
د .نگهداري سرمايه درگردش بيش از نياز موسسه باعث افزايش هزينه تأمين مالي و کاهش سود خواهد شد و هرگونه نگهداري کمتر از حداقل مورد نياز، باعث تأخير در پرداخت تعهدات به عرضهکنندگان مواد و کالا و از دست دادن قسمتي از فروش به علت کمبود موجودي کالا و محدوديت در استفاده از تسهيلات اعتباري خواهد شد.
در شرايط نبود اطمينان، وضعيت تغيير ميکند و شرکتها ملزمند که حداقل وجوه نقد و موجودي کالا را بر اساس پرداختها، فروش و زمان سفارش مورد انتظار و همچنين مقدار اضافي ديگري نگهداري کنند که به آن «ذخيره اطمينان» ميگويند. همچنين، سطح حسابهاي دريافتني از طريق شرايط اعتباري تعيين ميشود و هر قدر شرايط اعتباري بهتر شود، حسابهاي دريافتني براي مقدار معين فروش بيشتر ميشود.
2-2-1-2-2- مديريت بهينه سرمايه در گردش
«مديريت سرمايه درگردش» عبارت است از ترکيب بهينه اقلام سرمايه درگردش، يعني داراييها و بدهيهاي جاري، به گونهاي که ثروت سهامداران را حداکثر سازد(رهنماي رود پشتي، 1389). مديران واحدهاي انتفاعي در شرايط مختلف با توجه به عوامل دروني و بيروني و با در نظر گرفتن ريسک و بازده بايد استراتژي مناسبي را براي اداره و مديريت سرمايه درگردش واحد خود انتخاب کنند، به گونهاي که منجر به افزايش بازده، توان نقدينگي، توان پرداخت بدهي و در نهايت تداوم فعاليتهاي واحد انتفاعي گردد.
«سرمايه در گردش» يکي از منابع تأمين مالي به ويژه براي شرکتهاي کوچک و متوسط و در حال رشد است. مديران مالي واحدهاي کسبوکار، روزانه با تصميمهاي مربوط به «مديريت سرمايه درگردش» روبهرو ميشوند. براي نمونه، نگهداري حجم بالايي از موجوديها باعث کاهش در هزينههاي وقفه احتمالي در چرخه توليد يا زيانهاي تجاري ناشي از کمبود محصولات، کاهش هزينههاي عرضه و حفاظت در مقابل نوسانهاي قيمتها ميشود و از طرف ديگر، به فروش شرکت از جهات مختلف اعتبار تجاري مناسب ميبخشد. با اينکه سرمايهگذاري زياد شرکتها در موجوديها و کسب اعتبار تجاري باعث کاهش ريسک ميشود، اما در مقابل سودآوري را نيز کاهش ميدهد (لازاراديس و تريفونديس، 2006)20.
از نگرانيهاي مديريت، ميزان سرمايهگذاري در داراييهاي جاري و مديريت سرمايه درگردش است، به گونهاي که از يک طرف سهم بازار و اعتبار تجاري کسب شده بين مشتريان و عرضهکنندگان خود را حفظ کند و از طرف ديگر، سودآوري خود را افزايش دهد. لذا مديريت اين داراييها و بدهيهاي کوتاه مدت به اين دليل نيازمند توجه خاص است که مديريت سرمايه درگردش، نقش مهمي در سودآوري و نقدينگي شرکتها و همچنين ريسک و بازده آن بازي ميکند. هدف نهايي هر شرکت، «ايجاد ارزش براي ذينفعان» است و «سودآوري» از مؤلفههاي اصلي اين هدف است. همچنين، «حفظ نقدينگي» نيز از هدفهاي مهم واحدهاي تجاري است، اما مسئله اين است که افزايش در سود شرکت در حالت کلي منجر به افزايش در نقدينگي نميشود و اين دو هدف راهبردي هميشه همسو و در يک جهت نيستند. اگر افزايش سود منوط به مصرف نقدينگي باشد، در اين صورت ممکن است مشکلات جدي به بارآورد. بنابراين بايد بين اين دو هدف راهبردي تمايز قائل شد و يک هدف نبايد فداي هدف ديگر شود. از يک طرف، اگر ما به سود توجه نکنيم، نميتوانيم براي دوره درازمدت فعاليت کنيم و از طرف ديگر، اگر به نقدينگي توجه نکنيم ممکن است با مشکلات مرتبط با ناتواني در پرداخت ديون و ورشکستگي روبهرو شويم.
2-2-1-2-3- مديريت نقدينگي
«مديريت نقدينگي»، معيار مهمي در تعيين «سياستهاي سرمايه درگردش» است و توانايي شرکت در ايجاد وجه نقد مورد نياز را بيان ميکند. نسبتهاي جاري و آني و نسبتهاي نقدينگي، شاخصهاي مفيد و سنتي نقدينگي هستند، اما ناکافي و تنها مبتني بر ارقام ترازنامهاند و نميتوانند جزئيات را به خوبي فراهم کنند و اطلاعات صحيحي درباره کارايي مديريت سرمايه در گردش بدهند. روابط رياضي مورد استفاده براي محاسبه اين شاخصها، وجه نقد و داراييهاي عملياتي را در بر ميگيرند، اما در نظر گرفتن داراييهاي عملياتي نظير حسابهاي دريافتني و موجودي مواد و کالا با وجه نقد و شبه نقد از نظر مباني اساسي مديريت وجه نقد، غيرمنطقي است. با توجه به محدوديتهاي نسبتهاي سنتي نقدينگي، در تحقيقات به عمل آمده پيشنهاد شده است که از مقياس نقدينگي مستمر براي مديريت سرمايه درگردش استفاده شود. مقياس نقدينگي مستمر به جريانهاي نقدي ورودي و خروجي ايجاد شده در شرکت اشاره دارد که ناشي از تحصيل مواد خام، توليد، فروش، پرداختها و فرايند گرداوري مطالبات است. همانگونه که مقياس نقدينگي مستمر تابعي از چرخه تبديل وجه نقد ميباشد، صحيحتر است که به جاي نسبتهاي سنتي، از مقياس چرخه تبديل وجه نقدبراي ارزيابي اثربخشي مديريت سرمايه درگردش استفاده شود (سامي اوغلو و دميرگانس،2008).
2-2-1-2-4- چرخه تبديل وجه نقد
مديريت نقدينگي در واقع منعکسکننده مديريت داراييها و بدهيهاي کوتاه مدت است و نقش حياتي در موفقيت مديريت بنگاه اقتصادي بازي ميکند. اگر شرکت نتواند نقدينگي خود را به نحو مطلوب مديريت کند ممکن است داراييهاي جاري شرکت نتواند پاسخگوي بدهيهاي جاري آن باشد. در نتيجه شرکت مجبور به پيداکردن منابع خارجي براي پرداخت بدهيهاي کوتاه مدت خود در زمان سررسيد ميشود. جوز(1996)21درباره اهميت مديريت وجه نقد اعتقاد دارد که شرکتهاي داراي سابقه درازمدت درخشاني که ترازنامههاي صحيح و پاکي دارند، اگر مديريت نقدينگي خوبي نداشته باشند قادر به پرداخت ديون خود نخواهند بود. روش مناسب براي ارزيابي نقدينگي شرکتها، چرخه تبديل وجه نقداست که مدت زمان بين پرداخت به منظور خريد موجوديهاي کالا يا مواد اوليه تا جمعآوري مطالبات ناشي از فروش به مشتريان را محاسبه ميکند. چرخه تبديل وجه نقد مقياسي پويا براي مديريت وجه نقد درگردش است که به طور همزمان با استفاده ازارقام ترازنامه و صورت سودوزيان، مقياسي مبتني بر زمان ميسازد(پاداچي،2006)22. اگرچه تجزيهوتحليل چرخه تبديل وجه نقد به تنهايي ميتواند مفيد باشد، اما شاخص صنعت به منظور ارزيابي عملکرد اين چرخه و پيشبيني فرصتها به منظور بهبود آن، براي شرکتها بسيار تعيينکننده است. نظر به اينکه مدت زمان اين چرخه براي صنايع مختلف متفاوت است، بنابراين مقايسه شرکتهايي که در يک صنعت فعاليت ميکنند، روش صحيحي به شمار ميآيد. در کتابهاي علوم مالي از چرخه تبديل وجه نقد به عنوان معياري براي مفهوم مديريت سرمايهدرگردش نام برده ميشود (بادي و مرتون،2003)23.
در دنياي رقابتي امروز سرمايه درگردش نقش بسزايي دارد. از ديدگاه مديران مالي سرمايه درگردش يک مفهوم ساده و روشن است که از توانايي شرکت در درک تفاوت بين داراييها و بدهيهاي کوتاه مدت اطمينان ميدهد(هورس، 2005)24. نگهداري سطح مطلوب وجه نقد براي پرداخت بدهي، دال بر اهميت سرمايهدرگردش ميباشد. در عمل مديريت سرمايه درگردش به اين مسئله ميپردازد که از فرصتهاي ناگهاني مناسب جهت سرمايه گذاري که نشانهاي از انعطافپذيري واحد تجاري ميباشد، به طور صحيحي استفاده کند. همچنين بايد به دسترسي سريع به مواد اوليه براي توليد توجه کنند تا بتوانند به موقع جوابگوي تقاضاي مشتريان مهم شرکت باشند (لمبرسون، 1995)25. همچنين يکي ازاهداف نهايي هرشرکت بيشينه کردن سود در درازمدت است، اماحفظ نقدينگي شرکت نيز يک هدف مهم است. مسئله اين است که به دست آوردن سود به قيمت ازدست دادن نقدينگي ميتواند مشکلات جدي براي يک شرکت ايجاد نمايد. بنابراين بايد يک تعادل بين اين دو هدف برقرار شود و يک هدف نبايد به بهاي هدف ديگر به دست آيد زيرا هردوي آنها اهميت خود را دارند اگريک شرکت به سودآوري توجه نداشته باشد، نميتواند به مدت زيادي دوام يابد و ازطرف ديگر اگر نگران نقدينگي نباشد ممکن است با مشکلات ورشکستگي ياعدم پرداخت به موقع بدهيها مواجه گردد(رحمان و ناصر،2007)26. در واقع مديريت سرمايه درگردش بيانگر سياستها و تصميماتي است که در بخش سرمايه درگردش به منظور تغيير در انواع داراييهاي جاري و منابع تأمين مالي کوتاه مدت اعمال ميشود و کنترل صحيح اين بخش ميتواند تأثير بسزايي بر سودآوري شرکت داشته باشد (طالبي،1377). اهميت اين موضوع به دليل عوامل زير بيشتر ميشود:
بيشتر شرکتهاي ايراني به دليل موقعيت تورمي و کاهش قدرت خريد پول، ترجيح ميدهند تا وجه نقد را به داراييهاي ديگر تبديل کنند و اين امر موجب ميشود که شرکتها در سررسيد بدهيها دچار کمبود نقدينگي شوند و به اعتبار سازمان لطمه وارد شود. از طرفي کمبود سرمايه درگردش در اغلب شرکتهايي که با پريشاني مالي مواجه شده و در نهايت سرنوشت برخي از آنها به ورشکستگي کشيده ميشود يکي از دلايل عمده اهميت سرمايه درگردش است.
سرمايهگذاران به دنبال سرمايهگذاريهايي هستند که بيشترين بازده سهام را داشته باشد و در اين موارد سرمايه گذاران بايد از وضعيت موجود مطمئن باشند و اين اطمينان با مشاوره و برنامه ريزي حاصل ميشود تا زواياي تاريک مسير سرمايهگذاري روشن شود. در اين مورد سرمايهگذار دو مسئله پيش رو دارد، اول اين که چه مقدار سرمايه و در چه حوزههايي وارد کند، دوم اينکه سرمايه را چگونه در يک افق بلندمدت هدايت کند. براي اين موارد نياز به تدوين استراتژي دارد که آينده بازار را امروز تشخيص دهد (جهانخاني و طالبي، 1378).
همچنين مديريت سرمايه درگردش يکي از حوزههاي مهم در مديريت مالي و مديريت سازمانها به حساب ميآيد، زيرا به طور مستقيم نقدينگي و سودآوري شرکتها را تحت تأثير قرار ميدهد. احتمال ورشکستگي براي شرکتهايي که مديريت نادرست سرمايه درگردش دارند، حتي با وجود سودآوري مثبت نيز وجود دارد. مديريت سرمايه درگردش با داراييها و بدهيهاي جاري سروکار دارد. داراييهاي جاري يک شرکت قسمت قابل توجهي از کل داراييهاي آن را تشکيل ميدهد. سطوح بيش از حد داراييهاي جاري ميتواند منجر به تحقق بازده سرمايهگذاري کمتر از حد متعارف شود. با وجود اين، شرکتهايي که دارايي جاري کمي دارند در روند عادي عمليات کمبودها و مشکلاتي خواهند داشت (رحمان و نصر،2007). سرمايه درگردش نيازهاي مالي کوتاه مدت موسسه تجاري را برآورده ميکند. سرمايه درگردش يک سرمايه معاملاتي است که بيشتر از يک سال درشرکت باقي نميماند. وجهي که دراين اقلام سرمايه گذاري ميشود در طول عمليات تجاري تغييرميکند. نياز براي حفظ سرمايه درگردش کافي ميتواند به سختي مورد سوال قرار گيرد. همان طوري که گردش خون دربدن انسان جهت حفظ زندگي يک نياز خيلي مهم است گردش وجه نقد براي تداوم عمليات تجاري بسيارضروري است (کيسي ون،2006)27. درتعريف، سرمايه درگردش دريک شرکت، مجموعه مبالغي است که در دارائيهاي جاري سرمايه گذاري ميشود .اگربدهيهاي جاري کسرگردد سرمايه درگردش خالص بدست ميآيد. بسياري ازدارائيهاي جاري ازمحل بدهيهاي جاري تأمين مالي ميشوند درعين حال برخي ازشرکتها بخشي ازدارائيهاي جاري خودرا ازمحل بدهيهاي بلندمدت يا ازمحل حقوق صاحبان سهام تأمين ميکنند. به عبارت ديگر سرمايه درگردش خالص، مصرف آن بخش از دارائيهاي جاري است که بر بدهيهاي جاري فزوني دارد و از طريق استقراض بلندمدت و حقوق صاحبان سرمايه، پشتيباني مالي شده است (شباهنگ،1381). مديريت سرمايه درگردش نيز عبارتست از تعيين حجم و ترکيب منابع و مصارف سرمايه در گردش به نحوي که ثروت سهامداران افزايش يابد(جهانخاني و پارسائيان، 1380). اهميت روز افزون سرمايه در گردش در تداوم فعاليت واحدهاي انتفاعي موجب گرديد که راهبردهاي مختلفي براي مديريت سرمايه در گردش مد نظر قرار گيرد. واحدهاي انتفاعي با بکارگيري راهبردهاي گوناگون در رابطه با مديريت سرمايه در گردش ميتوانند ميزان نقدينگي شرکت را تحت تأثير قرار دهند. اين راهبردها ميزان خطر و بازده آنها را مشخص ميکند .به طور کلي مديران در اداره واحدهاي انتفاعي يا خطر پذير، هستند و يا اين که خطر گريزند (نيکومرام ، رهنماي رودپشتي و هيبتي،1381). مديران سرمايه درگردش نيزاز اين مقوله مستثني
