
هيجاني فرد بالاتر باشد ادراک هيجاني وي نيز افزايش مييابد. اين سطح از ادراک با افزايش قدرت ارزيابي محرکهاي محيطي و بالا بردن توان برقراري روابط عاطفي و ابراز همدلي کنشوري سازمان يافته فرد را افزايش ميدهد. اين وضعيت زمينههاي درون رواني لازم را براي رسيدن به سازگاري فراهم ميآورد؛ از سوي ديگر هرچه سطح هوش هيجاني فرد بالاتر باشد ويژگي تسهيل هيجاني بيشتر به وي کمک ميکند تا به سازماندهي افکار، حافظه و محتويات حافظه به گونهاي انسجاميافتهتر با مسائل و تنشهاي مربوط به محيط اجتماعي روبهرو شود. علاوه بر اين ويژگي تسهيل هيجاني با تغييرات مثبت رفتاري به سازش بهتر فرد با محيط و محرکهاي محيطي کمک
ميکند؛ همچنين در پرتو ويژگي شناخت هيجاني افراد با هوش هيجاني بالا علاوه بر افزايش احتمال شناخت صحيح و واقعبينانه هيجانها توان پيشبيني و ميزان چيرگيشان افزايش يافته و راهبردهاي رويارويي موثر با هيجانها و موقعيتهاي تنشزا به کار گرفته ميشود که بر اين اساس شناخت هيجاني با ساز و کارهاي پيش بيني، کنترل و راهبردهاي رويارويي کارآمد به بهبود کيفيت روابط اجتماعي و رسيدن به سازگاري مطلوب کمک مينمايد. ويژگي مديريت هيجانها نيز که در افراد با هوش هيجاني بالا شکلي مفيد و بارز داشته ميتواند در خدمت سازماندهي هيجانها قرار گيرد و از بروز بحرانهاي هيجاني پيشگيري نمايد. افزون بر ساز و کار پيشگيري، سازماندهي هيجاني قدرت سازش پذيري فرد را افزايش ميدهد (65).
نمودار1-2: چارچوب پنداشتي پژوهش
مروري بر مطالعات گذشته:
پژوهشگر با استفاده از منابع معتبر علمي و نيز مجموعه مجلات الکترونيکي و پايگاههاي اطلاعاتي موجود در کتابخانه ديجيتال پزشکي کشور و نيز وب سايت کتابخانه مرکزي دانشگاه علوم پزشکي مشهد به جستجو پرداخته است. اين منابع عبارتند از: پايگاه اطلاعات علمي جهاد دانشگاهي، پاب مد، ساينس دايرکت، ايران مدکس، ايران داک ( پژوهشگاه علوم و فناوري اطلاعات ايران).کليد واژه ها شامل School stress,, school based stress, school related stress, Academic stress, Stress, Emotional intelligence, Educational stress, Adolescence و معادل فارسي آنها بود. ابتدا هريک از کليد واژهها بصورت مستقل و جداگانه جستجو شد. اما براي اختصاصيتر کردن و ايجاد ارتباط موضوعي بيشتر، از روش جستجوي پيشرفته به صورت ترکيبي نيز استفاده گرديد. جستجو در تمامي مراحل انجام تحقيق از تاريخ اول تير ماه 1390 تا 25/7/91 بطور مستمر انجام شد. بطور کلي نتايج حاصل اولين جستجو به سه دسته تقسيم شدند: دسته اول مطالعات توصيفي بودند که به بررسي وضعيت موجود پيرامون هوش هيجاني و استرس تحصيلي و عوامل مرتبط با آن پرداخته اند. دسته دوم شامل مطالعاتي بود که تاثير آموزش مهارتهاي هوش هيجاني را بر متغيرهاي مختلف بررسي مينمودند و دسته سوم شامل مطالعاتي بود که تاثير راهبردهاي مقابلهاي و ساير روشهاي درماني را بر استرس تحصيلي و به طور کلي استرس مورد بررسي قرار داده بودند. در جستجوي گستردهاي که انجام شد مطالعهاي يافت نشد که تاثير آموزش مهارتهاي هوش هيجاني را بر استرس تحصيلي دختران نوجوان بسنجد. از اين رو از ميان مطالعه يافت شده مطالعهاي که از لحاظ روش کار، رابطه بين متغير مستقل و وابسته و ابزار با مطالعه پژوهشگر مشابهت داشت براي اين قسمت انتخاب شدند که در ادامه ذکر ميگردد:
School related stress AND emotional intelligent
School stress AND emotional intelligent
academic stress AND emotional intelligent
Stress AND Emotional intelligence AND Adolescence
School-related stress
Database
0
0
1
168
4
PUBMED
0
59
43
0
105
SCIENCEDIRECT
0
0
0
0
0
IRANMEDEX
0
0
0
16
41
Scopus
0
0
1
0
0
IRANDOC
0
0
0
0
0
SID
Database
Stress
Academic stress
School stress
Emotional intelligence
Adolescence
PUBMED
87928
28
17
48175
273527
SCIENCEDIRECT
5226
523
281
1835
781
scopus
498
11
321
5741
76881
IRANMEDEX
2432
2
0
76
290
IRANDOC
1339
28
209
510
SID
880
6
0
283
941
در سال 1386 پژوهشي توسط سپهريان باعنوان “تاثير آموزش مهارتهاي هوش هيجاني بر شيوههاي مقابله با فشار رواني در نوجوانان شهر اروميه” و با هدف تعيين تاثير برنامه آموزشي بر شيوه مقابله با فشار رواني نوجوانان، انجام شد. مطالعه از نوع تجربي بوده و نمونه اين پژوهش از ميان دانشآموزان دبيرستاني شهرستان اروميه، از بين دانشآموزان دختر و پسر سال دوم دبيرستان و به صورت تصادفي انتخاب شد. مجموعا 4 کلاس (دو کلاس دخترانه و دو کلاس پسرانه) انتخاب گرديد که دو کلاس از آنها به عنوان واحدهاي گروه مداخله و دو کلاس ديگر واحدهاي گروه کنترل را شامل ميشدند. تعداد آزمودنيها مجموعا 95 نفر و شامل 47 دانش آموز دختر و 48 دانشآموز پسر بودند. ابزار گردآوري دادهها در اين مطالعه شامل آزمون مقابله با فشار رواني پارکر- اندلربودکه ابتدا در تمامي گروهها اجرا شد. اين آزمون، يک ابزار اندازهگيري خودگزارشي است که توسط پارکر- اندلر3 تهيه گرديده و اولين بارتوسط اکبرزاده به فارسي ترجمه و روايي و پايايي آن بررسي شده است. آزمون داراي دو فرم براي نوجوانان و بزرگسالان و قابل اجرا بصورت جمعي و فردي ميباشد. شامل 48 سوال است که مدت
3 Parker- andler
زماني بين 20 تا 30 دقيقه براي پاسخگويي به آن لازم ميباشد. 16 سوال رفتارهاي مسالهمدار، 16 سوال رفتارهاي هيجانمدار و 16 سوال ديگر رفتارهاي اجتنابي فرد را ميسنجد و به صورت ليکرت درجهبندي گرديده است. پس از اجرايآزمون،کلاسهاي آموزش مهارتهاي هوش هيجاني به مدت 16 جلسه يک و نيمساعت، براي واحدهاي گروه مداخله اجرا گرديد. مهارتهايي که براي جلسات آموزش در نظرگرفته شد، عبارت بودند از: مهارت خودآگاهي، شناخت موانع ذهني و راههاي از ميان برداشتن آنها، فشار رواني و شيوههاي مقابله با آنها، ابرازوجود، همدلي، ارتباط صحيح، مهارت حل مساله وتصميمگيري. درهرجلسه تمريناتي به دانشآموزان جهت بکارگيري مهارتهاي تدريس شده محول ميگرديد. پس از اتمام برنامه آموزشي، 2 هفته فاصله تا اجراي پس آزمون به دانشآموزان فرصت داده شد، آموختههاي خود را در واقعيت اجرا نمايند و در پايان دو هفته مجددا آزمون پارکر- اندلر براي واحدهاي هر دو گروه اجرا شد. پس از تجزيه و تحليل دادهها، نتايج نشان داد که در گروه پسران در زمينه استفاده از رفتارهاي مسالهمدار در دو گروه آزمايش و کنترل تفاوت معنيداري پس از مداخله وجود دارد )009/0P) .همچنين در دختران دو گروه در زمينه استفاده از رفتارهاي هيجانمدار و اجتنابي، پس از مداخله تفاوت معني داري ديده شد )057/0=p و 013/0(p. در مورد رفتارهاي مساله مدار در دختران و رفتارهاي هيجانمدار و اجتنابي در پسران، پس از مداخله تفاوت معنيداري ديده نشد. بنابراين نتيجه گيري کلي در اين مطالعه نشان داد که آموزش مهارتهاي هوش هيجاني در برخي گروهها موثر بوده است (56).
جامعه پژوهش در اين مطالعه شامل دانشآموزان دختر و پسر دوم دبيرستان بوده است که اين جامعه با در نظرگرفتن دانشآموزان هر سه پايه تحصيلي و فقط دختران، در مطالعه حاضر در نظرگرفته شد. مدت زمان اتمام برنامه آموزشي تا اجراي پسآزمون نيز در مطالعه حاضر با استناد به اين مطالعه، دو هفته تعيين شد.
پژوهشي توسط پاشايي و همکاران در سال 1388 با عنوان ” تاثير آموزش مهارتهاي مقابله با هيجانها در اضطراب و عملکرد تحصيلي دختران دبيرستاني” اجرا گرديد که هدف از آن ” تعيين ميزان تاثير آموزش مهارتهاي مقابله با هيجانها بر کاهش اضطراب امتحان، استرس و افزايش عملکرد تحصيلي دانشآموزان دختر دبيرستاني بود. روش پژوهش، آزمايشي از نوع طرح پيش آموزن- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماري شامل کليه دانشآموزان دختر دوره متوسطه شهرستان فريدون شهر و حجم نمونه 30 نفر بود که به صورت تصادفي خوشهاي انتخاب شد. براي انتخاب نمونه از بين دبيرستانهاي دخترانه شهرستان فريدون شهر يک دبيرستان و از بين دانشآموزان اين دبيرستان 100 نفر به صورت تصادفي انتخاب شدند و به آزمون اضطراب امتحان پاسخ دادند. از ميان آنها 30 دانشآموز که نمره بالاتر از 15 در آزمون اضطراب امتحان کسب کرده بودند، بطور
تصادفي انتخاب و در دو گروه 15 نفري آزمايش و گواه جايگزين شدند. ابزارهاي پژوهش شامل آزمون اضطراب فيليپس، مقياس سنجش احساس فشار رواني مارکهام و آزمون عملکرد تحصيلي درتاج ، بودند. آزمون اضطراب فيليپس شامل 26 سوال با دو گزينه بله و خير است که اگر دانشآموزي نمرهاي بين 26- 15 کسب کند اضطراب امتحان دارد. مقياس سنجش فشار رواني مارکهام نيز داراي 38 سوال با دو گزينه بلي و خير مي باشد و براي سنجش استرس دانشآموزان از آن استفاده ميشود. آزمون عملکرد تحصيلي درتاج نيز جهت سنجش عملکرد تحصيلي دانشآموزان استفاده گرديد که برداشتي از پژوهشهاي فامو تيلور6 است که توسط درتاج براي جامعه ايران ساخته شده و داراي 48 سوال ميباشد. پس از نمونهگيري، جلسات آموزشي به مدت 10 جلسه 90 دقيقه اي و براساس اصول شناختي- رفتاري اجرا گرديد. در طول جلسات دانشآموزان به 3 گروه پنج نفري تقسيم شدند و براي تدريس مهارتها نيز از روشهاي بارش فکري و ايفاي نقش، دادن تکليف متناسب با موضوع جلسه بهره گرفته شد. پس از اجراي جلسات آموزشي ، مجددا پرسشنامهها در اختيار دانشآموزان قرار گرفت و نتايج مورد بررسي قرار گرفت. نتايج نشان دادند که ميانگين اضطراب پس از مداخله کاهش يابد ( 66/18=1 x ، 53/ 15=2x ) ، همچنين آموزش مقابله با هيجانها بر استرس دانشآموزان نيز موثر بوده است به نحوي که باعث کاهش ميزان استرس دانشآموزان گروه آزمايش گرديده است ( 46/20 =1 x ، 20/17 =2x ) . همچنين يافتههاي نشان داد که يادگيري مهارت مقابله با هيجانها باعث بهبود عملکرد تحصيلي دانشآموزان ميگردد. 53/87 =1 x ، 66/93 =2x ) (66).
در اين مطالعه حاضر نيز جامعه پژوهش، دبيرستانهاي دخترانه بود و تاثير مهارت هوش هيجاني بر استرس تحصيلي دانشآموزان دختر، مورد بررسي قرارگرفت. شيوه نمونهگيري نيز بصورت تصادفي خوشهاي بود. همچنين از روش تدريس بارش فکري و بحث گروهي جهت آموزش مهارتها استفاده گرديد و براي يادگيري بهتر دانشآموزان تکاليفي در انتهاي هر جلسه متناسب با موضوع تدريش شده در اختيارشان قرارگرفت تا آموختههاي خود را در واقعيت بکار بندند.
درسال 2008 پژوهشي توسط آراندا و همکارانش با عنوان” اثرات کوتاه مدت و ميان مدت آموزش هوش هيجاني بر سلامت روان نوجوانان” در اسپانيا انجام گرفت. هدف آنها از اين پژوهش تعيين تاثيرات کوتاه و ميان مدت آموزش هوش هيجاني بر مولفه هاي سلامت روان از قبيل رفتارهاي پرخاشگرانه، همدلي، بهداشت روان و سازگاري رواني در نوجوانان بود. پژوهش از
نوع نيمه تجربي، با پيش آزمون و پس آزمون و دو گروه بود. آزمودنيهاي از 2 مدرسه در سه شهر اسپانيا انتخاب شدند که بصورت تصادفي ساده انتخاب گرديدند و جمعا شامل 322 دانش آموز، در محدوده سني 12 تا 17 سال بود. جهت جمع آوري داده ها از پرسشنامه سازگاري رواني، بهداشت روان و پرسشنامه عواطف منفي، استفاده گرديد. پرسشنامه سازگاري رواني ابزاري خود گزارشي براي سنجش سازگاري و يا عدم سازگاري نوجوانان و کودکان 12 تا 18 ساله مي باشد. پرسشنامه بهداشت روان نيز شامل 5 آيتم جهت سنجش وضعيت بهداشت روان فرد طي يک ماه گذشته مي باشد و جدول سنجش عواطف منفي که يک چک ليست خودگزارش دهي است که عواطف منفي مانند ترس، احساس گناه و … را در فرد مورد بررسي قرار مي دهد. برنامه آموزشي هوش هيجاني بر پايه مدل توانايي ماير و سالووي بود که شامل 24 جلسه آموزشي يک ساعته و طي ساعات آموزشي برگزار مي شد. جهت تدريس مهارت ها
