
وسیله او در خصوص جریان نقدی آزاد انجام گرفت. دراین نظریه، جریانهای نقدی آزاد عبارتست ازباقیمانده جریانهای نقدی پس از کسر وجوه نقد لازم برای سرمایه گذاری در پروژههایی که خالص ارزش فعلی آنها مثبت ارزیابی میشود. این پروژهها، طرحهای سرمایه گذاری بلندمدتی که ارزش فعلی جریانهای نقدی ورودی مورد انتظار از آنها بیش از ارزش فعلی جریانهای نقدی خروجی مورد انتظار از آنها است. بدیهی است در محاسبه ارزش فعلی از نرخ هزینه ی سرمایه جهت تنزیل استفاده میشود (ملکیان و همکاران، 1392).
کاپلند8 نیز تعریف زیر را جریان های نقد آزاد ارائه کرده است:
جریانهای نقد آزاد واحد تجاری عبارتست از سود عملیاتی پس از کسر مالیات به اضافه هزینههای غیر نقدی پس از کسر سرمایه گذاری، اموال، ماشین آلات، تجهزات و سایر داراییها (ملکیان و همکاران، 1392).
جریان نقد آزاد نشان دهنده پول نقدی است که مدیران به وسیله تقویت آن میتوانند بر ارزش شرکت خود بیافزایند. شرکتی که دارای جریان نقد آزاد بالاتی باشد از مطلوبیت و محبوبیت بیشتری نزد سرمایه گذاران و بستانکاران برخوردار است. این مطلوبیت زمانی قابل قبول است که شرکت مرحله رشد را گذرانده و دیگرفرصتهای سرمایه گذاری سودآور بالایی نداشته باشد. در مقابل برخی از شرکتها با جریان نقد آزاد مواجه میشوند که همیشه مطلوب نیست بلکه علت آن مفید است. اگر بدان سبب منفی شده که سود خالص عملیاتی پس کسر مالیات منفی باشد، بی شک این نوع منفی شدن پیام بدی را مخابره میکند. چنانچه منفی شدن جریان وجوه نقد آزاد ناشی از سرمایه گذاری وجوه درفرصتهای سود آور موجود و بکارگیری منابع زیاد در اقلام سرمایه عملیاتی برای ادامه و تحقق رشد باشد هیچ عیبی ندارد، مقطعی است و به دورههای کوتاه مدت زمان سرمایه گذاری مربوط میشود که در دراز مدت به مثبت شدن جریانهای وجوه نقد آزاد منجر میگردد (ملکیان و همکاران، 1392).
در تعریف دیگر جریان نقدی آزاد به صورت زیر تعریف شده است :
جریان وجه نقد حاصل از عملیات بعد از کسر مالیات بدون احتساب بدهیها و هزینههای بهره شرکت است. بنابراین، جریان نقدی آزاد، وجوه نقدی است که بعد از پوشش دادن نیازهای سرمایهگذاری و سرمایه در گردش و با فرض نبود بدهی، در دسترس شرکت قرار میگیرد. در شرکتهای بدون بدهی یا فاقد اهرم مالی، جریان نقدی آزاد، همان جریان نقدی حقوق صاحبان سهام است (ملکیان و همکاران، 1392).
جریان نقدی آزاد = جریان نقدی حقوق صاحبان سهام با فرض اینکه شرکت بدهی نداشته باشد
اغلب گفته میشود که جریان نقدی آزاد، وجوه نقد ایجاد شده در شرکت برای تامین وجوه مورد نیاز برای سهامداران و بستانکاران را نشان میدهد. این ادعا صحیح نیست، زیرا جریان نقدی سرمایهای نشان میدهد که وجوه نقد ایجاد شده بهوسیله شرکت متعلق به سهامداران و بستانکاران است (ملکیان و همکاران، 1392).
با وجود تعریف وجوه نقد و مطرح شدن مفهوم جریانهای نقد آزاد از مدتها قبل، هنوز استاندارد یکنواختی برای معیار جریان نقد آزاد در جامعهی دانشگاهی وجود ندارد. در این پژوهش، از رابطهی زیر برای معیار جریان نقد آزاد بهعنوان یک متغیر مجازی استفاده شده است:
FCF i, t= (CFO i, t – INT i, t – T i, t – DIV i, t) / A i, t-1
متغیرهای موجود در این رابطه با حذف اندیسهای شرکت و زمان بدین شرح است: FCF، جریانهای نقد آزاد؛ CFO، جریان نقد عملیاتی؛ INT، سود عملیاتی؛ T، مالیات پرداختنی؛ DIV، سود تقسیمیو A، ارزش دفتری داراییها.
در این پژوهش، جریان نقد آزاد شرکتهای نمونه به سه بخش مساوی تقسیم میشود. زمانی که جریان نقد آزاد شرکتهای نمونه در بزرگترین گروه قرار گیرد، ارزش متغیر مجازی یک است و در غیر این صورت، ارزشی برابر صفر دارد.
2-7 اهمیت جریان وجوه نقد آزاد
در صورت جریان وجوه نقد آزاد معمولا” وجوه نقد حاصل از فعالیتهای عملیاتی بیانگر توانایی شرکت برای ایجاد جریانهای نقدی است. تحلیل گران مالی معتقدند وجوه نقد حاصل از فعالیتهای عملیاتی وجوهی است که نه تنها در داراییهای ثابت جدیدی سرمایه گذاری شده تا بتواند سطوح جاری فعالیتهای خود را حفظ نماید بلکه بخشی از این وجوه نیز باید به منظور رضایت سهام داران تحت عنوان سود سهام و باز خرید آن بین آنها توزیع شود. جریان نقدعملیاتی، وجه نقد ایجاد شده در نتیجه عملیات شرکت است که معمولا” با کسر شدن همه هزینههای عملیاتی از درآمدها به دست میآید. در تئوری جریان نقد آزاد از وجوه مازاد به عنوان معیار ارزیابی قدرت بازپرداخت بدهی یاد شده است. زیرا پرداخت بدهی در سررسید به وجوهی بستگی دارد که به صورت مازاد نگهداری میشوند. جریان نقد آزاد، مبلغ نقد در اختیار شرکت است که میتواند برای انجام سرمایه گذاریهای مورد نظر، پرداخت سود سهام، باز پرداخت بدهی یا برای افزایش نقدینگی مورد استفاده قرار میگیرد (ملکیان و همکاران، 1392).
2-8 کاربرد جریان وجه نقد آزاد
جریان نقد آزاد میتواند در ارزیابی سلامت مالی شرکت مفید باشد، چرا که تمام مفروضات حسابداری موجود در ساختار سود را کنار میگذارد. البته باید توجه داشت که جریانهای نقد آزاد کم یا منفی لزوما” نشانگر عملکرد ضعیف واحد تجاری نمیباشد. زیرا واحدهای تجاری در حال رشد به دلیل سرمایه گذاری زیاد معمولا” از وجه نقد آزاد منفی یا پایینی برخوردار هستند که این امر در شرکتهای پویا امری طبیعی است و به تنهایی نمیتواند نشانگر وضعیت نامطلوب واحد تجاری باشد. در صورتی که این سرمایه گذاری بازده بالایی داشته باشد میتواند در بلند مدت نتایج مطلوب همراه داشته باشد(ملکیان و همکاران، 1392).
جریانهای نقد آزاد از دیدگاه مدیران واحد تجاری میتوانند کاربردهای مهمیدر تقسیمات نقدی سود، باز خرید سهام، باز پرداخت بدهیها و تأدیه تعهدات واحد تجاری، تحصیل شرکتهای دیگر توسط واحد تجاری و سرمایه گذاری مجدد در پروژههای سرمایه ای واحد تجاری داشته باشد (رستمیو همکاران، 1389).
2-9 انواع جریانات وجوه نقد
1- جریان نقدی حقوق صاحبان سهام: جریان نقدی است که پس از تامین نیازهای سرمایهگذاریهای انجام شده، نیازهای سرمایه در گردش، پرداخت هزینههای مالی، هزینههای کارکنان و ایجاد بدهی جدید، در شرکت باقی میماند. جریان نقدی حقوق صاحبان سهام، جریان نقدی در دسترس سهامداران در داخل شرکت را نشان میدهد که برای تقسیم سود یا بازخرید سهام بهکار میرود. جریان نقدی حقوق صاحبان سهام در هر دوره مالی بهسادگی، تفاوت بین جریان وجوه نقد ورودی و جریان وجوه نقد خروجی درآن دوره را نشان میدهد (عالی ور، 1373؛ ملکیان و همکاران، 1392).
جریانهای وجوه نقد ورودی دوره – جریانهای وجوه نقد خروجی دوره = جریان نقدی حقوق صاحبان سهام
در زمان انجام پیشبینیها، پیشبینی جریان نقدی حقوق صاحبان سهام در یک دوره باید با سود قابل تقسیم پیشبینی شده بهعلاوه بازخرید سهام در آن دوره، برابر باشد (عالی ور، 1373).
2- جریان نقدی سرمایهای9: جریان وجوه نقد در دسترس برای بستانکاران بهعلاوه جریان نقدی حقوق صاحبان سهام است. جریان نقدی بستانکاران شامل مجموع وجوه پرداخت شده برای بهره به علاوه بازپرداخت اصل وام (یا پس از کسر افزایش در اصل وام) است (عالی ور، 1373؛ ملکیان و همکاران، 1392).
جریان نقدی بدهی + جریان نقدی حقوق صاحبان سهام= جریان نقدی سرمایهای
2-10 مفهوم مديريت سود
اﺳﻜﻴﭙﺮز (۱۹۸۹) ﻣﻔﻬﻮم ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺳﻮد را ﺑﻪ اﻳﻦ ﺻﻮرت ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻣﻲﻛﻨﺪ: «ﻣﺪاﺧﻠﺔ ﻋﻤﺪی در ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﮔﺰارﺷﮕﺮی ﻣﺎﻟﻲ ﺑﺮای ﺑﻪ دﺳﺖ آوردن ﺳﻄﺢ ﻣﻮرد اﻧﺘﻈﺎر ﺳﻮد»؛ ﻳﻌﻨﻲ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻣﻘﺎﺻﺪ و اهداف ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ، ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ ﺳﻮد اﻓﺰاﻳﺶ و ﻳﺎ ﻛﺎﻫﺶ ﻳﺎﺑﺪ ﻳﺎ ﻫﻤﻮار ﺷﻮد. (مشايخي، 1384)
اهداف وانگيزههاي مديريت سود
انگیزههای قراردادی
قراردادهای بدهی:
مدیران شرکتهایی که قصد تخطی از قراردادهای بدهی را ندارند، میتوانند ازطریق انتخاب روشهای افزاینده سود از ناتوانی در ایفای قرارداد جلوگیری کنند.
قراردادهای جبران خدمات:
قراردادهای جبران خدمات معمولا دربرگیرنده پاداشهایی است که تا حدی بر اساس سود شرکت تعیین میشوند.
امنیت شغلی وهموارسازی سود:
مدیران ممکن است به منظور حفظ امنیت شغلی خود درصدد هموارسازی سود باشند.
مذاکرات اتحادیهها:
در حین مذاکرات با اتحادیهها، مدیران انگیزه دارند به منظور حمایت از یک ادعا مبنی بر این که شرکت نمیتواند دستمزدها را افزایش دهد سود را تعدیل کند.
انگیزههای بازار
عرضه اولیه سهام:
مدیران میتوانند به منظور تغییر تصورات سرمایه گذاران با استفاده از رویههای حسابداری سود را در دورههای نزدیک به عرضه سهام افزایش دهند.
خرید سهام توسط مدیریت:
بعضی از مدیران قبل از خرید سهام برای خود اقدام به دستکاری سود در جهت کمتر از واقع نشان دادن میکنند. رشد وپیش بینی سود:شرکتهایی که در معرض قرار گرفتن سود پایین تر از سودهای هدف بازارهای سرمایه هستند ممکن است سود را در جهت بیشتر از واقع نشان دادن دستکاری کنند.
هزینههای شست وشوی بزرگ:
شرکتهای دارای سال مالی بدممکن است مقدار زیادی از هزینههای آتی را در سود سال جاری بگنجانند وبدین وسیله بازگشت سود در سالهای آتی تضمین کنند.
انگیزههای قانونی
وارسی سیاسی:
شرکتهای بزرگ مایل هستند روشهای حسابداری انتخاب کنند که سود را کمتر نشان دهند زیرا بدین وسیله مالیات را کاهش میدهند.
بازجویی ضد تراست:
هزینههای قوانین ضدتراست نامساعد ممکن است بسیار زیاد باشد ودر نتیجه مدیران را تشویق به کمتر از واقع نشان دادن سود کند.
تخفیفات واردات:
در دورههایی که تخفیف وارداتی اعطا میشود، شرکتها انگیزه دارند سود خود را کاهش دهند وبه علت واردات کالای خارجی از سوی دولت ادعای جبران غرامت کنند.
مقررات بانکی:
تدوین کنندگان مقررات بانکی از اعداد حسابداری برای تعیین نسبت کفایت سرمایه استفاده میکنند. ازاین رو بانکها انگیزه دارند در زمانی که این نسبت کمتر از حد قانونی است اعداد حسابداری را دستکاری و هزینههای سیاسی خویش را کاهش دهند. (كمالي، 1387)
2-11 انواع مدیریت سود
1-مدیریت سود کارا:به معنای بهبود محتوای اطلاعاتی سود در ارسال اطلاعات محرمانه است. سوبرامانیام وکریشنان نتیجه گرفته اند که رفتار اقلام تعهدی اختیاری حاکی از کارابودن مدیریت سود است، زیرا اقلام تعهدی اختیاری رابطه مثبت ومعنی داری با سودآوری آتی دارد.
2-مدیریت سود فرصت طلبانه:به معنای این است که مدیریت به منظور حداکثر کردن مطلوبیت خویش، سود را به گونه ای فرصت طلبانه گزارش میکند. برگستالر ودیچو نشان دادند که مدیران به منظور جلوگیری از گزارش زیان یا کاهش سود اقدام به مدیریت سود میکنند. (قاليباف، 1387)
2-12 اندازه گیری مدیریت سود
الف-روش جمع اقلام تعهدی اختیاری
عمومیترین روش مورد استفاده، روش اقلام تعهدی اختیاری است که فرض میکند که مدیران برای مدیریت سود اساسا” به اختیار خود در خصوص اقلام تعهدی حسابداری تکیه میکنند. اقلام تعهدی شامل تعهدی اختیاری وغیر اختیاری میباشد. اقلام اختیاری توسط مدیریت تعیین میشود، اما اقلام تعهدی غیراختیاری به طور اقتصادی تعیین میشود ودر اختیارمدیریت نیست.
جهت این مرزبندی از مدل جونز(1991)ومدل جونز تعدیل شده (1995)تعیین میشود.
ب-روش جمع اقلام تعهدی
درپی پیشنهاد نظری هیلی(1985)روش جمع اقلام تعهدی، مدیریت سود را به عنوان تفاوت میان سود خالص وجریان نقد عملیات تعریف مینمایند. (مشايخي، 1384)
2-13 مدیریت سود و حاکمیت شرکتی
محاسبه سود خالص یک بنگاه اقتصادی متاثر از روشها و برآوردهای حسابداری است و این امر فرصتی را برای مدیران فراهم میآورد، تا بااستفاده از تکنیکهای متنوع، سود حسابداری گزارش شده را مدیریت کنند. بیتی (۱۹۹۴) مدیریت سود را به عنوان فرآیند تصمیمگیری آگاهانه با رعایت اصول پذیرفته شده حسابداری، به منظور رساندن سود گزارش شده به سطح مورد نظر، تعریف کرده است. از نظر ملفورد و
