
اختصاص وقت به سایر فعالیتهای اجتماعی ارتباط وجود داشته و بیشتر پاسخدهندگان اذعان کردهاند که بهدلیل استفاده بیش از حد از اینترنت، برای فعالیت در شبکههای اجتماعی اینترنتی، مورد اعتراض سایر اعضای خانواده واقع شدهاند. همچنین میان عضویت در شبکههای اجتماعی اینترنتی با مقولههایی نظیر نحوه ارتباط با جنس مخالف و شیوه محاورات اعضا در محیط بیرونی رابطه وجود دارد؛ بنابراین میتوان گفت میان عضویت در شبکههای اجتماعی اینترنتی با سبک زندگی جوانان ارتباط وجود دارد.
ـ روشندل اربطانی و صابر (1391) در مقالهای به بررسی ارتباط میان فرهنگ و فناوری اطلاعات و ارتباطات و آسیبهای فرهنگی اینترنت، پرداختهاند. در این مقاله، ضمن تعریف مفاهیم فرهنگ و فناوری اطلاعات و بررسی ویژگیهای آنها، رابطه میان فرهنگ و فناوری اطلاعات با تأکید بر فناوریهای نوین ارتباطی، که مهمترین آنها اینترنت است، مورد کنکاش قرار گرفته است. نگارنده در این بررسی دیدگاههای متفاوت درباره تأثیرات و کارکردهای اینترنت را به بحث کشیده و نشان داده است که با وجود همه ظرفیتها، فرصتها و قابلیتهای این فناوری نوین نباید مسائل و آسیبهای بهوجود آمده را از نظر دور داشت.
این پژوهش با روش توصیف، تبیین و تحلیل اطلاعات گردآوری شده از منابع کتابخانهای تهیه شده است. در این مقاله استدلال شده است که فناوری اطلاعات و ارتباطات، علاوه بر تأثیرگذاری بر جوامع، قابلیت ایجاد تغییرات فرهنگی را نیز دارد؛ اما اغلب، به سبب ثبات در فرهنگ جوامع و تغییر تدریجی، تکنولوژی جدید، ضمن سازگاری با فرهنگ جامعه، در مواقعی به مثابه پشتیبان الگوهای رفتاری آن جامعه عمل میکنند.
فناوریهای نوین ارتباطی هرگز دارای بار خنثی نیستند، بلکه جزئی از فرهنگاند و در بستری فرهنگی ایجاد میشوند. بهطور کلی فناوریهای نوین ارتباطی پیامهای گوناگونی دارند که به نظر میرسد مهمترین آنها در حوزه فرهنگی تجلی مییابند.
اینترنت به مثابه مهمترین ابزار نوین ارتباطی یک فناوری ماهیتاَ فرهنگی است، زیرا ابزاری برای تولید، بازتولید، و اشاعه نمادها و معانی است که بیواسطه با حوزه فرهنگ مرتبط است و بر آن تأثیر میگذارد. اینترنت بسیاری از عرصههای زندگی را درنوردیده و قابلیتها و ظرفیتهای آن چنان گسترده بوده که شگفتی بسیاری را برانگیخته است. با وجود همه ظرفیتها و قابلیتهای این فناوری نوین نباید آسیبها و تحولاتی را که بهوجود آورده است را از نظر دور داشت. اینترنت میتواند باعث تضعیف برخی ارزشهای سنتی و دینی نیز بشود، چرا که کاربران در این فضا مستقیماَ درباره ارزشها و معانیشان گفتگو میکنند و در این فرایند، ضمن خلق ارزشها و معانی جدید، ارزشهای گذشته به چالش کشیده و یا بازتولید میشوند.
ـ «اهداف و انگیزههای عضویت کاربران در شبکههای مجازی»، پژوهش دیگری است که شهابی و بیات (1391) در این حوزه انجام دادهاند. این پژوهش علل حضور کاربران جوان تهرانی در شبکههای اجتماعی مجازی را مورد بررسی قرار داده است. این مطالعه مبتنی بر چهارچوب نظری استفاده و رضامندی و با انجام مصاحبههای عمقی بدون ساختار و با روش پدیدارشناسی به شناسایی موضوع از منظر کاربرن حرفهای 18 تا 30 سال با سابقه حداقل دو سال عضویت در یکی از شبکههای اجتماعی مجازی اقدام نموده است. یافتهها حاکی از آن است که اکثر کاربران به منظور تسهیل روابط فعلی، احیای ارتباطات قدیمی، ایجاد و حفظ ارتباطات دوستانه بدان روی آوردهاند و فضای شبکههای اجتماعی مجازی را سیاسی نمیدانند. هر چند در کنار دیگر عوامل، برخی پیامدها و دلالتهای سیاسی در فرایند کنشگری شبکهای آنان قابل درک است.
ـ «حوزه عمومی و گفتگو در فضای مجازی شبکههای اجتماعی؛ بررسی تأثیر شبکههای اجتماعی مجازی بر گفتگوی میان فرهنگها»، عنوان مقالهای است که یزدخواستی و همکارانش (1391) بر مبنای نظریه حوزه عمومی هابرماس به تحلیل ارتباط آنها پرداختهاند. در این چهارچوب استدلال شده است که هر چند ارتقای امکان برقراری ارتباط و داد و ستد اطلاعات امکان گفتگو را ارتقا میدهد، محدود و مخدوشکننده آن هم هست. محدودیت مورد نظر اساساَ از توزیع نابرابر امکانهای مرتبط با اینگونه فناوریها ناشی میشود و وضعیت خاص حوزه عمومی مجازی هم گفتگو میان فرهنگها را مخدوش میکند. در واقع شبکههای اجتماعی مجازی، بهواسطه حوزه عمومی مجازی که پدید میآورند، گفتگو میان فرهنگها را محدود و مخدوش میکنند.
2ـ9ـ دیدگاههای مربوط به آثار اينترنت و شبکههای اجتماعی اینترنتی
اينترنت نيز از نظر كاركردها، اثرات و پيامدها، همانند ديگر نوآوريهاي انساني، داراي طرفداران و مخالفان خاص خود است كه هر كدام براي اثبات ديدگاه خود دلايل خاصي ميآورند. فيليپ برتون در بحث از موضعگيريهاي افراد در برابر اينترنت، از سه دسته افراد نام ميبرد: طرفداران مطلق، مخالفان شديد و طرفداران كاربرد منطقي اينترنت.
2ـ9ـ1ـ دیدگاه طرفداران مطلق
برتون ميگويد طرفداران مطلق، شيفته اينترنت و قابليتهاي آن هستند و معتقدند كه اينترنت از طريق امكاناتي كه در حوزه اطلاعات و ارتباطات انساني فراهم ميآورد، ميتواند به پديدار شدن يك آرمانشهر انساني كمك كند. از نظر برخي از آنها، همچون پير لوي، به واسطه اينترنت تكامل جهاني و فرهنگي به اوج خود خواهد رسيد و هر نوع محدوديتي كه در اين زمينه در طول تاريخ وجود داشته است از ميان برداشته خواهد شد (ساروخاني و باباييفرد، 1387). به گفته افراطيترين شيفتگان اينترنت، نويد بلندمدت اينترنت اينست كه بهزودي هر كدام از ما ميتوانيم از محدوديتهايي كه بدنمان بر ما تحميل كرده فراتر رويم (دريفوس43، 1383: 7).
از میان آثار مثبتی که برای اینترنت و شبکههای اجتماعی اینترنتی برشمردهاند میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
ـ فراهم سازی امکان گردش آزاد عقاید و رساندن آن به مخاطبان گسترده؛
ـ کمک به کاهش اختلاف طبقاتی؛
ـ تضعیف قدرت نخبگان سنتی انحصارگر اطلاعات؛
ـ ایجاد شکلهای جدید و جالبی از ارتباط، آسان و مؤثرسازی فعالگری شهروندان؛
ـ ابزاری مهم برای تبادل فوری و رایگان اطلاعات بر فراز سانسور؛
ـ حمایتگر تفکر انتقادی و رویکردهای غیرایدئولوژیک به فرهنگ؛
ـ تقویتکننده فرهنگ غیرتجاری و جمعگریز (کرماللهی، 1387: 86ـ84).
2ـ9ـ2ـ دیدگاه مخالفان اينترنت
مخالفان اينترنت اساساً از مخالفان تكنولوژي هستند كه در ضديتشان با اينترنت بر ارزشهاي مذهبي، يا لااقل تأويلي از اين ارزشها، تأكيد دارند. در اين زمينه ميتوان به متفكراني همچون ژاك الول اشاره كرد كه به نقد بنيادي تكنولوژيها دست زده است. ساموئل تريگانو نيز از صاحبنظراني است كه با دنياي يكدست و يگانه دهكدهی جهاني مخالفت ميكند؛ دنيايي كه در خلال جريانهاي اطلاعاتي و اقتصادي شكل ميگيرد كه كادرهاي عملي هويت انسان را نامطمئن ميكنند شد (ساروخاني و باباييفرد، 1387: 152).
افزون بر آثار مثبت یاد شده برخی آثار منفی نیز برای اینترنت و شبکههای اجتماعی اینترنتی بیان شده است که از میان آنها میتوان به این موارد اشاره کرد:
ـ پرورش نوع جدیدی از فردگرایی افراطی؛
ـ بدلسازی جهانبینیها و برتری فرهنگی آمریکا بهوسیله نخبگان سنتی از طریق اینترنت؛
ـ تسهیل تجاوز به حریم خصوصی؛
ـ رشد جوامع کاذب در برابر جوانع واقعی؛
ـ قیچیکردن شبکههای اجتماعی و جداسازی افراد از خانواده و دوستان؛
ـ جایگزینی خویشاوندیهای اجتماعی برون خط با پیوندهای اجتماعی برخط و ترجیح روابط برخط بر روابط برون خط به سبب بهرهمندی از آزادی و ابتکار عمل بیشتر؛
ـ کاهش سرمایه اجتماعی؛
ـ گوشهگیری و بریدگی از مشارکتهای محسوس وعینی؛
ـ تضعیف مسئولیت اجتماعی بهعلت امکان ابداع هویتهای گوناگون؛
ـ درگیرشدن کاربران با محیط برخط بهجای تعامل با افراد حقیقی و دگرگونی تعاملات اجتماعی از تعامل انسانی به تعامل با فناوری (کرماللهی، 1387: 86ـ84).
2ـ9ـ3ـ دیدگاه طرفداران كاربرد منطقي اينترنت
طرفداران كاربرد منطقي اينترنت خواهان انساني شدن تكنولوژي و مخالف افراط و تفريط در رويارويي با هر نوع فراوردههاي انساني هستند. در اين زمينه ميتوان به يواك آرساك اشاره كرد كه در رويارويي با رسانههاي ارتباطي از يك موضع مذهبي الهام گرفته است. از نظر آرساك، انفورماتيك با حوزه معنا ارتباط دارد. بر همين اساس، گرايش مذهبي وي به سختي تحمل ميكند كه حوزهی معنا، بهعنوان حوزهاي كه به دنياي روحاني تعلق دارد، تحت سيطرهی تكنولوژيها قرار گيرد. براي اين گروه كه داراي تمايلات انسانگرايانه هستند، انسان در مركز هستي قرار دارد و نه تكنيك. در چشماندازي ديگر، اين گروه طرفدار كنترل و تنظيم اينترنت از جمله تنظيم قضايي و قانوني آن هستند. براي اينكه آزادي ارتباط مترادف با بيهرجومرجي و قانون جنگل نشود (ساروخاني و باباييفرد، 1387: 153).
از طرفداران اين رويكرد، همچنين ميتوان از جيمز اسلوين اشاره كرد. به گفته اسلوين، امكان مشاركت آگاهانه، عموميت بخشيدن به يك ايده و اثرگذاري بر ديگران در اينترنت، از طريق امكاناتي همچون گپ اينترنتي و پست الكترونيك يا ايميل، بيشتر از رسانههاي ارتباطي است. به نظر او اينترنت همانند يك سوپر ماركت است كه به كاربران امكان گزينش از ميان محصولات فكري و فرهنگي گوناگون را فراهم ميآورد (اسلوين، 1380: 162ـ163). كريدي در اين زمينه ميگويد: روابط فرهنگي بينالمللي در زمان معاصر بيش از آنكه يك تكگفتار اجباري بهسوي جهاني صنعتي باشد، بيشتر شبيه به يك گفتگو به نظر ميرسد؛ از اين رو جريان پيچيده ارتباطات فرهنگي بينالمللي را نه با نظريههاي مربوط به امپرياليسم فرهنگي، استانداردسازي يا يكسانسازي فرهنگي، بلكه با نظريه جهاني ـ محليشدن ميتوان توصيف و تبيين كرد. از نظر امري و بيتز به لحاظ هويتي، كاربران ضرورتاً خود را به مرزهاي هويتي و ملي خاص محدود نميكنند، زيرا تكنولوژيهاي جديد اطلاعات باعث ميشوند كه آنها اجتماعات و هويتهاي خاص ايجاد كنند. اين هويتيابي و تشخيص اجتماعي، با فرصتها و امكانات ساختار باز اينترنت كاملاً همخواني و تناسب دارد و ايجاد اجتماعهاي مجازي و واقعي را امكانپذير ميسازد (ساروخاني و باباييفرد، 1387: 153).
طرفداران این دیدگاه معتقدند تغییرات اجتماعی، و به تبع آن فرهنگ، با سطح فناوری موجود در جامعه رابطه مستقیمی دارند، با این حل تأثیر فناوری همیشه مستقیم نیست و میتواند با دیرکرد و غیرمستقیم نیز باشد. بهعبارت دیگر، فناوریهای جدید به خودی خود منجر به شکلگیری نظامهای سیاسی، باورهای مذهبی و نگرشهای اخلاقی جدید نمیشود، بلکه در نهادها، هنجارها و ارزشهای موجود جامعه تغییر ایجاد میکند. بنابراین، در تغییر ارزشهای دینی هم تأثیر فناوری اینترنت همیشه مستقیم نیست و بیشتر تابع نوع استفاده از آن و متغیرهایی چون سن، جنس، تحصیلات، و . . . است (کرماللهی، 1387: 86ـ84).
2ـ 10ـ مبانی نظری پژوهش
بررسی تحقیقات پژوهشگران و مطالعات محققان رسانهای در حوزه فناوریهای نوین ارتباطی، اینترنت و شبکههای اجتماعی اینترنتی و تأثیرات اجتماعی و فرهنگی این رسانهها بر جامعه، ما را به حوزههای نظری زیر رهنمون میکند؛ رویکرد روانشناسی اجتماعی، رویکرد جامعهشناختی و رویکرد رسانهای. بنابراین در مطالعه حاضر نیز، در بررسی تأثیر شبکههای اجتماعی اینترنتی بر گرایش به ارزشهای غربی، مبانی نظری را از سه رویکرد؛ 1ـ روانشناسی اجتماعی 2ـ جامعهشناختی 3ـ رویکرد رسانهای مورد بررسی قرار میدهیم:
2ـ10ـ1ـ رویکرد روانشناسی اجتماعی
2ـ10ـ1ـ1ـ نظریه یادگیری اجتماعی یا مشاهدهای44
اندیشمندانی نظیر؛ باندورا45، ساترلند و تارد، نظریه یادگیری اجتماعی را توسعه دادند. آنها معتقدند الگوهای رفتاری از طریق مشاهده رفتار دیگران، شکل میگیرد.
