
نهی از این عمل را میفهماند)، بلکه پسندیده بودن این عمل از عموم روایاتی که افراد را به احسان و نیکی به یکدیگر ترغیب میکند استفاده میشود.
شایان ذکر است که بر طبق مفهوم این آیه و صراحت آیه بعد، با کفاری که با مسلمانان سر جنگ دارند به گونه دیگری رفتار میشود. البته اسلام در جنگ نیز رعایت اصول انسانی و حقوق حاکم بر جنگ و رفتار با دشمن را لازم میداند.
2. آیه شریفه «إن الله یأمر بالعدل و الإحسان».126
عموم این آیه و آیاتی از این قبیل که به احسان دستور دادهاند، غیر مسلمانان را نیز در بر میگیرند. این اصل در کلیه روابط انسان با دیگران- روابط اجتماعی یا روابط خانوادگی- و همچنین در مورد همه افراد – چه مسلمان و چه غیر مسلمان- قابل اجراست. علاوه بر این که در روابط حکومت با غیر مسلمانان نیز این اصل از قواعد مبنایی فیمابین محسوب میشود.
3. روایاتی که احسان و نیکی به انسانها را فارغ از دین و مرامشان تشویق کرده است، از جمله:
امام صادق (ع) میفرماید:
قال الله عزوجل: الخلق عیالی فأحبّهم ألی ألطفهم بهم و أسعاهم فی حوائجهم.127
علی بن ابی طالب (ع) نیز فرمودهاند:
المحسن من عمّ الناس بالأحسان.128
و نیز:
أبذل معروفک للناس کافّه فإن فضیله فعل المعروف لا یعدلها عندالله سبحانه شیء.129
پیامبر اکرم (ص) نیز فرمودهاند:
لکلّ کبدٍ حرّاء أجر.130
همه این روایات بر این نکته دلالت دارند که نیکی و احسان به انسانها بدون توجه به دین و مسلکشان امری پسندیده است وبه علاوه افراد را به نیکی به یکدیگر نیز تشویق کرده است.
4. روایاتی که در مورد نیکی به اهل کتاب و اهل ذمه وارد شده است، به ویژه روایاتی که وقف، صدقه، هبه، وصیت و … به نفع اهل کتاب را جایز دانسته است. این روایات در جمع با روایاتی که استحباب مطلق وقف، صدقه، هبه و … را ذکر کردهاند دلالت بر پسندیده بودن نیکی به اهل کتاب میکند. مستند فقها بر جواز این گونه اعمال نیک از مسلمانان نیز همین روایات است، حتی برخی از فقها وجود قصد قربت در این اعمال را صحیح دانستهاند، چرا که امری مشروع است و قصد قربت در امر مشروع صحیح است.131
امام صادق (ع) به اسحاق بن عمار فرمودهاند:
این اسحاق … چنان چه فردی یهودی با تو همنشی شد به خوبی از وی همنشینی کن.132
5. تألیف قلوب یکی از راههای دعوت افراد غیر مسلمان به دین اسلام متمایل کردن قلبهای آنان به اسلام است و بهترین راه برای رسیدن به این امر، احسان و نیکی به آنان است. این نیکی به خصوص در شکل مادی آن به اندازهای مورد توجه شرع مقدس اسلام است که سهمی از زکات واجب بر مسمانان را به این امر اختصاص داده که در اصطلاح به این امر «تألیف قلوب» گفته میشود. پیش از این به طور مفصل در این باره بحث کردیم.
خلاصه این که کمکها و مساعدتهای مالی که باعث جلب افراد به اسلام و یا تمایل آنها به اسلام میشود، نه تنها مجاز است، بلکه از امور پسندیدهای محسوب میشود که بزرگان دین به آن همت میگماشتند و به انجام دادن آن توصیه میکردند.
سیره پیامبر و اهل بیت (ع) در احسان به غیر مسلمانان
پیامبر و اهل بیت (ع) در جامعه اسلامی خواه ناخواه با غیر مسلمانانی معاشرت داشتهاند؛ سؤالی که مطرح است این که رفتار آن بزرگواران با غیر مسلمانان چگونه بوده است. با عنایت به منابع تاریخی روشن میشود که احترام به افراد و شخصیت انسانی آنان مورد توجه معصومین (ع) بوده است، چون کفاری که در جامعه اسلامی زندگی میکردند تحت ذمه و تبعیت حکومت بودند و حکومت موظف به تأمین امنیت جانی، مالی و … آنان در جامعه بود که لازمه رعایت این حقوق، نیکی و احسان در حق آنان است. به علاوه آن حضرات علاوه بر رعایت این حقوق، در برخورد با معاندانی که به ناسزاگویی و استهزای آنها میپرداختند، به نیکی و احسان رفتار میکردند؛ برای مثال پیامبر در پاسخ یهودیانی که به ایشان میگفتند «السام علیکم» (مرگ بر شما)، تنها میفرمود: «علیکم» (بر شما).133 همچنین در تاریخ است که پیامبر به احترام تشییع جنازه فردی یهودی از کنار ایشان، به پا خاستند و چون اصحاب گفتند که این جنازه فردی یهودی بود. آن حضرت فرمودند: «آیا جنازه انسانی نبود».134 در مورد اول، پیامبر عفو و اغماض را که یکی از مصادیق احسان است در عوض غضب و عکسالعمل جدی با یهودیان پیشه خود ساخت و در مورد دوم، احترام به جنازه یک فرد از آن ر که انسان بوده، عملی نیک محسوب میشود.
یکی دیگر از مصادیق احسان، غذا دادن به فقرا و نیازمندان و سیراب کردن آنان است. در قرآن در وصف اهل بیت پیامبر آمده است: «و یطعمون الطعام علی حبه مسکیناً و یتیماً و أسیراً».135 شأن نزول آیه این بوده که از کفار و مشرکان اسیرانی در مدینه بودند، با این که مسلمان شدن اسرا یقینی نبود، با این حال اهل بیت پیامبر غذای مورد احتیاج خود را نخورده، به وی دادند.136 همچنین روایت شده که امام صادق (ع) در سفری به همراه اصحابشان به فردی مسیحی برخوردند که از تشنگی ضعف بر او مستولی شده بود. حضرت به یاران خود دستور دادند که به او آب بدهند. یاران به حضرت گفتند که او مسیحی است! اما امام بر آب دادن به او تأکید کرد و آنان وادار شدند به آن فرد آب بدهند.137
یکی دیگر از مصادیق احسان و نیکی، رعایت حقوق افراد در زندگی اجتماعی است، چرا که به فرموده امام سجاد (ع) افراد بر یکدیگر حقوقی دارند: حق همسایه بر همسایه، حق همسفر، حق معلم و شاگرد بر یکدیگر، حق ناصح و مشورت کننده، حق حاکم و رعیت و حقوق دیگری که ممکن است افراد در زندگی اجتماعی بر یکدیگر داشته باشند. رعایت همه این حقوق از مصادیق و موارد احسان و نیکی به شمار میرود که در سیره اهل بیت به فراوانی یافت میشود.
در تاریخ میخوانیم که علی (ع) با فردی یهودی در مسیری همسفر بودند. به جایی رسیدند که مسیرشان از یکدیگر جدا میشد. علی (ع) اندکی آن فرد را در مسیرش همراهی کردند. حضرت در پاسخ او که از علت همراهی امام سؤال کرده بود فرمود: حقی که تو در این سفر بر من داشتی، اقتضا کرد که مسافتی تو را همراهی کنم و حق همسفر را ادا نمایم. او پس از مشاهده این اخلاق نیک به خصوص بعد از این که دریافت که وی خلیفه مسلمانان بوده، با مطالعه بیشتر درباره اسلام، مسلمان شد و از یاران نزدیک علی (ع) گشت.138
نکته جالبی که ائمه اطهار (ع) درباره مراوده با افراد تذکر میدادند این بود که از افرادی که همراه و دوست شما هستند تفتیش عقاید نکنید. در این باره امام صادق (ع) میفرماید:
لا تفتّش الناس عن أدیانهم فتبقی بلا صدیق؛139 از دین افراد تفتیش نکن، اگر چنین کنی تو را دوستی نخواهد ماند.
این گونه روایات، مسلمانان را به نیکی و دوستی با پیروان هر دین و مسلکی فرا میخوانند. البته نمیتوان چشم بسته پیرو یا دوست هر کسی شد، اما تفحص از عقاید دیگران هم نشاید.
امانتداری یکی دیگر از مصادیق احسان و نیکوکاری است. پیامبر گرامی اسلام (ص) در مکه معروف به «محمدامین» بود و امانتدار مشرکان مکه به شمار میرفت، حتی در زمانی که پیامبر عقاید ضد شرک خود اظهار را میکرد و مشرکان مکه با وی به ستیز برخاسته بودند؛ به طوری که پس از هجرت علی بن ابی طالب (ع) مأمور برگرداندن امانتهای مشرکان شد.140 در حدیث آمده است که هیچ کس اجازه ندارد در امانت خیانت کند، چه امانت از انسان ساحل باشد چه فاجر.141
یکی دیگر از مصادیق نیکی و احسان، وفای به عهد است که در قبال بر و فاجر واجب است؛142 به همین دلیل پیامبر و ائمه اطهار اگر با اهل کتاب پیمانی میبستند به آن پایبند بودند مانند قرارداد ذمه، پیمانهای دفاعی پیامبر با اهل کتاب اطراف مدینه143، پیمان جوانمردان یا حلف الفضول که پیامبر با جوانان مشرک مکه بستند.144
از مصادیق احسان و نیکی، عدم تحقیر افراد در زندگی اجتماعی است. تحقیر کردن افراد حتی به دست حاکم، بسیار زشت و ناپسند و مورد نکوهش شدید پیامبر و اهل بیت است. از حضرت لقمان نقل شده است: که هیچ فردی را به کهنه بودند لباسش تحقیر نکن، به درستی که خدای تو و او یکی است. این گونه توصیهها عام است و مسلمان و کافر را شامل میشود.
احترام به شخصیت و عقاید افراد از مصادیق احسان و نیکی به آنها به شمار میرود. پیامبر و فرزندان ایشان آن را حتی درباره کفار رعایت میکردند. در سیره پیامبر (ص) میگویند که پس از ورود مسیحیان نجران به مدینه و حضور در مسجد نزد پیامبر، آن حضرت به آنان اجازه دادند که در مسجد پیامبر به عبادت خود بپردازند حتی پیامبر عبای خود را سجاده بزگ نجرانیان کردند.145 همچنین در تاریخ میخوانیم که قبل از اسلام رسم بر این بوده که با زنان و دختران بزرگان قوم مغلوب که در جنگ به اسارت در میآمدند همچون دیگر اسرا رفتار نمیکردند، بلکه به ازدواج یا اسارت بزرگ قوم پیروز در میآمدند و این رسم را اسلام نقض نکرد و مسلمانان با اسرای ایرانی چنین رفتار کردند و بنا بر نقلی شهربانو دختر یزدگرد را به همسری امام حسین (ع) در آوردند.146 ظاهراً این گونه رفار نیز به علت احترام به شخصیت افراد در قوم خود بوده است.
دستگیری از مستمندان و کمک به محرومان نیز از موارد احسان محسوب میشود، خواه این مستمد مسلمان باشد یا غیر مسلمان. روایت کردهاند که حضرت امیر (ع) به همراه اصحاب خود از کوچهای میگذشتند. پیرمردی را دیدند که گدایی میکند. از حال او دریافتند که تهیدست و حاجتمند است. به اصحاب فرمود چر از بیتالمال او را تأمین نمیکنید؟ پاسخ دادند که او مسیحی است و مسلمان نیست تا از بیتالمال مسلمانان به او کمک شود. حضرت جملهای به این مضمون فرمودند: تا توان داشت از او (به نفع جامعه) کار کشیدید و پس از ناتوانی او را به حال خود گذاشتید، از بیتالمال به او کمک کنید.147 این نمونهای از احسان حاکم اسلامی به غیر مسلمانان است.
بند پنجم : عدالت و انصاف
عدالت و انصاف از اصول پذیرفته و مؤکد اسلام در روابط حکومت اسلامی به شهورندان (مسلمان و غیر مسلمان) است. در همان آیهای که قبلاً یادآوری شد «لا ینهاکم الله … أن تبرّوهم و تقسطوا إلیهم إنّ الله یحب المقسطین»148 یا در آیه شریفه «إنّ الله یأمر بالعدل و الإحسان»149 عدل و قسط از اصول معاشرتی اسلام بر شمرده شده است اجرای عدالت و قسط هدف انبیای الهی بود و آن حضرات برای برپایی حکومت همت گماشتند و در برابر ظالمان تا پای جان ایستادند. لازمه اجرای عدالت و قسط در جامعه، احقاق حق مظلومان و ستمدیدگان با هر دین و مسلکی است. پیامبر میفرماید: من سمع رجلاً ینادی یا للمسلمین، فلم یجبه فلیس بمسلم؛150 هر مسلمانی که ندای فردی را که مسلمانان را به کمک میطلبد بشنود و او را پاسخ نگوید مسلمان نیست. در این روایت پیامبر جواب استغاثه همه افراد، مسلمان و غیر مسلمان را واجب کردند. همچنین در قرآن واژه «مستضعف» به کار رفته و مسلمانان را برای رهایی مستضعفان از اسارت قدرتها و رساندن ندای الهی به آنها فراخوانده است.151
پس در اجرای عدالت که هدف اصلی انبیا به ویژ] نبی مکرم اسلام بوده مسلمانان نمیتوان تبعیض عقیدتی را اعمال کرده و عدالت را در حق غیر مسلمانان اجرا نکنند. روایت کردهاند که حضرت امیر (ع) وقتی شنید که سپاهیان معاویه به زن معاهد و غیرمسلمانی حمله کرده و زیورآلات او را به غارت بردهاند فرمود:
فلو أنّ امرأ مسلماً مات من بعد هذا أسفاً ماکان به ملوماً بل کان به عندی جدیر؛152 اگر انسان مسلمانی بعد از شنیدن این واقعه (دق کند و) بمیرد، شایسته سرزنش نیست بلکه این مرگ نزد من سزاوار است.
از مصادیق بارز قسط و عدل توصیه حضرت امیر (ع) در عهدنامه مالک اشتر به رعایت عدالت برای همه شهروندان مصری است. و حقوقی را که برای شهروندان بر میشمرد مسلمان و کافر را به عنوان یک انسان، در بر میگیرد. در طلیعه نامه آمده است: و أشعر قلبک الرحمه للرعیه و المحبه لهم و اللُطف بهم، ولا تَکوننَّ عَلیهم سَبُعاً ضاریاً تَغتنمُ اَکلهُم، فانّهم صِنفانِ: اِمّا اخٌ لکَ فی الدّینِ، او نَظیرٌ لک فی الخَلقِ، یَفرطُ مِنهمُ الزّلل، و تَعرِضُ لهُمُ العِللُ، و یوتی علی ایدیهم فی العَمدِ و الخَطا،
