
پیشین ذکر میکند. مهیمن بودن چیزی برای چیز دیگر به این معناست که شی نخست در حفظ و مراقبت و دیگر انواع تصرف بر شی دوم هیمنه و تسلط دارد. در نتیجه قرآن نیز نسبت به کتب پیشین چنین حالتی دارد چرا که در اصول اساسی با آنها هماهنگ است و از آن اصول محافظت و مراقبت میکند و در ارتباط با مسائل فرعی موجود در ادیان گذشته، برخی از آنها را نسخ و برخی دیگر را تکمیل میکند.
باید دانست که این رویه مطابق با سنت الهی است و پیش از قرآن نیز در رابطه با انجیل و تورات و دیگر کتب تکرار شده بود و هر کتابی که نازل میشد، نسبت به کتب پیشین مهیمن بوده است. بروایت قرآن کریم زمانی که حضرت عیسی به پیامبری مبعوث شد نیز به میان بنی اسرائیل آمد و با انجیل خویش تورات اصیل را تصدیق نمود و حتی برخی از محرمات را نیز برای ایشان حلال نمود: «وَ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْراةِ وَ لِأُحِلَّ لَكُمْ بَعْضَ الَّذي حُرِّمَ عَلَيْكُمْ وَ جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطيعُون».115 (و آنچه را پيش از من از تورات بوده، تصديق مىکنم؛ و (آمدهام) تا پارهاى از چيزهايى را که (بر اثر ظلم و گناه،) بر شما حرام شده، (مانند گوشت بعضى از چهارپايان و ماهيها،) حلال کنم؛ و نشانهاى از طرف پروردگار شما، برايتان آوردهام؛ پس از خدا بترسيد، و مرا اطاعت کنيد! )همین معنا که درباره حضرت عیسی و هیمنه انجیل بر تورات ذکر شد، در غالب موارد تصدیق قرآن بر کتاب مقدس نیز مد نظر قرآن است.
بنابراین تصدیق کتاب مقدس توسط قرآن، از منظر قرآن دارای چند معنای تدریجی است: نخست اینکه تمام نشانهها و بشارات موجود در آن دو کتاب بر قرآن و آورندهاش منطبق است و در نتیجه کسی نمیتواند مدعی شود که این کتاب غیروحیانی و بشری است. دومین معنای تصدیق انجیل و تورات توسط قرآن اثبات تعالیم و آموزههای تورات و انجیل اصیل است نه تورات و انجیلی که محرفات علمای بنی اسرائیل نیز بدان راه یافته است. از اینجا راه برای معنای سوم تصدیق نیز گشوده میشود که همان هیمنه داشتن قرآن بر این دو کتاب است. در این معنای سوم است که قرآن برخی از تعالیم و احکام این دو کتاب را نسخ میکند و احکام جدید را جایگزین میسازد.
3- تحریف عهدین از منظر قرآن
با پرداختن مختصر به نگاه قرآن به کتاب مقدس و بینش اجمالی راجع به دیدگاه قرآن، نکتهای که بدان اشاره نکردیم تا با تفصیل بیشتری بدان بپردازیم، بحث از تحریف کتاب مقدس از نگاه قرآن بود. اینکه این تحریف به چه معناست و آیا اگر تحریفی رخ داده به حدی هست که حجیت و اعتبار آنها را زیر سوال ببرد یا نه؟ و سوالهایی از این دست را در این قسمت پاسخ خواهیم داد. البته با توجه به اینکه این بحث جنبه مقدماتی دارد، به بررسی اجمالی اکتفا خواهیم کرد. در این قسمت نخست اصل تحریف مورد نظر را تبیین نموده و سپس آن را به اختصار نقد و بررسی خواهیم کرد.
3-1- تحریف تورات و انجیل
برای بحث از تحریف در عهدین باید به نخستین دوران تاریخ قوم یهود در تدوین تورات مراجعه نمود. بازخوانی نخستین کتابهای عهد عتیق حاکی از این است که دو روایت متفاوت از «ده فرمان» وجود دارد.116 وجود این اختلاف در کلیدی ترین احکام یهودیت ناشی از اختلاف نظر میان عالمان بوده است. بازتاب نزاعهای انبیاء بنی اسرائیل و مخالفان آنها را در همین زمینه میتوان در کتاب «ارمیای نبی» مشاهده کرد که در آن، او متذکر میشود که عدهای کلام خداوند را تغییر میدهند و سخنان خویش را به عنوان کلام الاهی بر مردم عرضه میدارند.117 این موضوع با ظهور انبیاء دروغین که در تاریخ یهود نظایر پرشماری دارد، شدت گرفت.118 علاوه بر آن، گونهای رسائل مبتنی بر کشف و شهود نیز در دورۀ «بین دو عهد» به وجود آمد که در مجموع «متون مکاشفهای» خوانده میشوند.119 پارهای از این مکتوبات بهرغم انتساب مشکوکشان به برخی انبیاء یهود، در سدۀ 3قم، از عبری به یونانی ترجمه شد و همراه با متونی دیگر، ضمیمۀ عهد عتیق گردید.120 البته عمده یهودیان هرگز این ضمائم را که بعدها به «متون آپوکریفایی» شهرت یافت، به رسمیت نشناختند، زیرا آنها را فاقد منزلت وحیانی، و حتى تهدیدی برای ایمان درست میدانستند.121
ظهور مسیحیت نقطه عطف مهمی در بحث از تحریف کتاب مقدس بود. یهودیان بر این باور بودند که مسیحیان فرقه ای منحرف هستند که با وارونه نشان دادن تعالیم عهد عتیق بدنبال مشروعیت بخشیدن به خویشند و در مقابل مسیحیان نیز ایشان را متهم میکردند که برای اهداف نفسانی نشانههای ظهور عیسی و بشارتهایی که به او در این کتب موجود بوده را حذف و یا تحریف کردهاند.
یکی از چالشهای مهمی که عهدین در زمینۀ تحریف با آن روبهرو شدند، ظهور اسلام و نزول قرآن بود، زیرا آیات متعددی دربارۀ تحریف تورات و انجیل در قرآن آمده بود که در کنار گفتار پیامبر اکرم(ص)، فصل جدیدی را در روابط اسلام با یهود و مسیحیت میگشود.
پیش از بررسی مساله تحریف عهدین از دیدگاه قرآن، میبایست تلقی قرآن از دو کلمۀ تورات و انجیل روشن شود. با در نظر گرفتن سیاق ایرادات قرآن به ادعاهای یهود و مسیحیت، و نیز تفاسیر مربوط به آن ایرادات، 3 رویکردِ متفاوت را میتوان تشخیص داد:
نخست اینکه تورات و انجیلِ نازل شده به موسى و عیسى(ع) کاملاً از میان رفتهاند و آنچه به نام آنها باقی مانده، بیاعتبار است؛
دوم آنکه منظور از تورات و انجیل صرفاً اسفار پنجگانه و احتمالاً گزیدهای از اناجیل چهارگانه است؛
سوم اینکه مقصود قرآن از تورات و انجیل، همان عهد عتیق و عهد جدید موجود در صدر اسلام بوده است. باید افزود که هر 3 موردِ یاد شده در میان محدثان، مفسران و متکلمان مسلمان طرفدارانی دارد، اما چنین به نظر میرسد که مدافعان دیدگاه سوم از اکثریت برخوردارند. البته این عجیب نیست، زیرا به عنوان نمونه خود یهودیان نیز گاه کلمۀ تورات را به مفاهیمی وسیعتر از اسفار پنجگانه بهکار میبردند.122
رویکرد قرآن به مساله تحریف عهدقدیم و عهد جدید بر این منوال است که ابتدا بر وحیانی بودن تورات و انجیل تصریح میکند123 و حتى خود را مصدق آن دو میخواند124 و سپس با طرح مسئلۀ تحریف، موارد غیر وحیانیِ آن را برمیشمرد. به هر روی آیات مربوط به این موضوع را از یک منظر میتوان چنین تقسیمبندی کرد: 1. آیاتی که صرفاً به تحریف تورات و انجیل، اشاره دارند؛ 2. آیاتی که روشهای ایجاد تحریف را بازگو میکنند؛ 3. آیاتی که نمونهها و مثالهای تحریف را برمیشمارند؛ 4. آیاتی که اهداف تحریفکنندگان را بیان میدارند؛ 5. آیاتی که به عواقب عمل تحریف میپردازند.
از گروه نخست میتوان به مواردی اشاره کرد که در آنها یهود و نصارى به تحریف آگاهانۀ کتاب آسمانی خویش متهم شدهاند.125 در زمینۀ شیوههای ایجاد تحریف در عهدین نیز، قرآن 3 روشِ کتمان، تغییر و تلبیس را برمیشمارد. منظور از کتمان حذف یا پنهان داشتن برخی از عبارات در هنگام خواندن یا نوشتن است.126 اما چنانچه کلیت آیهای حفظ شود و تنها موضع یا صورت کلماتی از آن دگرگون، یا کم و زیاد گردد، تغییر صورت گرفته است.127 این تغییر میتواند با قرائت ناصحیح اِعراب کلمات نیز ایجاد شود.128 تلبیس هم به معنای پوشاندن جامهای از تفاسیر نامربوط بر صورت آیات مکتوب است.129 البته مفسران و متکلمان تحریف را ذیل دو نوعِ لفظی و معنوی نیز طبقهبندی کردهاند و تحریف لفظی را ناظر بر کتابت و ظاهر آیات، و تحریف معنوی را مربوط به تفسیر و تأویل آنها دانستهاند.130
نمونۀ روشن اشاره به تحریفِ مبتنی بر کتمان، آیهای از قرآن است که یهود را متهم میکند که آیات تورات را در اوراقی نگاشتهاند و برخی را به میل خود آشکار و برخی را پنهان میسازند.131 قرآن در مورد تغییر نیز از ایشان چنین انتقاد میکند: در آیه 46 سوره نساء میفرماید با چرخش زبان خویش الفاظ را چنان بیان میدارند که معنای دیگری بدهد؛ و در ایه 171 ذکر شده که به اغراق و غلو در دین خویش مبادرت میورزند؛ و تفاسیر ناموثق احبار و ربانیون را بر تورات حمل میکنند و معنای حقیقی کلام الاهی را با آن تفاسیر میپوشانند (بقره:79؛ آل عمران:71).
اکنون باید دید که مصادیق تحریف در عهدین کداماند، یا به عبارت بهتر، در نظر قرآن چه آیاتی از تورات و انجیل دچار تحریف شدهاند. از آنجا که قرآن مسلمانان را به ایمان به تورات و انجیل میخواند132، دانستن اینکه چه مواردی از این متون شأن وحیانی ندارند، دارای اهمیت بسیار است. در این زمینه، برخی گفتههای یهود که در قرآن نادرست شمرده شده از این قرار است: عدم مداخلۀ خداوند در هستی، پس از خلقت133؛ حذف مطالب مربوط به آخرت134؛ تقلیل عذاب یهود به مدت چند روز؛ قول به رابطۀ پدر و فرزندی قوم یهود با خداوند؛ کتمان بشارت ظهور پیامبر اسلام و تغییر اوصاف وی که در تورات موجود بوده است135؛ پسر خدا دانستن عُزَیر (عزرا)136 ؛ ربوبیت قائل شدن برای احبار137؛ اخذ ربا (نساء:161)؛ حلال کردن مال غیریهود بر یهود (آل عمران:75)؛ تعطیل حکم رجم زانیه (آل عمران:23)؛ اخذ فدیه برای آزادی اسیر138؛ تهمت زدن به مریم مادر عیسى(ع).139
برخی از ادعاهای نادرست مسیحیان از دیدگاه قرآن نیز شامل این موارد است: تصور رابطۀ پدر و فرزندی نصارى با خداوند140؛ پسر خدا شمردن مسیح(ع)141؛ باور به تثلیث142؛ قائل شدن به الوهیت عیسى(ع) و مادرش143؛ مصلوب شدن عیسى(ع)144 ؛ کتمان بشارت عیسى(ع) به ظهور پیامبر اسلام(ص).145
روشن است که برخی از موضوعات یاد شده بین یهود و مسیحیت، یا به عبارت دیگر، میان عهد عتیق و عهد جدید مشترک است. در عین حال، باید افزود که در قرآن عنوان تحریف لزوماً همۀ این موارد را شامل نمیشود، بلکه گاه برخی از آنها به عنوان مدعیات و اعتقادات نادرست اهل کتاب مورد انتقاد قرار گرفتهاند. اما باتوجه به آن که بیشترِ این موارد به نوعی در عهدین یافت میشوند، اگر منظور قرآن از تورات و انجیل را همین عهدین موجود بدانیم، این موارد را نیز میتوان در زمرۀ تحریف بهشمار آورد.
حال باید دید که ایرادات قرآن با مطالب موجود در عهدین تا چه میزان همخوانی دارد. نخست به داعیۀ فرزندی خداوند میپردازیم. مصداق این مدعا در عهدین، فرازهایی است که در آنها یهودیان یا مسیحیان به عنوان فرزندان خداوند معرفی شدهاند.146 مورد دیگر، وجود نام و نشان پیامبر اسلام در تورات و انجیل است.147 چند گزینۀ اصلی که از سوی مسلمانان دربارۀ اوصاف وی در عهد عتیق مطرح شده، اینهاست: نام شیلو در سفر پیدایش (10:49)؛ عبارتی از سفر تثنیه که در آن به آمدن پیامبری بعد از موسى بشارت داده شده است (18: 18)؛ بخشهایی از کتاب اشعیا (35؛ 42) که برخی از یهودیان صدر اسلام هم آنها را در وصف پیامبر(ص) میدانستند.148 به این موضوع در تفاسیر نیز اشاره شده است که یهودیان اوصاف پیامبر(ص) در تورات را تغییر دادند و آیات مربوط به آن را به گونهای دگرگون کردند که خصوصیات فرد دیگری از آنها استنباط شود.149
در عهد جدید نیز اندیشمندان مسلمان بر این باور بودند که نام پیامبر بهشکلکلمۀ «فارقلیط» در انجیل یوحنا آمده است.150 آنها برآن بودنـد که این واژه، تحریف یافتۀ کلمۀ «پریکلتـوس» به معنای ستـایش شده یا همان «احمد» است، زیرا در نسخههای آرامی اناجیل، واژههای «مِحَمْده» یا «حَمیده» که معـادل پاراکلیتوس بهکار رفته، مترادف با «محمد» و «احمد» عربی است.151 درباره تحریفهایی که قرآن به عهدجدید نسبت میدهد باید اضافه کرد که علیرغم وجود شواهد کافی برای مواردی چون فرزند خداوند نامیدن عیسى(ع) در عهد جدید مانند آنچه در یوحنا، 8: 28 دیده میشود، برای برخی مطالب همچون الوهیت مریم، مادر عیسى(ع)، هیچ قرینهای در عهدین وجود ندارد و از اینرو، چنین مواردی را یا باید در زمرۀ اعتقادات نامکتوب و شفاهی دانست، و یا از جمله مطالبی بهشمار آورد که احتمالاً روزگاری در عهدین یا دیگر متون دینی وجود داشته، و بعدها به دلیلهایی حذف شده است. برای نمونه میتوان به عباراتی در برخی متون نخستین مسیحی اشاره کرد که در آنها نام مریم(ع) به جای روحالقدس و به عنوان سومین شخص
