
موردنظر از دارائىهاى جاري، بهصورت مستمر (روزانه) تصميماتى گرفته شود. شايد با توجه به تغييراتى که در ميزان دارائىهاى جارى رخ داده است، مديران مجبور شوند در تصميماتى که قبلاً براى تأمين مالى گرفتهاند تجديدنظر نمایند. شیوه مدیریت سرمایه در گردش تاثیر مهمی بر گردش نقدی و عملکرد شرکت دارد. کوتاه کردن چرخه تبدیل نقدی موجب بهبود سود دهی شرکت می شود زیرا طولانی شدن چرخه تبدیل نقدی مستلزم صرف مبالغ مالی پرهزینه خارجی است. بنابراین با کاهش مدت زمان درگیری وجوه نقدی با سرمایه در گردش، شرکت می تواند عملکردی مطلوب تر داشته باشد. چرخه تبدیل نقدی با کاهش مدت زمان تبدیل موجودی از طریق فرآوری و فروش سریع تر کالاها، یا با کاهش مدت زمان جمع آوری حساب های دریافتنی از طریق تسریع عملیات جمع آوری، یا با افزایش مدت زمان سررسید حساب های پرداختنی از طریق کند کردن روند پرداخت به فروشندگان، کوتاهتر خواهد شد.
از سوی دیگر، کوتاه کردن چرخه تبدیل نقدی می تواند به عملکرد شرکت آسیب رسانده و موجب کاهش سود دهی و گردش نقدی شود. هنگامی که اقدام به کاهش مدت زمان تبدیل موجودی می شود، شرکت باید نسبت به اجتناب از کمبود موجودی کاملاً هوشیار باشد زیرا این امر باعث جذب مشتریان از سوی رقبا خواهد شد؛ به هنگام کاهش مدت زمان جمع آوری حساب های دریافتنی باید دقت کند که مشتریان اعتباری خوب خود را از دست ندهد؛ و در صورت افزایش مدت زمان سررسید حساب های پرداختنی نیز مراقب شهرت و اعتبار خود باشد. چرخه تبدیل نقدی نیز شیوه مناسبی برای ارزیابی گردش نقدی شرکت است زیرا در این شیوه زمانی که صرف سرمایه در گردش می شود نیز مشخص می گردد؛ این شیوه در قیاس با روش های سنتی سنجش نقدینگی از جمله نرخ جاری و نرخ سریع که تنها بر ارقام ترازنامه اتکا دارند، بسیار قوی تر و پیچیده تر است. چرخه تبدیل نقدی، بعد زمانی نقدینگی را نیز در نظر می گیرد و توان کلی شرکت در نقدینگی را مورد ارزیابی قرار می دهد.
2-2 تعاریف عملیاتی
دارایی جاری: يك دارايي زماني بايد به عنوان دارايي جاري طبقهبندي شود كه : الف- انتظار رود طي چرخه عملياتي معمول واحد تجاري يا ظرف يكسال از تاريخ ترازنامه، هر كدام طولانيتر است، مصرف يا فروخته شود، يا به وجه نقد يا دارايي ديگري كه نقد شدن آن قريب به يقين است، تبديل شود، يا ب- وجه نقد يا معادل وجه نقدي باشد كه استفاده از آن محدود نشده است.
بدهی جاری: يك بدهي زماني بايد به عنوان بدهي جاري طبقهبندي شود كه انتظار رود طي چرخه عملياتي معمول واحد تجاري يا ظرف يكسال از تاريخ ترازنامه، هر كدام طولانيتر است، تسويه شود.
مطالبات کوتاه مدت: مطالبات کوتاه مدت، ادعا نسبت به دریافت وجوه نقد است که انتظار می رود ظرف مدت یکسال یا یک چرخه عملیات_ هر کدام طولانی تر است_ برآورده شود.
حساب های پرداختنی: حساب های پرداختنی نقطه مقابل حساب های دریافتنی می باشند. حساب های پرداختنی زمانی ایجاد می شوند که شرکتی به صورت نسیه مبادرت به خرید کالا، ملزومات یا خدمات می نمایند.
موجودي مواد و کالا: به داراييهايي اطلاق ميشود كه: الف- براي فروش در روال عادي عمليات واحد تجاري نگهداري ميشود، ب- به منظور ساخت محصول يا ارائـه خدمات در فرايند توليد قرار دارد، ج- به منظور ساخت محصول يا ارائـه خدمات، خريداري شده و نگهداري ميشود، و د- ماهيت مصرفي دارد و به طور غيرمستقيم در جهت فعاليت واحد تجاري مصرف ميشود.
بهاي تمام شده: مبلغ وجه نقد يا معادل نقد پرداختي و يا ارزش منصفانه ساير مابهازاهايي كه جهت تحصيل يك دارايي در زمان تحصيل يا ساخت آن واگذار شده است و در صورت مصداق، مبلغي که براساس الزامات خاص ساير استانداردهاي حسابداري (مانند مخارج تأمين مالي) به آن دارايي تخصيص يافته است.
2-3 سرمایه در گردش
توسعه فعالیتهای تجاری، توسعه کمی وکیفی «مدیریت مالی» را در پی داشته و به طبع این مدیریت را پیچیده کرده است. تداوم فعالیتهای بنگاه های اقتصادی تا میزان زیادی به مدیریت منابع کوتاه مدت آنها بستگی دارد؛ زیرا فعالیتهای عملیاتی در دوره عادی معمولاً سالانه، به سرمایه در گردش و مدیریت مطلوب آن بستگی دارد، بهگونهای که نتایج مورد انتظار تحقق یابد و امکان تداوم فعالیت در درازمدت فراهم شود. بنابراین «سرمایه در گردش» از اقلام مهم داراییهای واحدها و بنگاههای اقتصادی تلقی میشود که در تصمیمهای مالی، نقش برجستهای دارد.
تعریف واژه سرمایه در گردش در متون حسابداری، داراییهای جاری منهای بدهی های جاری است و نشانگر میزان سرمایهگذاری شرکت در وجه نقد، اوراق بهادار قابل فروش، حسابهای دریافتنی تجاری و موجودی مواد و کالا منهای بدهی های جاری است. برخی نویسندگان، سرمایه در گردش را بهوسیله مجموع دارایی ها و بدهی های جاری معنی میکنند و اختلاف آنها را بهعنوان سرمایه در گردش خالص بیان میکنند. بهعبارت دیگر، سرمایه در گردش خالص، معرف آن بخش از دارایی های جاری است که بر بدهی های جاری فزونی دارد و از طریق وام گیری درازمدت و حقوق صاحبان سرمایه، پشتیبانی شده است (شباهنگ، 1387).
2-3-1 مدیریت سرمایه در گردش
«مدیریت سرمایه در گردش» عبارت است از ترکیب بهینه اقلام سرمایه در گردش، یعنی داراییها و بدهیهای جاری؛ بهگونهای که ثروت سهامداران را حداکثر سازد (رهنمای رود پشتی، 1389). مدیران واحدهای انتفاعی در شرایط مختلف با توجه به عوامل درونی و بیرونی و با در نظر گرفتن ریسک و بازده باید راهبردهای مناسبی را برای اداره و مدیریت سرمایه در گردش واحد خود انتخاب کنند؛ بهگونهای که منجر به افزایش بازده، توان نقدینگی، توان پرداخت بدهی و در نهایت تداوم فعالیتهای واحد انتفاعی گردد. «سرمایه در گردش» یکی ازمنابع تامین مالی بهویژه برای شرکتهای کوچکومتوسط و در حال رشد است. مدیران مالی واحدهای کسبوکار، روزانه با تصمیمهای مربوط به «مدیریت سرمایه در گردش» روبهرو میشوند. برای نمونه، نگهداری حجم بالایی از موجودیها باعث کاهش در هزینههای وقفه احتمالی در چرخه تولید یا زیانهای تجاری ناشی از کمبود محصولات، کاهش هزینههای عرضه و حفاظت در مقابل نوسانهای قیمتها میشود و از طرف دیگر، به فروش شرکت از جهات مختلف اعتبار تجاری مناسب میبخشد. با اینکه سرمایهگذاری زیاد شرکتها در موجودیها و کسب اعتبار تجاری باعث کاهش ریسک میشود، اما در مقابل سوداوری را نیز کاهش میدهد(Lazaridis & Tryfonidis, 2006). از نگرانی های مدیریت، میزان سرمایهگذاری در داراییهای جاری و مدیریت سرمایه در گردش است؛ بهگونهای که از یک طرف سهم بازار و اعتبار تجاری کسبشده بین مشتریان و عرضهکنندگان خود را حفظ کند و از طرف دیگر، سوداوری خود را افزایش دهد. لذا مدیریت این داراییها و بدهیهای کوتاهمدت به این دلیل نیازمند توجه خاص است که مدیریت سرمایه در گردش، نقش مهمی در سوداوری و نقدینگی شرکتها و همچنین ریسک و بازده آن بازی میکند.
هدف نهایی هر شرکت، «ایجاد ارزش برای ذینفعان» است و «سودآوری» از مولفههای اصلی این هدف است. همچنین، «حفظ نقدینگی» نیز از هدفهای مهم واحدهای تجاری است؛ اما مسئله این است که افزایش در سود شرکت در حالت کلی منجر به افزایش در نقدینگی نمیشود و این دو هدف راهبردی همیشه همسو و در یک جهت نیستند. اگر افزایش سود منوط به مصرف نقدینگی باشد، در این صورت ممکن است مشکلات جدی به بار آورد. بنابراین باید بین این دو هدف راهبردی تمایز قائل شد و یک هدف نباید فدای هدف دیگر شود. از یک طرف، اگر ما به سود توجه نکنیم، نمیتوانیم برای دوره درازمدت فعالیت کنیم و از طرف دیگر، اگر به نقدینگی توجه نکنیم ممکن است با مشکلات مرتبط با ناتوانی در پرداخت دیون و ورشکستگی روبهرو شویم.
2-3-2 مدیریت نقدینگی
«مدیریت نقدینگی»، معیار مهمی در تعیین «سیاستهای سرمایه در گردش» است و توانایی شرکت در ایجاد وجه نقد مورد نیاز را بیان میکند. نسبتهای جاری و آنی و نسبتهای نقدینگی، شاخصهای مفید و سنتی نقدینگی هستند؛ اما ناکافی و تنها مبتنی بر ارقام ترازنامهاند و نمیتوانند جزئیات را بهخوبی فراهم کنند و اطلاعات صحیحی درباره کارایی مدیریت سرمایه در گردش بدهند. روابط ریاضی مورد استفاده برای محاسبه این شاخصها، وجه نقد و داراییهای عملیاتی را در بر میگیرند؛ اما در نظر گرفتن داراییهای عملیاتی نظیر حسابهای دریافتنی و موجودی مواد و کالا با وجه نقد و شبه نقد از نظر مبانی اساسی مدیریت وجه نقد، غیرمنطقی است. با توجه به محدودیتهای نسبتهای سنتی نقدینگی، در تحقیقات بهعمل آمده پیشنهاد شده است که از مقیاس نقدینگی مستمر برای مدیریت سرمایه در گردش استفاده شود. مقیاس نقدینگی مستمر به جریانهای نقدی ورودی و خروجی ایجادشده در شرکت اشاره دارد که ناشی از تحصیل مواد خام،تولید،فروش، پرداختها و فرایند گرداوری مطالبات است. همانگونه که مقیاس نقدینگی مستمر تابعی از چرخه تبدیل وجه نقد میباشد، صحیحتر است که بهجای نسبتهای سنتی، از مقیاس چرخه تبدیل وجه نقد برای ارزیابی اثربخشی مدیریت سرمایه در گردش استفاده شود (Samiloglu & Demirgunes, 2008).
2-3-2-1 چرخه نقدینگی
مدیریت نقدینگی در واقع منعکسکننده مدیریت داراییها و بدهیهای کوتاهمدت است و نقش حیاتی در موفقیت مدیریت بنگاه اقتصادی بازی میکند. اگر شرکت نتواند نقدینگی خود را بهنحو مطلوب مدیریت کند ممکن است داراییهای جاری شرکت نتواند پاسخگوی بدهیهای جاری آن باشد. در نتیجه شرکت مجبور به پیدا کردن منابع خارجی برای پرداخت بدهیهای کوتاهمدت خود در زمان سررسید میشود. جوز (Jose,1996) درباره اهمیت «مدیریت نقدینگی» اعتقاد دارد که ” شرکتهای دارای سابقه درازمدت درخشانی که ترازنامههای صحیح و پاکی دارند، اگر مدیریت نقدینگی خوبی نداشته باشند قادر به پرداخت دیون خود نخواهند بود”. روش مناسب برای ارزیابی نقدینگی شرکتها،«چرخه نقدینگی» است که مدت زمان بین پرداخت بهمنظور خرید موجودیهای کالا یا مواد اولیه تا جمعآوری مطالبات ناشی از فروش به مشتریان را محاسبه میکند. چرخه نقدینگی مقیاسی پویا برای «مدیریت وجه نقد در گردش» است که بهطور همزمان با استفاده از ارقام ترازنامه و صورت سودوزیان، مقیاسی مبتنی بر زمان میسازد (Padachi, 2006).
اگرچه تجزیهوتحلیل چرخه نقدینگی به تنهایی میتواند مفید باشد، اما شاخص صنعت بهمنظور ارزیابی عملکرد این چرخه و پیشبینی فرصتها بهمنظور بهبود آن، برای شرکتها بسیار تعیینکننده است. نظر به اینکه مدت زمان این چرخه برای صنایع مختلف متفاوت است، بنابراین مقایسه شرکتهایی که در یک صنعت فعالیت میکنند، روش صحیحی بهشمار میآید.
در کتابهای علوم مالی از چرخه نقدینگی بهعنوان معیاری برای مفهوم «مدیریت سرمایه در گردش» نام برده میشود(Bodie and Merton,2003). راس (Ross, 2008) چرخه نقدینگی و چرخه فرایند عملیات شرکت را در شکل 2-1 نشان داده شده است.
2-4 سرمایه گذاری
2-4-1 ماهیت سرمایه گذاری
سرمایه گذاری در امور مختلف توسط شرکت ها، همواره به عنوان یکی از راههای مهم توسعه شرکت ها و جلوگیری از رکود و عقب ماندگی، مورد توجه بوده است. سرمايهگذاري11 عبارت است از تبديل وجوه مالي به يك يا چند نوع دارايي كه براي مدتي در زمان آتي نگهداري خواهد شد. بنابراين سرمايهگذاري مستلزم مطالعه فرصتهاي سرمايهگذاري است. فرصتهاي سرمايهگذاري مستلزم مديريت ثروت سرمايهگذاران است، اين ثروت شامل مجموع درآمد فعلي و ارزش فعلي درآمدهاي آتي است .
در اين پژوهش منظور از « سرمايهگذاري»، سرمايهگذاري در داراييهاي مالي و به خصوص اوراق بهادار قابل معامله است. داراييهاي مالي 12به صورت اوراقي است كه توسط دولتها و شركتها منتشر ميشود. اوراق بهادار قابل معامله، داراييهاي مالي هستند كه به آساني و با حداقل هزينه در بازارهاي انسجام يافته قابل خريد و فروش ميباشند. ميتوان گفت
