
نيروي نظامي نيز مي تواند برگرفته از مدل اشرافي (نخبگان سياسي ونظامي) مدل مردم سالاري، مدل متمرکز، مدل پادگاني يا دولتي و مدل ارتش عمومي باشد. (اداره کل عضو و پيشگيري از وقوع جرم:27) .
از طرف ديگر نوع ارتش مي تواند متأثر از چهار عمل راهبردي بازدارندگي، پيشگيري، تهاجم و يا دفاع بعنوان سياستهاي دفاعي باشد (Conceruption into military…:72).
هنگامي که کشوري درگير جنگ بوده، يا فاقد زمان و توان لازم جهت ايجاد ارتش حرفه اي باشد و يا قدرت تربيتي بالا در ارتش وجود داشته، کميت بالا باشد، هزينه ها متوسط بوده و يا زماني که قصد تقويت روابط اجتماعي جوانان يا هماهنگي مردم با ارتش و مواردي همانند مد نظر باشد اقدام به استفاده از سربازان مردمي و بهره گيري از مشمولان در قالب نظام وظيفه عمومي مي نمايد(Draft to Armed …: 39-42). اما زماني که کشوري با کاهش مواليد، لورفتن اطلاعات(جنبه هاي حفاظتي)، هزينه هاي سربازي بالا، عدم تعهد کافي در سربازان (عدم احساس مسئوليت يا مسئوليت پذيري)، تمايل کم به خدمت در ارتش (ابعاد اجتماعي و فرهنگي)، قدرت دفاع متوسط، نابرابري جنسيتي، وجودتکنولوژيهاي نظامي پيشرفته، وجود آسيب هاي اجتماعي بالا در پرسنل، کاهش منازعات بين المللي، حضور در پيمان هاي نظامي، کاهش نقش نيرو در جنگ، قدرت بالاي حقوق بشر و مواردي همانند روبرو باشد، اقدام به تعريف ارتش حرفه اي46 مي نمايد (INR,1999).
ارتش حرفه اي در کنار مزاياي عديده اي که دارد، برخورداري از کسري معايب نظير انعطاف پذيري پايين، خطر شکل گيري کاست نظامي و کودتا، کاهش همبستگي مردمي با ارتش و مواردي همانند است. بررسي تطبيقي شرايط کشورهاي مختلف نشان مي دهد که در حال حاضر، خدمت نظام وظيفه در 70 کشور جهان حذف شده است (نظير استراليا، بلژيک، کانادا، هند، ايرلند، زلاند نو، آفريقاي جنوبي، آمريکا، ژاپن، اردن، عمان، قرقيزستان، پاکستان، امارات متحده عربي، مالزي، هلند، قطر، عربستان سعودي و…) در 13 کشور داوطلبانه مي باشد (نظير آرژانتين، چين، اندونزي و…) در 26 کشور استفاده از پرسنل وظيفه در خدمات غير نظامي مي باشد (نظير اتريش، چک، فنلاند، ايتاليا، اکراين، برزيل، دانمارک، فرانسه، نروژ، پرتغال، بلغارستان، مجارستان، لهستان، اسپانيا و….) و در پنج کشور، سربازان در قسمت غير رزمي فعاليت مي نمايند(نظير کرواسي، يوگسلاوي، بوسني و هرزگوين، روسيه، سوئيس و…) (Military service workshop, p 4).
2-18- سابقه طرح سربازان
در اول مارس 1961 فعاليت سپاهيان صلح رسماً در امريکا آغاز شد. سارجنت شرايور47 اولين رئيس سپاهيان صلح، سه روز پس از آن منصوب شد. وي در عرض 6 سال، برنامهها را براي 55 كشور با بيش از 14500 داوطلب گسترش داد.
اولين سؤالي كه جان اف كندي براي تأسيس سپاهيان صلح و به منظور ايجاد انگيزه در داوطلبان مطرح كرد: “چند نفر از شما حاضريد به عنوان سپاهيان صلح در كشورهاي در حال توسعه كار و زندگي كنيد؟”
واكنش بسيار قابل توجه بود، بطوري كه از ابتدا تا حال حاضر بيش از 168000 امريكايي در 136 كشور به سپاهيان صلح پيوستهاند. به عنوان مثال، براي كمك به مردم نپال جهت افزايش بهرهوري فعاليتهاي كشاورزي، سپاهيان صلح در بخش هاي مختلف نظير باغباني و حفاظت خاك كار ميكنند. داوطلبان به بيش از 500 كشاورز به منظور افزايش مهارتها و تواناييهايشان در توليد هر چه بيشتر ميوه و سبزيجات كمك ميكنند و آنها به بيش از 400 كشاورز روشهاي حفاظت از خاك را ميآموزند. يك داوطلب سپاهي صلح، در يكي ديگر از نواحي نپال به طور نزديكي با گروهي از كشاورزان به منظور بالا بردن سطح استاندارد زندگيشان از طريق بهبود توليدات غذايي براي خانوادهشان كار ميكند. اين داوطلب، فنون جديد توليد را از طريق ايجاد مزارع نمايشي، توزيع بذور سبزيجات و ايجاد گلخانهها ترويج ميكند. وي همچنين، در بين كشاورزان براي رقابت با يكديگر در توليد هر چه بهتر محصول كمك ميكند (Peace Corps,2003).
بيش از 90 سپاهي صلح از فعاليت هاي روزانه خود در افريقا، كاربرد آب و منابع آبي و اهميت فرهنگ و جشنهاي مذهبي، روش هاي انتقال و فعاليت هايي كه به بازسازي جوامع كمك ميكنند، عكس گرفته و آنها را ثبت ميكنند. داوطلبان صلح، همچنين، به دانشجويان تحصيلات تكميلي در انجام فعاليتهاي ميداني طرحهاي پژوهشي خود در قالب پايان نامههاي تحصيلي كمك ميكنند.
سپاهيان صلح در سنگال تلاش ميكنند تا مردم را از نيازهاي كشاورزي، توسعه فعاليت هاي اقتصادي، محيطي و بهداشت فردي آگاه كنند. در ماداگاسكار، سپاهيان صلح به حفاظت منابع طبيعي كمك ميكنند. سپاهيان صلح به ويژه به حفاظت منابع آبي ميپردازند (Peace Corps World Wise Schools. Water in Africa, 2003a,b).
در نپال، سپاهيان صلح در جهت دستيابي به كشاورزي پايدار، جنگل زراعي48 و بهبود عملكرد برنج تلاش ميكنند. گروه ديگري از سپاهيان صلح در اين كشور در جهت حاصلخيزي خاك و افزايش توليد محصولات بومي و غيربومي تلاش ميكنند. كارهاي گروهي (بويژه براي زنان) كمك ميكند به بهبود عملكرد برنج در نواحي جنوبي اين كشور. گروه سوم سپاهيان صلح در جهت آموزش كشاورزان براي مديريت منابع طبيعي و فنون حفاظت از منابع تلاش ميكنند (Peace Corps Kids World. Explore the World,2003).
در سال 2000، سپاهيان صلح به آموزش نزديك به 600 كشاورز براي آموزش فنون كشاورزي پايدار تلاش كردند. كشاورزان از 100 منطقه روستايي سنگال در اين جلسات شركت كردند. يك داوطلب با 14 گروه كشاورز مرد و 3 گروه كشاورز زن در زمينه روشهاي كشت، كار كرد. داوطلبي ديگر به همراه كشاورزان منطقه به كاشت 3381 درخت مثمر اقدام كرد (Peace Corps Countries, 2003).
لازم به ذكر است كه سپاهيان صلح تنها به بخش كشاورزي فعاليت هاي خود را محدود نميكردند و در بخشهاي اقتصاد، محيط زيست و بهداشت نيز فعاليت داشتند.
بسياري از سپاهيان صلح پس از بازگشت و اتمام خدمت خود به عنوان يك سپاهي صلح، با توجه به دارا بودن تجارب غني، قادرند به بسياري از سؤالات افراد مختلف در مورد فرهنگ و نحوة زندگي مردم كشوري كه در آنجا به خدمت مشغول بودهاند، پاسخ دهند. همانطور كه ذكر شد، اين امر خود يكي ديگر از اهداف متعالي سپاهيان صلح است (Peace Corps World Wise Schools Educators,2003).
وقتي سپاهيان صلح درمييابند كه محل خدمت آيندهشان كجاست، آنها با كنجكاوي فراوان ميخواهند درباره كشور مقصدشان اطلاعات كسب كرده و بياموزند. بسياري از اين اطلاعات از نقشههاي مختلف بدست ميآيد. از اين نقشهها، ميتوان برخي اطلاعات را حدس زد و برخي ديگر نياز به تفحص بيشتر دارد. در نتيجه مجموعهاي از اطلاعات را ميتوان از منابع مختلف نظير نقشههاي مذكور بدست آورد(Peace Corps Returned Volunteers,2003).
2-19- پيشينه پژوهشي تحقيق
ولچ49 معتقد است كه آموزش تخصصي و رسمي باعث افزايش دو سري كارايي و اثربخشي فني يا كارگري (افزايش محصول بر حسب تغيير در تحصيلات، به شرط ثابت بودن ساير نهادهها) و تخصيصي50 (توانايي افراد داراي تحصيلات بيشتر جهت رمزيابي مطلوبتر اطلاعاتي) مي شود(Welch,P42) كوتلر نيز جنبه محوري اثر تحصيلي را عبارت از توانايي ارزشيابي و بكارگيري فن آوري هاي جديد و سودآوري ميداند (Cotlear, P75) پژوهشهاي لاكهيلد و همكاران (37 مجموعه اطلاعاتي از 18 بررسي درباره 13 كشور در زمينه آموزش هاي تخصصي كشاورزي) نشان داد كه آموزش در سطح احتمال 5 درصد در 15 آزمون از 37 آزمون با ميزان اثربخشي توليد همبستگي مثبت داشته، 16 بررسي معنادار نبوده و در شش بررسي، ضريب همبستگي كوچك اما منفي بوده است(Lockheedandetal,P57).
كرامر51(2002) ضمن بررسي نظامهاي بهره گير و غير بهره گير از خدمت نظام وظيفه عمومي (سربازي اجباري، داوطلبانه و وجود ارتش حرفه ايي) و شرايط آموزشي سربازان بيان مي دارد كه در نظامهاي غيربرخوردار از سربازي اجباري، ارتباط چنداني بين بخش هاي نظام ها و كشاورزي بغير از مواردي همانند مداخله در بحران، انتقال يافته هاي جديد از تكنولوژيهاي چندمنظوره (همانند مواد شيميايي و آفت كشها) و پايلوت كردن اولية آنها و همچنين استفاده از نيروهاي متخصص در كشت و صنعت هاي مرتبط با ارتش وجود نداشته و استفاده از نيروهاي سرباز در بخشهاي عمراني (نظير كشاورزي) صرفاً مربوط به كشورهايي است كه اولاً نظام خدمت وظيفة عمومي اجباري در آنها وجود داشته باشد و ثانياً در شرايط صلح برخوردار از مازاد نيرو باشند، مطالب فوق به شكل قويتري توسط جانسون52(2001) مورد تأييد قرار گرفته و معتقد است كه فعاليتهاي كشاورزي بدليل خصوصي بودن، بهره گيري از تكنولوژي جديد، تمركزپذيري بر بخش اندكي از توليد ناخالص ملي و تقاضامدار بودن بخش هاي اجرايي، عمدتاً مورد توجه حوزه هاي نظامي نبوده و در صورتي كه در كشور خاصي به چنين فعاليت هايي پرداخته شود ميزان دخالت و سطح تخصصي آموزشهاي ارايه شده، بستگي به جمعيت، خدمات كشاورزي غالب در مناطق و مواردي همانند خواهد داشت .
جاين سيويل53 (1999) بيان مي دارد كه نوع آموزش هاي ارايه شده به سربازان در بخش هاي عمراني همانند بخش كشاورزي بستگي به هدف كلي جذب سربازان (در بخش كشاورزي مي تواند اهدافي همانند غلبه بر كمبود امكانات و پرسنل، دورافتادگي جغرافيايي مناطق هدف و عدم انگيزه در نيروهاي تمام وقت، نوع وظايف محوله در قالب وظايف نظارتي يا اجرايي، سطح زير پوشش، پايين بودن سطح تخصصي بخش كارشناسي كشاورزي و تمركزپذيري استقرار نيروهاي تخصصي در مركز، مشغول سازي نيروهاي انساني، سرمايه گذاري بر نيروهاي انساني متخصص و غربالگري نيروهاي باتجربه و كارآمد براي برنامه هاي آتي، انتقال تكنولوژي هاي چندمنظوره از بخش نظامي به كشاورزي و پايلوت كردن آنها، اجراي فعاليت هاي ضربتي در بخش كشاورزي و غيره دنبال شود.) و ميزان اعتقاد بخش اجرايي و كارشناسان آن در بهره گيري از منابع انساني (سرباز) و مديريت صحيح نيروي انساني دارد.
پروژه “ارزشيابي جامع طرح سربازان سازندگي” حيدري و حسينينيا (1380)، اولين پروژه اي بود كه در آن به ارزشيابي جامع طرح سربازان سازندگي پرداخته شد. اين طرح شامل دو پروژه بود كه در پروژه اول دوره آموزش تخصصي بدو خدمت سربازان از ديدگاه مدرسان و سربازان مورد ارزشيابي قرار گرفته است كه جامعه آماري با روش نمونهگيري خوشه اي از محدوه تحقيق كه عبارتند از فراگيران دوره ششم آموزش تخصصي سربازان تعيين گشته و با طراحي شش نوع پرسشنامه، اطلاعات به روش توصيفي مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت.
نتايج اين تحقيق نشان داد كه فضاي آموزش كه با اهداف و كاركرد آموزشي ساخته نشده است، سبب گرديده تا فضاي كلاسي و همچنين شاخصهايي نظير سالن اجتماعات، كتابخانه و … با استانداردهاي جهاني فاصله زيادي داشته و از نظر كادر آموزشي، به دليل استفاده از اعضاء هيئت علمي دانشگاهها، جهاد و … در وضعيت مطلوبي قرار داشته اما نسبت كادر غير آموزشي به فراگيران پايين مي باشد.
در خصوص ميزان بهرهمندي از آموزشها جهت انجام وظايف حمايتي، مشورتي و نظارتي در حد متوسط تا خوب ارزيابي گرديده و اين در حالي است كه عملكرد اجرايي تنها نحوه اداره كتابخانهها و خانه ترويج در حد متوسط تا خوب ارزيابي گرديده است و مابقي موارد در حد خيلي ضعيف تا متوسط ارزيابي شده است. در يك جمعبندي كلي فراگيران كليه دروس را از ابعاد محتوا و آموزشگر و آزمون خوب تا خيلي خوب، از بعد روش متوسط تا خوب و از بعد رسانه و مواد ضعيف ارزيابي نمودند.
در پروژه مراحل خدمت در محلهاي مورد استقرار (پروژه دوم) كه از نوع كاربردي بوده به روش پيمايشي انجام گرديده است. جامعه آماري مشتمل بر چهار دسته بوده كه هفت استان خراسان، آذربايجان غربي، فارس، كرمانشاه، گيلان، لرستان و يزد به صورت تصادفي در يك نمونهگيري چند مرحله اي انتخاب گرديدهاند. يافتههاي اين پژوهش نشان داد كه بيش از 68% روستاييان، اعزام سربازاني با
