
ابزار مفید و موثری باشد (وی وو و همکاران،2009،10147-10135).
رو وو، لین و تسای 2010، در تحقیقی با عنوان ارزیابی عملکرد کسب و کار مدیریت ثروت بانکها بیان نمودهاند که این مطالعه کاربرد روش کارت امتیازی متوازن برای ایجاد چارچوب ارزیابی عملکرد برای مدیریت ثروت (WM35) wealth management بانکها میباشد. آنها در هر چهار وجه کارت امتیازی متوازن به ترتیب شاخصهای زیر را استفاده کردهاند :
آموزش:
رشد دانش حرفه ای مدیران ثروت 2.آموزش مدیران ثروت 3.مقیاس تیم مدیریت ثروت 4.سیستم شکایت مدیران ثروت 5 .تناسب پاداش تنبیه عملکرد
فرآیند های داخلی:
نوآوری سیستم برنامه نویسی 2.خبرگی بستر های نرم افزاری یکپارچه سازی مالی حرفه ای 3.کیفیت عملیاتی برای گروهی از مشتریان 4.رضایت مشتری داخلی 5.لایه حمایتی مدیریت
مشتری :
1.خرید مشتری 2.خبره مالی ویژه 3.سودآوری مشتری 4.اعتماد مشتری 5.حفظ مشتری
مالی:
1.کنترل مالیات/درآمد 2.نسبت سهم مشتریان بازار 3.ظرفیت سودآوری 4.مدیریت دارایی
در مرحله بعد، چارچوبی برای کار با، معیارهای فرعی با استفاده از روش دلفی ایجاد میشود و در نهایت، این پژوهش ارزیابی عملکرد کسب و کار مدیریت ثروت بانکها در تایوان را با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و تجزیه و تحلیل رابطه ای خاکستری (GRA) انجام میدهد. به طور کلی، مدل پیشنهادی میتواند در ارزیابی عملکرد کسب و کار مدیریت ثروت بانکهای به کار گرفته شود و به شدت برای مدیران بانکها و تحلیل گران بخش مالی کاربردی خواهد بود (رو وو و همکاران،2010،979-971).
2-15-3 مرور ادبیات موضوع تحلیل پوششی دادهها و کارت امتیازی متوازن
تکنیکهایی مانند DEA و BSC به عنوان ابزارهايي هستند كه نمیتوان آنها را به عنوان تکنیکهای جايگزين هم مطرح نمود. بلكه استفاده تلفيقي از آنها در نظام ارزيابي عملكرد لازم به نظر میرسد. به عبارت ديگر میتوان یك ارتباط سيستماتيك بين دو مدل ياد شده ايجاد نمود. به طوري كه از يكي از آنها به عنوان مكمل و پوشاننده نقاط ضعف مدل ديگر استفاده كرد. از اين رو بهکارگیری، صحيح و تركيب درست آنها میتواند از مسائل مهم ارزيابي عملكرد در سازمانها باشد.
در این پژوهش BSC به عنوان ابزاری برای طراحی شاخصهای ارزیابی عملکرد و از DEA به عنوان ابزاری برای ارزیابی عملکرد استفاده میشود.
یانگ، ونگ و استیور 2005، در مقاله ای با عنوان ارزیابی عملکرد و هدف گذاری در شعب بانکها
با استفاده از ترکیب minimax به نقطه مرجع و تحلیل پوششی دادهها بیان میکند که هدف از سنجش عملکردهای قبلی و قرار دادن اهداف آتی برای یک شعبه بانک این است که دریابیم این شعبه در مقایسه با سایر رقبای خود در چه جایگاهی میایستد و چگونه تأثیر مثبت اجرایی آن را برای داشتن نکات قوت قابل رقابت افزایش دهیم. گرچه اهداف آتی به صورت قراردادی توسط مدیریت (دفتر اصلی) اخذ میشوند، و بنابراین میتوانند برای شعبه غیرواقعی و دست نیافتنی باشند. روشی به نام نقطه ارجاع پیوندی حداقل حداکثری- تحلیل پوششی دادهها (HMRP–DEA) ایجاد شده است که ارزش یابی مدیران شعب و مسئولین دفتر اصلی را هماهنگ کرده و امکان جستجو برای راه حل مطلوب MPS در میان محدوده هر شعبه به دست میدهد.
روش نقطه ارجاع پیوندی حداقل حداکثری- تحلیل پوششی دادهها (HMRP–DEA) از سه مدل حداقل حداکثری تشکیل شده است که شامل نقطه فرا ایده آل، نقطهی ایده آل، و مدل کوتاهترین فاصله، که اهداف و تصمیمات مشترکی دارند، فقط در نقاط ارجاع و شمای اندازه گیریشان با هم متفاوتند و ثابت شده که برابر با مدلهای دوگانه مبتنی بر بازده تحلیل پوششی دادهها هستند. این مدلها هم به صورت محاسباتی و گرافیکی در این مقاله بررسی شدهاند.
روش نقطه ارجاع پیوندی حداقل حداکثری- تحلیل پوششی دادهها (HMRP–DEA) از تحلیل پوششی دادهها به عنوان ابزار اندازه گیری پس از وقوع برای ارزش یابی عملکرد های قبلی و نیز از نقطه ارجاع حداقل حداکثری به عنوان ابزار پیش ارزیابی برای پیش بینی عملکردهای آتی و اتخاذ اهداف استفاده میکند. بنابراین روش نقطه ارجاع پیوندی حداقل حداکثری- تحلیل پوششی دادهها (HMRP–DEA) ابزاری پیشنهادی برای اتخاذ اهداف واقعگرایانه و تخصیص منابع بهتر به دست میدهد. این روش توسط شیوه ارزیابی جزء به جزء عملکرد در چهارده شعبه از بانکی بینالمللی در منچستر اجرا شده است (یانگ، ونگ و استیور،2005).
چیانگ و لین 2009، در مقاله ای با عنوان تلفیق تحلیل پوششی دادهها و کارت امتیازی برای الگوبرداری شرکتها بیان میکنند که اندازه گیری عملکرد مدیریت مسئله ای پیچیده است به این دلیل که دادهها و خروجیهای متعددی در این فرآیند نقش دارند. این تحقیق برای استخراج چارچوب مشخصی تلاش کرده است که مباحث بنیادین روش کارت امتیازی متوازن و تحلیل پوششی دادهها را برای اندازه گیری عملکرد مدیریتی در بر بگیرد. این دو روش مکمل یکدیگر هستند. از طرفی دیگر، تحلیل پوششی دادهها میتواند بر اساس داده های ورودی و خروجی آنها عملیات محک زنی را انجام دهد، و همین طور ارزیابیهای اجرایی را با اطلاعات مدیریتی تبدیل کند. از این رو، عملکرد مشترک این دو روش میتواند نمایه های مناسب اجرایی را به مفاهیم مدیریتی ترجمه کند. این تحقیق صنایع بانکی تجاری و اتوماتیک را به عنوان اهداف تحقیق تجربی قرار داده است. نتایج نشان میدهند که روابط متقابل در میان 4 زاویه از روش کارت امتیازی متوازن به طور تجربی معتبر هستند. اگرچه، ضروریترین شاخصها در هر زاویه در صنایع مختلف متمایز بودند. حدود 46 درصد از شرکتهای اتوماسیونی و 57 درصد از بانکهای تجاری (بازرگانی) در محدوده های اثربخشی قرار داده شدهاند. مفاهیم مدیریتی و محدودیتهای تحقیقی هم چنین عنوان شدهاند (چیانگ و لین،2009،1172-1153).
رهنمای، لطفی و قاسمی 2010، در مقاله ای با عنوان دستیابی به اهداف در روش کارت امتیازی متوازن با استفاده از روش تحلیل پوششی دادهها و کاربرد آن در بانکهای تجاری بیان کردهاند که از روش تحلیل پوششی دادهها برای به دست آوردن اهداف در روش کارت امتیازی متوازن استفاده شده است. هدف آنها ایجاد روشی جدید است که بتواند در روش کارت امتیازی متوازن استفاده شده و اهداف را در رویکردی جدید تشخیص داده و با مشاهده عملکرد قبلی واحدها، زمینهها و ساختارها در مورد آنها تصمیم گیری کندو واحد های موثر را تشخیص دهد و حاشیه ای برای تأثیر مجازی در دوره جدید به دست دهد. در این مورد از تحلیل پوششی دادهها استفاده کرده و میتوانیم شرایط MPSS بودن را برای تمامی واحدها در دوره جدید تشخیص دهیم و از الگوهای مناسب برای تخمین میزان افزایش یا کاهش در هر زمینه بهره جوییم. در نهایت مدل انحصاری این روش جدید در بانکهای ایران ارائه شده است.
در هر یک از چهار منظر BSC به ترتیب شاخصهای زیر استفاده شدهاند:
آموزش :
1.هزینه های انگیزشی 2.افزایش حرفه ای بودن کارمندان 3.افزایش مهارت کارمندان
فرآیندهای داخلی:
1.افزایش سرعت خدمات 2.خدمات آنلاین 3.خدمات الکترونیکی 4.خدمات پیشرفته
مشتری:
1.قیمتهای رقابتی 2.رضایت مشتری 3.خدمات با کیفیت بالا 4.نرخ جذب مشتریان جدید 5.خدمات با سرعت بالا
مالی:
1.دارایی نرخ رشد 2.نرخ بازگشت سرمایه گذاری 3.حاشیه سود 4.نرخ وام به تأخیر افتاده 5.وام بر سپرده
(رهنمای و همکاران،2010،3563-3549).
آهن، نئومن، نووآ 2010، در تحقیقی با عنوان اندازه گیری تعادل نسبی واحد های تصمیم گیری بیان کردند: در مدل پایه تحلیل پوششی دادهها (DEA)، وزن معیارهای عملکرد به صورت درون زا تعیین میشوند، به هر واحد تصمیم گیری بهرهوری آن به بهترین شکل ممکن اختصاص میدهد. این ویژگی به عنوان یکی از مزایای اصلی روش در نظر گرفته شده اما این مورد خود یکی از منابع مشکلات در مورد عملکرد ارزیابی و کنترل عملکرد نیز محسوب میشود. چنین مشکلاتی نتیجهی احتمال ارزش صفر وزنهایی که از مطالعه ارزیابی حذف شدهاند میباشد. بر عکس رویکرد مقابله با این مشکل برای قضاوت ارزش ترکیب شده و به تجزیه و تحلیل آن، ما کارت امتیازی متوازن تعادل نشات گرفته از مجموعه داده های تعیین شده را پیشنهاد میکنیم. این امتیاز اندازه ای را که یک DMU از تمرکز بر تعدادی از معیارهای عملکرد ضروری اجتناب میکند را اندازه گیری میکند. یکی از تصمیمات محتمل منتج از تجزیه و تحلیل کارت امتیازی متوازن کاهش مجموعه ای از DMUs در نظر گرفته شده برای الگو برداری میباشد. در این مقاله مدل اصلاح شده CCR-O ارائه شده است (آهن و همکاران،2010،423-417).
آریانژاد و همکاران 2011، در مقاله ای با عنوان روش BSC-DEA برای اندازه گیری بهرهوری نسبی صنعت خدمات:مطالعه موردی بخش بانکداری بیان میکنند که ارزیابی عملکرد در تصمیم گیری نواقص و مشکلات و همچنین برای افزایش دادن سطح فعالیتها در هر سازمان نقش مهمی را ایفا میکند. تحلیل پوششی دادهها به عنوان روشی غیر پارامتریک یکی از مهمترین و مؤثرترین ابزار مدیریتی برای ارزیابی کارایی و یا اطلاعات خروجی میباشد. آنها روشی را برای استفاده از کارت امتیازی متوازن به عنوان ابزاری برای طراحی نمایه های ارزیابی عملکرد یک سازمان پیشنهاد میکنند. در هر یک از چهار منظر BSC به ترتیب شاخصهای زیر استفاده شدهاند:
آموزش :
ورودی: 1.بازگشت سرمایه گذاری 2.کسری صندوق 3.حذف تسهیلات
خروجی: 1.پاداش
فرآیندهای داخلی:
ورودی: 1.بازده زمانی 2.بهرهوری ATM
خروجی: 1.تعداد کارتهای صادر شده 2.اینترنت، تلفن بانک و اس ام اس
مشتری:
ورودی: 1.سپرده های بسته شده 2.مشتریان جدید
خروجی: 1.تعداد چکهای صادر شده 2.ارز 3.اعتبارنامه 4.برات 5.صورتحساب بانکی 6.حواله ارزی
مالی:
ورودی: 1.مخارج 2.سپردهها
خروجی: 1.درآمد 2.دیون مؤخر 3.تسهیلات بانکی
روش ترکیب BSC-DEA به عنوان موردی تجربی برای بانک خصوصی بزرگی استفاده شده است (آریانژاد و همکاران،2010).
نجفی، احمدی، فلاح و شهسواری پور 2011، در تحقیقی با عنوان روش دو مرحله علت و معلول BSC-DEA برای اندازه گیری بهرهوری نسبی سازمانها بیان کردند که کارت امتیاز متوازن (BSC) را با مدل دو مرحله تحلیل پوششی دادهها (DEA) ترکیب کردهاند. مدل پیشنهادی آنها، با استفاده از دیدگاه های مختلف مالی و غیر مالی به ارزیابی عملکرد واحد های تصمیم گیری در مراحل مختلف BSC میپردازد. در هر مرحله، مدل دو مرحله ای DEA برای اندازه گیری بهرهوری نسبی واحد های تصمیم گیری اجرا شده است و نتایج به دست آمده با استفاده از روابط علت و معلول پایش شده است. آنها در هر مرحله شاخصهای زیر را بررسی کردهاند:
آموزش:
1.پاداش 2.افزایش تخصص کارکنان 3.افزایش مهارتهای کارمند 4.سرعت خدمات
فرآیند های داخلی:
1.خدمات پیشرفته 2.خدمات با سرعت بالا 3.خدمات آنلاین 4.قیمتهای رقابتی
مشتریان:
1.رضایت مشتری 2.نرخ جذب مشتری 3.خدمات با کیفیت بالا
مالی:
1.بازده حقوق صاحبان سهام 2.حاشیه سود 3.رشد ارزش دارایی
مطالعه تجربی در بخش بانکداری با استفاده از روش توسعه یافته توسط آنها صورت گرفته است (نجفی و همکاران،2011،48-41).
کرمی، مهدی آبادی، شهابی و مردانی 2012، در تحقیقی با عنوان مطالعه تجربی برای اندازه گیری شاخصهای موفقیت در صنعت بانکداری بیان نمودهاند که اندازه گیری عملکرد سازمان نقش مهمی را برای توسعه بهتر برنامه های استراتژیک دارد. در محیط رقابتی امروز، سازمان برای کیفیت محصول و یا ارائه خدمات، تحویل به موقع، افزایش قابلیت اطمینان و رضایت مشتری تلاش میکنند. این ویژگیها تنها توسط معیارهای مالی سنتی قابل اندازه گیری نیست و ما نیاز به روشی داریم که میتواند عوامل غیر مالی را نیز در نظر بگیرد. آنها پیشنهاد ترکیبی از کارت امتیاز متوازن (BSC) و تحلیل پوششی دادهها (DEA) مطرح کردهاند و استفاده از آنرا در مطالعه تجربی بخش بانکداری انجام دادهاند. آنها یک مدل برای ارزیابی عملکرد بانک توسعه تعاون، که یک نمونه از
