
ا جستجوی منابع جدید.
– فعالیت در برگیرنده خطر به دلیل نو بودن که امکان محاسبه ارزش افزوده آن مشکل است18.
هیستریچ19 و پیترس 20 (2002، به نقل از اردلان، قنبری، و محمدی، 1392) كارآفرينی را فرایند خلق هر چیز نو و با ارزش، با صرف وقت و تلاش با فرض همراه داشتن خطرات مالی، روحی و اجتماعی و به دست آوردن پاداشهای مالی و رضایت فردی و استقلالی که از آن ناشی ميشود، تعریف کردهاند.
رفتار كارآفرينانه مجموعه فعالیتهایی است که افراد در سطوح مختلف مسئولیت با هدف بهرهگيری خلاقانه از منابع در جهت شناسایی و استفاده از فرصتها به انجام ميرسانند (مایر21، 2002، به نقل از فکری و شفیعآبادی، 2013).
فعالیتهای كارآفرينانه باعث شناخت نیازها، خلق ایدهها و تولد فناوریها ميشود. با كارآفرينی است که نیازها شناخته ميشوند و با رفع نیازها پیشرفت حاصل ميشود (صالحی نجف آبادی و همکاران، 1385).
اجزای فرایند کارآفرینی:
فرایند كارآفرينی شامل کلیه فعالیتها، وظایف، و اقدامات مرتبط با شناخت فرصتها و ایجاد سازمانها برای ایجاد کسب و کار جدید است. این اجزا عبارتند از:
1- کارآفرین: مهمترین بخش فرایند كارآفرينی است. كارآفرين فردی است که به طور آگاهانه تصمیم ميگیرد و کار مخاطرهآمیز جدیدی را آغاز ميکند.
2- فرصت: برای راهاندازی کسب و کار جدید در جامعه فرصتهای فراوان وجود دارد.كارآفرين با تجزیه و تحلیلی و شناسایی عوامل و موقعیتها باید بهترین فرصت را برگزیند.
3- ساختار: قالب و چارچوبی است که كارآفرين قصد دارد در آن حیطه فعالیت کند.
4- منابع: شامل منابع مالی، انسانی، سرمایهگذاری و… ميباشد.
5- استراتژی و برنامه کسب و کار: شامل اهداف کلی برنامهها و استراتژی کسب و کار تعیین شده را در بر ميگیرد (احمدپور داریانی و مقیمی، 1388، به نقل از شفیعآبادی،1392).
به عقیده گارتنر22 (1989، به نقل از دایر23، گریگرسن24، و کریستینسن25، 2008) برای رسیدن به رفتار كارآفرينی بیشتر باید بر روی عمل كارآفرينی بیشتر از شخص كارآفرين متمرکز شد با توجه به تمام تعاریف كارآفرينی سه عنصر بنیادی مشاهده ميشوند که شامل:
1- شناخت فرصتها: شناسایی نیازهای برآورده نشده در بازار و خلق ایدههایی در ارتباط با خدمات یا محصولاتی که پاسخگوی این نیازها هستند.
2- گردآوری و به کارگيری منابع: اشتیاق به ریسک کردن در ارتباط با تامین سرمایه از بیرون.
3- شیوه ی راهاندازی کسب و کار: شامل آموزش مهارت های مدیریتی و مهارتهای شخصی است (حسینی خواه،1387).
توجه به كارآفرينی در اجتماع، سبب پویایی و افزایش بهره وری شده و در سطح جامعه، ارزش کار را افزایش داده و روحیه سعی و تلاش را در بدنه جامعه، بالا ميبرد. اهتمام به موضوع كارآفرينی، سبب تشویق جامعه به فعالیتهای خلاق و كارآفرينانه ميشود و همین امر، سبب رشد و بالندگی در اجتماع ميشود (سعیدی کیا،1390، به نقل از لعلی سرابی، عبدوی، و فروتنی،1391).
بین گرایش كارآفرينانه و فعالیت كارآفرينانه تفاوت وجود دارد. در رابطه با كارآفرينی، افراد داری ارزشها، ترجیحات و ارزیابیها، شناخت فرصتها، و تصمیمگيریهای خاص خود ميباشند. این تصمیمها ممکن است با توجه به خصوصیات فردی گرفته یا بر اساس شغل و رشد بازار گرفته شود. در نتیجه، تفاوت گرایش كارآفرينانه با فعالیت كارآفرينانه ممکن است به دلیل دموگرافی منطقی (گروههایی با روحیه بالای كارآفرينی یا متمایل به رفتار كارآفرينانه)، جنبه اقتصادی (فرصتهای اشتغال)، و ترکیبات سازمانی باشد (بوسما26 و شوجتز27، 2010).
تعریف کارآفرین:
بنابر تعریف واژهنامه دانشگاهی وبستر: کارآفرین کسی است که متعهد ميشود مخاطرههای یک فعالیت اقتصادی را سازماندهی، اداره و تقبل کند(زری باف و شفیع خانی،1385).
از نظر بارنز 28(2007، به نقل از شفیعآبادی،1392) تعاریف کارآفرین عبارتند از : شخصی که فرصتی را کشف و برای پیگیری و تحقق آن، سازمان مناسبی را ایجاد ميکند. فردی که عمدتا” به منظور کسب سود و رشد بیشتر، کسب و کاری را تأسیس و اداره کند که مشخصه اصلی آن نو آوری و مدیریت استراتژیک است. شخصی که سیاست گذاری کسب و کار با اوست، ریسک مالی را ميپذیرد، و در فرایند تولید عامل سازماندهی است و مسئولیت تصمیماتی از قبیل اینکه :« چه چیزی تولید ميشود ؟»، و « با چه روشی تولید شود؟» را قبول ميکند.
دراکر (1993، به نقل از قوچانی و همت،1388) معتقد است کارآفرین کسی است که فعالیت اقتصادی کوچک و جدیدی را با سرمایه خود شروع ميکند. کارآفرین ارزشها را تغییر ميدهد و ماهیت آنها را دچار تحول ميکند همچنین مخاطره پذیر است و به درستی تصمیمگيری مينماید. برای فعالیت خود به سرمایه نیاز دارد ولی هیچگاه سرمایه گذار نیست. کارآفرین همواره به دنبال تغییر است و به آن پاسخ ميدهد و فرصتها را شناسایی ميکند.
مفهوم آموزش کارآفرینی:
آموزش،کلیه مساعی و کوششهایی است که در جهت ارتقای سطح دانش و آگاهی، مهارتهای فنی، حرفه ای ميشوند. کارآفرینی به ریسک پذیری، نو آوری و کنش کارآفرینانه نیاز دارد (رضا زاده و آقا زاده، 1383).
در رابطه با واژه آموزش کارآفرینی دو مفهوم مشاهده ميشود:
1 – آموزش ویژگیهای کارآفرینانه : به دامنه وسیعی از شایستگیها و توانمندیها جهت یادگیری کارآفرینانه تأکید دارد. در این آموزش اعتقاد بر این است که با توجه به شرایط متغیر جامعه جهانی و سرعت تغییرات، افراد باید یاد بگیرند که چگونه در سر تا سر زندگی به صورت کارآفرین رفتار کنند و لذا دامنه آن بسیار وسیع تر از صرفا” کسب و کار ميباشد.
2 – آموزش کارآفرینی : تأکید بر ویژگیها، توانمندیها و مهارتهایی دارد که افراد برای راه اندازی،رشد و مدیریت کسب و کار بایستی به آن مجهز شوند (کورلیسکی 29،2004 ؛ گیب30،2002، به نقل از پور آتشی،1387).
اهداف آموزش کارآفرینی:
گاواران و اوسنید31 (1994، به نقل از الوانی، مقیمی، آذر، و رحمتی، 1390) اهداف برنامه آموزشی کارآفرینی را در قالبهای زیر بیان ميکنند :
• شناسایی و آماده سازی کارآفرینان بالقوه برای شروع یا توسعه دانش و فناوری در کسب و کارهای مخاطره آمیز.
• توانمندی مخاطبین برای برنامههای کسب و کار.
• تمرکز برای اجرای پروژههای کارآفرینانه همچون تحقیق بازار و تحلیل رقبا، تأمين مالي كسب وكار و موضوعات مالياتي و قانوني، حياتي هستند؛ بهبود و توسعه ي رفتارهاي مستقلانه، ريسك پذيري و تقبل مسؤوليتها؛ توانمندسازي مخاطبين به گونه اي كه درپايان دوره ي آموزشي بتوانند اقدام به تأسيس كسب وكار مخاطره آميز دانش محور با فنآوري سطح بالا كنند.
سولمان و دیگران (2002، به نقل از پور آتشی، 1387) اهداف مختلف دورههای آموزش کارآفرینی را به صورت زیر ارائه کردند:
• کسب دانش مربوط به کارآفرینی
• کسب مهارت در تحلیل فرصتهای اقتصادی و ترکیب برنامههای عملیاتی
• تعیین و تقویت ظریفت، استعداد و مهارت کارآفرینی
• القای مخاطره پذیری در فنون تحلیلی
• توسعه همفکری و حمایت متقابل در جنبههای انحصار آفرینی کارآفرینی
• تقویت نگرشها در جهت پذیرش تغییر
• تشویق فعالیتهای اقتصادی جدید و دیگر فعالیتهای کارآفرینانه.
با توجه به مطالب بیان برای آموزش کارآفرینی اهداف متعددی تعریف شده است، اما همه آن اهداف را ميتوان به صورت سه هدف بنیادی و کلی بیان کرد:
1- ایجاد شناخت و آگاهی نسبت به کارآفرینی (آموزش درباره کارآفرینی).
2- مجهز کردن افراد به دیدگاه کارآفرینانه (آموزش از طریق کارآفرینی).
3- آماده سازی افراد برای کارآفرین شدن (آموزش برای کارآفرینی) (حسینی خواه، سلیمی، و رستگار،1386).
بخش دوم: الگوی چند محوری شفیعآبادی:
مقدمهای بر الگوی چند محوری:
شفیعآبادی مفاهیم بنیادی روانشناسی فردی را برای اولین بار (1359، به نقل از صیادی، شفیعآبادی، و کرمی،1389) در انتخاب شغل به کار برده است. او معتقد است، فرهنگ، اعتقادات و نحوه زندگی مردم پیدایش و کاربرد نظریههای رشد شغلی را تحت تأثیر قرار ميدهد و میزان کارآیی و سودمندی آنها را مشخص ميسازد. نظریههای رشد شغلی و مشاوره شغلی زمانی کاربرد خواهند داشت که با فرهنگ، امکانات و شرایط جامعه سازگار و هماهنگ باشد.
الگوی چندمحوری شفیعآبادی تنها نظریه بومی مشاوره شغلی است که مبانی فلسفی و علمی آن در دوره دکتری این نظریه پرداز با کمک تیدمن طرح ریزفی شده است و پس از طرح در مقالههایی به زبان انگلیسی به زبان فارسی در کتابی تحت عنوان «راهنمایی و مشاوره شغلی و حرفهاي و نظریههای انتخاب شغل» در سال 1359 منتشر گردیده است و از آن سال تاکنون مورد تحقیق و مطالعه و تکمیل قرار گرفته است. یکی از پایههای بنیادی الگوی چند محوری نظریه روانشناسی آدلر32 است. در نظریه آدلر بر شیوه منحصر به فرد هر شخص برای دستیابی به اهداف تاکید شده لذا یکی از محاسن نظریه آدلر را کاربرد آن برای فرهنگهای مختلف برشمردند، به علاوه این نظریه به علاقه اجتماعی توجه ویژهاي دارد که در جنبههای مختلف زندگی ایرانی به طور برجسته قابل مشاهده است و همچنین بر تلاش برای برتری تاکید دارد که امروزه به دلیل کثرت جمعیت جویای کار در جامعه ایرانی جزء رفتارهای بارز جویندگان کار ميباشد. الگوی چند محوری شفیعآبادی بر دو بعد نیازها و تصمیمگيری نیز تاکید دادر که متأثر از شرایط اجتماعی و فرهنگی هستند. بنابراین الگویی است که از نظر مفاهیم بنیادی با فرهنگ و آداب و رسوم ایرانی تناسب دارد انتخاب شغل بر اساس این الگو فعالیتی است پویا و هدفمند که با توجه به نوع خویشتنپنداری، میزان ارضاء نیازها و توان تصمیمگيری در درون شیوه زندگی رخ ميدهد (شفیعآبادی، 1392).
مفاهیم بنیادی الگوی چند محوری:
پویایی:
پویایی به معنی حرکت و تلاش و فعالیت است و در برابر ایستایی و سکون و بی حرکتی قرار دارد. پویایی در انتخاب شغل مبین تحرک، تغییرپذیری، خلاقیت و شادابی است. انسان علاوه بر جستجوی شغل باید در جهت یادگیری خصوصیات مشاغل تلاش کند و برای موفقیت در بازارکار به طور مستمر بر دانش و مهارتهای شغلی خود بیافزاید (شفیعآبادی، 1392).
پویایی حرکت رو به جلو و شناخت فرصتهای شغلی است و یکی از ویژگیهای جوامع امروزی حرکت به سمت توسعه و پایداری است بنابراین برای ایجاد پویایی و تحرک ميتوان از طریق سخنرانیها، مقالات، اینترنت، بحثهای گروهی و غیره اطلاعات خود را به روز کرد. در عصر حاضر سازمانها به صورت فزایندهای با محیطهای پویا و در حال تغییر مواجهند و بنابراین، به منظور بقا و پویایی خود مجبورند که خود را با تغییرات محیطی سازگار سازند. به بیان دیگر با توجه به سرعت شتابنده تغییرات و تحولات علمی، تکنولوژیک، اجتماعی، فرهنگی و… در عصر حاضر، سازمانهایی موفق و کارآمد محسوب میشوند که علاوه بر هماهنگی با تحولات جامعه امروزی، بتوانند مسیر تغییرات و دگرگونیها را نیز در آینده پیشبینی کرده و قادر باشند که این تغییرات را در جهت ایجاد تحولات مطلوب برای ساختن آیندهای بهتر هدایت کنند. نوآوری رکن اساسی و وجودی تغییر است. به این معنا که لازمه پذیرش تغییر، ایجاد نوآوری و بروز خلاقیت است 33.
هدف:
مهمترین عامل در کسب هر موفقیتی، تدوین و مشخص کردن دقیق اهداف ميباشد. هدف باعث ميشود که شخص تمام نیرو و وسایل لازم را برای دستیابی به آن به کار ببرد.مفهوم هدف دارای تعاریف گوناگونی است. هدف در حقیقت یک موقعیت یا وضعیت بیرونی یا خارج از وجود انسانهاست که افراد سعی دارند با تلاش به آن دست پیدا کنند (محبوبی، خراسانی، اعتمادی، شهیدی، و خانی آباد،1392).
هدفمندی انتخاب شغل به معنای آن است که انسان از طریق اشتغال ميخواهد از احساس حقارت و وابستگی به دیگران رها شود و به احساس برتری و استقلال برسد و به ایجاد و توسعه روابط اجتماعی مطلوب با اطرافیان بپردازد (شفیعآبادی،1392).
هدف شغلی به فرد کمک ميکند تا تمرکز
