
نماید؛ زیرا در جوامع جدید بهواسطه رشد آموزش و ایجاد تنوع در سلیقهها و نگرشهای افراد و رشد فاصلههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بین افراد و دگرگونیهایی که در فرآیند اجتماعی شدن افراد به اقتضاء شرایط صورت میپذیرد دیگر نمیتوان انتظار یکسان بودن آرمانها، ارزشها، نگرشها و هنجارهای اقشار مختلف را دانست. توجه به جوانان و مسائل مرتبط به آنها از آن روی اهمیت دارد که این طبقه سنی قرار است در آیندهای نزدیک سکان هدایت بسیاری از امور شهر و کشور را بر عهده بگیرند جانشین نسل پیشین شوند و راه آنها ادامه دهند. در اینسوی روال اجتماعی شدن چنانکه بایدوشاید اگر رخ ندهد، دوگانگی میان نسل بزرگسال و جوان بروز کرده و میتواند سبب شکاف گردد. تحقیق درباره این مسئله و توصیف ارزشهای بین نسلها از دو جنبه نظری و کاربردی اهمیت دارد. از بعد نظری، انجام مطالعه درباره تفاوت نظامهای ارزشی نسلها موجب رشد و ارتقای علمی میشود و درنتیجه با مطرحشدن پرسشهای علمی در این زمینه پاسخهای علمی به آنان داده میشود. این مطالعات بهعنوان یک مطالعه بنیادی میتواند در جهت شناخت این پدیده نوظهور کمک شایانی به عمل آورد و ازآنجاکه تاکنون پیرامون این پدیده مطالعه جامعی صورت نگرفته میتوان کاستیهای آن را نیز در نظر داشت. از جنبه کاربردی میتوان با شناخت نظام ارزشی نسلها برداشتی صحیح از میزان تفاوتها و شباهتهای این دو نظام در جهت کاهش شکاف نسلها، آگاهیهای لازم را کسب نمود؛ اما در مورد اهمیت و ضرورت تحقیق در میدان خاص مطالعه میتوان گفت؛ یکی از دلایل اهمیت و ضرورت تحقیق ویژگیهای میدان موردمطالعه است. میدان موردمطالعه این تحقیق شهرستان رودبار جنوب یکی از شهرستانهای جنوبی استان کرمان هست که این شهرستان ازلحاظ توسعهیافتگی یکی از شهرستانهای درحالتوسعه استان کرمان محسوب میشود که اکثر مردم آن به کشاورزی اشتغال دارند، این شهرستان محل زندگی افراد از طوایف و فرهنگهای گوناگونی است که این منطقه محل تلاقی ارزشها و آدابورسوم بلوچی، بندری و ارزشهای بومیان این منطقه است. از طرف دیگر با ورود نوسازی وسایل ارتباطی جدید و آشنایی بافرهنگ و ارزشهای افراد دیگر است.
بنابراین با توجه به دلایل فوق در این تحقیق به دنبال این هستیم که با بهکارگیری روش نظریهی زمینهای که در چارچوب پارادایم تفسیرگرایی قرار میگیرد به بررسی ارزشهای بین نسلی در میان جوانان و بزرگسالان منطقه موردنظر بپردازیم.
1-4 اهداف پژوهش
الف) اهداف اصلی:
مهمترین هدف این پژوهش بازسازی معنایی ارزشهای بین نسلی در میان جوانان و بزرگسالان در شهرستان رودبار جنوب است.
ب) اهداف فرعی:
علاوه بر این هدف اصلی، اهداف دیگری نیز وجود دارند که عبارتاند از:
1) بررسی و توصیف اینکه نسل جدید چه درک و تفسیری از ارزشهای خود دارد.
2) بررسی و توصیف درک و تفسیر نسل گذشته نسبت به ارزشهای خود.
3) بررسی و توصیف درک و تفسیر ارزشهای نسل گذشته و جوان نسبت به ارزشهای یکدیگر
4) ارائه راهکارهای پژوهشی و اجرایی جهت بهبود وضعیت در شهرستان رودبار جنوب.
1-5 سؤالات اساسی تحقیق
الف) سؤال اصلی:
پرسش بنیادین این پژوهش آن است که افراد ساکن شهرستان رودبار جنوب تغییرات ارزشی در چند دههی اخیر را چگونه درک، معنا و تفسیر میکنند. تغییرات رخداده در حوزهی ارزشها در چند دههی اخیر در نظام معنایی این فرهنگ چگونه بازنمایی شده است و اساساً ساکنان این جامعه چگونه این تغییرات را در نظام معنایی خود درک، معنا و تفسیر نمودهاند؟ در جریان معنا سازی از این تغییرات چه مفاهیم، موضوعات و ایدههایی برای ساکنان این جامعه مطرحشده است؟
ب) سؤالات فرعی:
سؤالات خاصتر این تحقیق به شرح زیر هست:
1- بررسی و توصیف اینکه نسل جوان چه درک و تفسیری از ارزشهای خود دارد؟
2- بررسی و توصیف درک و تفسیر نسل گذشته نسبت به ارزشهای خود چگونه است؟
3- بررسی و توصیف درک و تفسیر ارزشهای نسل گذشته و جوان نسبت به ارزشهای یکدیگر چگونه است؟
1-6 تعریف مفاهیم اساسی تحقیق
1-6-1 ارزشها
ازنظر لغوی ارزش هر آن چیزی است که برای فرد مهم به شمار میرود و این به مفهوم اقتصادی آن نیست بلکه معنای اجتماعی و فرهنگی نیز دارد؛ و به همین دلیل ارزش یکچیز به قیمت آن نیست اگر مالک ارزشمندی قیمت باشد بازار عرضه و تقاضا آن را تعیین میکند و تا حدی که به نیاز اقتصادی پاسخگو باشد ارزش آن بیشتر است ولی اگر ما از ارزش برداشت اجتماعی داشته باشیم متوجه میشویم که ارزش یکچیز، وابسته به مهم بودن آن است مهم بودن نه به خاطر رفع نیازها بلکه به خاطر ایجاد یک حس مشترک. در فرهنگ معین ارزش به معنای قیمت برازندگی، شایستگی و قابلیت بیانشده است (معین،1361: 191)؛ و در فرهنگ عمید معنای شایستن، سزاوار بودن، لایق بودن، قدر و قیمت بهکاررفته است (عمید،1374: 134) که بیشتر معنای اقتصادی از آن برمیآید.
به خاطر پیچیدگی جوامع، پدیدهها، رفتارهای انسانی و خلاق بودن اذهان بشری در سراسر جوامع انسانی هم ارزشهای مطلق برای جوامع وجود ندارد و هم برداشت از ارزشها در حیطه علوم اجتماعی مشابه نیست به همین دلیل در مورد ارزشها در علم جامعهشناسی تعریف واحدی وجود ندارد و توافقی بین اندیشمندان در مورد تعریف آن مشاهده نمیشود. هر اندیشمندی با تعریفی خاص که بیانگر دیدگاه او جامعهاش نسبت به موضوع است به این امر پرداخته خصوصیاتی را برای این پدیده مشخص کرده است. بههرحال تلاشهایی را از سوی صاحبنظران در جهت تشریح موضوع ارزش صورت گرفته، نشان میدهد که 1- ارزشها در هر جامعه توافقی هستند 2- ارزشها معرف گروه و یا طبقه و درنهایت جامعه خاصی میباشند 3- ارزشها با احساسات درونی و نهادینهشده افراد سروکار دارد و به عبارتی برای افراد مقدس هستند 4- ارزشها ازنظر حساسیت افراد جامعه به انواع آنها درجهبندیشده هستند 5- ارزشها نیازهایی را در جامعه برآورده میسازند که این نیازها بیشتر اجتماعی و فرهنگی هستند. ارزش توصیفکننده چیزهایی است که باید باشد به عبارت سادهتر ارزش ایدههایی متداول و رایجی است درباره اینکه چه چیز درست است و چه چیز نادرست. ارزشها بسیار انتزاعی، کلی و معیارهای مشترک برای قضاوتاند، ارزشها معیار فرهنگی است که مردم از طریق آن مطلوبیت، جذابیت، زیبایی و خوبی شخص یا چیزی را ارزیابی میکنند و آن را راهنمای زندگی اجتماعی خود قرار میدهند مفاهیمی مانند آزادی انتخاب یا فرصتهای مساوی در جوامع دموکراتیک مفاهیم ارزشی هستند ازاینرو ارزشها اصولی کلی هستند که شالوده باورها را شکل میدهند (عضدانلو،1384:34).
ازنظر آلن بیرو ارزش میزان توانایی یک شی درازای یک میل، یک نیاز و یا یک تمنای انسانی است پس اساس ارزش را باید در اندیشه انسانی جستجو کرد که به دنبال نفع و یا ارزش یک شی است، به عبارتی اندیشیدن در باب ارزش به معنای اندیشه در باب آن چیزی است که مطلوب شناخته میشود (بیرو،1370:445) و ارزشهای اجتماعی مدلهای رفتار، احکام جمعی و هنجارهای کرداری موردپذیرش عمومی و خواست جامعه هستند (بیرو:386).
در دایره الم عارف تطبیقی علوم اجتماعی تعاریف مختلفی در مورد ارزشها آمده است: ارزشها نمایانگر عقاید اصولی هستند که ازنظر فردی یا اجتماعی نوعی رفتار برتر شمرده میشوند یا ارزشها باورهای افراد یک جامعه درباره آنچه خوب، درست مطلوب است هست. در تعریفی دیگر ارزشها، اعتقادات یک فرد، گروه یا جامعه درباره رفتار اعمال و تفکرات است بهگونهای که اعمال پسندیده از ناپسند مجزا میسازد و ارزشهای اجتماعی مقیاسهایی هستند که از طرف یک جامعه بهعنوان ملاک ارزیابی افکار، هدفها و اعمال افرادی گروهها پذیرفتهشدهاند و اساس پذیرش و رد پاداشها و کیفرها هستند (شایان مهر، 1377: 52).
1-6-2 نسل
به نظر هیوز معنای نسل بسیار کشدار است ولی در جهان واقعیات ما به ازایی دارد که همه احساس میکنیم کاملاً مشخص است. هر نسل بر پایه تجربیاتی که افرادش در آن شریک بودهاند حدومرزی از خود به دست میدهد و درواقع خوشهای حول محور اینگونه تجربهها تشکیل میشود (آزاد ارمکی، 1386). ترول پنج مفهوم متفاوت از نسل ارائه داده است که کرتزل آن را به چهار مقوله تقسیمبندی کرده است: نسل همچون یک اصل و پایه نسب خویشاوندی، نسل همچون افراد گروه همدوره، نسل همچون مرحله زندگی و نسل همچون دوره تاریخی. اکثر جامعهشناسان بعد سوم این تقسیمبندی یعنی نسل همچون دوره زندگی را قبول دارند زیرا نسل به معنی دوره زندگی اعم بر همدورهایهاست (یوسفی،1383).
1-6-3 ملاکهای تمایز نسلها از یکدیگر در ایران
مرور مجموعه مباحث مفهومی در مورد نسلها به ما این امکان را میدهد که به بررسی و تمایز نسلها از یکدیگر در ایران اقدام نماییم مرور مجموعه مباحث گذشته ما را به ملاکهایی زیر برای تمایز نسلها از یکدیگر رهنمون میکند:
1- ملاک سن و سال
2- تجارب مشترک جامعهپذیری
3- وقایع مهم تاریخی همچون جنگ، انقلاب، کودتا و …
4- تجربههای نسلی
5- بر این اساس میتوان با مبنا قرار دادن انقلاب اسلامی در حال حاضر سه نسل را از یکدیگر تفکیک کرد:
1- نخست نسلی که فرآیند جامعهپذیری آنان به سالهای دهههای سی و چهل بازمیگردد و تجارب مشترکی چون کودتای 28 مرداد، دولت ملی مصدق، قیام پانزده خرداد و … را پشت سر گذاشتهاند.
2- نسلی که فرآیند جامعهپذیری آنان به دهههای پنجاه بازمیگردد و تجربه انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی از مهمترین تجارب تاریخی این نسل محسوب میشود.
3- نسلی که فرآیند جامعهپذیری آنان به سالهای بعدازانقلاب اسلامی بازمیگردد و تجارب مشترک خاص خود را دارد. اگر بخواهیم این سه نسل را بهوسیله گروههای سنی مشخص نماییم به ترتیب زیر خواهد بود:
1- گروه سنی 29- 15 سال (نسل سوم)
2- گروه سنی 54- 30 سال (نسل انقلاب و جنگ)
3- گروه سنی 55 سال و بیشتر (نسل قبل از انقلاب)
با اندکی تسامح میتوان گفت این سه نسل در حال حاضر نسلهای جوان، میانسال و کهنسال را نمایندگی میکنند
.
فصل دوم
مبانی نظری تحقیق
2-1 پیشینه تحقیق
در یك تقسيمبندي ساده ميتوان تحقيقات صورت گرفته درزمینهی ارزشها را در دودسته طبقهبندی نمود. دستهی اول تحقيقاتي است كه توسط محققان داخلي صورت گرفته است؛ و دسته دوم تحقيقاتي را شامل ميشود كه توسط محققان خارجي انجامشده است. در زیر چند نمونه از تحقیقات داخلی (با تأکید بر ارزش و نسل انجامشده است) و خارجی مرتبط با موضوع مذکور موردبررسی قرار میگیرند.
2-1-1 پژوهشهای خارج از کشور
سابقهی انجام تحقیقات خارجی در حوزهی ارزشها در سطح جهان به حدود دههی 1940 به بعد برمیگردد که ظاهراً قبل از این تاریخ اکثر جامعهشناسان از پرداختن آشکار به موضوع ارزشها به دلیل ترس از عدم عینیت و دقت علمی، اجتناب میکردند. کلاید کلاکهون1 را از پایهگذاران طرح جامع و درازمدت مطالعات مقایسهی نظام ارزشها جوامع و فرهنگها در سال 1949 میدانند. مطالعات فراگیر وی هدایتگر محققین بعدی و منبع نظریههای مربوط به «ارزش» در علوم اجتماعی2 و فلسفه3 قرار گرفت (سیلز4،1968: 286). از آن تاریخ به بعد، ادبیات مربوط به ارزشها شامل هزاران بررسی در زمینههای مختلف اخلاق، قانون، مذهب، سیاست، هنر، ارزشهای اجتماعی، آموزشوپرورش فرزندان و… قرار گرفت که در آنها ارزشهای جوامع، گروهها و شخصیتهای اجتماعی مورد توصیف و بررسی قرار گرفت (همان، 288). همچنین تحقیقات بینرشتهای در این زمینه با ترکیب دادهها، مفاهیم و روشهای علوم اجتماعی/ رفتاری مختلف و روی عناوینی چون نگرشها، احساسات، جامعهپذیری، کنترل اجتماعی، ایدئولوژی و … صورت گرفت. این تحقیقات به ارتقاء روشهای اندازهگیری و بهبود مدلهای توصیفی، مقایسهی نظامهای ارزشی جوامع و نظامهای فرهنگی مختلف و نیز ارزشهای خردهفرهنگ گروهها و افراد مختلف در داخل نظامهای وسیعتر، اعم از جوامع ساده و کوچک ت
