
پديدار شود. نظريه برگرفته از دادهها نسبت به نظريهاي که حاصل جمع آمدن يک سلسله مفاهيم بر اساس تجربه يا تأملات صرف است، با احتمال بيشتري ميتواند نمايانگر واقعيت باشد و از آن جا که نظريههاي زمينهاي از دادهها استنتاج ميشوند، ميتوانند با ايجاد بصيرت و ادراک عميقتر، رهنمود مطمئني براي عمل باشند. نظريه داده بنياد در سادهترين شکل ممکن عبارت است از فرآيند ساخت يک نظريه مدون از طريق گردآوري سازمان يافتهي داده و تحليل استقرايي دادهها براي پاسخگويي به پرسشهاي نوين آن دسته از پژوهشهاي کيفي که فاقد مباني نظري کافي در زمينه موضوع مورد مطالعه هستند(آلن، 2003؛ منصوريان، 1385). چهار طرح اصلي براي نظريهپردازي داده بنياد از سوي صاحبنظران ارائه گرديده است اين طرح ها عبارتند از:
طرح نظاممند
طرح ظهور يابنده
طرح سازاگرا (بازرگان، 1387).
طرح تحليل موقعيتي(کلارک، 2005).
در اين پژوهش محقق به تشريح و بکارگيري روش نظاممند براي حرکت به سمت اهداف تحقيق و دستيابي به سؤالات تحقيق اکتفا کرده است.
3ـ3ـ1ـ1ـ طرح نظاممند:
اشتراوس و كوربين در سال ۱۹۹۰ شاكلة كلي اين طرح را ارائه كردند و در سال ۱۹۹۸ به بيان تفصيلي و عملي آن پرداختند. بر اساس اين طرح، براي تحليل دادههاي كيفي گردآوري شده لازم است تا سه مرحلهي « کدگذاري باز، محوري و انتخابي» سپري شوند تا در نهايت، پارادايمي منطقي يا تصويري عيني از نظريهي خلق شده ارائه گردد. از آنجا كه پايههاي اصلي ساختن نظريه مفاهيم هستند، لازم است در نظرية داده بنياد سازوكاري تعبيه شود تا مفاهيم شناسايي و بر حسب خصوصيات و ابعادشان بسط داده شوند. اين ساز وكار در كدگذاري باز انجام ميشود؛ به طوري كه پژوهشگر از دل دادههاي خام اوليه، مقولههاي مقدماتي را در ارتباط با پديدة مورد بررسي از طريق سؤال كردن دربارة دادهها، مقايسة موارد، رويدادها و ديگر حالات پديدهها، براي كسب شباهتها و تفاوتها استخراج ميكند. در مرحلة بعد(كدگذاري محوري)، پژوهشگر يكي از مقولهها را محور فرآيند در حال بررسي و اكتشاف قرار ميدهد(پديدة اصلي) و سپس مقولههاي ديگر را به آن ارتباط ميدهد؛ اين مقولهها عبارتند از شرايط علّي(علل موجدة پديدة اصلي)، راهبردها (كنشها يا كنشهاي متقابلي كه براي كنترل، اداره، برخورد و پاسخ به پديدة اصلي انجام ميشوند)، بستر يا زمينه (شرايط بسترساز خاص مؤثر در راهبردها)، شرايط مداخلهگر (شرايط بسترساز عام مؤثر در راهبردها) و پيامدها (رهآورد به كار بستن راهبردها). در اين مرحله، نمودار نشان دهندة روابط ميان مقولههاي نظريه، با عنوان« پارادايم کدگذاري»( شکل2) در قالب مدل علّي ترسيم ميگردد. پژوهشگر به اتكاي روابط دروني مقولهها ـ مستخرج از مدل كدگذاري محوريـ نظرية پژوهشي خود را به رشتة تحرير در ميآورد. اين نظريه، بياني از فرآيند پژوهش، نحوة يكپارچهسازي مقولهها و پالايش آنهاست. در واقع، در كدگذاري انتخابي، سير داستان پژوهش نگارش ميشود. طرح نظاممند را ميتوان با ارائهي مجموعهاي از گزارههاي حكمي (قضايا)، كه بر پاية كدگذاري محوري، بيانگر روابط دروني مقولهها هستند، به پايان برد.
3ـ4ـ گام هاي انجام پژوهش در مرحله کيفي
در پژوهش حاضر، در گام اول(مرحله کيفي پژوهش) به منظور گردآوري دادهها از مصاحبه عميق262 با مديران دانشگاهي(روئساي دانشگاهها، معاونين دانشگاه، روئساي دانشکدهها، معاونين دانشکده، مديران گروهها)، سياستگذاران آموزشعالي و متخصصان بازاريابي بکارگيري شده است. در واقع در مرحلة نخست اين پژوهش، از طرح نظاممند نظرية داده بنياد استفاده شده است؛ خردماية گزينش اين طرح، روشمندي آن در عين ابتناء بر ديدگاههاي مشارکتكنندگان، و نيز اختتام آن به، قالب اصلي مدل، مجموعهاي از قضايا و مدلي آزمونپذير در مرحلة دوم پژوهش است. مدلي که در دومين مرحله از پژوهش در معرض آزمون کمّي قرار گرفته است تا از اين طريق، فرضيات مستخرج از قضاياي پژوهش جهت تعميم يافتهها مورد بررسي آماري قرار گيرند.
3ـ4ـ1ـ طراحي سؤالات مصاحبه
با توجه به اينکه در نظريه داده بنياد، طراحي سؤالات مصاحبه داراي حساسيت بالايي است، لذا پژوهشگر با راهنمايي اساتيد راهنما و مشاور اقدام به طراحي سؤالات مصاحبه نمود. از آنجاييکه با افراد متعددي در خصوص موضوع پژوهش مصاحبه به عمل آمده است، به منظور جلوگيري از سوگيري، سؤالهاي مصاحبه از قبل مشخص شدند. بر اين اساس، سؤالات طراحي شده در قالب مصاحبه نيمهساختار يافته با رويکرد باز پاسخ تدوين گرديد. با اين حال، به منظور امكان بيان آزاد نگرشها و تجارب توسط افراد، سؤالها داراي ساختاري منعطف بود. پيکربندي مصاحبه شامل دو بخش بود، بدين شکل که ابتدا مقدمهاي براي تشريح موضوع پژوهش و تعريف اصطلاحات، و بخش دوم شامل بدنه اصلي مصاحبه که شامل سوالات مصاحبه بود که دربرگيرندهي ابعاد مختلف تأثيرگذار روي انتخاب دانشجويان در رابطه با مؤسسهي آموزشعالي و راهکارهاي ارائهي آموزش بعنوان محصول در قالب خدمات با هدف استفاده از تخصص و تجارب مديران دانشگاهها و مراکز آموزشعالي، جهت طراحي الگوي بازاريابي آموزش عالي همراه با شناسايي مؤلفههاي تأثيرگذار آن به منظور ارتقاء سطح مؤسسات آموزشي در راستاي اهداف برنامه پنجم توسعه، اين موارد در قالب هفت سؤال کلي مطرح شدهاند.
3ـ4ـ2ـ نمونهگيري و گزينش افراد مورد مصاحبه
مسير مطالعه کيفي با نمونهگيري نظري همراه شده است. منظور از نمونهگيري نظري، نوعي نمونه گيري هدفمند است که تمرکز آن بر تدوين نظريه است. به عبارت ديگر پژوهشگر از طيف افراد بالقوه براي مشاهده، کساني را انتخاب ميکند که بتوانند در فرايند گردآوري، خزانهي دادههاي مورد نياز را غني نمايند تا امکان ساختن نظريه فراهم شود (بازرگان، 1387). بر اين اساس نظريهپرداز در وراي انواع نمونهگيري از دادهها، به خاطر ارزش نظري آنها، از شيوه نوخواسته استفاده ميکند. شيوه نوخواسته در روش پژوهش نظريه داده بنياد فرآيندي است که در آن پژوهشگر “دادههايي را که گردآوري ميکند بلافاصله مورد تحليل قرار ميدهد، نه اين که صبر کند تا تمام دادهها گردآوري شود و بر مبناي تحليل آنها تصميمگيري کند که چه دادههاي ديگري گردآوري نمايد” (بازرگان، 1386: 112). نمونهبرداري نظري در طي مراحل پژوهش توسعه مييابد و نميتوان به طور کامل آن را از قبل طراحي کرد، زيرا اساس گروه نمونه، مفاهيم و مسائل نظري است که طي دوره پژوهش به وجود ميآيد، بنابراين حجم نمونه نيز در ابتداي پژوهش قابل محاسبه نيست(هومن، 1385). در اين روش نمونهگيري تا زماني که محقق به اشباع نظري دست نيابد ادامه دارد، يعني تا موقعي که به نظر نميرسد دادههاي جديدي در ارتباط با مقوله پديد آيد، مقولهها به ميزان کافي گسترش يافته و روابط بين مقولات پا برجا و تأييد شدهاند (اشتراوس و کوربين، 1385؛ کرسول، 2012). بنابراين در نمونهگيري نظري، از افرادي مصاحبه صورت گرفت که از لحاظ هدفهاي پژوهش داراي اطّلاعات ارزشمند و مفيد بودند. همچنين در نمونهگيري از روش نمونهگيري گلوله برفي263، به معناي نمونهگيري که مستلزم مشورت با افراد مطلع بود، تا آنها موارد مناسب پژوهش را معرفي نمايند(گال264 و همکاران، ترجمه نصر اصفهاني و همکاران، 1386 ) نيز استفاده گرديد.
به منظور نمونه گيري در بخش کيفي پژوهش با توجه به اهميت موضوع پژوهش تلاش گرديد طيفي از آگاهان کليدي که شامل مديران مؤسسات غيرانتفاعي(روئساي دانشگاهها، معاونين دانشگاه، روئساي دانشکده، معاونين دانشکده و مديران گروهها)، سياستگذاران آموزشعالي و متخصصين بازاريابي بودند، انتخاب شوند. شايان ذکر اينکه ملاک انتخاب افراد در بخش کيفي دارا بودن تجارب بلند مدت مديريتي در ابعاد علمي و اجرايي و يا داراي تجارب وآثار منتشر شده در حوزه بازاريابي و آموزشعالي بود. بر اين اساس با راهنمايي اساتيد محترم راهنما و مشاور درگام اول فهرستي از موسسات غيرانتفاعي در حدود 20واحد براي مصاحبه انتخاب شدند که از طريق تماس تلفني و ملاقات حضوري با آنها تعدادي از آنها براي انجام مصاحبه پاسخ مثبت دادند و مصاحبه با آنان آغاز گرديد. بعد از پايان هر مصاحبه از مصاحبهکنندگان درخواست ميشد پيشنهادات خود را براي بهتر صورت دادن پژوهش و همچنين معرفي افرادي که ميتوانستند ما را در انجام بهتر اين امر ياري کنند ارائه دهند. فرايند انجام مصاحبهها تا جايي ادامه داشتند که يافتههاي حاصل از مصاحبهها ادامه نداشتند و در واقع تکراري شدند. در اصطلاح نمونهگيري نظري مقولهها به اشباع نظري265 رسيده بودند؛ اشباع نظري مرحلهاي است که در آن دادههاي جديدي در ارتباط با مقوله پديد نميآيد، مقولهها گستره مناسبي مييابند و روابط بين مقولهها برقرار و تائيد ميشود. همچنانکه اشتراوس و گليزر(1967) اشاره ميکنند معيار قضاوت در مورد زمان متوقفکردن نمونهگيري نظري، کفايت نظري مقولهها يا نظريه است و به عبارتي در اين وضعيت”… هيچ داده تازهاي يافت نميشود که پژوهشگر بوسيله آن بتواند ويژگيهاي مقوله را توسعه دهد. به گونهاي که پژوهشگر دادههاي مشابه را چندين بار مشاهده ميکند، از لحاظ تجربي اطمينان حاصل ميکند که يک مقوله به کفايت رسيده است”(دانايي فرد و امامي، 1386). در اين بخش از پژوهش بعد از اجراي 16 مصاحبه اشباع نظري مقولهها بدست آمد؛ با اين وجود 3 مصاحبه تکميلي ديگر به منظور اطمينان بيشتر از دادههاي حاصل از مصاحبههاي انجام شده با مشارکتکنندگان انجام پذيرفت. در اين بخش از پژوهش به منظور مصاحبه عميق در خصوص موضوع پژوهش از آگاهان کليدي در اين زمينه استفاده شد. فهرست نمونه مورد مصاحبه به شرح جدول2 اشاره مي گردد.
جدول2. مشخصات افراد شرکت کننده در مرحله کيفي پژوهش
طبقه مصاحبه
رتبه دانشگاهي
رشته تخصصي
رديف
سياستگذار
استاديار
مديريت منابع انساني
1ـ
سياستگذار
استاديار
فقه و حقوق
2ـ
سياستگذار
استاديار
مديريت استراتژيک
3ـ
سياستگذار
استاديار
مديريت دولتي
4ـ
متخصص ذيصلاح
دانشيار
مديريت بازرگاني
5ـ
متخصص ذيصلاح
دانشيار
اقتصاد
6ـ
متخصص ذيصلاح
استاديار
مديريت گردشگري
7ـ
مدير دانشگاهي
استاديار
مديريت و برنامه ريزي آموزش عالي
8ـ
مدير دانشگاهي
دانشيار
زبان
9ـ
مدير دانشگاهي
استاديار
مديريت دولتي
10ـ
مدير دانشگاهي
دانشيار
آمار
11ـ
متخصص ذيصلاح
دانشيار
مديريت آموزشي
12ـ
متخصص ذيصلاح
دانشيار
مديريت آموزش عالي
13ـ
متخصص ذيصلاح
استاديار
برنامه ريزي درسي
14ـ
متخصص ذيصلاح
استاديار
مديريت آموزشي
15ـ
متخصص ذيصلاح
استاديار
مديريت آموزشي
16ـ
متخصص ذيصلاح
استاديار
مديريت آموزشي
17ـ
متخصص ذيصلاح
استاديار
مديريت منابع انساني
18ـ
متخصص ذيصلاح
استاديار
مديريت منابع انساني
19ـ
3ـ4ـ3ـ تحليل دادههاي كيفي(رويه کدگذاري)
دادههاي كيفي پژوهش از طريق فرايند كدگذاري266، مبتني بر طرح نظامدار نظريهی داده بنياد اشتراوس و كوربين (1998) تحليل شدند. کدگذاري در روش نظريه زمينهاي، نشان دهندۀ عملياتي است که در آن دادهها خرد شده، مفهومپردازي ميشوند و آنگاه با روشهاي تازه، دوباره به هم پيوند ميخورند. کدگذاري فرآيند حساسي است که امکان رسيدن به نظريه را بر اساس دادهها فراهم ميسازد(اشتراوس و كوربين، 1385). کدگذاري در تئوري مفهومسازي داده بنياد، شکلي است از تحليل محتوا267 که در پي يافتن و مفهومسازي موضوعات قابل بحثي268 است که در ميان انبوه دادههاي اطّلاعاتي وجود دارند. بر اين اساس تفکيک عبارات و حتي کلمات بوسيله پژوهشگر و قراردادن آنها در يک جدول که طي يک فرآيند صورت ميگيرد، فرآيند کدگذاري269 ناميده ميشود و عبارت کوتاه توصيفکننده تک تک عبارات و کلمات، يک “کد” ناميده ميشود(دانايي فرد، 1384).
هدف از تحليل دادههاي كيفي كاوش مقولهها، سازهها، مفاهيم و ابعاد مشترك؛ كشف روابط بين اين سازهها؛ ساخت مدل نظري فرضي؛ و ايجاد مبنايي براي طراحي گويههاي پرسشنامه بود. در روش نظامدار نظريه زمينهاي مراحل تحليل دادهها از طريق كدگذاري باز270، كدگذاري محوري271 و كدگذاري
