
ارائه تحقيقي اكتشافي تحت عنوان” رضايت از زندگي در ميان دانشآموزان خارجي” پرداخته است. موضوع اين تحقيق رضايت از زندگي و عوامل مؤثر بر آن است كه در ميان 304 دانشآموز خارجي كه مشتمل بر 159 نفر مرد و 145 نفر زن و در دانشگاه برگن27 از نروژ ميباشند. دانشآموزان بطور متوسط 3/2 سال در نروژ اقامت داشتهانددر مجموع دانشآموزان رضايت از زندگي خوبي را اعلام نمودند. با اين وجود دانشآموزاني كه از اروپا و آمريكاي شمالي بودند از همسالانشان در آفريقا و آسيا احساس رضايت بيشتري داشتند نيز به اين نتيجه ميرسيم كه عواملي همچون تعداد دوستان ـ رضايت ماليـ احساس تبعيض ـ و اطلاعات دريافت شده اوليه از اقامتگاه خارجي بر رضايت از زندگي دانشآموزان مؤثر بوده ميزان اهميت اين عوامل براي دانشآموزان از كشورهاي توسعه يافته و در حال توسعه – با توجه به يافتههاي متناقض- متفاوت است. تناقض اين يافتهها ممكن است به اين علت باشد كه اين تحقيق در يك زمينهاي نروژي انجام پذيرفته است. مهارت زباني ـ اگر چه براي زبان كشور ميزبان و نيز زبان انگليسي توجه بيشتري ميشد. و نيز داشتن يك دوست از كشور ميزبان (نروژ) تأثير معنيداري بر رضايت از زندگي نداشت. (لکلند،2001 :315 به نقل از قهرمان،1384). پاسخگويان جمعي مشتمل بر 304 دانشآموز بينالمللي كه 159 نفر آنان مرد و 145 نفر آنان زن و از دانشگاه برگن در نروژ بودند، در اين بررسي مشاركت نمودند. ميانگين سن دانشآموزان 6/29 سال و متوسط مدتي كه در نروژ اقامت داشتند 34/2سال بود. مشاركت كنندگان از 64 كشور متفاوت بودند كه صرفاً 32 نفر آنان از آلمان بودهاند. از 18 كشور تنها يك دانشآموز به عنوان نماينده حضور داشتند. به خاطر ايجاز و نيز به مقاصد آماري كليه كشورها را در 4 ناحيه جغرافيايي طبقهبندي نموديم كه شامل كشورهاي بالتيك و اسكانديناوي و فنلاند و ايسلند (nordic and Baltic ) كه تعدادشان( 39 نفر 5/13%)، اروپا و آمريكاي شمالي (139 نفر1/48 %) ،آسيا (60 نفر8/20 %)و آفريقا (51نفر6/17 %) است . مقولات با استفاده از اصلاحاتي در كاربوچنر وفارهام28 1982 صورت پذيرفته است(همان:321).
مراحل تحقيق:
مشاركتكنندگان از يك فهرستي از دانشآموزان بينالملل در UIB در نيمسال بهار 1998 برگزيده شدند. يك پرسشنامه ساخت يافته 12صفحهاي از طريق پست براي هر كدام از دانشآموزان بينالملل فرستاده شد. پرسشنامهها از طريق دفتر دانشآموزان خارجي دانشگاه (OFS) توزيع شد.اما مستقيماً به سرپرست اين پروژه تحقيقي از طريق پست برگردانده شد. اين عمل سبب شد كه دانشآموزان (پاسخگو) تا حدي ناشناخته بمانند. در اولين صفحه از پرسشنامه حاوي اطلاعاتي درباره اهداف اين تحقيق به دانشآموزان بود تا پاسخگويان با انگيزه بيشتري پاسخ دهتد و اينكه بدانند كه پاسخها مخفيانه انگاشته ميشود.
مقياسها:
وسايل اندازهگيري مورد بررسي يا براي همين تحقيق طراحي شدهاند و يا از طيفهاي موجود چه به صورت مستقيم يا با ايجاد اصلاحاتي، استفاده گشته است؛ كه توضيح آن خواهد آمد. بجز شاخصهاي جمعيتي تقريباً در تمام شاخصهاي گزارش شده از طيف 5 قسمتي ليكرت استفاده گرديده است.
متغيرهاي جمعيتشناختي:
اين مشتمل بر جنس، سن، كشور وشهروندي، مدت زمان اقامت در نروژ به سال و تعداد نيمسال هايي كه به عنوان دانشجو در دانشگاه بوده است.اينك متغير هاي تحقيق و نحوه سنجش آن ها را ارائه مي نماييم
اطلاعات دريافت شده:
يك طيف مشتمل بر شش معرف (آلفا برابر68/) براي اين تحقيق استفاده شده است. مشاركت كنندگان گستره خشنودي و يا ناخشنودي خود را در رابطه با اطلاعات اوليه دريافت شده از جنبههاي مختلف زندگي در كشور نوروژ بيان ميكردند كه اين جنبهها مشتمل بر اطلاعاتي مالي، دانشگاهي زندگي اجتماعي، اقامت يافتن و موضوعات عملي بود. پاسخگويان با مثالهايي از موضوعات مختلف همچون انواع اقامت، وضعيتي از دانشگاه و … جنبههاي مختلف اطلاعات را تشريح مينمودند. پاسخها از بسيار ناراضي تا بسيار راضي دستهبندي شده بود.
مهارت زباني:
اين طيف ميزان تخصص يا تبحر را در زبان انگليسي و نروژي ارزيابي مينمايد و بهبود يافته طرحBerry، Kwak، Liebkind، Phinney، Sabatier،Sam، Virta (1994) Westin است. پاسخگويان آنچه را ميفهميدند، صحبت مينمودند، ميخواندند و مينوشتند چه نروژي و چه انگليسي، ميزان آن را آشكار مينمودند. پاسخها در مقولاتي از هرگز تا بسيار زياد بود. و ميزان سازگاري دروني آن 96% و95% به ترتيب براي زبان نروژي و زبان انگليسي بود.
فشار دانشگاهي:
طيف اصلاح شدهاي بود كه توسط (1994) Berry etal و نيز (1994) Sam توسعه يافت… ]بقيه مطالب از چاپ افتاده است. در اصل منبع نيز اينگونه است[.
پول در دسترس : در اين خصوص تنها يك سوال از دانشآموزان پرسيده ميشد و آن اينكه خواسته ميشد در مجموع وضعيت مالي خود را ارزيابي نمايند. چنانچه بسيار ناراضي باشند. (1) و چنانچه بسيار راضي ميباشد (5) در نظر گرفته ميشود.
رضايت از زندگي:
اين سازه از طريق 5 معرف كه طيفي بود كه توسط Emmos، Diener ،Larson و (1985) Riffn اصلاح شده بود. گويه هاي نمونه در اين طيف از اين قرار بود.
“من از زندگيم خشنودم” ياْ” چنانچه قرار باشد به زندگيم ادامه دهم هيچ چيزي را تغيير نخواهم داد”
دستههاي پاسخ از بسيار مخالف تا بسيار موافق بود. همسازي دروني براي اين طيف 84% بود گويه ها(Indices) براي طيفهايي كه از سه معرف و يا تعداد بيشتري معرف ساخته شده بود؛ ايجاد شده بود. اين گويهها مبتني بر ميانگين نمراتي از 75% تا 80% بود كه مربوط به نمرات شاخص اعتبار آنان بود (همان:324-322).
نتايج تحقيق:
تحليلهاي Post – hoc (Tukey ‘ s HSD) مشخص نمود كه دانش آموزان اروپايي و نيز آمريكاي شمالي بيشترين رضايت از زندگي را داشتند. دانشآموزان آسياسي و آفريقايي كمترين رضايت از زندگي را داشتند(همان:324). به منظور فهم عواملي كه Swl (مربوط به دانش آموزان بينالمللي) را تحت تأثير قرار ميدهند يك سري از رگرسيونهاي چندگانه به كار گرفته شد(همان:325).
مطالعات صورت پذيرفته درباره swl حكايت از آن دارد كه اغلب مردم با بياعتنايي نمرهاي را كه بالاتر از نقطه مياني طيف است را براي نمرهدادن برميگزينند ( اينگلهارت و رابير 1986نقل از وين هوون29 1994 :330-329). با اين وجود ما ميتوانيم به سه عامل اصلي اشاره نماييم تعداد دوستان ـ اطلاعات دريافت شده و احساس تبعيض كه در swl در بين دانشآموزان كشورهاي در حال توسعه حائز اهميت است. اين حائز اهميت است كه بدانيم رابطه رضايت از زندگي با وضعيت مالي براي دانش آموزان كشورهاي در حال توسعه نسبت به كشورهاي توسعه يافته مهمتر است (همان:330). داشتن تعدادي دوست معمولاً كاركرد حمايت اجتماعي دارد و حمايت اجتماعي نيز در حكم يك نيروي محافظ است در برابر فشارهاي رواني ( استرس )كه ملازم زيستن در يك فرهنگ بيگانه است و لذا سبب افزايش رضايت از زندگي ميشود(فارنهام وشييخ،1991 :331). بر خلاف انتظار، داشتن دوستي از كشور ميزبان ميزان رضايت از زندگي فرد را افزايش نميدهد. يافته مذكور سازگار بامطالعات تحقيقات پيشين نبوده است(کلينبرگ و هال،1979 :331).
ميزان تكليفي كه يك دانشآموز دارد (يعني تعداد ساعاتي كه در مطالعه ميگذراند)swl را پيشبيني نميكند. با اين وجود فشار رواني( استرس )در فرآيند انجام تكليف مثلاً مشكلات فهم كنفرانس اثر منفي بر رضايت از زندگي فرد دارد. همچنان كه دانش آموزان ،سطوح بالاتر تحصيلي را طي ميكند بر اين نكته آگاه ميشود و آماده ميباشد كه ساعات متمادي را براي مطالعه در نظر بگيرد. خالي از لطف نيست كه بدايند نمرات امتحاني بالا انعكاس ساعات درس خواندن ميباشند. به عبارت ديگر مثلاً مشكلات فهم كنفرانسها سبب ميشود كه دانشآموزان قدري نگران اتمام موفقيتآميز برنامه درسيشان شوند(همان:332-331 ).
تسلط زباني انگليسي و در اينجا نروژي تأثيرش بطور معنادار بر swl دانشآموزان بينالمللي محرز نشد، در حالي كه ما چنين انتظاري نداشتيم(با توجه به مطالعات ميان فرهنگي پيشين ) نكته ديگر اينكه در بين دانشآموزان آفريقااي و و آسيايي احساس تبعيض درك شده با رضايت در زندگي كاملاً مرتبط است(همان:332). اين نكته نيز شايان توجه است كه عواملي كه به عنوان عوامل مؤثر بر رضايت از زندگي دانشآموزان بينالمللي ذكر شدند مبتني بر همبستگي است و الزاماً علي نيست(همان:333).
2-2-2-4- توانائيها و محدوديتها براي اندازهگيري كيفيت زندگي در نواحي شهري( تارک سور وآتاليک302001 )
محقق به ارائه مقاله اي تحت عنوان ” توانائيها و محدوديتها براي اندازهگيري كيفيت زندگي در نواحي شهري” پرداخته است .بنيان نظريات نويسنده متكي بر انديشههاي ويش31 است. از چشمانداز محقق كيفيت زندگي داراي دو جنبه است: نخست جنبه مادي آن كه در مقاله توضيح روشن و رواني برايآن آمده است و ديگري جنبه شخصي كه به روشني مقصود نويسنده مقاله مشخص نيست . ليكن از فحواي متن استنتاج ميشود كه مراد نويسنده مقاله از جنبه شخصي تلقي و قضاوت افراد يك ناحيه يا جامعه درباره امكانات آن ناحيه جنبه مادي است يعني در نظر گرفتن سطح انتظارات (ص:163). در مجموع نويسنده رويكرد خود راكيفيت زيست محيطي زندگي32 نام ميگذارند(تارکسور وآتاليک،2001 به نقل از قهرمان،1384). توضيح مبسوط اين مقاله به شرح ذيل ا ست :
چكيده: اخيرا كيفيت زندگي در زمره مفاهيمي قرار گرفته است كه در حوزه هاي علمي گونا گون مورد بررسي است و به نظر مي رسدكه اهميت آن به طور قابل ملاحظهاي در حوزههاي سياست و اقتصاد در حال رشد باشد . افزون بر آن موضوع كيفيت زندگي با فرآيندهاي مهاجرت مرتبط است. در يك نگاه كيفيت زندگي متأثر از شرايطي ضروري در يك جامعه يا حوزههاي خاص است. اين نكته كه كيفيبت زندگي ، به مثابه يك متغير قابل اندازهگيري معطوف به دو جنبه ذهني و عيني تحقق است؛ قبلاً بحث شده است. در اين نگاه] در اين تحقيق[ كيفيت زندگي دو جنبه دارد جنبه روانشناختي و محيطي. ايجاد يك وفاق درباره تعريف مفهوم كيفيت زندگي يك مشكل جدي نيست. همچنانكه ويش بيان نمود چنانچه فردي رايجترين تعاريف به كار گرفته شده را با دقت بررسي نمايد خواهد دريافت كه آنها تا حد زيادي شبيه يكديگرند به عبارت ديگر آنها مشتمل هستند بر يك وضعيت يا شرايطي كه توسط افراد مقيم در يك ناحيه دريافت شده و آنها را به درجات متنوعي از احساس رضايت تفسير كردهاند(ويش،1986 به نقل از قهرمان،1384).
از ديدگاه اين طراح، از آنجا كه شهر ها مركز اقتصاد. سياست، تجارت و ديگر فعاليتها هستند لذا فهم به هم پيوستگي شرايطي كه در كيفيت زندگي شهري دخالت دارد مهم است(سافين،165:1993). ميتوان گفت كه عليرغم تمام تنوعاتي كه در تعريف كيفيت زندگي33 وجود دارد، اما يك اجماع اساسي در باره معناي كيفيت زندگي وجود دارد. حوزههاي متنوعي همچون محل سكونت ،سلامتي و آموزش براي اندازهگيري كيفيت زندگي در نظر گرفته ميشود(همان:165).در مطالعات مربوط به کيفيت زندگي رايجترين روش تحقيق به كار گرفتن پرسشنامهاي درباره کيفيت زندگي است. ….بررسيهاي پيشين به اين نكته اشاره داشتند كه رضايت فرد و اجتماعي كه او در آن تعلق دارد اثر قابل توجهي به کيفيت زندگي دريافت شده دارد(واگنرف1995). لذا روگرسون، به مفهوم سازي qol با وضع يا ايجاد يك اصطلاح جديد پرداخت كيفيت زيست محيطي زندگي34 او qol را به مثابه تركيبي از امور مادي و شخصي عرصه زندگي ميداند]به شكل يك موجود در متن مقاله مي توان مراجعه نمود.[ حوزه زندگي مادي: مشتمل بر كالاها، خدمات و ديگر جاذبههايي است كه در ارتباط با محيط فيزيكي و اجتماعي است كه درآن قلمرو جغرافيايي زندگي مردم است. حوزه زندگي شخصي: كه بوسيله مشخصات و يا ويژگيهاي مردم نشان داده شده است. او qol را كه داراي دو جنبه مادي و شخصي است را بيان مينمايد و
