
اردن، قزاقستان، عمان، ترکيه، آذربايجان، کويت و قرقيزستان از وضعيت بهتري برخوردارند و تنها 4 کشور مصر، تاجيکستان، سوريه و پاکستان در رتبههاي پايينتري نسبت به ايران جاي گرفتهاند. براساس اين گزارش از حيث شاخص آمادگي تکنولوژيکي کشورهايي چون امارات، بحرين، قطر، عربستان، ترکيه، عمان، اردن، آذربايجان، کويت، قزاقستان، مصر و لبنان بالاتر و پاکستان، سوريه، قرقيزستان و تاجيکستان پايينتر از کشور ما قرار دارند.
گزارش رقابتپذيري سال2010 مجمع جهاني اقتصاد نشان ميدهد از حيث پيشرفته بودن بنگاهها، ايران وضعيتي بهتر از 4 کشور قزاقستان، سوريه، تاجيکستان و قرقيزستان دارد اما پايينتر کشورهاي عربستان، امارات، قطر، عمان، لبنان، ترکيه، کويت، بحرين، مصر، اردن، آذربايجان و پاکستان در رتبه 13جهاني جاي گرفته است. از لحاظ شاخصهايي چون کارايي بازار کالا، پيشرفته بودن بازار مالي و بازار نيروي کار رتبه ايران اصلا قابل دفاع نيست بهگونهاي که ايران از حيث شاخص کارايي بازار کالا بعد از کشورهاي امارات، بحرين، عربستان، قطر، عمان، لبنان، اردن، کويت، ترکيه، قزاقستان، پاکستان، آذربايجان، مصر قرار دارد و پس از کشور ما تنها 3کشور سوريه، قرقيزستان و تاجيکستان قرار دارند. اين وضعيت تا اندازهاي درخصوص پيشرفته بودن بازارهاي مالي هم صادق است بهگونهاي که کشورهاي بحرين، قطر، عربستان، امارات، عمان، لبنان، اردن، ترکيه، کويت، پاکستان، آذربايجان، مصر، قرقيزستان، قزاقستان و تاجيکستان رتبههاي اول تا پانزدهم را بهخود اختصاص دادهاند و ايران بههمراه سوريه و تاجيکستان در رديف 3کشور آخر قرار گرفتهاند. همچنين از لحاظ شاخص کارايي بازار نيروي کار کشورهاي قطر، قزاقستان، آذربايجان، بحرين، امارات، عمان، قرقيزستان، تاجيکستان، کويت، عربستان، لبنان، اردن، ترکيه و پاکستان رتبه بالاتر و تنها 2کشور سوريه و و مصر پايينتر از ايران جاي گرفتهاند.(کربلايي،1389)
4-1-1-4 توان علمي ايران
بر اساس داده هاي مستخرج از اسکوپوس، جمهوري اسلامي ايران در هشت ماه اول سال 2012 جايگاه 16 توليد علم جهان را به خود اختصاص داده است جمهوري اسلامي ايران با توليد 17150 مقاله يعني با توليد 006/2 درصد از کل توليد علم جهان و با يک پله صعود به جايگاه 16 دست يافته است .
ترکيه تا اين تاريخ با توليد 17741 مقاله در رتبه 18 توليد علم جهان قرار دارد. به عبارت ديگر، ترکيه تا اين تاريخ تنها با 591 مقاله از ايران جلوتر مي باشد.
وقتي صحبت از حجم توليد مقالات علمي مي شود، پاره اي از افراد توجه خود را به کيفيت مقالات توليد شده معطوف مي دارند. کيفيت مقالات به استنادها و کشورهاي همکاري کننده مربوط مي شود. گزارش رييس مرکز منطقه اي اطلاع رساني علوم و فناوري حکايت از اين دارد که در توليد 17150 مقاله توسط دانشگاه ها و مراکز تحقيقاتي و فناوري ايران، کشورهاي متعددي همکاري داشته اند. اين مقالات توسط استادان و اعضاي هيأت علمي بسياري از کشورهاي همکاري کننده نوشته شده است.
سهم ايالات متحده در اين مورد 748 مقاله است. سپس، کشورهاي کانادا، انگلستان، آلمان و استراليا به ترتيب با 360 رکورد، 316 رکورد، 300 رکورد و 257 رکورد در مرتبه هاي دوم تا پنجم قرار دارند. ساير کشورهاي همکاري کننده به ترتيب از رتبه 6 تا 10 عبارت است از: مالزي، ايتاليا، فرانسه، اسپانيا و کره جنوبي. در مرتبه هاي تا 15 کشورهاي ترکيه، چين، هلند، سويس و هندوستان قرار دارند. دکتر مهراد با نگاهي اجمالي به توان علمي کشورهاي ياد شده اين چنين برداشت مي کند که سطح مقالات توليد شده، بالاست و از کيفيت مناسبي، برخوردار مي باشند. کشورهاي ياد شده در بالا عموماً به استثناي ترکيه و مالزي از نظر علمي در گروه کشورهاي پيشرفته قرار دارند و همکاري اين کشورها با دانشمندان ايراني خود نشان دهنده توان علمي ايران و پژوهشگران ايراني است که علاقه مشترکي براي همکاريهاي علمي وجود دارد و نمود آن چاپ مقالات علمي در مجلات معتبر بين المللي است.
بعد از کشورهاي ياد شده مي توان نام ژاپن، سوئد، بلژيک، اتريش، برزيل، پرتغال، نيوزلند، روسيه، جمهوري چک، فنلاند و ده ها کشور ديگر را مشاهده کرده که در توليد مقالات علمي با دانشمندان ايران همکاري کرده اند .
در بين رشته هاي دانشگاهي سهم رشته ها از نظر توليد علم متفاوت است: علم مواد با 1030 مقاله از 17150 مقاله در رتبه نخست قرار دارد. سپس، شيمي (چند رشته اي)، مهندسي برق و الکترونيک، مهندسي شيمي و مکانيک با توليد 990 مقاله، 859 مقاله، 825 مقاله و 760 مقاله به ترتيب در جايگاه 2 تا 5 توليد علم ايران نشسته اند. رتبه رشته داروسازي و بيوتکنولوژي و ميکروبيولوژي کاربردي 9 و 10 مي باشدرييس مرکز منطقه اي اطلاع رساني علوم و فناوري در پايان اظهار داشت: مقاله هايي که در مجلات معتبر بين المللي به چاپ رسيده از پشتيباني مالي و عمدتاً پژوهشي برخوردار بوده اند. در اين بين، 184 مقاله توسط دانشگاه تهران مورد حمايت مالي قرار گرفته است. سهم حمايتي دانشگاه علوم پزشکي تهران 125 مقاله است. دانشگاه شيراز، دانشگاه تربيت مدرس، دانشگاه فردوسي مشهد، پژوهشگاه دانش هاي بنيادي و دانشگاه علوم پزشکي شيراز به ترتيب از 100، 77، 72، 64 و 54 مقاله پژوهشي حاصل از پروژه هاي تحقيقاتي حمايت کرده اند. البته، موضوع حمايت مالي آن چيزي است که در مقالات به ثبت رسيده و ممکن است اين حمايت در تعدادي از مقالات ديگر درج نشده باشد که لازم است از سوي نويسندگان رعايت شود.( مهراد، شهريور91)
اما در مقاله اي با عنوان” رشد علمي يا رشد تعداد مقالات علمي ” نقدي به اين مو ضوع شده است.و به مشکلات مهمي در نظام آموزشي وبه تبع آن مشکلات عديده اقتصادي وصنعتي که با آن دست به گريبان هستيم ،اشاره شده است.
طبق آمار ارائه شده توسط مجله “نيچر”، ايران در سال 2011 با رشد 20 درصد در تعداد مقالات علمي، پرشتابترين کشور جهان در اين زمينه بوده است.چنين آماري اگرچه خوشحالکننده به نظر ميرسد، اما با بسياري از ضعفها و نشانههاي هشدار در فضاي علمي اقتصادي ايران سازگار نيست. نفوذ روزافزون مهاجرت در ميان نخبگان و تحصيلکردگان، امکانات ناکافي در دانشگاهها و نيز بيکاري دانشآموختگان دانشگاهي، از جمله قرائن متضاد با واقعيت فوق است. شايد با موشکافي و بررسي بيشتر درباره جايگاه پيشرفت علمي ايران بتوان براي اين ناهمگوني توضيح قانعکنندهاي يافت.
بهتر است قبل از هر چيز، ارتباط بين شاخص تعداد مقالات علمي و جايگاه اقتصادي ايران را بررسي کنيم. در آمار ارائهشده درباره جايگاه علمي براساس تعداد مقالات علمي، پنج کشور ايالات متحده، چين، بريتانيا، ژاپن و آلمان به ترتيب در رتبههاي اول تا پنجم قرار گرفتهاند. بديهي است که تمام اين کشورها جزو اقتصادهاي پويا و قدرتمند جهان هستند. اما نکته قابل توجه اين است که زماني ميتوان بر اساس جايگاه علمي يک کشور حکم به پيشرفت اقتصادي آن داد که بين دانشگاه به عنوان موتور توليد دانش و صنعت به عنوان چرخهاي اقتصادي، ارتباط معقولي وجود داشته باشد. به بيان ديگر وجود يک چرخه “مديريت دانش” است که موجب ميشود، تحقيقات و پژوهشهاي انجام گرفته وارد سير “تجاريسازي” و توليد ثروت گردند و بالعکس، مسائل و مشکلات صنعتي يک کشور در دانشگاهها حل شوند.متاسفانه چنين چرخهاي در ايران معيوب بوده و رابطهاي ارگانيک ميان دانشگاه و صنعت برقرار نيست. به همين دليل، موضوع اکثر مقالات علمي و پژوهشي منتشرشده توسط دانشجويان ايراني، مسائل مورد علاقه در فضاي آکادميک کشورهاي پيشرفته است و با سطح نيازها و مشکلات صنايع ايران همخواني ندارد. در اين شرايط عملا تلاش پژوهشگران ايراني منجر به روان شدن حرکت چرخهاي صنعت در کشورهاي توسعه يافته ميشود.فراتر از اين، بايد پرسيد آيا شاخص تعداد مقالات و اسناد علمي يک کشور به تنهايي دال بر رشد علمي است؟ (شهرابي فراهاني،4 اسفند 1391)
5-1-1-4 رشدکمي وکيفي مقالات علمي
تعداد مقالات علمي، شاخصي است که حاکي از رشد کمي پژوهش و تحقيقات در فضاي دانشگاهي است. براي به دست آوردن تصويري جامع از توان علمي يک کشور، بايد کيفيت پژوهش را هم مورد توجه قرار داد. به اين منظور، ميتوان شاخص تعداد ارجاعات ساير مقالات پژوهشي به تعداد مشخصي از مقالات علمي را نشاندهنده محتواي پژوهشي موجود در آنها دانست.
متا سفانه در سالهاي اخير برخلاف تعداد مقالات، ارجاع به آنها کاهش يافته است. اين کاهش بيانگر کاهش کيفيت محتوايي مقالات است. به عبارت ديگر مقالات ايرانيان، از نظر علمي آن قدر با ارزش و غني نبودهاند که به عنوان مبنا و مرجعي در کارهاي پژوهشي ديگر واقع شوند. اين نتيجهگيري با افزايش سريع تعداد دانشجويان مقاطع تحصيلات تکميلي و عدم افزايش امکانات دانشگاهي در سالهاي اخير، کاملا همخوان است. به اين ترتيب تعداد دانشجويان بيشتر همراه با امکانات تحقيقاتي ثابت، منجر به تعداد مقالات بيشتر با کيفيت علمي کمتر شده است.
با توضيحات فوق بايد گفت در شرايطي که در ايران بسترهاي لازم براي همبستگي رشد علمي و اقتصادي وجود ندارد، شاخص “تعداد مقالات علمي”، براي اثبات رشد اقتصادي و علمي ايران کافي نيست. گذشته از اين با وجود افزايش تعداد مقالات علمي، کيفيت محتوايي اين پژوهشها که معيار مهمي در رشد علمي به حساب ميآيد، کاهش يافته است. به اين ترتيب شايد اکنون ديگر با شنيدن ادعاي پيشرفت اقتصادي و علمي ايران بر اساس شاخصهايي از اين دست بايد نگران هم شد. چرا که چنين ادعاهايي ناشي از سادهانگاري متوليان علمي کشور و ناديده گرفتن شرايطي است که حاصلي جز توسعه نامتوازن و شکننده در ايران نخواهد داشت. .( شهرابي فراهاني، ،4ارديبهشت1391)
6-1-1 جايگاه متزلزل علوم انساني
همانطور که اشاره شد، طبق آمار منتشر شده در مجله “نيچر” که به رصد اسناد چاپ شده در مقالات معتبر بينالمللي پرداخته، ايران در ميان 40 کشور جهان از نظر “پيشرفت علمي” در جايگاه اول قرار گرفته است. منظور از “پيشرفت علمي” در اين رتبهبندي، درصد افزايش تعداد اسناد علمي نسبت به سال قبل است که ايران با رشد 20 درصد بيشترين شتاب در توليد علم را در دنيا داشته است. همچنين با بررسي تفکيکشده رشتههاي مختلف در اين آمار، ايران در بين رشتههاي مهندسي شيمي، مهندسي مکانيک، مهندسي الکترونيک، روانشناسي، علوم اجتماعي و فلسفه به ترتيب داراي رتبههاي 22، 23، 29، 41، 43 و 45 است. با نگاهي به اين آمار ميتوان دريافت که ايران در رشتههاي فني داراي وضعيت بهتري است و در رشتههاي علوم انساني جايگاه خوبي ندارد. چنين واقعيتي را چگونه ميتوان توضيح داد؟ چرا جايگاه علمي ايران بين علوم انساني و علوم فني اين قدر متفاوت است؟
شايد مهمترين عامل در عقب افتادگي علوم انساني در ايران، عدم اعتقاد دولت به ارزشمندي اين علوم و بيتوجهي به آن است. از اولين سالهاي تصميم دولتمردان به ارتقاي اقتصاد ايران تا همين سالهاي اخير، راهکار دولت براي توسعه اقتصادي، گسترش صنايع و سرمايهگذاري در
