
سواد اطلاعاتي پرداخت. ديگر كتابخانههاي دانشگاهي نيز به همين ترتيب و به تدريج، استفاده از انواع مدلهاي آموزشي را براي كمك به كاربران در به دست آوردن مهارتهاي اطلاعاتي آغاز نمودند. (نظري،1384،81-80)
کانادا
سياست هاي اطلاعاتي دولت كانادا از جمله ديگر اقدامات اطلاعاتي بوده كه باعث شده اين كشور داراي مردمي با مهارت سواد اطلاعاتي باشند. در 3 دهه گذشته ، كتابداران دانشگاهي كانادا به آموزش مهارت هاي كتابخانه اي و اطلاعاتي به دانشجويان اهتمام داشته اند. بيش از 25سال است كه در كنفرانس هاي ملي سالانه ، ملاحظات مربوط به مهارت هاي اطلاعاتي اين كشور بيان مي شود . كتابداران آموزشگر در كتابخانه هاي دانشگاهي، به حل چالشهاي موجود در ادغام آموزش سواد اطلاعاتي در دوره هاي درسي دانشجويان ادامه ميدهند. گرچه در اين رابطه، در پنج سال گذشته پيشرفتهايي حاصل شده، اما در مقايسه با اقداماتي كه در ايالت متحده، استراليا، نيوزلند و اروپاي شمالي صورت گرفته، به فعاليتهاي بسيار بيشتري نياز است. يك تحقيق ملي كه در رابطه با آموزش سواد اطلاعاتي در كتابخانههاي دانشگاهي كانادا صورت پذيرفته نشان ميدهد كه روندهاي مربوط به اهداف عملي، روشها و محتواي آموزشي در پنج سال گذشته تغيير چشمگيري نداشته است . اين تحقيق نشان داد كه تعداد اندكي از كتابداران، اهداف علمي خود را به طور رسمي ثبت كردهاند و بسياري از آنان نتايج آموزشهاي خود را به صورت رسمي ارزيابي نكرده اند. برخي از يافتههاي اين بررسي با يافتههاي مطالعهاي كه قبلا در نيوزلند صورت گرفته بود، شباهت دارند. به نظر ميرسد كه دانشگاهيان كانادا در مقايسه با ايالت متحده ، تاكيد كمتري بر آموزش مهارتهاي اطلاعاتي دارند. از اين رو ، لازم است كتابداران با مدرسان در محيطهاي آموزش مقدماتي، متوسط و عالي رابطه كاري نزديكتري داشته باشند تا اطمينان حاصل شود كه همه دانشجويان و دانش آموزان از سواد اطلاعاتي برخوردار شده اند. (نظري،1384،84)
ايالات متحده آمريکا
آموزش سواد اطلاعاتي بيشتردرکتابخانههاي آمريکا مورد توجه خاص قرار گرفت و رشد کرد. براساس اطلاعات اورت76)1986) نظام آموزشي آمريکا براساس نظام آموزشي آلمان شکل گرفته، ولي به تدريج دراين کشور رشد کرده ودربسياري ازجهات ازکشورهاي ديگرپيشي گرفته است. آمورش جزء جدايي ناپذيرحرفه کتابداري بوده، به دليل توجه وتغييراتي که نسبت به روند آموزش عالي درآمريکا دردهه 1860 رخ داد تغييراتي را درديدگاه افراد نسبت به کتابداران نيزبه وجود آورد (پريرخ،1386،24) .پيشرفت در زمينه سواد اطلاعاتي درايالات متحده امريکا باهمکاري گروههاي کاري، افراد و نهادهاي مختلف درسطح ملي انجام شده است. درسال 1990 برگزاري «همايش مجمع ملي سواد اطلاعاتي»77 با چهار نگرش نقش اطلاعات درزندگي افراد، نقش اطلاعات درکاروحرفه، و نقش اطلاعات دراجتماع. حمايت ازپروژههاي سواد اطلاعاتي درحال انجام در ايالات متحده امريکا و سايرکشورها از دستورالعملهاي اين همايش بود. درسال 1998 هياتها و بخشهاي آموزشي به استفاده ازاستانداردهاي سواد اطلاعاتي براي دانش آموزان ازسطح کودکستان تا دبيرستان تاکيد ورزيدند. درسال2000 بررسي و ارزيابي سواد اطلاعاتي به يک هدف عمده و مهم تبديل شد. در اين سال راهنمايي با عنوان «استانداردهاي رقابتي سواد اطلاعاتي براي آموزش عالي»78 منتشرگرديد. اين استانداردها، بسيارمفيد و مؤثرند چراکه بيان ميدارند چگونه و به چه ترتيب ميتوان پيشرفت وپيامدهاي مربوط به آموزش مهارتهاي اطلاعاتي را اندازهگيري نمود. بسياري ازکتابداران دانشگاهي در ايالات متحده آمريکا ازاين استانداردها استفاده ميکنند. درايالات متحده آمريکا، استانداردهاي مربوط به سواداطلاعاتي تهيه وتنظيم شده اند تابه کتابداران و مربيان درراستاي آموزش شهروندان براي کاروزندگي درجامعۀ اطلاعاتي آينده کمک کنند. (دائره المعارف کتابداري)
2-3-2 سيرتحول سواد اطلاعاتي ايران
اكنون خواسته يا ناخواسته، نياز به اطلاعات در كشور ما نيز افزايش مي يابد و از سوي ديگر با توجه به فرايند رو به رشد جهاني شدن، همه كشور ها در معرض رقابت با غول هاي جهاني در عرصه اقتصاد، فرهنگ و ساير زمينه ها قرار گرفته اند و در واقع، جهاني شدن ما را در بر مي گيرد. در اين عرصه آنچه اهميت پيدا مي كند مديريت اطلاعات و دانش است كه رفته رفته اهميت بيشتري نيز پيدا مي كند. در چنين شرايطي شناخت نياز اطلاعاتي، تعيين مكان اطلاعات مورد نظر، توان ارزيابي اطلاعات به دست آمده و تشخيص اطلاعات مناسب از اطلاعات نا مناسب از جمله دغدغه هاي اصلي سازمانها در مي آيد كه از آن به سواد اطلاعاتي تعبير شد. در چنين وضعيتي براي غلبه بر چالش هاي موجود راهكارهايي را ارائه مي دهند كه دوره هاي آموزش سواد اطلاعاتي از جمله آنها بوده كه سالهاست در كشورهاي پيشرفته در سطوح مختلف از سوي موسسات مختلف ارائه مي گردد. اما وضعيت در كشور ما احتمالا متفاوت باشد(حسن زاده،1). سواد اطلاعاتي در کشورما موضوعي است که تازه مطرح شده است.چنانچه نظري به آثار و نوشته ها دراين زمينه داشته باشيد،خواهيد ديد که شايد بيش ازپنج سال ازعمرمطرح شدن اين موضوع نميگذرد (اصنافي،1387،ص12).آموزش استفاده کنندگان کتابخانه ها در ايران نخستين بار درترجمه يک مقاله دراوايل دهه 1360 مطرح شد.همچنين ارايه مقاله اي دراولين سميناراطلاع رساني پزشکي درسال 1367 درمشهديکي ديگرازنخستين تلاشهايي بودکه براي جلب توجه کتابداران ايراني نسبت به آموزش شيوه استفاده ازکتابخانه ها انجام گرفت.درسال 1367مفهوم سواد اطلاعاتي توسط پريرخ و سپس تقوي مورداشاره قرارگرفت.به تدريج نقش کتابخانه ها وکتابداران دررابطه باآموزش سواداطلاعاتي موردتوجه قرارگرفت.بررسي روند روبه رشد مقاله هاي فارسي منتشرشده طي دودهه اخير در زمينه سواداطلاعاتي نشان مي دهد که جامعه کتابداري واطلاع رساني ايران به تدريج اهميت اين مفهوم را درک کرده وبراي عملي کردن آن تلاش کرده است. دردهه 1370 با توجه به رشد تعداد گروههاي آموزش کتابداري و درنتيجه افزايش تعداد کتابداران متخصص در ايران، برنامههاي آموزش استفادهکنندگان به ويژه درکتابخانهها باجديت بيشتري دنبال شد (پريرخ،1386،32). در ايران اولين مكاني كه سواد اطلاعاتي را در زمينه عملي بكار برده کتابخانه مرکزي دانشگاه فردوسي مشهد و كتابخانه آستان قدس رضوي است كه در ابتدا به صورت کارگاه و برگزاري همايش و سپس اينترنتي به آموزش كتابخانهاي پرداختهاند. بعد از اين دوکتابخانه، دانشگاه شريف و اميركبير اين اطلاعرساني را به شكل گسترده به كار گرفتند و در اين عرصه گامهاي موفقيتآميز رو به رشدي را برداشتهاند (سميعي،1383). نياز به سواد اطلاعاتي در ايران ازاواخردهه 1370 ارتقاء يافت ولي دو رويكرد مهم در سواد اطلاعاتي، ابتدا آموزش سواد اطلاعاتي و دوم پژوهش دربارۀ آن، بيشتردرجامعه علمي مورد توجه بوده تادر محيط کتابخانهها. البته همانطور که قبلا گفته شد دربرخي از کتابخانهها برنامههاي پراکندهاي مرتبط بامهارتهاي سواد اطلاعاتي مورد توجه بوده است. اما متاسفانه اين برنامهها که با انگيزه کتابدران علاقهمند آغاز شد و با تغييرمحل فعاليت آنها و ياتغييروظايف خاتمه يافت، نتوانست در پرورش باسوادان اطلاعاتي در کشور بهصورت گستردهاي موثر باشد. سواد اطلاعاتي و نقش آن در توسعه كشور بر همگان پوشيده نيست و در بسياري از مسائل اطلاعرساني فاصله 50 ساله با غرب و همسايگان خود داريم و متأسفانه از كشورهاي همسايه نيز عقب ماندهايم. در كشور ما سواد اطلاعاتي جايگاه خود را نيافته است و تا زماني كه سواد اطلاعاتي تعريف استانداردي نداشته باشد، نميتوان در اين باره صحبت كر. در ايران مشكلات ساختاري و زيربنايي داريم كه آشنايي با شيوههاي اطلاع رساني در مدارس، دانشگاهها و مسائل فرهنگي بسيار ميتواند نقش آفرين باشد و تا اين معضل فرهنگي حل نشود نميتوانيم در اين زمينه رشد كنيم (کياني،42،1386). از نظر اساتيد حوزه کتابداري نياز است يك درس دو واحدي در زمينه اطلاعرساني در سرفصلهاي مدارس و دانشگاهها گنجانده شود. تا دانشجو با مهارتهاي سواد اطلاعاتي آشنا شود.
2-4 استانداردهاي سواد اطلاعاتي
فردي كه خود را با سواد اطلاعاتي ميداند، بايد قادر باشد به صورت مفيد ومؤثر به اطلاعات دسترسي داشته باشد، اطلاعات را بصورت کامل و انتقادي ارزيابي كرده و همچنين به طور دقيق و خلاق از آنها استفاده كند.
2-4-1 دستورالعملها و استانداردهاي سواد اطلاعاتي
انجمن كتابداران استراليا، انجمن كتابخانههاي آموزشگاهي امريكا، و انجمن كتابخانههاي ملي و دانشگاهي انگليس اقدام به تهيه استانداردها و دستورالعملهايي براي آموزش، فراگيري، و سنجش مهارتهاي سواد اطلاعاتي كردهاند كه مجموعهاي از آن به شرح زير است:
1) تشخيص نياز به اطلاعات؛ 2) تشخيص ويژگي و ميزان اطلاعات موردنياز؛ 3) توانايي دستيابي به اطلاعات موردنياز بهصورت مفيد و مؤثر؛ 4) توانايي بهرهگيري از راهبردهاي جستوجو؛ 5) ارزيابي منتقدانه اطلاعات و منابع اطلاعاتي بهدست آمده؛ 6) توانايي استفاده از اطلاعات براي رسيدن به هدفي خاص مانند حل مسئله؛ 7) توانايي مقايسه اطلاعات بهدست آمده با دانش موجود و افزودن به دانش؛ 8) شناخت وظيفه اجتماعي خود در دسترسي به اطلاعات و استفاده از آن؛ 9) گردآوري، سازماندهي، و دستهبندي اطلاعات بهدست آمده يا توليد شده؛ و 10) آگاهي از اينكه سواد اطلاعاتي پيشنياز يادگيري مادامالعمر است. ) انجمن کتابداران آموزشگاهي (
اين تواناييها نشان ميدهد كه سواد اطلاعاتي تنها مهارت نيست، بلكه يك روند فكري است كه براي تقويت و شكلگيري آن بايد به فرد آموزش داد.
انجمن كتابخانههاي دانشگاهي و پژوهشي (اِي. سي. آر. ال.) در ژانويه2000 استانداردها شاخصهاي عملكرد، و بروندادهايي را براي اندازهگيري ميزان برخورداري از تواناييهاي مربوط به سواد اطلاعاتي تصويب و منتشر كرد. اين مجموعه از پنج استاندارد تشكيل شده كه هر يك داراي چند شاخص عملكرد و همچنين شامل فهرستي از بازدهها براي سنجش پيشرفت دانشجويان در كسب سواد اطلاعاتي بوده. اين بازدهها ميتواند به عنوان راهنما براي استادان، كتابداران و ساير كساني كه دنبال روشهايي براي اندازهگيري يادگيري دانشجويان در زمينة سواد اطلاعاتي هستند، باشد. در كاربرد اين استانداردها، مؤسسات آموزشي نياز دارند تا مهارتهاي فكري گوناگوني كه بازدههاي گوناگون يادگيري به همراه دارند را شناسايي كنند. بنابراين، براي سنجش در اين بازدهها به ابزارها و روشهاي متفاوتي نياز است. براي مثال، مهارتهاي سطوح پايين و بالاي طبقهبندي بلوم در اين بازدهها وجود دارد. با مطالعه بازدهها ميتوان به اهداف رفتاري پي برد. بهتر است روشهاي سنجش متناسب با مهارتهاي تفكر مربوط به هر بازده به عنوان يك قسمت جدانشدني از برنامه اجرايي مؤسسه در نظر گرفته شود. براي مثال، بازدههاي زير نشاندهندة مهارتهاي سطوح بالا و پايين تفكر ميباشند.
مهارتهاي تفكر «سطح پايين»
بازده شماره (2- ب) يا 2،2،ب براي شناسايي كليدواژهها، مترادفها و اصطلاحات مربوط به اطلاعات موردنياز جزو مهارتهاي سطح پايين تفكر به شمار ميآيد.
مهارتهاي تفكر «سطح بالا»
بازده شماره (3- ب)3،3،ب تركيب اوليه را به سطوح بالاتر از مفاهيم انتزاعي گسترش ميدهد تا فرضيه جديدي بسازد كه ممكن است به اطلاعات اضافي نياز داشته باشد.
در استاندارد نخست، اين انجمن تأكيد ميكند دانشجويي كه از سواد اطلاعاتي برخوردار است ماهيت و گستره نياز اطلاعاتي خود را تشخيص ميدهد. براي اين استاندارد 4 شاخص عملكرد و 17 حاصل نهايي تعريف شده است.
شاخصهاي عملكرد
1. دانشجو با سواد اطلاعاتي نياز اطلاعاتي خود را مشخص ميكند. بازدههاي حاصله از فرآيند فوق براي دانشجو اين است كه:
الف- با شركت در بحثهاي كلاسي، مصاحبت با همكلاسيهاي خود و همچنين بحثهاي الكترونيكي موضوع تحقيق خود را مشخص و اطلاعات موردنياز خود را شناسايي و مشخص ميكند.
ب- مسئله
