
مختلف احتمالی انگیزش درونی را ذکر نموده ولی وبژگیهای آن را عنوان نکرد. والرند و همکاران (1997) سه نوع انگیزش درونی را به صورت ذیل درج نمود:
انگیزش درونی برای آگاهی و شناخت73: والرند و همکاران (1992)، هارتر74 (1998) و گات فراید75 (1985) به این نتیجه رسیدند که این نوع انگیزش با ساختارهای مثل کنجکاوی، اکتشاف، هدف یادگیری و انگیزش درونی برای یادگیری مرتبط است. این انگیزش میتواند به صورت حقیقت اجرای یک فعالیت برای لذت و رضایت از تجارب یادگیری، اکتشاف یا تلاش برای فهمیدن بعضی چیزهای جدید تعریف شود (والرند و همکاران، 1992). مثلاً وقتی دانشآموزان چیزهای جدید یاد میگیرند، یا لذت خواندن یک کتاب را تجربه میکنند، اظهار میدارند که به صورت درونی، برای شناخت و یادگیری انگیزهمند شدهاند.
انگیزة درونی برای رسیدن به کمال76: وقتی فردی در یک فعالیت و تجارب لذتبخش به منظور رسین به هدف یا حرکت به سمت کمال درگیر میشود، گفته میشود، که وی انگیزش درونی به سمت کمال دارد. به گفته والرند و همکاران (1992) این نوع انگیزش موضوع روانشناسی تکاملی و پژوهشها آموزشی بوده است. دسی و ریان (1985) نیز ادعا کردند که مردم برای اقناع کردن نیازهای شایستگی و ایجاد کمالات منحصر به فرد، با شرایط محیطی در تعامل هستند.
انگیزش درونی برای برانگیختگی تجربه77: هنگام برانگیختن حسی مثل سرگرمی و هیجان ناشی از فعالیت، اظهار میشود که شخص انگیزش درونی ناشی از برانگیختگی تجربه دارد.
والرند و همکاران (1992) اشاره به این مطلب دارند که دانشآموزانی که به منظور تجربه هیجان ناشی از برانگیختگی بحث کلاسی یا برای احساسات شدید شناختی ناشی از رویداهای هیجانانگیز و احساسی به مدرسه میروند. پژوهشها مختلف نشان میدهد که شیوه فرزند پرورشی مبتنی بر دموکراسی بیشترین میزان افراد دارای انگیزه درونی را تربیت میکند. از سوی دیگر والدینی که فعالیتها و برنامههای خود را براساس انگیزههای درونی خویش تنظیم مینمایند، اغلب دارای فرزندانی با انگیزش درونی هستند. جریان آموزش و پرورش نیز میتواند سهم عمدهای در شکل گیری انگیزههای درونی افراد داشته باشد. در صورتی که اجرای برنامههای آموزشی تنها مبتنی بر پاداشهای بیرونی باشد تقویت لازم روی انگیزههای درونی صورت نخواهد گرفت.
2-6. اهمیت و نقش انگیزههای درونی
گفته میشود انگیزههای درونی عمدتا کارایی و تأثیرات عمیقتری در طول زندگی فرد خواهند داشت. به عنوان ذخایری پر انرژی به شمار میروند که پایداری بالاتری داشته و عملکرد فرد را در حیطههای گستردهای تحت تأثیر قرار میدهند. بر این اساس وجود یک انگیزه درونی تأثیرات خود را در جنبههای مختلفی از زندگی فرد نمایان میسازد، بنابراین از اهمیت و نقش فزایندهای برخوردار است (دانشنامة رشد، 1387).
2-7. تفاوتهای فردی در انگیزههای درونی
افراد مختلف با توجه به تفاوت آنها در ساختار ژنتیکی و عمدتاً محیطی خود شامل شیوههای مختلف فرزند پروری و تفاوتهایی بارز در انگیزههای درونی دارند. تفاوت افراد در این مورد عمدتا به شدت انگیزهها مرتبط است. به عبارتی افراد مختلف از لحاظ شدت و میزان انگیزههای خود با یکدیگر متفاوت هستند و نتیجه این که عملکردهای مختلف از خود نشان میدهند (همان منبع).
2-8. انگیزش پیشرفت
براساس چارچوب نظری مک کلند78، آتکینسون79، لوول80 (1953) یک حوزه پژوهشهای اصلی با توجه به تفاوتهای فردی، انگیزش پیشرفت بوده است. از این دیده گمان برده میشود که اشخاص از یکی از این دو انگیزه اصلی برخوردار باشند: یا میخواهند به موفقیت دست یابند و یا میخواهند از شکست دوری جویند. اشخاص دارای انگیزه کسب موفقیت را گاهی فراکامیاب81 مینامند در حالی که اشخاص دوری کننده از شکست، غالباً فروکامیاب82 نامیده میشوند.
انگیزه پیشرفت انگیزهای درونی است در فرد برای به پایان رساندن موفقیتآمیز یک تکلیف، رسیدن به یک هدف یا دستیابی به درجه معینی از شایستگی در یک کار. افراد معمولا از لحاظ میزان انگیزش پیشرفت، متفاوت از یکدیگر هستند. افراد دارای انگیزه پیشرفت بالا در حوزهای که انتخاب میکنند مثلا تحصیل، شغل و غیره موفقیت فزایندهای از خود نشان میدهند. انگیزه پیشرفت نیز با توجه به این که در آن تمایلات زیستی تسلط کارایی با ارزشهای آموخته در هم آمیختهاند، انگیزهای پیچیده به شمار میرود (برد، 1991).
2-9. کاربرد انگیزههای درونی
انگیزههای درونی در جنبههای مختلفی از زندگی فردی و اجتماعی میتوانند اثربخش و مفید واقع شوند. از آن جایی که تمامی اعمال و فعالیتهای انسان مبتنی بر موتورهای فعالساز انگیزشی میباشند. توجه به شیوههای کاربرد آنها از اهمیت خاصی برخوردار است. کمتر تلاش و فعالیتی به نتایجی مفید و کارآیی میانجامد و کمتر فردی را میتوان سراغ داشت که بدون رضایت لازم فعالیتی را به صورتی مطلوب عملی سازد. بر این اساس برنامههای اجتماعی و انواع فعالیتها دائماً به دنبال شیوههایی هستند که کارایی و عملکرد را بهتر و مفیدتر میسازند. در این میان توجه به سیستم انگیزشی به عنوان یک عامل مؤثر و قوی از اهمیت خاصی برخوردار است. فعالسازی سیستم انگیزش بیرونی و چه در قالب انگیزش درونی اهداف افراد، سازمانها و جوامع را عملی خواهند ساخت. هر چند تفاوتهایی از لحاظ شرایط کاربردی این دو دسته انگیزش وجود دارد و هر یک در موقعیتهای خاصی عملیتر و مفیدتر واقع میشوند.
به طور کلی زمانی که به دنبال ایجاد تغییرات پایا و مستمر هستیم و زمان کافی برای اعمال برنامهها داریم کار با سیستم انگیزش درونی نتایج مفیدتر خواهد داشت. بر این اساس برنامههای طولانی مدت فردی، اجتماعی، اقتصادی و غیره از اصول مربوط به کارگیری انگیزش درونی استفاده میکنند. اما به طور کلی میتوان این برنامهها را در قالب افزایش عملکرد بهینه در حوزههای مختلف مورد بررسی قرار داد (دانشنامة رشد، 1387).
2-10. آموزش و پرورش و کاربرد انگیزههای درونی
فرآیند آموزش و تدریس از عمده جریاناتی است که با سیستم انگیزشی درگیر است. برنامهریزیهای آموزشی و پرورشی با تاکید بر تقویت انگیزش درونی در طولانی مدت نتایج مفیدی را به بار خواهد آورد. فعال سازی و تقویت انگیزش درونی در دانشآموزان اهداف مبتنی بر یادگیری آنها را برآورده خواهد ساخت و دوام و پایایی آنها را تضمین خواهد کرد. به عنوان مثال دانشآموزی را در نظر بگیرید که با برنامههایی که به تقویت انگیزش درونی او برای یادگیری آموزش دیده است. چنین دانش آموزی نه صرفاً بر مبنای کسب نمرات برتر، جوایز و امتیازات ویژه، بلکه براساس انگیزههای درونی خویش وارد عمل خواهد شد. هر چند عوامل ذکر شده نیز اهمیت خاص خود را برای وی دارا باشند. به فرض انگیزش پیشرفت این دانشآموز به عنوان یک انگیزش درونی مورد تقویت قرار گرفته باشد وی هم در دوران تحصیل و هم در آینده و یا شغلی خود چنین فعالیتها و عملکردهایی را هم چنان در خود نشان خواهد داد. هر چند عوامل بیرونی انگیزشی برای وی حضور نداشته باشند. افرادی که با تحمل انواع سختیها و مشقتها به دنبال رسیدن به اهداف خود هستند در واقع از انگیزش درونی خود به عنوان نیرو دهنده و تقویتکننده استفاده میکنند (همان منبع).
2-11. معایب و مزایای کاربرد انگیزش درونی
در مقایسه با سیستم انگیزش بیرونی نتایج پایدار و مستمری از کاربرد این سیستم حاصل میشود. اما مدت زمان لازم برای ایجاد و راهاندازی آن اغلب طولانی است و معمولا به شیوههای تربیتی و مشاوران کودکی و نوجوانی مرتبط است (همان منبع).
2-12. تشویقهای بیرونی
بالاترین اصول اساسی درباره رفتار انسانی و انگیزش، قانون تأثیر است، که چنین میگوید:
تشویق یک رفتار احتمال تکرار آن رفتار را افزایش و تنبیه یک رفتار احتمال تکرار آن رفتار را کاهش میدهد. اجرای قانون تأثیر به وسیله تشویقهای بیرونی و مقدار کمی هم تنبیه، میتوانند در انگیزش ورزشکاران بسیار مؤثر باشد، مشروط بر این که به طور صحیح از تشویقها و تنبیهها استفاده شود. اغلب که چنین نمیشود و مشکلات خود را نشان میدهند وقتی است که:
تقویتهای مناسب مورد استفاده قرار نمیگیرند.
این تقویتها منوط به رفتار مناسب نیستند.
این تقویتها در زمان صحیح و مناسب داده نمیشوند، اغلب نتیجه مطلوب حاصل نمیشود و مشکلاتی خودنمایی میکنند (همان منبع).
2-13. تشویقهای درونی
اگر تشویقهای درونی در تغییر و تعدیل رفتار مؤثر است چرا از آن استفاده نشود؟ تشویقهای بیرونی نوعاً قدرت خود را سریعتر از تشویقهای درونی از دست میدهند. در سلسلة نیازهای مزلو، نیازها براساس کمبود به سادگی ارضا میشوند. به محض این که یک نیاز ارضا میشود، دیگر هدف نیست و قدرتش را برای تشویق از دست میدهد. درنتیجه کاپ، مدال، پول و دیگر تشویقهای مادی، سریعتر از تشویقهای درونی نظیر احساس شایستگی و ارضا شدن که تشویقهای خود تحریکی هستند، قدرت و تأثیر خود را از دست میدهند. به عبارت دیگر، زمانی که یک فرد برای لذت بردن محض از بازی فوتبال، فوتبال بازی میکند و این لذت را هم تجربه میکند، انگیزه بازی کردن او دوباره تقویت میشود. یکی از مشکلات تشویقهای بیرونی این است که یک فرد هر چه بیشتر تشویق شود، در آینده بیشتر به تشویقهای بیرونی نیاز دارد. چیزی که مربیان باید در جهت آن بکوشند، انتقال انگیزش بیرونی به انگیزش درونی و ذاتی است. در انتقال انگیزش بیرونی به انگیزش درونی سه عامل دخالت دارد:
_ وجود تشویقهای بیرونی قوی
_ کسب موفقیت و احساس شایستگی
_ توسعه انگیزه درونی
استفاده از انگیزههای خارجی جهت توسعه انگیزههای درونی، یک هنر است. مسأله مهم این است که تشویقها بیش از اندازه نباشد که ورزشکار تصور کند مربی سعی دارد رفتار او را کنترل کند (همان منبع).
2-14. تحلیل رفتن انگیزش درونی
درست به همان نسبت که امکان دارد تشویقهای بیرونی انگیزش درونی را بالا ببرند، ممکن است باعث تحلیل رفتن انگیزش درونی نیز بشوند. زمانی که تشویقهای بیرونی ارائه شود و ورزشکاران تصور کنند این کار برای کنترل آنهاست، این کار حتی وقتی که حالت رشوه به خود بگیرد، انگیزش داخلی احتمالاً تحلیل میرود.
شرایطی که انگیزش درونی را تحلیل میبرند، شرایط زیر هستند:
_ فعالیتی که در آغاز برای شخص انگیزش درونی فراهم آورد.
_ تشویقهای بیرونی که برای شخص مهماند و قدرت تقویت نیز دارند.
_ تشویقهای بیرونی بیش از آن که فراهمکننده اطلاعات درباره چگونگی بازی ورزشکار باشند، برای کنترل رفتار ورزشکار به کار میروند.
_ تشویقهای بیرونی بدون توجه به عملکرد شخص داده میشوند. به عبارت دیگر، تشویقهای بیرونی برای شرکت آنها در ورزش است، نه به طور مشخص برای خوب بازی کردن آنها (مارتنز، 1385).
2-15. نیازهای ورزشکاران و انگیزش
اگر رازی برای انگیزش وجود داشته باشد، آن راز درک نیاز ورزشکاران است. یک نیاز تشفیقنشده خود یک هدف میشود و کمک به ورزشکاران برای رسیدن به اهداف خود، کلید دستیابی به انگیزش را برای شما فراهم میکند. از منبع بی شمار، شواهد نشان میدهد که سه نیاز برجسته و والا هست که ورزشکارارن به وسیله شرکت در ورزش به دنبال تکمیل آن هستند:
بازی کردن برای تفریح، که برآوردن نیاز برای تحریک و شور و هیجان است.
با مردم بودن، که نیاز پیوستن به دیگران و تعلق به گروه را برآورده میسازد.
نشان دادن صلاحیت و شایستگی برای برآوردن نیاز احساس با ارزش بودن است (دانشنامة رشد، 1387).
2-15-1. نیاز به تهییج
نیاز به مقدار معین تهییج، شور و هیجان، و یا به قول روانشناسان تحریک، به نظام ژنتیکی خاص ارتباط دارد. گفته میشود ((مقدار معین )) چون اگر مردم مقدار کمی تهییج شوند، به دنبال تهییج بیشتر میروند (بچهها را ببینید که دلتنگ میشوند). و اگر مردم مقدار زیادی تهییج شوند آنها به دنبال محیط آرامتری خواهند بود. هنگامی که ما تحریک مطلوب را تجربه میکنیم- تفریح – نه پریشان و خسته میشویم و نه دلواپس، و این حالت را به عنوان یک حالت سلیس
