
آیۀ شریفه که هجر را به عنوان عقوبت و یا تنبیهی در مقابل نشوز در نظر گرفته و فقها هم آن را مرتبه ای از مراتب نهی از منکر تلقی کرده اند، از این نکته می توان نتیجه گرفت که در غیر حال نشوز مرد حق ندارد در بستر به گونه ای از همسرش روی برگرداند که معنای هجر و بی اعتنایی بدهد و به طریق اولی مجاز نیست بستر خود از بستر زن را در حال عادی بدون اجازه زن جدا کند واین همان حق مضاجعت است.
ب) آیه شریفه « وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ »159. مرحوم فخر المحققين به این آیه استشهاد کرده که ترک مضاجعه با همسر بر خلاف معاشرت به معروف است و در تقريب استدلال می فرماید: (وقوله تعالى «وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ» المأمور به هنا المعاشرة و كونها بالمعروف و ليس هذا الأمر للمرة بل هو للتكرار إجماعا…)160 بلا اشكال اين امر به معناى وحدت نيست كه يك آن معاشرت بالمعروف بشود و امتثال امر بشود، بلكه تكرار لازم است، و از سوى ديگر هم چنين نيست كه بگوييم در تمام آنات بايد معاشرت بالمعروف داشته باشد، چون اجماع هست كه چنين چيزى واجب نيست، پس معاشرت بايد به نحو حق القسمى باشد كه ذكر شده، يعنى اختصاص يك شب از هر چهار شب.
مرحوم شيخ انصارى نيز به اين آيه تمسك كرده و فرموده : (وقوله تعالى «وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ» دل علی وجوب معاشرة النساء في الجملة، و لا يصدق عرفا بمجرّد الإنفاق و لا بانضمام وطئها في كلّ أربعة أشهر مرّة واحدة بأقلّ ما يوجب الغسل، فدلّ على وجوب شيء آخر يوجب صدق المعاشرة، و ليس غير المضاجعة بالإجماع، فتعيّن وجوبها)161. همانطوریکه مرحوم شیخ می فرماید ، اين نكته قابل انكار نيست كه در چهار ماه يك مرتبه مباشرت به مقدارى كه غسل واجب مىشود، لازم است، ولى با اين قطعاً معاشرت بالمعروف امتثال نمىشود، حتى نفقه هم براى صدق اين مفهوم كفايت نمىكند، پس بايد زائد بر آن مباشرت چيز ديگرى واجب باشد، كه بالاجماع غير از مضاجعت نمىتواند واجب باشد، پس حق المضاجعه هم واجب است.
2-1-3-3-2 روایات
الف) «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قَيْسٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي رَجُلٍ تَزَوَّجَ امْرَأَةً وَ شَرَطَ لَهَا إِنْ تَزَوَّجَ عَلَيْهَا امْرَأَةً أَوْ هَجَرَهَا أَوِ اتَّخَذَ عَلَيْهَا سُرِّيَّةً فَهِيَ طَالِقٌ فَقَضَى فِي ذَلِكَ أَنَّ شَرْطَ اللَّهِ قَبْلَ شَرْطِكُمْ فَإِنْ شَاءَ وَفَى لَهَا بِالشَّرْطِ وَ إِنْ شَاءَ أَمْسَكَهَا وَ اتَّخَذَ عَلَيْهَا وَ نَكَحَ عَلَيْهَا» 162 دلالت اين روايت بر مطلب چنین است؛ چون مرد گفته بود كه اگر من ازدواج ديگرى كردم يا كنيزى خريدم و تملك پيدا كردم يا ترك مضاجعت كردم، «هى طالق» تو طالق و رها باشى و حضرت در جواب مىگويند آزاد است، مىتواند رها كند و مىتواند رها نكند، زن بگيرد و يا كنيز بگيرد، اما از اينكه او را ترك كند يا مضاجعت را ترك كند، اسم نمىبرند، «هَجَرَها» ندارند، و از اينجا معلوم مىشود كه حق ترك مضاجعت ندارد، يعنى چون ترك مضاجعت ذاتاً جايز نيست، شرط بكند و يا شرط نكند نمىتواند ترك مضاجعت كند، و شرط هيچ اثرى ندارد، ولى دو فعل ديگر يعنى تزوج و تسرى چون ذاتاً اشكالى نداشت و شرط جلوى آنها را مىگرفت، حضرت مىفرمايند اين شرطش بيخود است، ولى راجع به هجرها اصلًا صحبت نمىكنند، با اين بيان مىتوانيم بگوئيم زن حق المضاجعه دارد.163
بيان ديگر آن است كه عبارت «شرط الله قبل شرطكم»، راجع به ترك المهاجره هم مىخواهد بگويد شرط الله بايد در نظر گرفته شود، اما نه به خاطر شرط، بلكه به دليل دستور شارع مضاجعت را بايد انجام دهد و ترك مهاجرت از نظر حكم شرعى جايز نيست، و لو همان مطلبى را كه شارع لازم مىداند خود شخص هم شرط كرده، ولى شرط الله فوق شرطكم، يعنى آن كه مؤثر است نفس شرط الله است، بود و نبود شرط شما يكسان است، اين هم ممكن است مراد باشد. على اى تقدير، ظاهر اين است كه مراد از اختيارى كه شارع مىگويد، در دو چيز است، يكى ازدواج ثانى، و يكى هم كنيز گرفتن است، اما هجر و ترك المضاجعه جايز نيست.
ب) روایت دعائم که به این امر تصریح کرده است: « رُوِّينَا عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ص عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ أَنَّ عَلِيّاً ع قَالَ لِلرَّجُلِ أَنْ يَتَزَوَّجَ أَرْبَعاً فَإِنْ لَمْ يَتَزَوَّجْ غَيْرَ وَاحِدَةٍ فَعَلَيْهِ أَنْ يَبِيتَ عِنْدَهَا لَيْلَةً مِنْ أَرْبَعِ لَيَالٍ »164 در این روایت امیرالمومنین (ع) می فرماید : مرد می تواند چهار زن بگیرد ، پس اگر جز یک زن نگرفته است باید که یک شب از چهار شب را نزد وی بماند و میتواند در سه شب باقی مانده هرگونه که دوست دارد عمل کند. این روایت نظریه مشهور یعنی لزوم قسم و مضاجعت را در صورت داشتن یک همسر ثابت می کند که به این امر تصریح شده است.
ج) «عن زرارة قال سئل أبو جعفر عليه السلام عن الجارية يشترط عليها عند عقدة النكاح أن يأتيها ما شاء أو بين كل جمعة أو أسبوع أو شهر يوماً و من النفقه كذا و كذا، قال عليه السلام فليس ذلك الشرط بشىء من تزوج امرأة فلها ما للمرأة من النفقه و القسمة و لكنه اذا تزوج امرأة فخافت منه نشوزاً أو خافت أن يتزوج عليها أو يطلقها فصالحته من حقها على شىء من نفقتها أو قسمتها فان ذلك جائز لا بأس به».165 در اين روايت مرد با زن شرط مىكند كه ماهى يك مرتبه يا هفتهاى يك مرتبه نزد تو مىآيم، با زن شرط مىكند كه شرط را هم موافقت مىكند كه قهراً معنايش اين است كه ترك حق المضاجعه را شرط مىكند، ماهيانه باشد، هفتهاى باشد، «ما شاء» هر وقتى كه دلم خواست بيايم، نفقه هم هر مقدارى كه خودم دلم خواست بدهم، كه امام مىفرمايد نفقه همان مقدارى است كه شرع تعيين كرده و با شرط نمىشود آن را تغيير داد، حق القسم هم همان چهار شب يك مرتبه است . مرحوم شیخ انصاری به این روایت استدلال کرده است.166
2-1-3-4 ادله مباشرت
همانطور که اشاره شد مباشرت به معنای عمل زناشویی و نزدیکی کردن است و چون نخستین منظور و مقصود از ازدواج، تولید نسل و تکثیر آن می باشد مباشرت و نزدیکی حق زوجین است ، بنابراین عمل مزبور وظیفه ایست که به عهده هر یک از زوجین گذاشته شده و موظفند با قواعد و آداب مخصوص با آن، عمل زناشویی را انجام دهند به قسمی که به هیچ وجه از ناحیه طرفین یا یکی از آن دو استنکافی در بین نباشد چه آنکه اگر یکی از آن دو در این مورد امتناع نموده و استنکاف ورزد اصل معنی حقیقی زناشویی را نقض نموده و نتیجه حاصله از آن را که عبارت تکثیر و تولید نسل باشد زیر پا گذاشته است.167 در قرآن کریم آیه ای وجود دارد که دلالت می کند مباشرت از حق متقابل زن است نه حق اختصاصی مرد، چنانچه خدای متعال در قرآن کریم می فرماید: … وَ لَهُنَّ مِثْلُ الَّذي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوف…168؛ و براى آنان (زنان)، همانند وظايفى كه بر دوش آنهاست، حقوق شايستهاى قرار داده شده است.
2-1-3-4-1 قرآن
الف)آیه شریفه: « نِساؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُم وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُم »169. «زنان شما، محل بذرافشانى شما هستند پس هر زمان كه بخواهيد، مىتوانيد با آنها آميزش كنيد. و (سعى نمائيد از اين فرصت بهره گرفته، با پرورش فرزندان صالح) اثر نيكى براى خود، از پيش بفرستيد». مستفاد از این آیه شریفه این می شود که هر نوع رابطه جنسی و مباشرت با زن جایز است. البته اين را هم بايد بدانيم كه آوردن جمله: (زنان شما كشتزار شمايند) قبل از بيان (فاتوا حرثكم) و نيز تعبير از زنان براى بار دوم به (كشتزار) خالى از اين دلالت نيست، كه مراد توسعه و آزادى دادن در عمل زناشويى است، يا از نظر مكان و يا از نظر زمان البته مكانى كه زنان انتخاب كنند، نه آنجايى كه مردان از زنان انتخاب كنند.170
ب) آيۀ مباشرت: «أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيامِ الرَّفَثُ إِلى نِسائِكُمْ هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن »171 آميزش با زنان در ماه رمضان بطور كلى حرام بوده است172 و آيه شريفه نه تنها آنرا نسخ نموده بلكه انجام آنرا در طول شب نيز جائز شمرده است بنابراین آیه بر جواز آميزش با همسر در شب ماه رمضان و عدم جواز آن در حال روزه دلالت دارد. گذشته از اين در جمله «هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ» حكمت اباحه ذكر شده و بيان اينستكه آميزش با همسران يك سنّت طبيعى است. از این آیه می توان جواز آمیزش در غیر شبهای رمضان را استفاده نمود.
ج) آیه شریفه: «وَ الَّذينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ * إِلاَّ عَلى أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومينَ»173 این آیات درباره صفات مومنان آمده ومی فرماید: (مومنین کسانی هستند) كه دامان خود را (از آلودهشدن به بىعفتى) حفظ مىكنند و تنها آميزش جنسى با همسران و كنيزانشان دارند، كه در بهرهگيرى از آنان ملامت نمىشوند. از جمله صفات فاضله اهل ايمان و تقوى آنستكه از هر گونه مباشرت و همزيستى خوددارى مىنمايند و نيروى احتراز از بكار بردن نيروى و غريزه جنسى را در خود تقويت مىنمايند جز در باره بانوانى كه با آنها عقد زوجيت و همسرى بسته و با يكديگر پيمان منعقد نموده مباشرت و زناشوئى با آنان مانعى ندارد این آیه صریحا حكم مباشرت و زناشوئى با زوجه چه بعقد دائم و يا بعقد منقطع و همچنين بانوان و كنيزانى كه مالك تصرف در آنان ميباشد را اعلام میکند و از طرفی هر كه در باره مباشرت و زناشوئى غير اين قسم برآيد مجرم و گناهكار معرفى ميشود.
روشن است که یکی از مهمترین نیازهایی که زن و شوهر باید مرتفع سازند نیاز جنسی است. بویژه آن که شریعت اسلام رفع این نیاز را منحصرا در رابطۀ زناشویی مجاز دانسته و این وظیفه را بر عهده زن و شوهر گذارده است تا نیاز طبیعی همسر خود را به نحو کامل برطرف کنند.
2-1-3-4-2 روایات
همانطور که قبلا هم اشاره شد اسلام به عنوان یک مکتب آسمانی ازدواج و مباشرت زوجین را نه تنها کاری زشت نمی داند بلکه کاری محبوب و مقدس دانسته و جوانان را مؤکدا بدان توصیه کرده است ؛ تاجایی که آن را عامل تکمیل دین معرفی نموده است. رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «من تزوج فقد احرز نصف دینه »174 هر کس ازدواج کند نیمی از دینش را باز یافته است. در جای دیگر، فرمودند: «ما من شاب تزوج فی حداثة سنه الا عج شیطانه یا ویله عصم منی ثلثی دینه »175 هر کس در ابتدای جوانی ازدواج کند شیطان فریاد می کند: ای وای، دو سوم دین خود را از شر من حفظ کرد.
– امام صادق(علیه السلام) فرمودند: « لَيْسَ شَيْءٌ مُبَاحٌ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ مِنَ النِّكَاحِ فَإِذَا اغْتَسَلَ الْمُؤْمِنُ مِنْ حَلَالِهِ بَكَى إِبْلِيسُ وَ قَالَ يَا وَيْلَتَاهُ هَذَا الْعَبْدُ أَطَاعَ رَبَّهُ وَ غَفَرَ لَهُ ذَنْبَهُ »176 امام صادق ( علیه السلام ) : هیچ مباح و حلالی نزد خداوند ، دوست داشتنی تر از آمیزش با همسر نیست پس زمانی که مومن با همسرش نزدیکی و غسل جنابت می کند ، شیطان به گریه می افتد و می گوید : ای وای ! این بنده از پروردگارش اطاعت نموده و گناهانش بخشیده شده است .
– احادیثی که ازعزوبت نهی می کنند: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) : « رُذَالُ مَوْتَاكُمُ الْعُزَّابُ »177 و در حدیثی دیگر هم می فرماید:« أَكْثَرُ أَهْلِ النَّارِ الْعُزَّاب»178 بيشتر اهل جهنّم مجردها هستند.
« عَنِ النَّبِيِّ (ص) أَنَّهُ قَالَ: شِرَارُكُمْ عُزَّابُكُمْ وَ الْعُزَّابُ إِخْوَانُ الشَّيَاطِينِ »179 بدترین شما کسانی هستند که در حال عزوبت اند و مجردها برادران شیطان اند. در اسلام عزب ماندن را در صورت فراهم بودن وسایل ازدواج، ناروا و حرام دانسته و زناشویی را محبوب و مقدس شمرده اند. همه این روایات مجرد ماندن را مذموم شمرده و به ازدواج و زناشویی سفارش شده است.
– احادیثی که تشویق به تولید نسل نموده است : قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) : تناكحوا تناسلوا، انّى اُباهى بكُم الاُمم فى يوم القيامة180 و در حدیثی دیگر فرمودند:«تَزَوَّجُوا فَإِنِّي مُكَاثِرٌ بِكُمُ الْأُمَمَ غَداً فِي الْقِيَامَةِ»181ازدواج کنید زیرا من به زیادتی شما نسبت به امت های دیگر در قیامت مباهات می کنم. واضح است که يكي
