
و با نشان دادن نمونههاي شعري آن را اثبات ميكند.
5- 1- 3. فصل بندي كتاب
هر نويسنده متناسب با موضوع اثر خود، بخشهاي مختلفي براي آن قرار ميدهد؛ گاه برخي از موضوعات داراي دامنة گستردهاي هستند كه در اين صورت نويسنده، اثر خود را به جلدهاي جداگانهاي تقسيم بندي ميكند؛ از سوي ديگر گاه نويسنده ميتواند موضوع خود را در يك جلد بگنجاند، و با تقسيم بندي منطقي ميان بخشهاي آن خواننده را به سوي مطلب مورد نظر ياري رساند. عطوان به اين موضوع توّجه داشته و مطالب و مباحث خود را به چهار فصل تقسيم نموده است؛ فصل بندي كتاب منطقي و مرّتب و جامع و كلّي است، ولي بايد گفت مطالب هر فصل بسيار مختصر بيان گرديده است؛ مثلاً عصر عباسي دوم تنها با بيان ابياتي از ابن رومي و بحتري خاتمه مييابد؛ و در هر باب موضوعات وصف دريا با باب قبل يا بعد از خود مقايسه ميگردد. فصلهاي كتاب و بخشهاي آن به طور كامل در قسمت كتاب شناسي بيان گرديد؛ و در اينجا نيازي به تكرار آن نيست. شايان ذكر است كه تقسيم بندي كتاب بر اساس معيار زمان بوده، و در حقيقت نويسنده نوعي تقسيم بندي زماني انجام داده است؛ و به نحو مطلوبي وضعيّت توصيف دريا را در شعر عربي از زمان نشأت آن تا پايان عصر عباسي دوم بررسي نموده است.
5- 1- 4. مصادر و منابع
از مواردي كه موّثق بودن يك اثر را اثبات ميكند، كتابهايي است كه نويسنده در نگارش كتاب خود از آنها استفاده كرده است؛ خواننده با ديدن مصادر و منابع كتاب و بررسي آنها به اهميّت كتاب و درجة علمي آن پي ميبرد. از اينرو قسمت مصادر يك اثر علمي، نقش مهّمي در شناساندن آن ايفا ميكند. گفته ميشود تنوّع در منابع يك اثر از مزاياي آن به شمار ميرود. دكتر عطوان به بهرهگيري از منابع و آثار نويسندگان قديمي و مشهور چون “طبقات فحول الشعراء” و “معجم الأدباء” و “معجم البلدان” و ديگر منابع قديمي، و همچنين با استفاده از منابع شرقشناسان چون گوستاولوبون و جورج فاضلو حوراني، و همچنين آثار نويسندگان معاصر به بررسي موضوع پرداخته است. كتاب حاضر از امتياز علمي منابع و مراجع برخوردار است. نويسنده در پانوشت كتاب، منابع را به صورت دقيق بيان نموده است؛ و سپس در پايان كتاب فهرست منابع به صورت منّظم و كامل بيان شده است. البّته بايد گفت كه بيشتر مباحث كتاب حاصل نظرات و افكار و مطالعات شخصي نويسنده ميباشد كه نويسنده آن را از كتب مختلف ادبي گرد آورده و به كتابي تبديل نموده است. به هر جهت عطوان به عنصر منابع و نقش آن در ارتقاي جايگاه يك اثر به خوبي آگاه بوده و بهرهگيري او از منابع اساسي و متنوّع از موارد صلاحيّت كتاب وي ميباشد.
5- 1- 5. فهرست كتاب
فهرست مندرجات يك كتاب از اجزاء مهّم آن شمرده ميشود؛ زيرا بيانگر تصويري عام و كلي از كتاب و نشان دهندة توالي مباحث نسبت به يكديگر است؛ همچنين با نگاهي گذرا به فهرست يك كتاب ميتوان به موضوع آن پي برد. بنا بر اين ترتيب منطقي فصول و بخشها در ترسيم فضاي كلّي كتاب و نماياندن موضوع آن نقّش بسيار مهّمي دارد.
فهرست مطالب اين كتاب شامل تمام مطالب مندرج در كتاب بوده و به صورت منّظم و دقيق در پايان كتاب آمده است؛ ولي از فهرست أعلام جغرافيايي يا اشخاص و فهرست اشعار و ديگر فهرستهاي فنّي خبري نيست. البّته احساس ميشود كه به فهرست اشعار نياز است؛ زيرا بخش عمدة كتاب شعر ميباشد؛ ولي ضرورتي براي ديگر فهرستها وجود ندارد، زيرا حجم اندك كتاب آن را از اين فهرستها بينياز ميسازد.
5- 2. بررسي محتوايي كتاب
اين قسمت مهّمترين بخش بررسي كتاب حاضر را تشكيل ميدهد؛ درون مايه و مطالب يك اثر و شيوة تنظيم آنها براي يك محقّق و پژوهشگر از اهميّت بيشتري نسبت به ظاهر شكلي كتاب دارد؛ به بيان ديگر ميتوان كاستيهاي ظاهري يك كتاب را ناديده گرفت ولي نميتوان با محتواي ضعيف و نابسامان آن كنار آمد.
كتاب حاضر اگر چه ظاهر و شكل يك اثر علمي را رعايت كرده است، امّا محتوا و درون ماية آن از برخي جهات قابل بررسي است. در اين بخش به بررسي اسلوب نگارش كتاب و روش كار نويسنده و شيوة برخورد او با مطالب و ويژگيهاي علمي كتاب ميپردازيم.
5- 2- 1. اسلوب نگارش كتاب
اسلوب و يا روشي كه نويسنده براي نگارش اثر خود بر ميگزيند متناسب با موضوع بايد از ويژگيهاي خاص پيروي كند؛ پيچيدگي عبارات، عدم پيوند ميان بخشهاي مختلف كتاب و به كارگيري بيش از حدّ آرايههاي لفظي و مواردي مانند آن خواننده را از مطالعة كتاب خسته نموده، و از ارزش اثر ميكاهد. يكي از اسلوبهاي مهّم در نگارش اسلوب علمي است، اين اسلوب داراي عناصر افكار و تعبيرات ميباشد؛ افكار همان معانياي هستند كه نويسنده بيان ميدارد؛ و تعبيرات همان كلماتي هستند كه نويسنده به وسيلة آنها افكار و معاني را بيان ميدارد. با بررسي كتاب حاضر ميتوان گفت اسلوب عطوان در اين كتاب اسلوب علمي و تحليلي است؛ زيرا موضوع آن چنين اسلوبي را ميطلبد؛ عطوان با آوردن شواهد شعري مطابق با موضوع بحث به شرح و تحليل و نتيجهگيري ميپردازد. وي از به كار بردن اسلوب ادبي دوري جسته، از تشبيه و استعاره و كنايه و كلماتي كه رنگ ادبي داشته باشد اجتناب كرده، هر چند اسلوب ادبي ميتوانست در زيبايي اين اثر مفيد باشد؛ چرا كه موضوع كتاب يك موضوع ادبي است؛ ولي نويسنده سعي كرده به اسلوب علمي توّجه كند تا سادهتر و روانتر مطلب را به خواننده برساند؛ امّا بايد گفت نويسنده به سجع و هموزن بودن كلمات و مرادفات توّجه ويژهاي داشته؛ و واژههاي به كارگرفته بسيار زيبا و آهنگين است؛ همين امر در مواردي سادگي و وضوح اسلوب وي را از بين برده است.
مطالب كتاب داراي ارتباط منطقي با يكديگر ميباشند؛ بدين شكل نيست كه نويسنده مطالبي را به صورت فهرستوار و جدا از هم بيان كرده باشد؛ مثلاً يكي از موضوعات وصف دريا در شعر جاهلي توصيف سفر تجاري يا تاريخي است (ص26 و 27)، نويسنده اين موضوع را در عصر اموي دنبال ميكند و ميگويد اين نوع وصف جاي خودش را به توصيف سفر در رود ميدهد؛ (ص 42) و با آوردن اشعاري از شاعران مختلف در عصر اموي آن را اثبات ميكند؛ سپس اين مسأله را در عصر عباسي اول پي ميگيرد و بيان ميكند كه توصيف سفر در رودخانه در اين عصر به سه مرحلة رستاخيز و تجديد ادبي و مرحلة پيشرفت و تهذيب و مرحلة نضج و كمال تقسيم ميشود؛ (ص53) و همين موضوع را در عصر عباسي دوم نيز دنبال ميكند.
متن كتاب از نظر نگارش فصيح و معاصر است. نويسنده در بيان مباحث خود از ألفاظ ساده و روان و به دور از پيچيدگي بهره جسته؛ البتّه در مواردي نيز يافتن معادل فارسي براي برخي از واژههاي به كار رفته در كتاب نسبتاً دشوار بوده؛ به عنوان نمونه “وأشكال اصطناع العرب له فى حياتهم …. ص 5” آوردن معادل فارسي دقيق براي اين واژه كمي دشواري است.
در بسياري از موارد مرجع ضمير مشخّص نيست، و اين سبب ميشود معناي جمله با ابهام روبهرو شود مثلاً در ص 6 “فأكثروا لذلك من وصف رحلات النهرية إكثاراً شديداً غلب عليه استعارتهم لأوصاف الإبل والنوق و الخيل و نعتهم للسفن بها حتّي ليظن الدارس أنهم كانوا يصفون إبلاً ونوقاً ولكن متأخريهم تخففوا … ” در اين جملات مرجع ضمير “هم” دقيقاً مشخّص نيست كه منظور شاعران عباسي اول يا شاعران جاهلي و اموي است؛ در مواردي ديگر مانند ص 53 در سطر 4و 5 كه مرجع ضمير “هم” و همچنين در سطر 11 از همين صفحه منظور از “الذي” نا مشخّص است.
از ديگر ويژگيهاي كتاب كه ارزش علمي آن را پايين ميآورد، عطف چندين جملة اسميه و فعليه با يكديگر است؛ و عطف در بيشتر موارد توسط حروف “واو، فاء، لا” صورت ميگيرد؛ و اين در بسياري از قسمتهاي كتاب صورت گرفته و كار ترجمه را دشوار ساخته است؛ به عنوان نمونه در ص 5 كتاب “شش” جمله به توسط “واو” به يكديگر ربط داده شد. در ص 54 كتاب نيز عطف چندين جمله از سطر سوم تا پنجم صورت گرفته است؛ البتّه عطف جملههاي اسميه پديدهاي است كه در سراسر كتاب رايج بوده و اختصاص به يك بخش يا يك صفحة كتاب نيست. همچنين كاربرد “أمّا، لأنَّ، إذ، تارةً، أنْ” و استفادة فراوان از جملات اسميه هم از ديگر مشخصات متن كتاب است.
نكتة بسيار مهّمي كه رعايت آن در هر اسلوبي ضروري است، توّجه به مبحث تكرار است؛ زيرا تكرار از عيوب اساسي نويسنده به شمار ميرود؛ و تكرار مطالب در چند جاي كتاب بدون آنكه بدان نيازي باشد قبيح است. عطوان به اين نكته توّجه داشته و با دوري از تكرار بيجاي مطالب و ارائة مطالب جديد در هر بخش بر شايستگي اين كتاب افزوده است.
از ويژگيهاي يك اسلوب زيبا و نيكو ارتباط ميان جملات است به گونهاي كه هر جمله با جملة قبل از خود ارتباط داشته باشد و نيز سادگي آن است.69 در بارة اين ويژگي بايد گفت عطوان در تلاش بوده با كلماتي فصيح و روان و با ايجاز و دوري از اطناب و زيادهگويي مسألة مورد نظر را با وضوح بيان نمايد؛ از نمونههاي ايجاز نويسنده تحليل اشعار است؛ (نمونة آن در صفحات 26 و 30 و 32 و … ) كه بسيار مختصر آنها را تحليل كرده و خواننده از قرائت آنها خسته و ملول نميشود. البّته وي در مواردي از ابهام دوري نكرده و وضوح و روشني جملات او از بين رفته و مفهوم آنها واضح نيست؛ شايد ابهام اين موارد علاوه بر سجع و انتخاب لغات زيبا و آهنگين، به خاطر اين باشد كه عبارات نويسنده در مواردي از نظر ساختار نحوي دشوار بوده؛ به گونهاي كه مفهوم و معناي برخي از جملات و لغات با چندين بار خواندن روشن نميشود. همچنين جملات طولاني و عطف چند جمله به يكديگر نيز خواننده را در فهم مطالب دچار مشكل ميكند. امّا با همة اين موارد متن كتاب _ جز در مواردي كه بيان گرديد_ زيبا و روان و بيتكلّف و به دور از واژگان غريب و نامفهوم است؛ و ميتوان گفت آن يك متن فصيح و روان و زيبا است.
5- 2- 2. شيوة نويسنده در تأليف كتاب
نويسنده يك موضوع جالب و تازه را از شعر عربي كشف نموده كه پژوهشگران قديم و جديد جز تعداد انگشت شماري بدان توّجه نكرده است. نويسنده به خوبي توانست به روش علمي و تحليلياي موضوع را بررسي و اثبات نمايد. وي پس از مطرح كردن نظرات ادباي قديم و جديد، آراء و نظرات آنها را با دلايل منطقي نقد ميكند. عطوان با آوردن اشعاري از شاعران معروف هر دوره، مظاهر دريا و رود را در اشعار آنها بيان ميكند؛ و موضوعات وصف دريا را استخراج مينمايد؛ و سپس به شرح و تحليل ابيات ميپردازد؛ و بعد از آن نتيجهگيري ميكند. با اين نمونهها ادعاي نويسنده در بارة وجود وصف دريا در شعر عربي و آگاهي عرب قبل از اسلام نسبت به دريا اثبات ميگردد. همانطور كه قبلاً نيز گفته شده مباحث كتاب حاضر بيشتر حاصل تلاش و مطالعات و نظرات شخصي وي بوده؛ و در موارد اندكي تنها براي اثبات نظر خويش از كتابهاي نگاشته شده در زمينة تاريخ ادبيات بهره برده است.
با بررسي و مطالعة چندين بار كتاب حاضر در خصوص شيوه و روش كار نويسنده موارد زير ديده ميشود:
1. نويسنده پس از مقدّمه كتاب را به چهار باب تقسيم نموده؛ و سپس هر باب را بر حسب مباحث مطرح شده در چند بخش تنظيم نموده؛ و ارتباط بابها با يكديگر منطقي و علمي است.
2. عطوان اشعار بيان شده را دسته بندي نموده و موضوعات و تصاوير دريا را از آنها استخراج كرد، و مطابق هر موضوع اشعاري از شاعران معروف هر دوره و هر سبك ارائه كرد؛ در قسمت معرفي كتاب به صورت كامل بدان اشاره گرديد.
3. نويسنده در بيشتر موارد شرح اشعار را به صورت مختصر و اجمالي بيان نمود و چنين نبوده كه تك تك ابيات را شرح و تحليل نمايد؛ ولي بعد از تحليل مختصر نتيجهگيري كرد؛ و در بعضي موارد نيز ابيات شرح داده نشده، و در پانوشت تنها چند لغت توضيح داده شد؛ در مواردي نيز شرح نويسنده مبهم و نامفهوم بوده كه مترجم در تمام اين موارد تلاش نموده به طور لغات را در پانوشت توضيح، و ابيات را ترجمه كند، و مفهوم برخي از ابيات مبهم را در داخل پرانتز ذكر نمايد؛ و از توضيح نكات مبهم و بيان نظرات شخصي و نقد
