
اینگونه بود که به قوانین اسلام و شرع ضربه زد و خدشه وارد شد. باید به زنان حقوق متناسب با شرع داد و به همان اندازه به آنان اجازه حضور در اجتماع را داد. در واقع در جامعه مطلوب نشریه مکتب تشیع زنان باید به پیروی از حقوق شرع بپردازند و قوانین مدنی باید از فقه و شرع گرفته شود.
فصل 5- فصل پنجم:
زن کانون خانواده
پاک کردن عرصه اجتماعی از حضور زنان و بازگشت آنان به حریم خانواده، نخستین طنین مقاومت در مقابل مناسبات جاری از سوی نشریات مذهبی و مبلغ دین بود. حضور زنان در مراکز آموزشی، اداری و تولیدی، تصویر جامعه را متفاوت از انتظار بخشی از روحانیون و محافل مذهبی میساخت. واکنش نسبت به حضور زنان بیرون از خانه منحصر به محافل مذهبی در ایران نیست. اصولاً مناسبات مدرن، مولد واکنش معطوف به حفظ حریم خانواده هست. همانکه تحت عنوان واکنش محافظهکارانه در اندیشه سیاسی شناخته شده است. این نکته را بیش از همه در جامعه انگلیس و حتی بیش از آن در جامعه آمریکا شاهد بودهایم. چیزی که وضعیت جامعه ایران را متفاوت میکند، بستر سازی این الگوی مقاومت برای برآمدن یک نظم گفتار انقلابی و برانداز نظام مستقر است.
5-1 نشریه مسجد اعظم
از نشریاتی که این نحوه واکنش در ایران را نمایندگی میکند، نشریه مسجد اعظم است که از سوی کتابخانه مسجد اعظم منتشر میشد. کتابخانه مسجد اعظم در نیمه دوم دهه سی با حمایت آیت الله العظمی بروجردی تاسیس شده بود. پنج شمارة نخستین این مجله در یادبود آیت الله بروجردی منتشر شده، و پس از آن در دور جدید، شمارة اول آن در اردیبهشت سال 1344 انتشار یافت. این مجله پس از انتشار 18 شماره در دور جدید، در اسفند 1345 به علت کمبود منابع مالی و … متوقف شد. در سال نخست دورة جدید، 6 شماره و در سال دوم آن 12 شماره منتشر شد. شماره فروردین 1345 آن تحت عنوان شماره مسلسل 12 و به عنوان سال دوم به چاپ رسیده است. یعنی تقریبا ماهانه بوده است. این نشریه زیر نظر مدیر کتابخانه مسجد اعظم آقای ابوالقاسم دانش آشتیانی که از طرف آیت الله بروجردی منصوب شده بود، منتشر میشد. نویسندگان دائم آن عبارتند از: ابوالقاسم دانش آشتیانى، لطفالله صافى گلپایگانى، مصطفى زمانى، حسین شبزندهدار، مهدى طارمى
،محمد یزدى، م. ت. د، سیدهاشم حمیدى، محمد خندق آبادى، محمدباقر انصارى، مرتضى حائرى، حسین نورى، غلامحسین رحیمى ، محمدحسین بهجتى، جلالالدین گلپایگانى، على کاظمى و حسن نورى.
5-1-1 . هدف از انتشار مسجد اعظم
در سرمقاله نخستین شماره نشریه، که با قلم آیت الله حاج میرزا ابولقاسم دانش آشتیانی نوشته شده است، به اهداف نشریه اشاره شده است. مشاهده میکنیم که مساله دختران و پسران و رابطه آنان با هم، مهمترین مساله نویسنده و عامل اصلی مرزگذاری آن با دنیای مدرن است.
چه مىخواهیم؟ چه مىگوییم؟
بشر امروز، با همهى هیاهو و سر و صداها، با همهى اوج گرفتن و بلند پروازىها… از جهت کمال روحى و پیشرفت معنوى، گرفتار جهل مرکب است… این روزنامهها و مجلات رسمى و داستانها و نشریات کثیرالانتشار کشور است که با کمال آزادى و فضاحت و رسوایى، تمام افراد جامعه، خصوصا پسران و دختران جوان را به سوى ناپاکى و بى عفتى و بىبندوبارى سوق مىدهد.
شجاعت از تمام طبقات سلب شده [است]، در مقابل تمام تعدىها و تجاوزها و ستمها و شکنجهها که از کارگردانان و زمامداران اجتماع به آنها روى مىآورد، جز زبونى و خوارى، چیزى از خود نشان نداده و روز به روز ناتوانتر و توسرى خورتر شده و همهى حقوق و نوامیس دینى و ملى خود را از دست مىدهند… .
راه منحصر به فرد صیانت فضایل اخلاقى و اصلاح زندگى اجتماعى و تامین سعادت دو جهانى بشر، همان زنده نگاه داشتن مبادى اعتقادى و تقویت نیروى ایمان او مىباشد… .
بنابراین اگر کسى بخواهد بزرگترین خدمت را به انسانیت نموده و با ارزشترین هدیه را به او اهدا نماید، این است که کلمهى حکمتى به او آموخته و درس فضیلتى به او داده و راه خداپرستى را به او بنماید.
ما مدعى نیستیم که چنان چه باید و شاید، از کار خود فراغتیافته و در صراط مستقیم انجام وظیفه، ثبات قدم داشته و از لغزشها در امانیم… ولى در عین اعتراف به قصور، و فراهم نبودن مقتضیات، و در پیش بودن موانع، خود را موظف مىدانیم که در برابر این همه موجبات فساد و سازمانهاى بىدینى و تبلیغات مسموم و کشندهاى که علیه دین و شرف و ناموس و استقلال جامعهى مسلمانان، قیام نموده… تا آنجایى که مقدور است و تا اندازهاى که از عهده بر آییم، با استمداد و استعانت از یارى و کمک پروردگار متعال، در این راه قدمى برداشته و به وسیلهى این نشریه، حقایقى از معارف اسلامى و گوشههایى از وظایف ایمانى و نمونههایى از اخلاق انسانى را که از طرف خداوند براى راهنمایى بشر فرو فرستاده شده و در قرآن کریم و احادیث پیشوایان دین و کتب دانشمندان بزرگ، به ودیعه گذاشته شده، استخراج و جمعآورى نموده و در دست رس برادران ایمانى و فرزندان این کشور اسلامى قرار داده و راه خدا پرستى و سعادتمندى را به آنان نشان دهیم… .
ما براى آشنا ساختن طبقات مختلف، خصوصا دانشجویان ارزشمند و نسل برومند جوان این کشور، دستبه کار این نشریه شده و آن را که تقریبا صورت کتاب موسمى و تدریجى به خود گرفته، و فعلا هر دو ماه یا سه ماه یکبار منتشر مىشود، تقدیم خوانندگان محترم مىنماییم
سرمقاله فوق، از چند جهت حائز اهمیت است و بیانگر ذهنیت منتقد این جریان و جایگاه زن در تحلیل انتقادی اوست.
اول – رویکرد عام نویسنده در باره بشر امروز: نگارنده با واسطه آنچه در میان دختران و پسران جامعه خود مشاهده میکند، بشر امروز را به طور عام دست به گریبان جهل مرکب میبیند. به رغم آنکه از نظر او، سر و صدای زیادی دارد و اوج گرفته است. این انگاره موقعیت نویسنده را در یک جایگاه دو گانه قرار میدهد. از سویی او از این حیث که با بشر امروز همراهی نمیکند، میتواند به بشر دیروز متهم شود و از سوی دیگر، او خود را در موضع مبلغ و نجات بخش بشر امروز جای میدهد و به این معنا در فراز موقعیت بشر امروز جای میگیرد.
دوم – تمثیل روح و جسم: این عبارت که بشر امروز از حیث کمال روحی در جهل مرکب است، به این معناست که مظاهر تمدن و تکنولوژی پیشرفت، همه بیانگر جسمانیت جامعه جدیداند. ایماژی که نگارنده تولید کرده است، فردی با جسمی فربه و شاد، اما روحی عقب مانده و منحط است.
سوم – زن تنها مصداق منعکس کننده وضعیت منحط روحی غرب، دست کم در این متن، رابطه دختران و پسران است.نشریات و مطبوعات همه رابطهای معطوف به ناپاکی و بی عفتی را در میان نسل جوان پراکنده میکنند. نقش کانونی موقعیت زنان در تولید تصویر منحط از جامعه جدید، نشانگر نقطه کانونی حساسیت محافل سنتی و دینی نسبت به جامعه جدید است.
چهارم – جایگاه مفهوم آزادی: تعبیر «با کمال آزادی و فضاحت و رسوایی» مدلول دال آزادی را در ذهنیت این گروه اجتماعی بازتاب میدهد. هنگامی که نویسنده از کمال آزادی نگارنده نشریات مستحجن سخن میگوید، اشاره به ساختار مقدس و از دست رفتهای دارد که نویسندگان را محدود میکرده است. نظامی که سخن گفتن و نوشتن در خصوص رابطه آزاد میان دختران و پسران را به منزله یک تابو، تبدیل میکرد. با این پیشینه است که نگارنده دال آزادی را با فضاحت و رسوایی همسنگ میکند.
پنجم: هتک ناموس: دال دیگری که ذهنیت و شاکله حسی نگارنده را بازتاب میدهد، استفاده از تعبیر هتک ناموس است. نگارنده وضعیت اجتماعی و فرهنگی را مصداق هتک ناموس جامعه میخواند. مفهومی که بیشتر از همه بیانگر واکنش حسی نگارنده در مقابل وضعیت زنان است. در پارگرافهای پیشین از دختران و پسران سخن رفته بود، اما تعبیر ناموس، به صراحت نشانگر حساسیت خاص نسبت به دختران است.
ششم- اشاره تلویحی به بی غیرتی مردان: پارگراف دوم با ذکر سلب شدن شجاعت از مردم، زبونی و خواری، ناتوان تر شدن و توسری خوردن، در کنار هتک ناموس، تلویحا، به بی غیرتی مردان اشاره دارد. غیرت، همان ساختار از دست رفتهای است که امکان آزادی توام با فضاحت و رسوایی را فراهم کرده است. بنابراین میتوان تصویر ذهنی نویسنده دارای روح را بازسازی کرد. جامعهای که غیرت در آن موج میزند و تحت تاثیر غیرت، زنان در حریم قرار میگیرند و رابطه دختران و پسران در الگوهای تعریف شده جای میگیرد.
هفتم- جایگاه تعالیم اعتقادی و ایمانی: نگارنده راه منحصر به فرد صیانت فضائل اخلاقی را زنده نگاه داشتن مبانی اعتقادی و تقویت نیروی ایمان میخواند. با توجه به بندهای پیشین، میتوان تصویر ذهنی نویسنده را از کارکرد ایمان و مبانی اعتقادی دریافت. ایمان و مبانی اعتقادی نسبتی وثیق دارد با جامعه غیرتمندی که حریم زنان در قلمروهای شناخته شده تعریف شده است. نگارنده در بندهای بعدی، اشاره میکند که «نشریه در برابر همه فسادها و سازمانهای بیدینی که علیه دین و شرف و ناموس و استقلال جامعه مسلمین قیام نمودهاند» اقدام خواهد کرد. با توجه به اینکه مصداق اعظم این وضعیت، زنان جامعه میباشند، میتوان دال مرکزی جهان نگارندگان را تشخیص داد. زنان همان دال مرکزی به شمار میروند که گسترش مبانی اعتقادی و ایمانی، آن را از فساد و بی دینی و وابستگی خلاص خواهد کرد.
با توجه به این مقدمات، به تحلیل شاخصهای شش گانه مورد نظر در این پژوهش با توجه به مقالات نشریه مسجد اعظم خواهیم پرداخت:
5-2 . وضع چطور بوده است
سازمان روایی مقالات نشریه، نقطه عزیمت و صفر خود را وضعیت دختران در زمانه جاهلیت عرب قرار داده است. این انتخاب، کمک میکند تا نقش رهایی بخش اسلام در خصوص زنان بازنمایی شود و موضع نشریه و به تبع آن اسلام، از اتهام ارتجاع پاک شود. وضعیت آغازین – دورانی است مملو از جهل و نادانی، و شرایطی که رذائل از در و دیوار زندگی میبارید. از اشتباهات بزرگ آن دوران قضاوت غلط درباره زن بوده است؛ زن در اجتماعات گذشته عضو فلج و زائد اجتماع محسوب و با انواع ذلتها و محرومیتها دست به گریبان و از کلیه حقوق و مزایای یک زندگی انسانی محروم و بی بهره بود. نویسنده با ذکر مثال ادامه می دهد؛ مثلا چنانچه بارها شنیده و خواندهاید در حجاز دختران را برای خود ننگ دانسته و به دست پدران یا از قله کوه پرتاب و یا زنده بگور میشدند، زن در نزد آنان حکم حیوانی را داشت که گاهی او را با زنهای دیگر مبادله و گاه با حیوانی معاوضه می کردند.
وضعیت فوق از نظر نویسندگان نشریه مسجد اعظم، به وضعیت اعراب دوران جاهلی منحصر نبوده است، بلکه پیشینه بشری بیانگر چنین وضعیت شگفت انگیزی است. نویسنده با ذکر مثالهایی از اقوام مختلف میافزاید:
«یهود معتقد بودند که پدر در صورت فقر و تنگدستی میتواند دختر خود را بفروشد. در یونان زنان را پیش خدمتی بیش نمیدانستند و شوهر حق داشت زنان را مانند اثاث البیت به عنوان وصیت به دوستان خود هدیه کند. در بعضی کشورهای غربی، زن مانند متاعی خرید و فروش می شد. در ایران قدیم زن مظهر اهریمن شناخته شده برای تعدد زوجات حدی قائل نبودند.در کشور انگلیس قانونی گذاردند که زن حق مطالعه کتاب ندارد ودر فرانسه اختلاف نظر بود که آیا زن نفس ناطقه دارد یا نه؟این بود وضع زن در اجتماعات گذشته!»)شیخ الاسلام،1344: 24)
از سه مقاله انتخاب شده فقط در مقاله« ریزه کاریهای اسلام در پیرامون حقوق بانوان» به قلم جعفرشیخ الاسلام «گذشته »زنان ترسیم شده است. در این نشریه گذشتهای سیاه و دردناک از زن دیده میشود. زن به عنوان یک انسان و با حقوق انسانی شناخته نمیشد. نویسنده دوران گذشته را پر از نادانی و رذائل و آن را دوران جاهلیت میداند. این در حالیست که معمولا در تاریخ اسلام فقط دوران قبل از پیامبر آن هم فقط در عربستان را دوران جاهلیت میخوانند.
تصویر تیره و تار از وضعیت غیر انسانی زنان در کل جامعه بشری، بستر لازم را فراهم میآورد تا نگارنده از نقش جهانی و منحصر به فرد اسلام در رهایی
