
کوچکترند و مشتمل بر معرّفي داريوش هستند.438
داريوش يکم، شاهنشاه بزرگ هخامنشي هنگامي که ميخواست بخشهاي باختري و خاوري شاهنشاهي خود را با يک راه آبي به هم بپيوندد، بايد به کشف راههاي آبي ناشناخته دست ميزد. از اين روي به “اسکولاکس کاريايي” اهل کارياندا، فرمان داد با چند کشتي جنگي پارسي سراسر کرانههاي دريايي شاهنشاهي را شناسايي کند و در اينباره گزارش دهد. اسکولاکس از شهر گنداره -در خاور افغانستان امروزي- سفر خود را آغاز کرد. او رود کابل را در مسيرش به سوي خاور تا پيوستن به سند راند و از آن پس بر روي سند، رو به جنوب، خود را به اقيانوس هند رساند. وي با رسيدن به اقيانوس هند، در حالي که به سوي باختر ميراند، کرانههاي خليج فارس تا “بندر کاريايي” در بنيشو (در نزديکي خرّمشهر کنوني) را بررسي کرد. او پس از اين، دليرانه آغاز به دور زدن درياييِ شبه جزيرهي عربستان کرد، تا پس از سي ماه به “سوئز” کنوني رسيد. اسکولاکس گزارشهاي کار خود را پس از بازگشت از مصر به داريوش بزرگ داد. داريوش که پيوستن مصر و کرانههاي باختري و خاوري درياي سرخ به هند و ايران را در سر ميپروراند؛ به اين انديشه افتاد که رود نيل را با آبراههايي به درياي سرخ بپيوندد. بنا به گزارش هرودت، پيش از داريوش، فرعون نِخو (610-595پ.م) و پادشاهان مصري پيش از او در انديشهي پيوستن نيل به درياي سرخ بودهاند. امّا چون در مسير راه کوههاي سنگي وجود داشت که کندن آنها کار آساني نبود و همچنين آبراهه از ميان وادي خشکي ميگذشت که در آن آب نبود، اين کار به پايان نرسيد. حتّي به روزگار پادشاهي نِخو 120 هزار مصري در کار کندن آبراهه کشته شدند. پس از بررسيهاي گوناگون داريوش پي برد که بايد 84 کيلومتر ديگر کَنده شود تا آبراههايي که فرمانروايان مصري ساخت آن را آغاز کرده و نتوانسته بودند آن را به پايان ببرند، به درياي سرخ برسد. از سوي ديگر براي مشکل آب آشاميدني ناگزير بود چاههاي گوناگوني پديد بياورد تا کارگران از تشنگي نميرند. بنابراين داريوش که کار به پايان رساندن آبراهه را با ياري مهندسان ايراني که از زمانهاي کهن در کار کندن آبراهه و کاريز و چاه و سدبندي مهارت داشتند آسان ميپنداشت، فرمان داد تا کار دوباره آغاز شود و بر سر راه چاههايي کنده شوند تا آب آشاميدني براي کارگران به دست آيد. سرانجام اين کار بزرگ پس از ده سال به پايان رسيد و در سال 497 قبل از ميلاد شاهنشاه با همهي درباريان خود از شوش به مصر رفت، تا نخستين آبراههي سوئز را گشايش کند. آبراههي نام برده شده مانند امروز از درياي مديترانه آغاز نميشد بلکه از رود نيل و کنار “بوباستيس” در شمال قاهره کنوني آغاز و پس از دور زدن درياچهي بزرگ تلخ در باختر آبراههي امروزي به سمت جنوب ميرفت تا برسد به سوئز و درياي سرخ (تصوير 3-29).439
تصوير (3-29). مسير کانال احداثي داريوش (هينتس، 1387: 188)
اين کار بزرگ را داريوش با چهار سنگ نبشته در مسير آبراهه جاودانه کرد و امروزه سه سنگ نبشتهي آن به دست ما رسيده است. بدين ترتيب طرحهاي بزرگ داريوش براي پيوستن مرزهاي دو امپراتوري به سرانجام رسيد و 24 يا 32 کشتي پر از باج مصري به سوي ايران و خليج فارس حرکت کرد.440 از اين پس فرآوردهها و کالاهاي گوناگون خاور و باختر امپراتوري، افزون بر راههايي که از خشکي ميگذشت از طريق اين راه جديد آبي به سراسر قلمرو پهناور هخامنشي ميرسيد و افزون بر سودهاي اقتصادي فراواني که به شاهنشاهي آن روزگار ميرسيد و يک تجارت جهاني بزرگ را براي نخستين بار در تاريخ باستان پديد ميآورد؛ توانمندي شاه بزرگ را در اداره کردن، بر همهي سرزمينهاي شناخته شدهي آن روزگار استوارتر ميساخت. چرا که شاهنشاه ميتوانست با سرعت بيشتري نيروهاي نظامي خويش را به سراسر امپراتوري بفرستد. داريوش افزون بر اين که در طرح بزرگ خويش به پيروزي رسيد، نقش مهمي را نيز در شناساندن راههاي دريايي تازه براي جهانيان باز کرد. داريوش با ساخت کانال سوئز نه تنها زمينههايي را براي آشنايي فرهنگي مردمان آن روزگار پديد آورد بلکه مردمان اروپا را نيز براي نخستين بار با هنديان آشنا کرد.
3-4-2-6 سياست ديني داريوش
متون متعدّدي از داريوش در بيستون، شوش، نقش رستم و بابل به دست آمده است که داراي مضامين مشابه قوانين حمورابي است. بر اساس اين اسناد، خداي بزرگ (اهورامزدا) شاهنشاهي را به کوروش عطا نموده است و همهي امور مردم و جهان به شاه باز ميگردد و همهي مردم بايد از او فرمان ببرند. مضامين اين سنگنوشتهها مبيّن دو نکته است: نخست اطاعت مردم از شاه و دوّم پيروزي شاه بر دشمنان.441 با بررسي اين اسناد ميتوان به نقش نهاد دين در امپراتوري هخامنشيان پي برد. خداي بزرگ (اهورامزدا) و آئين او هر چند به عنوان مبناي اعتقادي امپراتوري بزرگ ايران به رسميّت شناخته شده لکن در عمل براي دين رسالتي جز پشتيباني از سياستهاي دولت در دو قلمرو اطاعت مردم و پيروزي بر دشمن به رسميّت شناخته نشده است. دين ابتدايي آريايي که هخامنشيان پاسدار آن بودند هر چند به خداي بزرگ (اهورامزدا) اعتقاد داشت لکن در کتيبههاي بازمانده از آن دوران در کنار اهورامزدا از خدايان ديگري نيز نام برده شده است که نشان از سرشت شرکآلود دارد و حاکي از آن است که همهي قواي طبيعت مانند خورشيد مورد پرستش بودهاند. معمولاً مراسم تاجگذاري پادشاهان در معبد پاسارگاد برگزار ميگرديد. ازدواج با محارم نزديک تجوير ميشد و قرباني کردن به عنوان اوج عبادت خدايان محسوب ميشد. عليرغم اين اعتقادات شاهان پيشين هخامنشي، داريوش نيز به مانند کوروش همهي دينها را به يک چشم مينگريست و از تعصّب ديني رويگردان بود. در نتيجه، همهي تابعانش از آزادي ديني برخوردار بودند. داريوش حتّي دستور داد که هر ملّتي، قوانين ديني و اخلاقي خود را گرد آورد و بنويسد، و بر مبناي سنن و قوانين خود رفتار کند. بدين سان هر جامعهي مذهبي و يا هر ملّتي که به طور رسمي شناخته شده بود، قانوننامهاي تهيّه کرد.442 داريوش در سنگنوشتهي بيستون از بازسازي نيايشگاههايي که گئومات مغ ويران کرده بود، سخن ميگويد. همچنين براي دلجويي از مصريها که در زمان کمبوجيه نيايشگاههايشان ويران شده بود، به معابد آنها رفته و اداي احترام کرد و نيايشگاه تازهاي براي آمون ساخت که خرابههاي آن، هنوز از مملکتداري داريوش حکايت ميکند. کاهن بزرگ مصر را که به شوش (شهر باستاني) تبعيد شده بود، به مصر بازگرداند و او را بسيار احترام کرد. به واسطهي اين اقدامات مصريها از داريوش راضي شده و او را يکي از قانونگذاران بزرگ خود دانستند.443 داريوش همچنين در بازسازي معابد يهوديان که توسط بختالنصر ويران شده بود، به يهوديان ياري کرد. نام داريوش بزرگ در کتاب مقدّس عهد عتيق، در ?? آيه، ذکر شده است. در کتاب مقدّس دربارهي ثبات و تزلزلناپذيري قوانين ماد و پارس در کتاب دانيال و استر سخن رفته است. به رغم اشکالي که در صحّت و قدمت اصل آن کتابها هست، باز روي هم رفته، اهمّيّتي که قانون در حفظ وحدت امپراتوري داريوش و اخلاف او داشته است، بيان ميکند حتّي افلاطون نيز نقش قانونهاي داريوش را در حفظ و ادارهي کشور وي نشان داده و گوشزد کرده است.444
3-4-3 تقسيمبندي تحوّلات دوران داريوش
داريوش اوّل از 521 تا486 ق.م. به عنوان سوّمين پادشاه هخامنشي حکمراني ميکرد. داريوش گذشته از دشواريهايي که در رسيدن به شاهي پشت سر گذاشت، در آغاز زمامدارياش مجبور شد جنبشهاي استقلالخواهانهاي را که در ميان ملّتهاي امپراتوري پديد آمده بود با سختگيري تمام سرکوب کند. داريوش کارهاي خود در برابر مخالفانش را در کتيبهي بيستون بيان ميکند: “پس از آنکه فرورتيش با سواران کمي به طرف ري، که در ماد است، رفت، فوراً سپاهي به قصد او فرستادم. فرورتيش را دستگير کردند و نزد من آوردند. من بيني و گوشهاي او را بريدم، [سپس] او را به زنجير در دربار من نگاه داشتند و همهي مردم او را ديدند. آنگاه فرمان دادم تا در همدان او را بر نيزه نشاندند، و سران همدست او را در همدان درون قلعه به دار کشيدم.”445 در آن زمان، ذکر اينگونه کارها در کتيبهها مرسوم بوده و چنين پيداست که پادشاهان به آنها ميباليدهاند. امّا پس از پايان دوران نبرد و برقراري آرامش، داريوش لباسِ جنگ از تن به در کرد و سازمان تازهي حقوقي، اداري و اقتصادي امپراتوري بزرگ ايران را بنيان نهاد. بيشتر اصلاحات و اقدامات داريوش در متن اين پاياننامه و در خلال بحثهاي مختلفي که پيش آمد، ذکر شده است امّا در يک ديد کلّي ميتوان اقدامات، اصلاحات و تحوّلات اساسي دوران داريوش اوّل را به صورت زير تقسيمبندي کرد:
الف) اقداماتي که جنبهي نظامي دارند؛ شامل:
1- کودتاي تاجگيري از گئومات مغ؛
2- سرکوبي شورشها به ويژه قيام مادها به رهبري فرورتيش و بعد از آن چيتران تخمه؛
3- کشورگشاييها و توسعهي قلمرو هخامنشيان از جمله حمله به سکاها و يونان و ضميمه کردن سند و پنجاب؛
4- تفکيک قدرت نظامي از قدرت سياسي در ساتراپيها؛
5- تقسيم امپراتوري به چند منطقهي نظامي؛
6- اصلاح ساختار دروني ارتش شامل: تأسيس گارد جاويدان، نگهبانان شاهي، ارتش شاهنشاهي و ارتش ايالات يا نيروهاي مسلّح محلّي.
ب) اقداماتي که جنبهي کشورداري و سازندگي دارند؛ شامل:
1- تقسيمبندي امپراتوري به چندين ساتراپ و تعيين حدود خارجي؛
2- تحوّل در سازمانها و تشکيلات مرکزي؛
3- بازسازي امپراتوري بر اساس سازمان نوين؛
4- سازمانهاي تشکيلات ايالات؛
5- صدور دستور تدوين قوانين؛
6- تمرکز مشاغل عالي در دست پارسها؛
ج) اقداماتي که جنبهي اقتصادي دارند؛ شامل:
1- ايجاد امنيّت اقتصادي؛
2- راهسازي و ايجاد ارتباط بين اقصي نقاط امپراتوري؛
3- راهاندازي چاپار و چاپارخانه؛
4- اصلاح سيستم ماليات؛
5- اصلاح سيستم پولي و ضرب سکّه؛
6- اصلاح اوزان و مقادير و مقياسها؛
7- تنظيم ديوانها؛
8- ترويج کشاورزي؛
9- تشويق صنايع و تجارت و حمايت از بازرگانان و صنعتگران و کشاورزان.
د) اقداماتي که جنبهي فرهنگي داند؛ شامل:
1- نگارش کتيبهها و انتشار آنها در سراسر امپراتوري؛
2- انتخاب خطّ آرامي در مکاتبات و رواج آن در امپراتوري؛
3- جذب و تشويق دانشمندان؛
4- ايجاد مدرسه و آموزش به خانوادههاي اشراف؛
5- تشويق منجّمين و هنرمندان؛
6- احترام به مذاهب و اديان مختلف به ويژه در مصر؛
هـ) ساير اقدامات؛ شامل:
1- اصلاحات حقوقي و قضايي؛
2- اقدامات عمراني؛
3- شهرسازي و کاخسازي؛
4- ساخت کانال سوئز؛
شايان ذکر است که ايران در زمان داريوش، يکي از طلاييترين دوران کشورداري خود را طي کرد و خدماتي که داريوش به ايران انجام داد؛ تا قرنها بعد مورد استفاده و بهرهوري ايرانيان بود. در عرصهي خارجي نيز سياست او تشکيلات داخلي و خارجي ايران را پرآوازه ساخت و سرزمين پارس را قدرتمندتر کرد و وحدتي را از نظر مديريّتي بر جهان غالب کرد که تا آن زمان اصلاً سابقه نداشت.446
فصل چهارم:
نتيجـهگيـري و پيشنهــادات
