
میبایست عملیات خود را متوجه اهداف نظامی نمایند.
از این ماده چنین مستفاد میگردد که اصل تمایز بهعنوان یک اصل پیشگیرانه، حمایت از غیرنظامیان و اموال غیرنظامی را به مواردی تعمیم میدهد که در آن هنوز حملهای علیه این اهداف صورت نگرفته، اما احتمال ضربه زدن و یا صدمه وارد کردن به آنها وجود دارد. به عنوان نمونه، شلیک کورکورانه توسط سلاحی که قادر به هدف گیری میباشد، از مواردی است که احتمال وارد شدن صدمه به غیرنظامیان و اهداف غیرنظامی در آن بسیار بالاست، لذا بر اساس اصل تمایز و به منظور پیشگیری از بروز صدمات انسانی، این امرغیرمجاز و منع شده میباشد.
نمونه عینی از شلیک کورکورانه توسط سلاحهای غیر کور، بهکارگیری موشکهای اسکاد431 توسط دولت عراق علیه مراکز جمعیتی عربستان سعودی در جنگ خلیج فارس در سالهای 1990 تا 1991 میباشد. موشک های.اسکاد نه تنها سلاح فاقد قدرت تمایز نمیباشند، بلکه قادرند اهداف مستقر در مناطق دور دست را نیز با دقت بسیار بالایی مورد هدف قرار دهند. لذا اگر نیت عراق در بهکارگیری این موشکها، حتی ضربه زدن به اهداف نظامی مستقر در مراکز جمعیتی این کشورها نیز بوده باشد، از آنجا که احتمال صدمه وارد شدن به اشخاص و اهداف حمایت شده، بیش از احتمال وارد شدن صدمه به اهداف مشروع میباشد، لذا از منظر ماده 48 پروتکل الحاقی اول، استعمال این موشکها نوعی بهکارگیری سلاحهای کور قلمداد میگردد.432
ممنوعیت شلیک کورکورانه با سلاحهای غیر کور قابل تعمیم به حملات سایبری نیز میباشد. زیرا همانگونه که در مباحث قبلی دیدیم، رایانهها و شبکههای متصل به آنها نه تنها یک سلاح کور نبوده، بلکه بر عکس با برنامهریزی هوشمندانه کدهای عملیاتی میتواند بهطور آگاهانه به عنوان یک سلاح کور مغایر با ماده 48 پروتکل الحاقی اول عمل نماید. بهعنوان نمونه، قرار دادن یک بمب منطقی در یک شبکه گسترده جهانی به منظور نفوذ در یک زیر شبکه نظامی که ممکن است بدون تمایز، شبکههای غیرنظامی را نیز مورد هدف قرار دهد، نوعی شلیک کورکورانه توسط سلاح غیر کور محسوب و از منظر قواعد حقوق بینالملل بشردوستانه، امری منع شده است.
بند چهارم : اصل تناسب
یکی از اصول بنیادین، اصل تناسب میباشد که لازم است در این قسمت مروری بر این اصل و نحوه رعایت آن در حملات سایبری و مخاصمات مسلحانه داشته باشیم.
الف : مفهوم تناسب
اصل تناسب نوعی تلاش برای ایجاد توازن میان منافع متضاد مربوط به ضرورت نظامی و بشردوستی میباشد.433 بهعبارت دیگر قاعده تناسب، صدمات وارده بر افراد و اموال حمایت شده را بهعنوان پیامد قابل پیشبینی ناشی از یک حمله آتی مورد بررسی قرار داده و در صورت عدم وجود دستاورد نظامی معقول، حمله مورد نظر را متوقف یا معلق مینماید.
الزام به وجود مزیت نظامی در قبال خسارات و صدمات ناشی از یک حمله، در پروتکل الحاقی اول نیز مورد اشاره واقع شده است. از منظر این سند بینالمللی، یک حمله زمانی کورکورانه قلمداد و موجب نقض اصول تناسب میشود که بهطور اتفاقی موجب صدمه جانی به افراد غیرنظامی، مجروح شدن آنها، و وارد آوردن خسارت به اموال غیرنظامی و یا مجموعهای از آنها گردد که نسبت به مزیتهای نظامی مشخص و مورد انتظار، زیاده از حد باشد.434
مزیت نظامی عینی و مستقیم، یک مزیت اساسی و دقیق است که ظهور و اضمحلال آنها در گذر زمان طولانی مدت صورت میگیرد. 435 بعلاوه، در ارزیابی مزیت نظامی میبایست مزیت ناشی از کل عملیات مد نظر قرار گیرد نه فقط مزیت ناشی از یک حمله منفرد. 436
اصل تناسب اساساً به دنبال برقراری تعادل میباشد، کاری که انجام آن به سبب قرار گرفتن موجودیتهای گوناگون در برابر هم (رنج و عذاب و صدمه و تخریب، در برابر مزیت نظامی)، و بررسی این موجودیتها با سامانههای ارزیابی غیر مشترک کمی مشکل میباشد.437 بعلاوه، معمولاً مزیت نظامی ناشی از یک حمله وابسته به قرائن و شواهد موجود در زمان مخاصمه میباشد که ممکن است این قرائن در زمان ارزیابی به درستی ملموس نباشند.438
علاوه بر موارد فوق، گاهی اوقات «کمبود دانش و آگاهی کافی در خصوص موضوعی که باید مورد هدف قرار گیرد » ، « عدم توانایی ارزیابی دقیق مقدار نیروی مورد نیاز برای مقابله با هدف »، و « عدم اطمینان از دقت سلاحهای بهکاررفته در هدف گیری»، نیز میتواند موجب نقض قواعد مربوط به تناسب گردد، که هر سه مشکل فوق به عنوان بستری مناسب برای نقض قواعد تناسب در حملات سایبری میباشد.
گزارشات ارائه شده در پروتکل الحاقی اول نیزضمن تأیید وجود مشکلات فوق الاشاره در اجرایی نمودن اصل تناسب، خاطر نشان میسازد که « اجرایی نمودن این قواعد نیازمند حسن نیت طرفین مخاصمه میباشد، همان حسن نیتی که رعایت آن در اجرای اصول مربوط به حمایت از جمعیت غیرنظامی ضروریست.439
موضوع مشکل ساز بعدی در ارزیابی تناسب، مسئله اثرات جانبی میباشد یعنی آثاری که بهصورت مستقیم و فوری از حمله ناشی نمیشوند بلکه نتایجی هستند که از آثار حمله حادث میگردند. بهعنوان مثال، هر چند حمله به شبکه توزیع برق عراق در طول جنگ خلیج فارس در سالهای91-1990 با موفقیت قابل قبولی توانست سامانههای کنترل و فرماندهی عراق را مختل نماید، اما قطع جریان الکتریسیته (اثر اولیه) منجر به محروم شدن جمعیت غیرنظامی از خدمات پزشکی در بیمارستانها، خدمات اضطراری امدادی و سایر خدمات وابسته به جریان الکتریکی نیز گردید (اثرات جانبی). مشابه این مسئله در عملیات نیروهای نظامی ناتو در یوگسلاوی سابق اتفاق افتاد و آن زمانی بود که شبکه تأمین برق این کشور توسط نیروهای متحد مورد حمله واقع گردید. یکی از اثرات جانبی این حمله، از کار افتادن ایستگاههای پمپاژ آب آشامیدنی برخی از مناطق این کشور بود که باعث وارد شدن رنج و عذاب به جمعیت غیرنظامی شد. چنین حملاتی به عنوان اثرات جانبی در لایه دوم، و به صورت رنج و گرفتاری جمعیت غیرنظامی ظاهر میشوند.
در حملات سایبری، مسئله اثرات جانبی در سطح وسیع تری نسبت به حملات توأم با بهکارگیری انرژی جنبشی نمود پیدا میکند. زیرا بهم پیوستگی درونی رایانهها خصوصاً بهم پیوستگی گسترده موجود در میان سامانههای نظامی و غیرنظامی باعث میگردد که حملات سایبری علیه اهداف نظامی، بهصورت اثرات جانبی در سامانههای غیرنظامی نیز پدیدار گردد.
نقش اثرات جانبی در تحلیل تناسب بسیار حائز اهمیت است. زیرا این اثرات در ارزیابی خسارتهای جانبی و صدمات جانی اتفاقی، در مقابل برتری نظامی و بالانس نمودن آنها مورد ملاحظه قرار میگیرند. هنگامی که این اثرات از طریق حملات سایبری ایجاد و منجر به تخریب و صدمات جانی خواه به صورت مستقیم، خواه به صورت غیر مستقیم میگردند، ارزیابی این مسئله بدون داشتن دانش کافی در خصوص عملکرد سامانههای رایانهای و نحوه ارتباط آنها با دیگر سامانهها، کاری بس دشوار میباشد. لذا با توجه به پیچیدگی مسلم شبکههای رایانهای و بالا بودن ضریب احتمال اثرپذیری سامانههای غیرنظامی از طریق این حملات، وهمچنین فقد دانش کافی در افراد عهدهدار این گونه حملات در خصوص ماهیت و آثار حمله، بهکارگیری متخصصین علوم رایانهای در ارزیابی دقیق اثرات جانبی و اتفاقی بالقوه حمله، امری مفید و سودمند خواهد بود.
ب : کاهش صدمات جانبی؛ هدف نهایی اصل تناسب
همانگونه که دیدیم، هدف از اصل تناسب بیان چگونگی مورد حمله قرار دادن یک هدف نظامی بود بهنحوی که صدمات جانبی ناشی از آن به حداقل ممکن کاهش یابد. بهعبارت دیگر، حتی اگر هدف معین شده مشروع، و حمله طراحی شده نیز متناسب باشد، و همه شرایط دیگر از قبیل خطر وارده بر نیروهای نظامی و میزان موفقیت و موجودی سلاح آنها نیز یکسان باشد، باز هم حمله کننده موظف است تا کلیه احتیاطهای ممکنه را در انتخاب وسایل و شیوههای حمله به عمل آورد تا در هنگام حمله از خسارت جانی اتفاقی به غیرنظامیان، مجروح شدن غیرنظامیان و نیز آسیب رساندن به اموال غیرنظامی اجتناب نموده و یا آن را به حداقل برساند.440 بعلاوه، هرگاه امکان انتخاب بین چند هدف نظامی برای دستیابی به یک نتیجه مطلوب در حمله وجود داشته باشد، حملهای باید انتخاب گردد که کمترین خطر تخریب جانبی و صدمات تصادفی را تحمیل نماید.441
وجود مفهومی بنام حملات سایبری موجب میگردد تا طرفین مخاصمه، گزینههای مختلفی را برای کاهش تخریبهای جانبی و صدمات اتفاقی در پیش رو داشته باشند. بهعنوان نمونه، اگر در گذشته برای از کار انداختن سامانه دفاعی دشمن نیاز به ایجاد تخریبهای فیزیکی از طریق بهکار گیری نیروهای جنبشی بود، امروزه شاید بتوان این پیامد را با مفهومی بنام وقفه، بهراحتی امکان پذیر نمود. برای مثال، به منظور جلوگیری از پرواز هواپیماهای نظامی یک کشور در طول یک حمله میتوان بهجای بمباران فیزیکی یک فرودگاه، با اعمال وقفه در سامانه کنترل ترافیک هوایی مربوطه، همین پیامد را ایجاد نمود.
از آنجا که ایجاد وقفه در عملکرد تجهیزات و تأسیسات رایانهای یک هدف معین، خصوصاً اهداف دوگانه، با بهکارگیری حملات سایبری به سادگی و بدون تخریب و صدمه جانبی امکان پذیر میباشد، لذا در مواردی، آثار منفی ناشی از این روش برای جمعیت غیرنظامی محدودتر و به حال آنها مساعدتر نیز میباشد.442 برای درک بهتر مطلب، شبکه توزیع برق یک کشور را در نظر میگیریم، فرض کنید ضرورت نظامی ایجاب میکند تا این شبکه در طول یک عملیات نظمی خاص، و برای یک مدت زمان معین، نه برای مدت طولانی قطع گردد، در چنین وضعیتی میتوان با حملات سایبری به سامانههای کنترلی و ایجاد وقفه در آنها، بدون هیچ گونه تخریب و صدمات فیزیکی، به هدف مورد نظر دست یافت و پس از رفع ضرورت و بدون هیچگونه باز سازی و یا نوسازی مجدد، دوباره سامانه مورد نظر را به حالت اولیه برگرداند.
هر چند که پیامدهای ناشی از چنین حملات سایبری در مقایسه با حملات سنتی گذشته، بهصورت محسوسی کاهش مییابند، اما با وجود این، طراحان آنها میبایست در راستای بند 2 و 3 ماده 57 پروتکل الحاقی اول، کلیه احتیاطهای ممکنه را در انتخاب وسایل و شیوههای حمله به عمل آورند تا در هنگام حمله از خسارت جانی اتفاقی به غیرنظامیان، مجروح شدن غیرنظامیان و نیز آسیب رساندن به اموال غیرنظامی اجتناب نموده و یا آن را به حداقل برساند.
مسئله امکان کاهش صدمات جانبی با حملات سایبری، در سایر موجودیتهای دیگر از قبیل سامانههای تولید و توزیع برق، شبکههای مخابراتی، کارخانجات صنعتی و غیره، نیز به همین صورت قابل اعمال است.
ج : نیرنگها و ترفندهای جنگی
نیرنگ443 عملی است که باعث بر انگیختن حس اعتماد یکی از افراد دشمن گردیده و وی را متقاعد میسازد که طبق قواعد حقوق بینالملل قابل اعمال در مخاصمات مسلحانه، مستحق برخورداری از حمایت بوده و یا موظف است حمایت خود را اعطا نماید درحالیکه منظور او خیانت به این حس اعتماد میباشد. تظاهر به مجروح و یا بیمار بودن، تظاهر به عدم نظامی بودن و برخورداری از وضعیت غیر رزمندگی، وانمود به تسلیم شدن، و یا سوء استفاده از علائم حمایت شده مانند علائم صلیب سرخ و یا هلال احمر، نمونههایی از نیرنگ هستند.444
ترفندهای جنگی445 متمایز از نیرنگ میباشند. ترفندهای جنگی به اقداماتی گفته میشوند که به منظور گمراه نمودن دشمن و یا ترغیب او به ارتکاب اعمال بی محابا صورت میگیرد، درحالیکه ناقض هیچ یک از قواعد حقوق بینالملل قابل اعمال در مخاصمات مسلحانه نبوده و به دلیل اینکه به دشمن، اطمینان برخورداری از حمایت حقوق مخاصمات مسلحانه را نمیدهد، لذا خیانت آمیز نمیباشد.446 استتار، استفاده از تله، انجام عملیات تصنعی، دادن اطلاعات نادرست، نمونههایی از ترفندهای جنگی هستند.447
با اندکی تعمق در مفاهیم نیرنگ و ترفندهای جنگی در مییابیم که هر دو موضوع، نوعی انتقال اطلاعات نادرست به طرف مقابل
