
تثلیث آمده است.152 الوهیت عُزیر (عَزرا) نیز ازجمله مواردی است که در عهد عتیق یافت نمیشود و ظاهراً باید آن را جزو اعتقادات گروهی محدود از یهود بهشمار آورد، زیرا بنا بر گزارش منابع، تنها عدهای از صدوقیان ساکن یمن چنین منزلتی برای عَزرا قائل بودند.153
دستۀ دیگری از آیات قرآن به بیان عوامل، انگیزهها و اهداف اهل کتاب در تحریف متون مقدس پرداختهاند. در جمعبندی این آیات، به نظر میرسد که از دیدگاه قرآن غالباً عمل تحریف به این دلیلها صورت میگرفته است: تأثیر گفتار و آراء پیشینیان بر یهودیت و مسیحیت؛154 خودخواهی و تکبّر؛155 تکیه بر گمانهای باطل؛ تعدی به حقوق دیگران؛ اخذ هدایا از مردم بابت آسان کردن شریعت و تبدیل حرام به حلال و برعکس156؛ایجاد تردید در حقانیت پیامبر(ص) و بازگردانیدن مسلمانان از اسلام؛157 جلب کمکهای مالی مشرکان مکه و مدینه.
قرآن دربارۀ عواقب تحریف نیز آیات متعددی دارد که در آنها با بیان تحریفهای گذشته و نتایج آن، علمای اهلکتاب را از تحریف بیشتر برحذر میدارد. از جمله عواقب یاد شده میتوان به ایجاد تفرقه و عداوت میان مردمان158 و گرفتاری بهلعنت و غضب خداوند و نزولبلایا اشاره کرد.159
از نظر تاریخی، طرح موضوع تحریف تأثیرات عمیقی در شکلدهیِ روابط یهودیت، مسیحیت و اسلام داشته است. غالب سورههای مشتمل بر آیات تحریف در مدینه نازل شدهاند و دلیل آن را باید در وجود اجتماعات یهودی و مسیحی در این ناحیه، و برخوردهای گوناگون پیامبر(ص) و مسلمانان با ایشان دانست.160 گرچه مسلمانان پیش از نزول قرآن نیز با عهدین و تعالیم آنها آشنا بودند، زیرا در کنار مراوده با یهودیان و مسیحیان، ترجمۀ عربی بخشهایی از عهدین هم در دسترس ایشان قرار داشت،161 اما با نزول آیات تحریف و آیاتی که مسلمانان را به محاجه با اهل کتاب ترغیب میکرد،162 موج جدیدی از نگرش انتقادی به تعالیم عهدین آغاز شد که به مباحثات و مشاجرات بسیاری منجر گردید. مباهلهای که میان پیامبر(ص) و مسیحیان نجران بر سر تثلیث و الوهیت عیسى(ع) صورت گرفت، نشانگر اوج این جریان بود.163
باید اشاره کرد که اندیشمندان یهودی و مسیحی نیز در برابر سیل انتقادات مبتنی بر تحریف عهدین، سکوت اختیار نکردند و در تعامل و تقابل با همتایان مسلمان خود رسالهها و کتابهای متعددی تألیف نمودند. واکنشهای این متفکران را میتوان در 3 نوعِ پذیرش و تسلیم، مدافعۀ همراه با اصلاحات، و رد و انکار دستهبندی کرد.
گروه اول آنان که دعاوی قرآن را پذیرفتند و مسلمان شدند.164 شمار این افراد بهویژه در صدر اسلام قابل توجه بود و روایات بسیاری به ذکر اسامی ایشان اختصاص دارد.165 آنان دیگر همکیشان خویش را نیز به قبول اسلام فرا میخواندند و البته همواره مورد ملامت اهل کتاب بودند.166
گروه دوم برخی مواردِ ذکر شده در بحث تحریف را ازجملۀ نقاط ضعف عهد عتیق یا عهد جدید بهشمار میآوردند و ضمن دفاع از دیگر تعالیم دین خود، در اصلاح یا حذف آن نقاط ضعف میکوشیدند. برای نمونه، این تصور همواره در میان یهود وجود داشت که ایرادات قرآن بیشتر متوجه متون آپوکریفا، مِدراشیم (تفاسیر تورات) و حتى متون سود آپویکرافاست.167 از اینرو، عدهای برآن شدند تا با حذف مطالبِ یاد شده از متون مقدس، از اصالت آنها دفاع کنند. فرقۀ قرائیم که در سدۀ 2ق/ 8م در عراق و میان یهودیان شکل گرفت، برآیند این تفکر بود. ایشان کلیۀ روایات شفاهی را به کناری نهادند و تمامی احکامی را که در تورات ذکر نشده بود، طرد کردند.168
گروه سوم که همواره اکثریت مسیحیان و یهودیان را شامل میشد، کسانی بودند که از همان ابتدا کلیۀ دعاوی قرآن و حتى سندیت خود آن را انکار میکردند.169 در نظر آنان قرآن کلامی بشری بود170 که بهوسیلۀ فردی مبتدع در قالب نظمی آهنگین عرضه شده بود و در این حال، مشابهتهای آن با عهدین نیز جز اقتباسی ناشیانه بهشمار نمیآمد.171 به بیان دیگر، این گروه در مقابل اتهام قرآن مبنی بر تحریف عهدین، خود قرآن را متنی تحریف شده از عهدین میدانستند.172
منحنی سیر تاریخی توجه به بحث تحریف تحت تأثیر عوامل بسیاری ازجمله برخوردهای فیزیکی میان پیروان ادیان، حرکتهای استعماری و جنبشهای تبشیری بوده، و با تغییر آنها دچار نوسان شده است، بهطوری که در سدههای 12-13ق/ 18-19م با افزایش فعالیتهای استعماری غرب مسیحی در برخی کشورهای اسلامی و نیز افزایش فعالیت جریانهای تبشیری در کنار آنها، دفاعیات مسلمانان نیز در حوزۀ فرهنگی گسترش یافت و توجه به مسئلۀ تحریف فزونی گرفت. در اواخر سدۀ 13ق/ 19م نیز، با شکلگیریِ رویکرد نقد تاریخی در عرصۀ تحقیقات دینی که حاصل آن تقدسزدایی از بسیاری از کتب دینی بود، خیزش بزرگی در این منحنی ایجاد شد،173 زیرا شواهد تاریخیِ بهدست آمده از تحقیقات علمی دربارۀ عهد عتیق و عهد جدید، دست منتقدان مسلمان را در اثبات هرچه بیشتر اتهام تحریف عهدین باز مینمود. ازجمله کسانی که با این روش به موضوع تحریف عهدین پرداختهاند، میتوان به خلیل الرحمان هندی در کتاب اظهارالحق (قاهره، 1986)، محمدجواد بلاغی در کتاب الهدى الى دین المصطفى (قم، 1344) و عبدالاحد داوود در کتاب محمد(ص) در تورات و انجیل اشاره کرد. با اینهمه، انتظار میرود که با جایگزینی رویکرد پدیدارشناسی در مطالعات ادیان، این خیزش در دوران معاصر نیز تا حد زیادی فروکش کند و به دنبال آن بحث تحریف نیز از منظر جدیدی مطرح گردد.
نتیجه اینکه قرآن کریم در پنج دسته گوناگون از آیات مقدسش کتاب مقدس، یهود، نصاری را به گونهای از تحریف محکوم کرده است:
* آيات بيانگر انواع تحريف با واژة تحريف و واژههاي همسو با آن: که این خود شامل تحریف کلمات از جایگاه اصلی، تحریف در گویش و بازی با کلمات، به فراموشی سپردن برخی از آیات، تحریف شفاهی سخنان و تبدیل و تغییر گفتار میشد.
* آيات بيانگر كتمان حقايق و آميختن حق با باطل، قرآن كريم يكي از عادات ناپسند برخي از اهل كتاب به ويژه يهود را، كتمانِ آگاهانة بسياري از حقايق ديني و در آميختن حق به باطل بر شمرده و در آيات مختلف از اين عمل نكوهيدة برخي از اهل كتاب پرده برداشته است. این کتمان چنانکه در ایه 71 سوره آل عمران ذکر شده است كتمان اصل آيه و كتمان دلالت آن را در برميگيرد و كتمان دلالت نيز ميتواند به صورت تأويل و حمل آيه بر معنايي كه مقصود خداوند نيست يا تطبيق معناي آيه بر غير مصداق واقعي آن باشد. چنانكه يهود بخشي ازآيات بشارت به بعثت پيامبر را كه به گوش مردم نرسيده بود پنهان، و بخش ديگر آن را كه به اطلاع مردم رسيده بود، تأويل كرده، بر آن حضرت تطبيق نميكردند، حتي گاهي بر قسمتي از تورات دست ميگذاشتند و مانع خواندن آن ميشدند.
* آيات بيانگر برخي از آموزههاي تورات و انجيل واقعي، خداي متعال در برخي آيات پارهاي از آموزههاي تورات و انجيل را گزارش ميكند كه در تورات و انجيل كنوني حد اقل به صراحت اثري از آنها نيست. اين امر نشانِ تحريفگري عالمان يهود است. این دسته از آیات شامل بشارت به پیامبر ویژگی یاران او و برخی دیگر از آموزهها میشود.
* آيات بيانگر آموزههاي باطلِ راهيافته در كتاب مقدس، خداي متعال در آياتي از قرآن برخي باورهاي شركآميز و تحريفيافته را به يهود و نصاري نسبت ميدهد و به نقد و نفي صريح آنها ميپردازد. اين باورها به نوعي در كتاب مقدس كنوني يافت ميشود. وجود اين مطالب باطل نيز دليل ديگري است بر اينكه تحريف در كتاب مقدس راه يافته است. از این دست انحرافات میتوان به پسر خدا خواندن عزیر، تصلیب عیسی و برخی از آموزههای تبعیض آمیز مانند قوم خاص خدا بودن یهود و… اشاره کرد.
* آيات بيانگر تاريخ پيامبران و يهود و نصاري، خداي متعال در آيات متعددي از قرآن شريف بخشهاي مهمي از تاريخ پيامبراني چون ابراهيم، اسماعيل و عيسي عليهم السلام و نيز حوادث مهم ديني و تاريخي يهود و نصاري را گزارش ميكند، در حالي كه اين ارزشها در كتاب مقدس كنوني يافت نميشود. البته اين امر دلالت صريحي بر تحريف ندارد، ولي در يك نگاه جامع نميتوان اين دسته آيات را ناديده گرفت و آنها را مشمول مساله تحریف در عهدین ندانست.
جمع بندی و نتیجه گیری
1. تحريفگري، به هر نوع آن در هر سخن و نوشتار و گفتاري، به ويژه كتابهاي آسماني و بيانات قرآني، بسيار نكوهيده و داراي عواقب ناگواري است.
2. باتوجه به اطلاق كاربردهاي قرآني و مصاديقي كه قرآن ذكر ميكند، تحريف در قرآن كريم در گونههاي لفظي و معنايي به كار رفته است و دليلي مقتضي بر انحصار كاربرد قرآني واژة تحريف در تحريف لفظي وجود ندارد و ديدگاه اكثر مفسران برجسته از صدر تاكنون نيز همين بوده است.
3. آيات تحريف، ناظر به عهدينِ موجود به ويژه تورات كنوني است و تحريف آن اعم از تحريف لفظي و معنوي بوده است.
4.اهل كتاب به انواعي از تحريف در كتاب آسماني خود، دست ميزدند: تحريف معنوي و تفسير ناروا، تحريف لفظي به افزايش يا كاهش و يا به صورت تغيير و تبديل و نيز تحريف در نحوة گويش (لي اللسان) كه ميتوان آن را تحريف شفاهي نام نهاد.
5.حذف آيات بيانگر معاد، افزودن مطالب خرافي و نادرست كه منافي تعاليم و روح اديان آسماني است، تغيير حدود الهي، تغيير يا پنهان كردن اوصاف پيامبر اسلام و بشارت نبوت آن حضرت و ويژگيهاي ياران ايشان از جمله تحريفات مهم اهل كتاب به ويژه دانشمندان يهود بوده است.
6. اما در کل، تحریف، تحریف فی الجمله است، نه تحریف بالجمله، فلذا آموزههای وحدانی هم در عهدین یافت میشود.
فصل چهارم
ارجاعات قرآن
به کتاب مقدس
در فصول پیشین ابتدا به کلیات پرداخته و در فصل دوم ارتباط قرآن و کتاب مقدس مورد بررسی اجمالی قرار گرفت و در نهایت نیز به نظر قرآن در رابطه با کتاب مقدس پرداختیم. در این فصل در یک نظرگاه اجمالی درصدد ارائه مطالب اصلی و بدنه این تحقیق هستیم. در این فصل نخست به شیوههای ارجاع قرآن به بیرون اشاره نموده و سپس ارجاعات قرآن به کتاب مقدس را با نگاهی از بالا دستهبندی خواهیم کرد. در بررسی شیوه ارجاع قرآن به بیرون از خود به مطالبی از این دست میپردازیم که قرآن گاهی به کتب مقدس و گاهی به اشخاصی از سنن غیر اسلامی اشاره دارد. از سوی دیگر این ارجاعات گاهی به ادیان شرقی و گاه به ادیان غربی دلالت دارد، گاهی توحیدی و گاه غیر توحیدی، گاهی ارجاعاتی است که نشانی برای آنها درون یا بیرون متن یافت شده و گاهی بدون نشان یافت شده هستند. در مواردی نیز قرآن اشاره به کتاب مقدس ندارد اما ماجرایی که نقل میکند در کتاب مقدس روایت شده است. پس از بررسی اجمالی شیوه ارجاعات بیرونی قرآن، به دسته بندی گونههای ارجاع قرآن به کتاب مقدس میپردازیم که به اجمال از این قرارند:
1. در یک معنا منظور قرآن از ارجاع به کتاب مقدس بازخوانی آن است و مانند آیه ششم سوره صف هدفش تایید آسمانی بودن احکام و شرایع الهی است.
2. در معنای دیگر قرآن دست به تاویل زده و آیات را در مورد پیامبر و یا امام علی ع و ولایت ایشان معنا میکند.
3. در یک رهیافت عمده هدف قرآن احتجاج و انکار بر یهود است که احکام را تغییر دادهاند.
4. در یک معنا برای ارجاع به بشارات و صفات پیامبر آخر الزمان است.
5. در عهد جدید به شک در رابطه با قتل عیسی ارجاع دارد که در اناجیل نیز نشانههای از آن موجود است.
6. تایید تورات توسط انجیل که در انجیل نیز ثبت شده است.
7. رد باورهای نصاری مانند تثلیث و الوهیت عیسی مانند 72 و 73 و 75 مائده.
8. رد بر یهود مانند توبه 31 که پیروی از احبار و رهبان را مذمت میکند که قابل مقایسه با مذمت اشعیا و عیسی است.
9. سنت تشکیک در صدق گفتار فرستادگان خدا مانند مائده 112.
10. آخرت شناسی و حاکمیت مومنان بر زمین در اخر امر مانند 128 اعراف و انبیا 105.
11. غیبدانی و غیب گویی پیامبران چنانکه عیسی در قرآن و اناجیل از غیب آگاه بود.
12. عهد بنی اسرائیل با خدا.
13. تابوت عهد.
البته این فهرست گشوده را بیش از این نیز میتوان تکمیل نمود اما از آنجا که هدف از این نوشتار تحقیق و بررسی پیرامون ارجاعات قرآن به عهدین است، به
