شناختی که عامل ایجاد گونههای متفاوت مناظر است میگذارد. هرچند رشد شهر همیشه به عنوان یک تهاجم علیه محیط زیست آن منطقه و اکوسیستم مجاور آن پنداشته میشود ولی میتوان با مطالعه مفاهیم گونههای زیستی و اکوسیستم های شهر این مشکل را حل کرد. برای افزایش گونههای زیستی اکوسیستمهای یک شهر انعکاس ادارک بخشهای مختلف اکوسیستم بوسیله جمعیت آن شهر اهمیت بسیار دارد. طبیعت شهر شامل عناصر زیست محیطی متفاوت است و خدمات آن در راستای بهبود اقلیم و شرایط جوی و خواص آب و عملکرد گونه های زیست محیطی است. در راستای حفاظت محیط زیست و منافع حاصل از آن برای انسانها، مطالعات و تحقیقات بسیاری انجام شده است. نیازهای طبیعتی که ارتباط مستقیمی با ویژگی های فیزیکی وضعیت طبیعت شهر دارد را میتوان به سه بحث تماس با طبیعت ، ترجیحات زیباشناختی وتفریح و سرگرمی تقسیم کرد. دلایل بسیاری برای اثبات اینکه تماس با طبیعت کیفیت زندگی را ارتقا میدهد وجود دارد مانند اینکه فرصتی برای رهایی از هیاهوی شهر نشینی در طبیعت فراهم می آید، محیط طبیعی در این بخش شامل مناطق بزرگ مانند کریدورهای طبیعی و پارکها و جنگلها میشود. چشمانداز زیبا و پاکیزگی و صداهای مطبوع نیز جز ترجیحات زیباشناختی و این بخش هم شامل باغها و پارکها میشود .در سومین بخش از این تقسیم بندی تفریح و سرگرمی وجود دارد. پارک شهری و بیشههای شهری و پیادهراههای سبز جز این بخش محسوب میشوند. (C.Priogo,J.H Breuste and J.Rojas,2008:2)
2-2-3-1-4- رویکرد کالبدی – بصری:
رویکرد کالبدی_ بصری بیشتر در حوزه کیفیات بصری و زیبایی شناختی فضاها و ساختمانها تاکید دارد . این رهیافت سنتی در اوایل قرن بیستم میلادی مطرح شد و عمدتا برخوردی کالبدی و سطحی نگر به طراحی شهری داشت ، این نوع نگاه بر حوزه سیمای بصری غالبا محصول گرا تلقی میشد و بر جنبههای زیبایی شناسانه وظاهری فضاهای شهری توجه داشت و نه حوزههای اجتماعی و ادراکی و به علاوه فرایند هایی را نیز که منجر به تولید فضاهای شهری موفق میشد نادیده میگرفت. این رهیافت تحت تاثیر کارهایی چون برنامهریزی شهری بر پایه اصول هنری کامیلو سیته ، تفکرات لوکوربوزیه و برنامهریزی شهری در عمل، ریمون آنوین به وجود آمد. خارویس اشاره میکندکه کامیلو سیته هرچند میخواست با چیدمان خیابانها ، میدانها، یادمانها و ساختمانها و به طورکلی عناصر شهر ، نوعی سازماندهی با ویژگیهای زیبایی شناختی را بوجود آورد، تاکید وی بیشتر بر تجربه بصری از فضاهای شهری متمرکز میشد. پیامد این رهیافت، در از دست رفتن بافت و مقیاس شهري و فاصله گرفتن فضاهاي شهري از انتظارات مردمي تا چند دهه باقي ماند. بسیاري از تغییرات كالبدي در سیماي ظاهري در سال هاي پس از جنگ در انگلستان را ميتوان نمونه این پیامدها برشمرد كه بر پایه سیاستگذاري ها در امر طراحي كالبدي و توجه بیش از اندازه بر سیماي بیروني شكل گرفت. به عنوان مثال، در قانون برنامه ریزي شهري و روستایي مصوب1947 میلادي در انگلستان، تصریح شده بود كه «تصویب و ابلاغ نهایي (برنامه) باید با در نظر گرفتن ملاحظات طراحي و سیماي بیروني صورت پذیرد ( به نقل از کارمونا و پانتر 69:1967) و یا ميتوان از راهنماي عمل براي طراحي شهري و روستایی که وزرات مسکن و حکومت محلی منتشر ساخت نام برد، که تاکید بسیاري بر سیماي بیروني بناها داشت و نیازهاي استفاده كنندگان از فضا را نادیده گرفته بود. با انتشار سیماي شهري گوردون كالن(1961) رهیافت بصري به طور جدي تري مطرح گردید. كالن طراحي شهري را «هنر ارتباطات» تعریف كرد و تصور وي از طراحی شهری ایجاد ارتباطات میان عناصر محیط كالبدي نظیر درختان، مناظر، ساختمانها و ترافیک شهري بود.كالن مناظر را با هدف ساماندهي و نظم بخشیدن به الگوهاي قابل مشاهده دسته بندي كرد. نكته مهم این بود كه وي ادراك مردمي از سیماي شهري را نادیده ميگرفت. رهیافت کالبدی و بصری بعد از کالن همچنان ادامه یافت. در سال 1963انجمن برنامه ریزان آمریکا تعریفی از طراحی شهری بدین صورت ارائه کرد: طراحی شهری اصولا به جنبه های زیبایی شناختی و عناصر ادراکی و قابل احساس از محیط شهری توجه دارد به عبارت دیگر طراحی شهری بیشتر به ادراک و دریافت آن دسته از جنبه های بصری از عناصر محیط شهری میپردازد که در وهله نخست سه بعدی اند .هر چند عناصر ادراکی در این تعریف به چشم میخورد اما اولویتهای طراحی شهری به جنبه های بصری برمیگردد.
طراحی شهری هنر طراحی سه بعدی از شهر در مقیاسی فراتر از یک بلوک ساختمان است. فرم سه بعدی از شهر در مقیاس برنامه محلی. طراحی شهری اصطلاح کلی یا عمومی پذیرفته شدهای برای فرایند شکل دادن و طراحی محیط کالبدی برای پاسخ به توسعه ، اصطلاحات و مرمت شهری است که در برگیرندۀ ساخت و سازهای جدید و یا حفاظت است که در مقیاس ساختمان ها ،مناظر، مناطق روستایی و شهر ها موضوعیت مییابد (بنکدار و دیگران،1390).
2-2-3-1-5- تلفیق رویکرد کالبدی _ بصری و اجتماعی _ادراکی:
تلفیق رهیافتهای سنتی کالبدی- بصری از یکسو و رهیافت اجتماعی – ادراکی از سوی دیگر،
