
1922-2007…………………………………………………………………….130
فهرست نمودارها
عنوان صفحه
نمودار1.1- ضریب جینی و منحنی لورنز…………………………………………………………………………….108
نمودار 1.3- سهم درآمدی صدک های 81-99 و صدک بالا…………………………………………………..110
نمودار1.4- سهم درآمدی هزارک های 990-999 و هزارک بالا……………………………………………..111
نمودار1.5 – رشد درآمد حقیقی در صدک های مختلف………………………………………………………..112
نمودار 1.6- توزیع درآمد در آمریکا در بین گروه های کم درآمد و پردرآمد جامعه…………………..114
نمودار 1.7 – رشد درآمد سرمایه ای بین گروه 5% بالاترین درآمدها و 95% بقیه گروه ها در آمریکا…………………………………………………………………………………………………………………………….115
نمودار 1.8 – شکاف درآمد در آمریکا: نسبت های بالاترین درآمدهای خانوارها به درآمدهای 90 درصد پایینی در سال 1979- 2007……………………………………………………………………………………116
نمودار1.9 – توزیع نامتوازن افزایش درآمد در مقایسه با دوران پیشین که منافع رشد به طور گسترده توزیع می شد…………………………………………………………………………………………………………………..117
نمودار 1.10 – درصد درآمد پس از مالیات ها و انتقال های نقدی فدرال بین سال های 1979 و 2007……………………………………………………………………………………………………………………………..118
نمودار 1.11- مقایسه ی درصد رشد میانگین حقوق و دستمزدهای سالانه برای گروه های درآمدی مختلف در آمریکا در بازه زمانی 1979-2006……………………………………………………………………..126
نمودار1.12- مقایسه ی درصد رشد درآمد خانواده ها در بازه زمانی 1979-2007……………………126
نمودار 1.13- درصد رشد ثروت خانوارهای آمریکایی در بازه 1983-2009……………………………132
نمودار 1.14- درصد سهم گروه های مختلف جامعه از کل ثروت اندوخته شده در بازه زمانی
1983-2009…………………………………………………………………………………………………………………..134
نمودار1-2………………………………………………………………………………………………………………………136
نمودار2-2………………………………………………………………………………………………………………………137
نمودار3-2………………………………………………………………………………………………………………………137
نمودار4-2………………………………………………………………………………………………………………………146
نمودار5-2.وضعیت فقر مردم بر حسب نژاد در سال های 2000-2011(منبع:اداره آمار آمریکا)…..148
نمودار6-2 درصد افراد با سطوح مختلف نسبت درآمدبه فقر(منبع:اداره آمار آمریکا)…………………148
نمودار7-2 افراد زیر 125 درصداز سطح فقر وفقیرنزدیک در سالهای1991-2011……………………149
نمودار8-2.تعداد خانوارهای زیر سطح فقر و نرخ فقر(منبع:اداره آمار آمریکا)…………………………..149
نمودار 9-2 تعداد فقیر و رنخ فقر در آمریکا در بازه 1959- 2011 (منبع: اداره آمار آمریکا)……….150
نمودار10-2.نرخ بیکاری بر اساس نژادهای مختلف در سال های 1975- 2010 ……………………..153
نمودار11-2. نرخ بیکاری آمریکاطی1980-2010…………………………………………………………………154
فهرست شكلها
عنوان صفحه
شکل 2.1 – نا امنی غذایی در ایالت های مختلف و نواحی شمالی و جنوبی آمریکا…………………..138
شکل 2.3- درصد مردم فقیر در نواحی و ایالات آمریکا در سال 2011 (منبع: اداره آمار آمریکا)…151
شکل 2.4- تغییر در نرخ فقر در نواحی و ایالات آمریکا در سال های 2010- 2011 (منبع: اداره آمار آمریکا)……………………………………………………………………………………………………………………………151
مقدمه
نظام سرمایهداری پس از زوال نظام فئودالی در کشورهای غربی به وجود آمد و از قرن 16 میلادی به بعد و به دنبال توسعه ی صنعت پارچه بافی انگلستان در قرون 16، 17 و 18 به عنوان یک نظام اقتصادی شکل گرفت. تولید بیش از مصرف، موجب افزایش تولید و تراکم سرمایه و در نهایت پیدایش نظام سرمایه داری شد. این خصوصیت، سرمایه داری را از نظام های پیشین متمایز ساخت. در نظام سرمایه داری، افزایش سود و انباشت سرمایه، هدف اصلی است. فرض بر این است که هر فرد مادامی که قوانین اجتماعی را نقض نکند، میتواند آزاد و منطقی عمل کند و به فعالیتهای اقتصادی بپردازد. در اين نظام کسب حداکثر سود، تنها انگیزهی معقول برای فعالیتهای اقتصادی است.
این نظام در واقع بروز اقتصاد های مرتبط و درهم تنیدهای است که میخواهد جريان تولید، توزيع و مصرف جهانی را اداره کند. اما در پس اين يكپارچگي، منافع و ثروت حاصل از توليد به شکل ناعادلانه عمدتاً متوجه كانونهاي قدرت و ثروت میشود كه غالبا معترضانی از طیف های مختلف مردم را به همراه دارد.
آنچه مبرهن است نظام اقتصادی و سیاسی سرمايهداري، از قرن نوزدهم تا کنون به كمك تحولات تكنولوژيک و مديريتي، دستاوردهایی در افزايش توليد و ثروت داشته است؛ یعنی سطحی از رفاه را ایجاد کرده که زندگی بهشدت ساده شده است. اما در عمل هرچه جلوتر رفته تناقضات دروني خود را شديدتر نشان داده است؛ مثلاً در مقابل افزايش رفاه مادي شكاف طبقاتي رو به گسترشي را سبب شد و مهمتر از آن چون ماهيتاً الگوهاي رشد و توسعه سرمايهداري صرفاً به جنبههاي مادی بشر توجه داشته است در زمینههای معنوی نه تنها رشد نکرد بلکه دچار عقب گرد شد.
دستاوردهای تکنولوژیک در توليد كالا و خدمات هرچند توانسته با توليد ثروت و درآمد، سطح رفاه را بالا ببرد، منتها اکثریت مردم جهان و حتی بیشتر مردم کشورهای پیشرفته مثل امریکا یا اتحادیهی اروپا از این رشد درآمد و پیشرفت کمبهره و بعضاً بیبهره هستند. نتیجهی این امر چیزی نیست جز شکاف طبقاتی و گستردگی معضل فقر که یکی از موضوعات اعتراض در جنبش والاستریت است.
در حقيقت قواعد مستقيم و غيرمستقيم نظام سرمايهداري ذاتا نابرابري ايجاد ميكند؛. مطالعات در امریکا نشان میدهد. بیش از نیمی از درآمد آمریکا به 398 نفر از ثروتمندان آمریکایی تعلق دارد. اینها نشاندهندهی نابرابریهای بسیار عمیقی است که یکی از دلایل فریاد معترضان جنبش ضد وال استریت به شمار میرود.
جنبش تسخیر وال استریت که در آغاز تنها بر مطالبات اقتصادی متمرکز بود، با فراگیرترشدن اعتراضات، وجوه متفاوت اجتماعی و سیاسی را نیز در دستور کار قرار داده که همین امر، اهمیت تحقيق پيرامون آن را دوچندان کرده است. وال استریتیها با شعار معروف «ما 99 درصدیم»، در عمل مطالبات اجتماعی و خواست خود برای برقراری عدالت را مورد تأکید قرار داده و علیه آنچه بیعدالتیِ یک درصد ثروتمندِ حاکم بر آمریکا میخوانند فعالیت میکنند.
در واقع جنبش ضد والاستريت يك بحران سياسي و اقتصادي عظيمي است که برعلیه نظام بازفئودالی شده کنونی آمریکا به پا خواسته است. مسؤولان غربی در تلاش هستند که اعتراضهای ضد وال استریتی را یک جنبش اجتماعی علیه بیکاری و بحث اقتصادی و مالی در غرب نشان دهند؛ اما علاوه بر این که سرمایههای مرئی غرب شبیه بازارهای مالی با شکست، کسری و ناکامی مواجه شده است، سرمایههای نامرئی سياسي، فرهنگي و اجتماعي كه که دارای اهمیت بیشتری هستند، رو به زوال و نیستی گذاشتهاند لذا اين تحقيق قصد دارد با نقد نظام سرمايه داري در آمريكا به علل اصلي اين بحران در چارچوب تئوری “بازفئودالی شدن” دست يابد. این تئوری تقریبا آخرین دیدگاه متاخری است که در مورد نقد نظام سرمایه داری ارائه شده است و مبدع آن اندیشمندانی چون هابرماس و بی فریمن می باشند که با ارائه دلایل اجتماعی- اقتصادی و سیاسی در پی تایید این نظریه هستند که تبعیض و نابرابری حاصل نظام سرمایه داری است و این مساله خود ناشی از حاکمیت یک اقلیت قدرتمند و ثروتمند است که تمام کانون های تصمیم گیری را به دست گرفته است و در این میان جنبش ضد وال استریت در پی این پیامد نظام سرمایه داری بوجود آمده است.
فصل اول:
كليات پايان نامه
1-1. طرح مساله
استمرار بحران اقتصادی و موج بیکاری در آمریکا و بسياري تبعيضهاي سياسي و اقتصادي زمینهاي فراهم كرد تا مردم معترض آمریکا، دست به تظاهرات بزنند. جنبش موسوم به «اشغال والاستريت» در 17 سپتامبر 2011 (26 شهريور 1390) با فراخوان مجله آدباسترز آغاز شد. اين مجله در 13 جولاي از مردم آمريكا خواسته بود كه براي مخالفت با بانكها و روشهاي اعمالشده اقتصادي در پارك زاكوتي در ميدان آزادي در منهتن نيويورك و در نزديكي مركز تعاملات مالي اين شهر موسوم به «والاستريت» جمع شوند.
مجله ادباسترز، اولين مجله اي است که خود را مخالف جنبش مصرف گرایی سرمایه داری می داند، این مجله با چاپ عکسی از وال استریت و درج نشاني اینترنتی گروهی موسوم به «تسخیر وال استریت» در یکی از شبکه های اجتماعی، مدعی شد که باید قلب مؤسسات مالی جهان یعنی وال استریت آمریکا را برای مقابله با مصرفگرایی و تبدیل انسان ها به ماشینهای مصرف کالاهای تبلیغاتی آنان، هدف قرار داد.
همچنین در نسخه چاپ ژوئیه خود به مشترکان خود که در آن زمان بالغ بر نود هزار نفر بودند اعلام کرد که روز 17 سپتامبر برای تحصن در وال استریت و رونمایی از جنبش تسخیر وال استریت مناسب است. بر اساس اين فراخوان تظاهراتي شكل گرفت كه خيلي سريع به جنبشي گسترده و فراگير تبديل شد و بيش از دو هزار شهر در آمریکا و 1500 شهر در دنيا را در برگرفت.
در واقع وال استریت نام خياباني است كه نماد اقتصاد آمريكا و بازار بورس در جهان محسوب میشود. این خیابان در سال 1929 و به دنبال سقوط ارزش سهام در بازار بورس نيويورك و آغاز بحران اقتصادي بيسابقه نیز شاهد تظاهرات اعتراضآمیز بود، بحرانی که بیش از ١٢ سال ادامه یافت. اکنون و بعد از 80 سال، معترضان در قالب جنبش “وال استریت را اشغال کنید”، معتقدند كه بانكداران و سرمايهداران اقتصاد جهان، كه اغلب در وال استريت حضور دارند، قصد دارند تا مشكلات ناشی از ركود اقتصادی آمریکا را بر دوش 99 درصد مردم عادي بگذارند.
جنبش ضد وال استريت در پايگاه اينترنتي خود و در بخش معرفی آورده است: «ما 99 درصدی هستیم که از خانههای خود بیرون رانده شدهایم. ما از خدمات درمانی مطلوب محروم بودهایم. ما از آلودگی محیط زیست رنج میبریم. ما ساعات طولانی را برای مقدار اندکی دستمزد و بدون بهرهمندی از حقوق قانونی خود سخت کار میکنیم، البته اگر بتوانیم کاری پیدا کنیم. در حالی که یک درصد دیگر از همه چیز برخوردار است، ما ا
