
یافتهاند.
رفیع پور (1378) در تحقیقی با عنوان «تأثیر وسایل ارتباطجمعی در تغییر نظام ارزشی جامعه» به بررسی فیلمهای پرفروش و با استفاده از تحلیل محتوای پیامهای تبریک و تسلیت مندرج در روزنامههای سالهای 56-72 میپردازد. در این تحقیق ارزشهای مادی و ثروت جویی، مصرفگرائی و ارزشهای مذهبی موردپژوهش قرار گرفتند. نتایج نشان میدهد که افراد جامعه چون نمیتوانند به نیازهای خودپاسخ دهند، از وضعیت موجود ناراضیاند و با اتخاذ روشهای خاصی به خودنمائی میپردازند. او همچنین نتیجه میگیرد که افراد صاحبمقام بهتدریج به تمجید دیگران خو میگیرند و ارزشهای خود را بالاتر از دیگران میپندارند. لذا این امر ضمن اینکه بین آنها و سایر اعضای جامعه فاصله ایجاد میکند موجب میشود که از کوچکترین انتقاد ناخشنود گردند و در مقابل از تملق و افراد متملق بیشتر استقبال کنند.
آزاد ارمکی و مسقطیان (1380) در مقاله مشترکی تحت عنوان «تغییر فرهنگی در استان مازندران: آزمون تجربی نظریه اینگلهارت» به بررسی دگرگونی ارزشها در جامعه استان مازندران در بین نسلها با توجه به پیشینه فرهنگی آن پرداخته است. شیوه پژوهش پیمایشی و با استفاده از پرسشنامه از پیش تعیینشده که توسط اینگلهارت به این نتایج دستیافتاند: با توجه به عدم امنیت اقتصادی در جامعه و پیوستگی گروههای سنی مختلف دگرگونی بین گروههای سنی مختلف بهطورکلی دیده نمیشود. هرچند در بعضی از شاخصها دگرگونی وجود دارد این دگرگونی به حدی نیست که ما ناظر شکاف بین گروههای سنی مختلف باشیم. آیینهای اجتماعی موجود در خانواده، عامل عدم دگرگونی ارزشها در بین گروههای سنی است. با توجه به مذهبی بودن افراد، عامل مذهب نقش بسیار اساسی در تأخیر دگرگونی ارزشی در بین گروههای سنی مختلف دارد.
ربانی و فتحیان صفائینژاد (1382) در پژوهشی مشترک تحت عنوان «فاصله نسلی با تأکید بر وضعیت دینداری و ارزشهای اجتماعی مطالعه موردی شهر دهدشت» با استفاده از روش پیمایش و در جمعآوری اطلاعات از روش مصاحبه حضوری همراه با پرسشنامه استفاده کردند. نتایج این پژوهش حاکی از این است که در ارتباط با متغیر دینداری بین نسل جوان و بزرگترها در شالودههای اساسی دین تفاوتی به چشم نمیخورد و نتایج حکایت از سطح بالای دینداری در هر دو گروه سنی در این بعد دارد. در ارتباط باارزشهای اجتماعی، تفاوت نسلها بیانگر گرایش بیشتر نسل جوان به ارزشهای فرا مادی نظیر آزادی بیان است اگرچه گرایش به ارزشهای مادی نظیر امنیت جانی و مالی در نزد گروه سنی بزرگتر از اهمیت بیشتری برخوردار است اما تمایل هر دو گروه سنی به ارزشهای متفاوت نظیر اهمیت دادن به امنیت نزد گروه سنی جوان با رعایت قانون نزد بزرگترها حکایت از آن دارد که دو گروه بر اساس طبقهبندی سهگانه اینگلهارت از ارزشها (فرا مادی، مادی، التقاطی) بیش از آنکه فقط مادی یا فقط فرا مادی باشند دارای گرایش التقاطی هستند. بر اساس آزمونهای آماری، میانگین نمره دینداری کل نسل جوان کمتر از بزرگترها هست این در حالی است که نسل جوان گرایش بیشتری به ارزشهای فرا مادی از خود نشان میدهد.
آزاد ارمکی و غیاث وند (1383) در تحقیق مشترکی با عنوان «جامعهشناسی تغییرات فرهنگی در ایران» که بهصورت کتاب به رشته تحریر درآمده است. پژوهش حاضر با پذیرش دگرگونی در نظام ارزشی ایران درصدد دستیابی به این سؤال است که درواقع ارزشهای جامعه در ابعاد مختلف چگونه تحولیافتهاند. هدف اساسی این تحقیق بررسی و توصیف وضعیت دگرگونی ارزشی جامعه ایران برحسب مدل نظری و تجربی اخذشده از نظریه تحولات فرهنگی رونالد اینگلهارت هست. پژوهش حاضر به روش پیمایشی انجامگرفته است. جامعه آماری این تحقیق کلیه مردان وزنان 15 سال به بالا مناطق روستایی و شهری استانهای مختلف کشور است. بر اساس یافتههای این تحقیق در زمینه ارزشهای سیاسی تمایل به ارزشهای سیاسی نزدیک به 60 درصد بوده و همچنین بیشتر افراد به جناحهای میانهرو تمایل دارند و همچنین تقریباً نیمی از افراد از توسعه و عملکرد دموکراسی رضایت دارند. در زمینه ارزشهای اجتماعی بر اساس شاخصهای آماری بیش از نیمی از افراد حجم نمونه احساس خوشبختی میکنند و به همین ترتیب از وضعیت زندگی، درآمد، انتظام زندگی، اعتماد اجتماعی و از روابط بین فردی رضایت بیشتری دارند. در زمینه ارزشهای خانوادگی بیشتر افراد به مؤلفههای سنتی در زندگی خانوادگی اعتقاددارند. همچنین در زمینه ارزشهای دینی تحقیق نشان میدهد که مذهب همچنان جایگاه کنونی خود در زندگی اجتماعی و فردی را حفظ کرده است.
قاضی نژاد (1383) در رساله دکتری خود تحت عنوان «نسلها و ارزشها: بررسی و تحلیل جامعهشناختی گرایشات ارزشی نسل جوان و بزرگسال» در پیشناخت و تحلیل پدیده تفاوت یا شکاف نسلی در بعد ارزشهاست. روش این مطالعه پیمایش و از ابزار پرسشنامه برای رسیدن به هدف اصلی این پژوهش، یعنی شناخت درجه اهمیت و اعتبار مقولات ارزشی اساسی موجود در فهرست ارزشهای بریت ویت ولا در میان نسل جوان (15-21 ساله) با نسل پس از جنگ و مقایسه آن باارزشهای موردتوجه نسل میانه (45-30 سال) یا نسل انقلاب و نیز جنگ و نسل قبل از انقلاب (65-46) و شناسایی تفاوتهای معنیدار ارزشی در بین سه نسل بهصورت مقطعی بوده است. دادهها حاکی از آن است که هرچند برخی شباهتهای ارزشی بهویژه در زمینه ارزشهای مرتبط با سطوح اجتماعی و ملی نظیر نظم، امنیت، همکاری و توسعه در میان سه نسل وجود دارد، در خصوص شمار قابلملاحظهای از معقولات و جهتگیریهای ارزشی نظیر ارزشهای مرتبط به اعتقاد و پایبندی مذهبی، رقابت و سبقت جویی، آیندهنگری، تساهل، جهتگیری مثبت نسبت به دیگران و نیز جهتگیری ارزشی فردگرایانه و مجموعه ارزشهای ابزاری (شیوههای رسیدن به غایات ارزشی) بین سه نسل و عمدتاً بین نسلهای سوم (جوان) و دوم (میانه) تفاوت جدی و معنیدار وجود دارد.
تحقیق آقای زینآبادی (1377) با عنوان «بررسی سلسلهمراتب ارزشی پدران و پسران خانوادههای ساکن شهر مشهد و عوامل مؤثر بر آن» انجام شد، ارزشهای مذهبی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بهعنوان متغیر وابسته و عواملی چون پایگاه اقتصادی، اجتماعی، نهادهای فرهنگی، گروه همسالان، بعد خانواده، برنامه تلویزیون، ساعت استفاده از تلویزیون و منطقه مسکونی بهعنوان متغیرهای مستقل برای پدران و پسران موردمطالعه قرارگرفتهاند. نتایج تحلیل آماری نشاندهندهی تفاوت میان سلسلهمراتب ارزشی پدران و پسران در کل نمونه تحقیق است، همچنین نشان داد که پدران و پسران باهم دارای رابطه ارزشی میباشند ولی دارای شباهتهای ارزشی باهم نبوده، فاصله ارزشی آنها در دو ارزش اجتماعی و مذهبی در بالاترین حد قرارگرفته است. نتایج این پژوهش نشاندهندهی تفاوت ارزشی پدران و پسران در مناطق مختلف است.
آزاد ارمکی (1383) به آزمون نظریه اینگلهارت در ایران پرداخته است، این پرسش را که «آیا اولویتهای ارزش مادی به فرا مادی تغییریافته است؟» بررسی کرده است. محقق با جمعآوری در کل کشور به این نتیجه رسید که نسل جوان در مقابله با نسل مابین و میانی بیشتر فرا مادی است تا مادی. در ضمن نسل جوان در ایران با توجه به نوع اجتماعی شدن، شرایط اقتصادی، اجتماعیاش بیشتر فرا مادی است تا مادی. از سویی دیگر، به لحاظ اهمیت بالای دین برای مردم تعارض بین نظام ارزشی افراد با دین وجود ندارند باوجود تغییر در کلیت ساختار اجتماعی همچنان دین و خانواده برای همه نسلها اهمیت بالایی داشته است.
نوروزی (1387) در پژوهش خود با عنوان «شکاف نسلی ازلحاظ ارزشهای مذهبی بین دو نسل دختران و مادران (مطالعهی موردی دبیرستانهای شهر جهرم)» ارزشهای مذهبی دختران و مادران را در سه بعد، بعد جمعی رفتار مذهبی، بعد فردی رفتار مذهبی و اعتقادات با روش پیمایش و ابزار پرسشنامه موردبررسی قرارداد که نتایج زیر به دست آمد: عامل اجتماعی شدن در خانواده بر ارزشهای مذهبی دختران نقش اساسی ایفا میکند و بین مادران و دختران در بعد جمعی رفتار مذهبی و ارزشهای مذهبی تفاوت وجود دارد اما در حوزه اعتقادات و بعد فردی رفتار مذهبی بین مادران و دختران تفاوتی وجود ندارد. بهطورکلی مادران مذهبیتر از دختران هستند.
حجازی (1385) در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «بررسی تغییرات فرهنگی ناشی از ایجاد دانشگاه در روستا- شهر خاروانا» با استفاده از روشهای کیفی 1- مشاهده مشارکتی 2- استفاده از روش گروه متمرکز که در مطالعات کیفی از آن بهره گرفتهشده و از شیوه نمونهگیری که در تحقیقات کمی وجود دارد استفادهنشده است و از تکنیک گروه متمرکز استفادهشده است گروههایی که موردمطالعه قرارگرفتهاند: 1- معمرین روستا 2- زنان و مردانی که به فعالیت شغلی و روزمرهی روستایی میپردازند 3- دختران و پسران زیر دیپلم که از دوره راهنمایی به بعد ادامه تحصیل ندادهاند 4- دختران و پسران دبیرستانی 5- مردان فعال در زمینههای اجتماعی و مورد اعتماد و مشورت هستند 6- کارمندان (بالاتر از لیسانس) معلمین (دوره دبیرستان) شوراها و مسئولین فرهنگی؛ و در این بررسی نظریه اینگهارت بهعنوان چارچوب نظری انتخابشده است و مهمترین نتایج این بررسی عبارتاند از: مصرفگرایی و فردگرایی در جامعه موردنظر افزایشیافته است، توقع مردم از دولت افزایشیافته است، مشارکت سنتی مردم کاهشیافته است درحالیکه نوع جدیدی از مشارکت در جهت دستیابی روستا شهر به توسعه به وجود آمده است.
بهار (1386) در مطالعهای با عنوان «ابژههای دينی و هويت نسلی در ايران؛ با تکیهبر ابژههای عزاداری» به مقايسه ابژههای دينی سه نسل (قبل از انقلاب، انقلاب و جنگ و پس از جنگ)، با استفاده ازنظريات نسلی اينگلهارت و بالس، پرداخته است. هدف از اين مطالعه، بررسی نوع ارتباط و پيوستگی ابژههای فرهنگی و اجتماعی، ارزشهای دينی و هويت نسلی است. نتايج حاکی از آن است که نسل اول از ابژههای کمتری در مقايسه با نسلهای بعدی استفاده میکند. اين نسل مراسم است؛ درحالیکه نسل دوم ایده آل گرا و نسل سوم ضمن اينکه مراسم گرا هست، به جهان جديد و نيازهای مطرح در آن توجه دارد. جهان نسل سوم، مملو از ابژههای متعدد، رنگارنگ و لوکس هست که برساخته زمان صلح هستند.
فلاح نژاد (1388) در پاياننامه خود با عنوان «بررسی ارزشهای اجتماعی و تحليل عوامل مؤثر بر آن در ميان شهروندان شهر قديم هشتگرد با مقايسه ارزشهای سه نسل» به تحليل ارزشهای اجتماعی در سه نسل جوان، ميانسال و بزرگسال پرداخته است. از روش پیمایش و ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه استفادهشده است. نتايج پژوهش نشانداد که احساس غرور ملی، مناسک مذهبی، نوع احساس هويت (دينی، ملی و قومی)، اهميت مقام و موقعيت، نگرش به ازدواج، اولويتهای ارزشی مادی/ فرا مادی، ارزشهای اقتصادی در بين سه نسل متفاوت هست. اهميت علم و دانش، ميزان اهميت صداقت و درستکاری در نزد سه نسل تفاوت معنیداری ندارد. در نسل جوان هيچ ارتباطی بين رضايت از زندگی و پایبندی آنها به ارزشهای اجتماعی وجود ندارد در نسل بزرگسال رابطهی آماری معنیداری بين رضايت از زندگی و ارزشهای اجتماعی وجود دارد.
«سنجش وضعيت تفاوت نسلها در ابژههای فرهنگی و اجتماعی (مطالعه موردی شهر کرمانشاه)» توسط احمدی و همکارانش (1390) انجامشده است. هدف مقاله حاضر سنجش وضعيت تفاوت ميان نسلها در ابعاد مختلف است. نتايج حاکی از آن است که تفاوت دو نسل در مقولههای نوگرايی، مادیگرايی/ فرا مادیگرایی، نگرش به زنان و خانواده معنیدار بوده و اين نسل جوان است که در هر چهار مقوله رتبه بالاتری کسب کرده است. جز در زمينه بعد مناسکی دینداری که میتوان از شکاف نسلی یادکرد، تفاوت مشاهدهشده در ديگر زمينهها در حد فاصلهی نسلی بوده است.
مطالعهای با عنوان «بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر تفاوت اجتماعی: مطالعه موردی والدين و جوانان ا 5 تا 24 ساله شهر ساری» توسط فرزانه و همکارانش (1390) انجامگرفته است. يافتهها حاکی از آن است که منش اقتصادی جوانان بسيار كم و معكوس بر تفاوت ارزشی ميان آنها با والدینشان اثر گذاشته
