
ي کمتر يا بيشتر از ميانگين، افزايش دقت و تفکيک استراتژيها براي حالت هاي نزديک به متوسط صنعت است (شاه ويسي و سلطانزاده،1391).
نسبت جاري: دارايي جاري بر بدهي جاري
نسبت آني: دارايي دارايي جاري پس از كسر موجودي كالا بر بدهي جاري
نسبت بدهي جاري: بدهي جاري بر كل داراييها(همان منبع).
1-6-1-2- محافظهکاری
محافظهکاری در گزارشگری مالی دیگر متغیر مستقل تحقیق بوده و به معنای عدم تقارن در برخورد با ویژگی قابلیت تایید درآمدها و هزینهها(سودها وزیانها) به منظور شناسایی در متن صورتهای مالی یا افشاء در یادداشتهای همراه است(باسو1997). هر چه عدم تقارن ویژگی قابلیت تایید به عنوان پیش نیاز در شناسایی درآمدها و هزینهها (سودها و زیانها) افزایش یابد درجه یا میزان محافظهکاری بکار گرفته شده در تهیه و تنظیم گزارشهای مالی نیز افزایش مییابد(رحمانی و همکاران1390).
مدل باسو:
باسو با بکارگیری بازده سهام برای اندازه گیری اخبار توانست میزان عدم تقارن زمانی در شناسایی اخبار بد و اخبار خوب را معیاری از رفتار محافظهکارانه مورد آزمون قرار دهد. زیرا این تفسیر از محافظهکاری رابطه سود-بازده را تحت تاثیر قرار میدهد. از این رو، باسو با استفاده از رابطه رگرسیونی زیر بین سود و بازده سهام، دریافت که پاسخ سود نسبت به اخبار بد(بازده منفی سهام) به هنگامتر از پاسخ سود نسبت به اخبار خوب(بازده مثبت سهام) است.
(1- 1) E_(i,t)/P_(i,t-1) =b_0+b_1*D_(i,t)+b_2*R_(i,t)+b_3*D_(i,t)*R_(i,t)+ε_(i,t )
دراین رابطه :
E = سود حسابداری
P= ارزش بازار حقوق صاحبان سهام
R= بازده سهام {تفاوت قیمت هرسهم شرکت در پایان دوره و قیمت هر سهم در ابتدای دوره بعلاوه تعدیلات ناشی از عایدات سهام (شامل سود،سهام جایزه و …) تقسیم بر قیمت هر سهم در ابتدای دوره}
D= متغیرمجازی {درصورتیکه اخبار بد وجود داشته باشد برابر یک ودر غیر اینصورت برابر با صفر است}
همچنین در این رابطه b2 ، پاسخ سود را نسبت به بازده های مثبت و b2+b3 ، پاسخ سود را نسبت به بازده های منفی اندازهگیری می کند. محافظهکاری بیانگر این است که b2+b3b2 یعنی b30 باشد. باسو b3 را ضریب عدم تقارن زمان سود نامید و بدین ترتیب معیار عدم تقارن زمانی سود را معیاری برای اندازه گیری محافظهکاری معرفی کرد(کاوه مهرانی و همکاران، 1390).
در این پژوهش ضرایب محافظه کاری برای هر شرکت بوسیله مدل باسو استخراج شده، سپس، شرکتها براساس ضریب محافظه کاری مرتب شده و به سه گروه تقسیم شده اند. یک سوم بالای طیف به عنوان شرکتها با گزارشگری محافظهکارانه بالا، یک سوم پایین طیف به عنوان شرکتها با گزارشگری تندرو(بامحافظه کاری پایین) و مابقی به عنوان شرکتها با گزارشگری میانه رو(محافظه کاری متوسط) در نظر گرفته شدهاند.
1-6-2- متغیر وابسته
دراین تحقیق متغیر وابسته کیفیت اقلام تعهدي میباشد. در توضیح آن باید گفت سود خالص قابل تفكيك به دو جزء نقدي و تعهدي ميباشد. جزء تعهدي سود در برگيرنده و منعكس كننده برآوردها و قضاوتهاي مديريت است که بطور بالقوه میتواند متأثر از انگیزههای منفعت جویانه وی نیز باشد. در تحقیق حاضر، جهت اندازهگيري کیفیت اقلام تعهدی از مدل دچو و ديچو (2002) استفاده شدهاست. اين مدل عبارت است از برازش رگرسيون اقلام تعهدي جاري بر جريانهاي نقدي عملياتي سه دوره قبلي، جاري وآتي. در این مدل فرض میشود که اقلام تعهدی با کیفیت بالا، در نهایت، به شکل جریانهای نقدی منعکس می شوند. این در حالی است که اقلام تعهدی که به طور صحیح برآورد نشدهاند، با جریان های نقدی ارتباط ضعیفتری دارند. انتظار میرود مدیرانی که محیط تجاری شرکت را بهتر میشناسند و از ریسکهای آن آگاهی بیشتری دارند، اقلام تعهدی را با دقت بالاتری برآورد کنند(جاکسون،2011)18. بر این اساس، چگونگی انعکاس جریانهای نقدی شرکت در اقلام تعهدی کل، از طریق مدل ذیل برآورد میشود.
(1-2)
TCA_t=β_0+β_1 CFO_(t-1)+β_2 CFO+β_3 CFO_(t+1)+ε_t
〖TCA〗_t = تغيير در اقلام تعهدی سرمایه در گردش بصورت ذیل محاسبه شدهاست
TCA = Δ (CA – CL – Cash) که در آن:
CA = داراییهای جاری
CL = بدهیهای جاری
Cash = مانده نقد
CFO = جريانهای نقد عملياتي
کلیه متغیرهای مدل رگرسیونی فوق با تقسیم بر ارزش دفتری داراییهای ابتدای دوره، وزن دهی شدهاند. باقیماندههای حاصل از مدل رگرسیونی فوق، منعکس کننده سطحی از اقلام تعهدی جاری هستند که توسط جریانهای نقدی قابل توضیح نیستند و نشان دهنده کیفیت اقلام تعهدی میباشند. بطوری که در مدل فوق، بالا بودن انحراف معیار اقلام باقیمانده نشان دهنده پایین بودن کیفیت اقلام تعهدی است(دستگیر، رستگار، 1389).
فصل دوم
مبانی نظری و پیشینه پژوهش
2-1- مقدمه
در تحقیقات انجام شده در ارتباط با کیفیت اقلام تعهدی در اغلب پژوهشها این متغیر به عنوان متغیر مستقل مورد بررسی قرار گرفته است. در این تحقیق اثر عملکرد مدیریت در خصوص استراتژیهای اتخاذ شده در ترکیب اقلام سرمایه درگردش و همچنین میزان محافظهکاری بکارگرفته شده در گزارشگری مالی، بر کیفیت اقلام تعهدی بررسی شده است. میزان ابهام موجود دراقلام تعهدی بسته به نوع این اقلام و همچنین بسته به نوع برخورد مدیریت در گزارشگری مالی متفاوت است. از آنجا که در ایجاد اقلام تعهدی برآورد سهم بسزایی دارد، لذا میزان ابهام میتواند برآورد و در نتیجه کیفیت اقلام تعهدی را تحت تاثیر قرار دهد.
فصل حاضر به ادبيات موضوع پژوهش و پژوهشهاي انجام شده قبلي اختصاص یافته است. این فصل به دو بخش اصلی تفکیک شده است. در بخش اول، مفاهیم مربوط به استراتژیهای سرمایه درگردش، محافظهکاری در گزارشگری و کیفیت اقلام تعهدی تشریح شده است. همچنین این بخش شامل مطالبی در خصوص ابهام موجود در اقلام تعهدی و ساختارسرمایه درگردش میباشد. در بخش دوم، پیشینه پژوهش ارائه شده است که در آن تحقیقاتی که بطور مستقیم یا غیرمستقیم با موضوع پژوهش ارتباط دارند، بررسی شدهاند. همچنین، پژوهشهاي ارائه شده به دو بخش پژوهشهاي انجام شده در خارج از کشور و
پژوهشهاي انجام شده در داخل کشور تفکیک شدهاند.
2-2- مبانی نظری
2-2-1- مباني نظري استراتژيهاي سرمايه درگردش
2-2-1-1- منابع تأمین مالی
واحدهاي تجاري براي انجام فعاليتهاي عملياتي و سرمايهگذاري خود نياز به وجه نقد دارند. وجه نقد مورد نياز بايد از طريق انجام فعاليتهاي تأمين مالي تهيه شود. طيف گستردهاي از منابع تأمين مالي در دسترس واحدهاي اقتصادي قرار دارد و روشهاي متفاوتي براي طبقهبندي آنها پيشنهاد شدهاست (شباهنگ، 1387). تأمين مالي ممکن است از منابع مختلف صورت پذيرد. هر منبع تأمين مالي داراي تأثيرهاي خاص خود بر بازده و مخاطرات صاحبان واحدهاي انتفاعي است. به طور کلي، نظريههاي تأمين مالي را ميتوان در سه بخش اساسي بودجهبندي سرمايهاي، ساختار سرمايه و مديريت سرمايه درگردش طبقهبندي کرد. دو بخش اول، همگي در ارتباط با تأمين مالي و مديريت درازمدت سرمايهگذاريهاست. اما بيشتر تصميمهاي مرتبط با سرمايه در گردش، مربوط به مديريت تأمين مالي و سرمايهگذاريهاي کوتاه مدت و به طور همزمان داراييها و بدهيهاي جاري است. بنابراين منطقي است که به طور عمده از مديريت تأمين مالي کوتاه مدت به عنوان(مديريت سرمايه در گردش) نام برده شود(سامي اوغلو و دميرگانس، 2008)19. مديريت سرمايه در گردش، نحوه عملکرد داراييها و بدهيهاي جاري را بيان ميکند. در واقع مديريت سرمايه درگردش، بخش مهمي از برنامهريزي براي تأمين مالي کوتاه مدت است و شامل مديريت موجوديهاي مواد و کالا، حسابهاي دريافتني و پرداختني است. با استفاده از اين سه جزء، برخي از حياتيترين نسبتهاي مالي شرکت مانند گردش موجوديها، ميانگين دوره وصول حسابهاي دريافتني و نسبت آني محاسبه ميشود.
1- دوره گردش موجودي کالا: بيانگر مدت زماني است که طول ميکشد تا کالا فروخته شود. هدف واحد انتفاعي قاعدتاً بايد اين باشد که سطح موجودي کالا را در حدي مطلوب نگه دارد که نه باعث به کارگيري منابع مالي در موارد غير مولد و نه باعث از دست دادن مشتريان شود(محمدي، ۱۳۸۸).
2- دوره وصول مطالبات: دوره وصول مطالبات، معياري براي سنجش مدت زمان لازم براي وصول نقدي مطالبات حاصل از فروش مشتريان محسوب ميشود و کارائي واحد انتفاعي را در وصول وجوه مرتبط با فروشهاي نسيه نشان ميدهد، از طرفي طولاني بودن نسبي دوره وصول مطالبات الزاماً پديدهاي منفي محسوب نميشود، زيرا سختگيري بيش از حد در مورد وصول سريع مطالبات ميتواند به کاهش فروش منجر گردد(محمدي، ۱۳۸۸).
3- دوره پرداخت بدهي: مدت زماني را که طول ميکشد تا حسابهاي پرداختني تسويه شوند را بيان ميکند. به تعويق انداختن پرداختها به عرضه کنندگان اين امکان را براي واحد تجاري فراهم ميسازد تا کيفيت محصولات خريداري شده را مورد ارزيابي قرار دهد و ميتواند يک منبع انعطاف پذير و ارزان تأمين مالي براي شرکتها باشد. از طرف ديگر، اگر عرضه کننده به منظور پرداخت پيش از موعد، تخفيف پيشنهاد نمايد تأخير در پرداخت صورت حساب ميتواند بسيار هزينه بر باشد (يعقوب نژاد، وکيلي فرد و بابايي،۱۳۸۹).
2-2-1-2- سرمايه درگردش
توسعه فعاليتهاي تجاري، توسعه کميوکيفي «مديريت مالي» را در پي داشته و به طبع اين مديريت را پيچيده کرده است. تداوم فعاليتهاي بنگاههاي اقتصادي تا ميزان زيادي به مديريت منابع کوتاه مدت آنها بستگي دارد، زيرا فعاليتهاي عملياتي در دوره عادي معمولاً سالانه، به سرمايه درگردش و مديريت مطلوب آن بستگي دارد، به گونهاي که نتايج مورد انتظار تحقق يابد و امکان تداوم فعاليت در درازمدت فراهم شود. بنابراين«سرمايه در گردش» از اقلام مهم داراييهاي واحدها و بنگاههاي اقتصادي تلقي ميشود که در تصميمهاي مالي، نقش برجستهاي دارد.
تعريف واژه سرمايه درگردش در متون حسابداري، داراييهاي جاري منهاي بدهيهاي جاري است و نشانگر ميزان سرمايهگذاري شرکت دروجه نقد، اوراق بهادار قابل فروش، حسابهاي دريافتني تجاري و موجودي مواد و کالا منهاي بدهيهاي جاري است. برخي نويسندگان، سرمايه درگردش را به وسيله مجموع داراييها و بدهيهاي جاري معني ميکنند و اختلاف آنها را به عنوان سرمايه درگردش خالص بيان ميکنند. به عبارت ديگر، سرمايه درگردش خالص، معرف آن بخش از داراييهاي جاري است که بر بدهيهاي جاري فزوني دارد و از طريق وام گيري درازمدت و حقوق صاحبان سرمايه، پشتيباني شده است(شباهنگ،1387).
2-2-1-2-1- استراتژيهاي سرمايه درگردش
اهميت روزافزون سرمايه درگردش در تداوم فعاليتهاي واحدهاي تجاري موجب شدهاست که استراتژيهاي مختلفي براي مديريت سرمايه درگردش در نظر قرارگيرد. واحدهاي انتفاعي با بهکارگيري استراتژيهاي گوناگون در رابطه با مديريت سرمايه درگردش، ميتوانند ميزان نقدينگي شرکت را تحت تأثير قرار دهند. هر يک از راهبردهاي مختلف داراي ميزان ريسک و بازده متفاوتند. مديران مالي شرکتها نيز با توجه به شرايط حاکم بر وضعيت شرکت و همچنين با توجه به ويژگيهاي شخصيتي و فردي خود، از بين استراتژيهاي«جسورانه» يا خطرپذير و يا استراتژيهاي «محافظهکارانه» يا خطرگريز و يا ترکيبي از اين دو، يک استراتژي را انتخاب ميکنند(رهنماي رود پشتي،1389). در شرايط اطمينان، فروش، هزينهها، زمان پرداخت و ساير موارد آشکارا معلوم است و همه شرکتها داراييهاي جاري را فقط در پايينترين سطح نگهداري ميکنند
