
این امور مذکور را فاسد مینامند.119 روایات و استعمالات فقهی فاسد برای فاقد جزء و شرط بکار رفته و برای جامع جمیع جهات و اجزا واژه صحت.120 بالجمله میتوان قائل شد که تقابل این دو از باب ملکه و عدم ملکه است.121 مرحوم آخوند خراسانی صحت را نزد ارباب این علوم به معنای تمامیت و فساد را به معنای نقصان میداند و معتقد است این اختلاف تعبیرات، به لحاظ آن آثار و اغراضی است که در هر علمی مورد نظر میباشد.122
6-1-7. بیع
كلمه بيع (به فتح باء و سكون ياء) به معنى خريد و فروش و از اضداد است؛123 شيخ انصارى بيع را «مبادله مال به مال» معنى كرده است124 و پس از ايشان نيز بسيارى از فقها همين تعريف را برگزيدهاند. از نظر امام خمينى نيز حقيقت بيع، همان مبادله مال به مال است.125 شهيد اوّل نيز بيع را، عبارت دانسته است از ايجاب و قبولى كه دلالت بر نقل ملك در مقابل عوض معلوم مىنمايد.126
قانون مدنى، بيع را تمليك عين به عوض معلوم تعريف كرده است.127برخی با برگزيدن همين معنى، اضافه نموده كه به مجموع عمل بايع و مشترى بيع گفته مىشود، همان طور كه به عمل بايع به تنهايى هم بيع مىگويند.128 با بررسی تعاریف فوق، تعريفى كه قانون مدنى با توجه به تعاريف فقهاى بزرگ اراده کرده، مناسب بهنظر مىرسد.
بيع به اعتبار عقد بودن داراى سه ركن است: صيغه (ايجاب و قبول)، دو طرف عقد (متعاقدان) و عوض، اعم از مال مورد معامله (مبیع) و بهاى آن (ثمن).
1. صيغه: عبارت است از انشاء تمليك كالا در برابر عوض معلوم و انشاء تملّك آن بهعوض، تشکیلشده كه اوّلى، ايجاب و دومى قبول نام دارد.
ايجاب و قبول يا لفظى است، مانند آنكه فروشنده بگويد: اين كالا را به صد تومان به تو فروختم و خريدار بگويد: پذيرفتم و يا فعلى. فقها اجماع دارند كه عقد بيع با لفظ عربى صريح، ماضى و منجّز مشتمل بر ايجاب از سوى بايع و قبول محقق مىشود.129
2. متعاقدان (بايع و مشتری): در هر يك از دو طرف عقد، بلوغ، عقل، قصد، اختيار، مالكيت و محجور نبودن شرط است. در صورت فقدان شرطِ اختيار، اگر پس از اكراه بر عقد، به آن راضى شود، نظر مشهور، صحت بيع است.130
3. عوض: عوضین در بیع که به آنهامبیع و ثمن گفته میشود. مبیع یا مثمن در لغت به معنای «کالای مورد معامله» و «مورد بیع قرارگرفته» آمده، این واژه در عرف و لغت به همین معنا بکار میروند و هر یک باید واجد شرایط زیر باشد131:
الف. مالیت داشتن: هر چيز كه ازنظر شرع يا عرف مالیت نداشته باشد صلاحیت عوض واقعشدن ندارد؛ عرفى مانند مگس و پشه و شرعى مانند شراب و خوك.132
ب. مملوك بودن: مراد از آن يا قابليت داشتن عوض براى مملوك واقعشدن است درنتیجه مباحاتى همچون آب رودخانهها صلاحیت عوض واقعشدن ندارند.133
ج. عين بودن: مراد از عين، هر مالى است كه تعيّن خارجى دارد؛ جزئى باشد يا کلی و کلی، کلی در ذمّه باشد يا کلی در معيّن. مقابل عين، منفعت و حق قرار دارد.134
البتّه اين شرط تنها در جانب مبیع معتبر است در طرف ثمن، عين بودن شرط نيست.135
د. طلق و تام بودن ملك: مراد از آن، اين است كه عوض، متعلّق حق ديگرى نباشد، مانند مال وقفى.136
ه. مقدور بودن تحويل كالا: بدين معنا كه مبیع هنگام تحويل، موجود و فروشنده قدرت بر تحويل آن داشته باشد.137
ز. معلوم بودن: عوضین بايد ازنظر مقدار، جنس و اوصاف تأثيرگذار در قيمت معلوم باشد و مجهول بودن عوض در هر یک از ابعاد یادشده موجب عدم انعقاد بيع مىشود.138
7-1-7. تاریخچه آلات قمار
تاریخ چند هزارساله قمار نشاندهنده استفاده از آلات گوناگونی دارد که در سراسر جهان برای قمار مورداستفاده قرار گرفتهاند139، مثل پرتاب چوب تیر و استخوان که امروزه نیز در برخی کشورها برای قماربازی یا تعیین تصمیم به انجام دادن یا ندادن یک عمل به کار گرفته میشوند.140
آنچه روشن است این است که آلات قمار در معنای کلی خود امری جدید محسوب نمیشوند و در سراسر سدههای تاریخ در سرتاسر جهان از هزاران سال پیش به وجود آمدهاند و از زمانی که قمار بوده است، آلات آن نیز موجود بوده است. به عبارت بهتر به علت ارتباط مستقیمی که بین قمار و آلات آن وجود دارد، تاریخچه بین آنها مشترک است. بشر هزاران سال است که انواع آلات قمار را میسازد. بسیاری از آلاتی که امروزه با آنها (بازیهای شانسی) صورت میگیرد، مثل تاس ریشه در هزاران سال قبل دارند. هنگامیکه شما با یکی از این آلات روبرو میشوید چندین مفهوم ناشناخته پیش چشمانتان است که معنا و فلسفه آنها را نمیدانید. دلایل فراوانی وجود دارد که چرا بشر آلات قمار را ساخته است، از باورهای مذهبی گرفته تا تفریح و سرگرمی. ولی آنچه بدیهی است این است که ساختوسازآلات قمار هنگامی توسعه یافت که بشر جدای از انگیزههای اوّلیه ساخت این آلات (پیشگویی) خواهان استفاده از این آلات برای بردوباخت و به دست آوردن سرمایه استفاده نمود. تاریخچه واقعی آلات قمار درواقع به اعتقادات مذهبی و پیشگویی برمیگردد. زمانی که علمای مذهبی با استفاده از روشهایی در آیینهای خود برای امور پایانیافته یا در شرف انجام شانس و امور ماورا طبیعی روی آوردند. این روشها شامل اشکال و اجسامی بر روی سطح زمین بودند که نماد خیر و شر بودند که با حرکت دادن آنها از نتیجهای که در پایان به دستمیآمد اقدام به پیشگوی یا توجیه وقایع رخدادهمیپرداختند.141
در قرن شانزدهم تولید آلات قمار در اروپا رونق به سزایی گرفت و قمارخانههای بزرگی ساخته شد و سرانجام در قرن نوزدهم منع گردید.142 اسلام قبل از همه ملل متمدن جهان قمار را تحریم کرد.143 پیش از طلوع خورشید اسلام آلات قمار در میان ملت عرب رواج کامل داشته و کلمات (انصاب و ازلام) که قرآن مجید از آنها نهی نموده است، گواه این مدعا هستند.144 هارونالرشید اوّلین خلیفهای بود که با آلات قمار،بازی کرد.145
در دوران اخیربازیهای جدیدی برای قمار ابداعشدهاند که این بازیها آلات خاص خود را میطلبند که بعضاً هم شباهتی به آلات قدیمی ندارند. قمار، امروزه بیشتر در قمارخانه انجام میشود. در اغلب قمارخانهها بازیهایی با دستگاهی به نام «اسلات ماشین»146 و یا بازیهای بر اساس شانس دیگری مثل «رولت» و با کارت وجود دارد. بازیهای دیگری که بر اساس ترفند ها و تواناییهای ذهنی انجام میشوند نیز موجود هستند: پوکر و بیست و یک؛ اما تمام این بازیها بر اساس قوانین احتمالات ساختاری دارند که موجب میشود صاحبخانه یعنی قمارخانه در تمام زمان برندهی کلی باشد.
8-1-7. ضبط
ضبط از ریشه «ض ب ط» به معنی گرفتن، دستگیری کردن، جلوگیری کردن، پیروز شدن، توقیف و مصادره کردن میباشد.147 در این راستا ضبط یعنی توقیف و نگهداری و بازداشت؛ و ضبط در اموال، به معنی مصادره کردن؛ و ضبط در نفس، به معنی تسلط بر نفس است.148 معانی مختلفی در مورد واژه مذکور بیان شده؛ از جمله نگهداشتن، حفظ کردن، محکم کردن و بایگانی. ضابط به معنی نگاهدارنده و حفظ کننده آمده است149؛ و در اصطلاح ضابطین، بخشی از سربازان حاکم در قدیم را میگفتند که وظیفه جمع آوری، نگهداری، حفظ اموال، احضار مجرمین و امثال آن را در دارالحکومه به عهده داشتند.150 همچنین ضبط به معنای نگهداری از چیزی به سختی، ذکر شد.151 از دیگر معانی ذکر شده برای واژهی ضبط، تصرف کردن و به ملکیت گرفتن و بایگانی کردن است.152بنا بر آنچه گفته شد واژهی ضبط از نظر لغوی در دو معنی به کار رفته است:
الف توقیف موقت شیء و بازداشت و نگهداری شیء برای همیشه؛ با سلب مالکیت از مالک در بخشی از اموال.
ب توقیف دائم، تصرف و به ملکیت در آوردن شیء برای همیشه؛ با سلب مالکیت از مالک در تمام یا بخشی از اموال.
9-1-7. مصادره
مصادره از ریشهی «صدر» به معنی انصراف و برگشت دادن؛ و مصدر به مهنی اصل، سرچشمه و ریشه است.153عبارت «صادر المال» در زبان عرب به معنی مصاره کردن اموال میباشد؛ بنابراین مصادره در ردیف استباحة الاموال، به معنی حلال دانستن جان یا مال دیگری است.154
همچنین مصادره به معنی مال کسی را به زور گرفتن، جریمه و تاوانگرفتن میباشد.155 هر گاه فعل صدر با «عن» متعدی شود، معنی رجوع، برگشتن و برگردانیدن میدهد (صدر عن المکان: از مکان برگشت). هر گاه با «مِن» متعدی شود، به معنی بروز و ظهور است. (صدر منه الامر) این کار از او بروز کند.156
10-1-7. معدوم کردن
معدوم کردن در لغت به معنی نیست و نابود کردن، آن که موجود نباشد، خلاف موجود و نابود شده و از بین بردن میآید و در اصطلاح هم از بین بردن و نابود کردن آلات و ادوات را میگویند که جرم با آن محقق شده است.157 مثلاً ورق پاسور را بخواهند معدوم کنند به این نحو خواهد بود که آن را بسوزانند یا قطعه قطعه کنند به طوری که قابل استفاده نباشد و دیگر ورق پاسور بر آن صدق نکنند.
فصل دوم: مستندات فقهی و حقوقی معامله با آلات قمار
در این مبحث به بررسی مبانی فقهی جرم معامله با ابزار الات قمار پرداخته میشود. برای مبانی فقهی جرم انگاری این پدیده میتوان به آیات، روایات، اجماع، دلیل عقلی ومستندات دیگر از جمله قواعد فقهی اشاره کرد.
معامله با آلات قمار سبب پديد آمدن موضوعات متعددى شده كه هر كدام مىتواند در باب خاصى از فقه و حقوق مورد بررسی قرار گيرد، مانند تعلیم و تعلم، توليد، نگهدارى، حمل و نقل، خرید و فروش، قاچاق، ايجاد قمارخانه و ارائه خدمات و ابزار براى بازی، در آمد و سرمايههاى حاصله از هريك از مراحل توليد تا معامله. جميع موضوعات فوق مىتواند داراى سه جنبه مهم فقهى باشد: حكم تكليفى؛ حكم وضعى؛ جنبه كيفرى و مجازات جرائم معامله با آلات قمار.
1-2. مستندات فقهی
حكم تكليفى حرمت در خصوص موارد فوق الذکر، متوقف بر ثبوت حرمت خرید و فروش آلات قمار مىباشد. افزون بر اين كه نحوهى اثبات اين حكم، اساس و مبناى مباحث بعدى در خصوص احكام وضعى و مجازات مرتكبين مىباشد. علاوه بر آیات و روایات از قرن اوّل هجری تا قرن معاصر فتاواى صريحى در خصوص آلات قمار از مراجع و مجتهدين در دست مىباشد.158 قانونگذار جمهوری اسلامی ایران به تبعیت از اسلام شدیداً با معامله با آلات قمار مخالفت کرده است و مرتکب آن را مجازات میکند. مبنای اسلام و مقنن جمهوری اسلامی ایران در این مبارزه بر اهداف دینی و تعالی اخلاقی استوار است.
در این فصل در ابتدا منابعی که در مورد قمار و تحریم آن نقش دارند و سپس ادله ان به ترتیب اهمیت در چند بخش ذکر میگردد. از آنجا که قوانین جمهوری اسلامی ایران بنابر اصل چهارم قانون اساسی براساس موازین اسلامی است و کلیه قوانین از اسلام تبعیت میکند، جرم قمار و جرائم مرتبط مذکور در ق. م. آ از این قاعده مستثنی نیست؛ بنابراین مبنا و ریشه این قوانین نشأت گرفته از اسلام و فقه شیعه اثنیعشری است؛ به همین جهت ادله تحریم آن براساس شریعت بیان میگردد: در باب ادلهی حرمت مصرف آلات قمار چندين مبنا و دليل مطرح است که به طور مجزا تمام آنها مورد تحلیل قرار خواهند گرفت.
1-1-2. آیات
قرآن با منطقی مستحکم، قمار رادر ضمن یک ارزیابی حکیمانه حرام اعلام میکند. در این ارزیابی به طور اجمال اشاره به منافع و مفاسد و مضرات آن کرده و تحریم را با فزونی مفاسد آن بر منافعش مستدل مینماید. از آلات قمار اغلب به عنوان سرگرمی و تفریح و گاهی به منظور به دست آوردن منافع مادی مورد استفاده قرار میگیرد و ممکن است به همین جهت در نظر برخی یک معامله سودمند جلوه کند. از اینرو قرآن ضمن اشاره به منافعی که برای قمار نقل گردیده است، متذکر میگردد که مضراتی که از این راه تولید میشود، از منافع آن افزونتر است. سپس از نیروی تفکر انسان برای اثبات مدعای خویش بهره برده و وی را به تعقل در منافع و مفاسد قمار دعوت مینماید. دراین قسمت به دو دسته از آیات در مورد حرمت معامله با ابزار الات قمار پرداخته میشود؛ آیاتی که دلالت بر حرمت «اکل مال به باطل» و «اکل سحت» دارند و دوم
