
ع كوچك كاهش مييابد. البته اين امر با 2/3 برابر شدن مصرف انرژي سوخت ميسر ميشود. ميزان انرژي ورودي از GJ/ha9/8 در مزارع بسيار كوچك به GJ/ha 3/11 براي مزارع متوسط افزايش مييافت كه با وجود عملكرد يكسان (ميزان انرژي خروجي)، نسبت انرژي از 12 به 2/10 كاهش مييافت.
كاليوروسيس42و همکاران (2002) روند مصرف انرژی در تولید آفتابگردان به منظور تولید بیودیزل در یونان را بررسی کردند. آنها كود ازته را بزرگترين منبع انرژي ورودي در كشت آفتابگردان اعلام كردند و نسبت انرژی را 5/4 بهدست آوردند.
مطالعات انجام شده در زمینه مصرف انرژی درکشاورزی ایران
محمدشیرازی و همکاران (2012) انرژی و هزینههای صرف شده در تولید نارنگی در استان مازندران را بررسی کردند و نشان دادند کل انرژی ورودی برای تولید نارنگی MJ/ha 9/62260 میباشد. انرژی کودهای شیمیایی با 4/52 درصد بیشترین سهم از کل انرژی ورودی را داشت. نسبت انرژی در تولید این محصول 87/0 بدست آمد که نشان داد تولید این محصول فرایندی مصرف کننده انرژی است. نتایج مدلسازی انرژی نهادهها نشان داد کودهای شیمیایی بیشترین اثر بر سطح عملکرد این محصول را دارند.
جدیدی و همکاران (2012) در تحقیقی انرژی مصرفی جهت تولید گوجه فرنگی در مزارع مختلف (کوچک، متوسط و بزرگ) را اندازه گیری کردند و بیان کردند که شاخصهای انرژی مزارع با اندازه متوسط بیشتر از مزارع کوچک و بزرگ بوده و کل انرژی مصرفی را 238/65 مگاژول در هکتار بدست آوردند که 98/50 درصد آنرا انرژی کود شیمیایی، 67/20 درصد آنرا آبیاری و مابقی را سایر نهادههای ورودی تشکیل دادند و بهرهوری انرژی را Kg/MJ 74/0 و نسبت انرژی را 59/0 بدست آوردند.
طباطبایی و همکاران (2012) جریان مصرف انرژی و تحلیل اقتصادی در تولید دو رقم آلوی شابلون و قطرهطلا در استان تهران را مورد ارزیابی قرار دادند. طبق نتایج، انرژی مورد نیاز برای یک دوره تولید آلوی قطره طلا و شابلون به ترتیب MJ/ha65/192 و MJ/ha78/165 بوده که برای هر دو رقم انرژی برق مصرف شده برای استحصال آب بیشترین سهم از ورودی نهادهها را به خود اختصاص داده است. همچنین مدلسازی و تحلیل حساسیت انرژی نهادهها نشان داد انرژی نیروی انسانی بیشترین اثر بر میزان تولید محصول و همچنین بالاترین تولید نهایی برای هر دو رقم را داشت.
سماواتیان و همکاران (2011) در تحقیقی الگوی مصرف انرژی در تولید سیر در استان همدان را بررسی کرده و اثر انرژی ورودیها و همچنین هزینهی ورودیها را بر محصول سیر مورد ارزیابی قرار دادند. نتایج نشان داد کل انرژی ورودی MJ/ha89/40307 بود که از این مقدار 7/41 درصد متعلق به انرژی کودهای شیمیایی بود. نسبت انرژی 665/0 و MJ/kg 403/2 محاسبه شدند. نتایج مدلسازی انرژی نهادهها نشان داد انرژی ماشینها بیشترین اثر را بر میزان عملکرد محصول داشت.
مبتکر و همکاران(2010) در تحقیقی به بررسی روند مصرف انرژی در تولید جو در استان همدان پرداختند. نتایج مطالعه آنها نشان داد که کودها بیشترین سهم مصرف انرژی را در بین نهادهها دارند. نسبت انرژی برای محصول جو برابر با 86/2 بهدست آمد. نتایج مدل اقتصادی نشان داد که ماشینها بیشترین تأثیر را بر عملکرد جو دارند و نتایج تحلیل حساسیت نهادهها نشان داد با افزايش یک مگاژول در مصرف انرژي نیروی انسانی، ماشینها و برق عملکرد بهترتیب بهمیزان 37/7، 66/1 و 33/0 کیلوگرم در هکتار افزایش مییابد. آنها همچنین گزارش دادند که تولید نهایی برای نهاده آفتکشها در منطقه منفی است. این به این معناست که مصرف این نهاده در منطقه بالاست که علاوه بر اثر منفی بر تولید میتواند باعث مشکلات زیست محیطی شود.
محمدي و اميد (2010) مصرف انرژی و رابطه نهاده-ستانده محصول خيار گلخانهاي را بررسي كردند. اطلاعات آنها از 43 گلخانه تولید خیار در استان تهران بهدست آمد. نتایج نشان داد که سوختهای فسیلی و کودهای شیمیایی مهمترین نهادههای تولیدی از نظر مصرف انرژی هستند. نسبت انرژی 64/0 و بهرهوری در حدود Kg/MJ 8/0 بهدست آمد. حدود 90 درصد انرژی مصرفی به شکل تجدیدناپذیر بود. نتايج نشان داد كه تأثير نهادههاي توليدي در محصول خيار بهجز كود و بذر معنيدار است.
زنگنه و همکاران (2010) به بررسی مصرف انرژی و تحلیل اقتصادی در تولید سیبزمینی در استان همدان پرداختند. آنها اطلاعات مورد نیاز خود را از طریق مصاحبه حضوری از 100 مزرعه سیبزمینی بهدست آوردند. نمونه انتخاب شده به دو گروه تقسیم شدند، گروه اول شامل 68 کشاورز بود که خود مالک ماشین بودند و از فناوری بالایی در مزرعه برخوردار بودند و گروه دوم شامل 32 کشاورز که مالک ماشین نبوده و سطح فناوری مزرعه آنها پایین بود. نتایج نشان داد مصرف انرژی در مزارع گروه دوم بیشتر از گروه اول است.
همتی و همکاران (2013) روند مصرف انرژی و کارایی اقتصادی تولید زیتون در باغهای مسطح و شیبدار استان گیلان را مقایسه کردند. طبق نتایج پژوهش، کل انرژی ورودی برای تولید زیتون در باغهای مسطح و شیبدار به ترتیب 9/15 و 3/23 مگاژول بر هکتار بوده و انرژی محصول تولیدی به ترتیب 4/25 و 3/34 مگاژول محاسبه گردید، که انرژی کودهای شیمیایی بیشترین سهم را در نهادههای ورودی باغهای مسطح و شیبدار به خود اختصاص داده بود. مدلسازی اثر نهادههای انرژیبر محصول نشان داد که در باغهای مسطح نهادهی کودهای شیمیایی و در باغهای شیبدار نهادهی نیروی انسانی بیشترین اثر را بر میزان محصول تولیدی دارند. شاخص اقتصادی نسبت منفعت به هزینه برای باغهای مسطح و شیبدار به ترتیب 52/1 و 35/1 بدست آمد و بیانگر آن بود که با وجود سطح تولید بالاتر زیتون در باغهای شیبدار، تولید در باغهای مسطح صرفه اقتصادی بیشتری دارد.
محمدي و همكاران (2009) انرژی ورودی در تولید میوه کیوی را در استان مازندران تخمین زدند. نتايج مطالعه آنها نشان داد در حدود 47% از انرژی ورودی مربوط به کودهاست و 28% مربوط به سوخت فسیلی و ماشینهاست. نتایج مدلسازی اقتصادی نشان داد انرژي نهادههاي نيروي انساني، آبياري، ماشينها و كودهاي شيميايي در توليد محصول كيوي بهطور معنيداري تأثيرگذار هستند. تأثير انرژي نهاده نيروي انساني بيشتر از ساير نهادهها بود و اين نهاده بزرگترين ضريب رگرسيوني را داشت.
محمدی و همکاران (2008) مصرف انرژی در تولید سیبزمینی در اردبیل را بررسی و نتایج بررسی آنها نشان داد کل انرژی ورودی MJ/ha 96/81624 میباشد که حدود 40 درصد آن مربوط به کودهای شیمیایی و حدود 20درصد آن مربوط به سوخت و ماشینها بود. همچنین از این میزان 82 درصد انرژی غیرمستقیم و 18 درصد انرژی مستقیم بود. نسبت انرژی خروجی به انرژی ورودی 25/1 و بهرهوری انرژی Kg/MJ 35/0 محاسبه شد.
الماسی و همکاران (1387) در پژوهشي با هدف ارزيابي ميزان مصرف انرژي در توليد كلزا با سه روش مختلف كاشت، روند مصرف انرژی در کشت کلزا در مرودشت فارس را مورد بررسی قرار دادند. به اين منظور تعداد 83 كشاورز كه از دستگاه كمبينات، خطيكار و پخشكننده دستي استفاده مينمودند با استفاده از روش نمونهگيري تصادفي با طبقهبندي انتخاب شدند. تجزيه واريانس يكطرفه بخشهاي مختلف مصرف كننده انرژي نشان داد كه در موارد انرژي مصرفي كل، ماشينها، سوخت ديزل، كود پتاسيم و نيروي انساني در بين روشها با ميزان اطمينان 95 درصد تفاوت معنيدار وجود دارد. ميزان انرژي مصرف شده در روشهاي كاشت با كمبينات، خطيكار و پخشكننده دستي به ترتيب در حدود 30289، 31550 و MJ/ha 33333 بود. همچنين براي كمبينات، خطيكار و پخشكننده دستي نسبت انرژي به ترتیب برابر با 55/2، 08/2 و 71/1 بود.
حمزه حق آبی (1386) طی تحقیقی که در مناطق خرمآباد و بروجرد و الیگودرز بر روی انرژی کشت گندم انجام داده بود مقدار انرژی مصرفی منطقه خرمآباد و بروجرد و الیگودرز با بهترتیب 7476235، 7517723، 6967534 کیلوکالری بر هکتار برآورد کرده بود که انرژی مصرفی آبیاری بیشترین درصد را به خود اختصاص داده بود که این مقدار در خرم آباد 6/27 درصد، بروجرد 2/27 درصد و الیگودرز 2/20 درصد میباشد.
قهدریجانی و همکاران (1386) در تحقیقی در مورد تأثیر عوامل مختلف زراعی و ساختاری بر مقدار کارایی انرژی برای کشت گندم و سیب زمینی در غرب اصفهان بیان کردند که بین عملیات مختلف کشاورزی، خاکورزی بیشترین مقدار سهم مصرف انرژی رو به خودش اختصاص داده بود (سیبزمینی 49 درصد و کشت گندم 60 درصد) انرژی عملیات پس از برداشت برای گندم و انرژی عملیات کاشت و برداشت برای سیبزمینی (هر کدام با 17 درصد از کل مصرف انرژی) در ردیف بعدی مصرف انرژی قرار گرفتند. در بین عملیات خاکورزی، عملیات شخم با گاوآهن برگرداندار بیشترین سهم را در مصرف انرژی داشت که تقریبا 90 درصد این سهم مربوط به انرژی سوخت بود.
مطالعات انجام شده انرژی تولید نیشکر در جهان
پیپو43و همکاران (2013) طی تحقیقی با بررسی تولید نیشکر، ضروریات تولید نیشکر و مواد حاصل از فرآوری آن، بیان کردند با توجه به تولید نیشکر در کشورهایی همچون برزیل که علاوه بر تولید شکر اهدافی مهم همانند تولید الکل و تولید انرژی برق را مد نظر قرار میدهند، در سیستم تولید نیشکر بهتر است پایداری اکولوژی و زیست محیطی نیشکر و نیز استفاده مناسب از مواد حاصل از فرآوری نیشکر (مانند برق تولیدی از باگاس و تولید اتانول) را جهت کارایی بهتر سیستم تولید نیشکر در اولویت تولید قرار داد.
دانکلبرگ44 (2011) اثرات مستقیم و غیر مستقیم تولید اتانول از نیشکر در مالاوی را بررسی کردند و بیان کردند تولید گازهای گلخانهای و نیز پتانسیل تولید انرژی اتانول از نیشکر از اثرات مستقیم و نیز توان اقتصادی تولید اتانول و تعیین مناطق مناسب تولید نیشکر از اثرات غیرمستقیم تولید نیشکر در مالاوی میباشند.
گلدمبرگ45 و همکاران (2008) با بررسی اثرات مثبت و منفی کشت نیشکر جهت تولید پایدار اتانول در برزیل بیان کردند فرسایش خاک، آلودگی هوای ناشی از سوزاندن نیشکر و تولید گازهای گلخانهای مانند دیاکسید کربن و کاهش تنوع گونههای گیاهی از جمله اثرات منفی کشت نیشکر و حذف ترکیبات سربی ناشی سوخت بنزینی و درآمدزایی اقتصادی تولید اتانول از جمله اثرات مثبت کشت نیشکر در برزیل میباشد.
خان46 و همكاران (2007) نشان دادند كه كل انرژي ورودي براي مزارع راتون 6/5563 كيلووات ساعت، براي مزارع پلنت 5/13679كيلووات ساعت، كل انرژي خروجي براي مزارع راتون 5/85858 كيلووات ساعت و براي مزارع پلنت 5/72649 كيلووات ساعت ميباشد. بازده انرژي در مزارع راتون 43/15 و براي مزارع پلنت 31/5 ميباشد انرژي ويژه 11/0 كيلو وات ساعت در هر كيلو گرم و براي مزارع پلنت 31/0 كيلووات ساعت در هر كيلوگرم بود. آب مورد استفاده در مزارع راتون 19900 مترمكعب در هر هكتار و در مزارع پلنت 23100 متر مكعب در هر هكتار بود.
اعظمخان47 و همکاران ( 2008) طی تحقیقی که در منطقه اسماعیل خان پاکستان بین سنهای راتون و پلنت نیشکر انجام دادند، بیان نمودند که مزارع راتون در روش عملیات زراعی سنتی عملکرد آنها 38 تن در هکتار و مقدار انرژی مصرفی 4003 کیلووات ساعت بر هکتار و در روش عملیات زراعی مکانیزه عملکرد مزارع راتون 52 تن در هکتار و مقدار انرژی مصرفی 5564 کیلو وات ساعت بر هکتار میباشد. همچنین در مزارع پلنت گیاه نیشکر در روش عملیات زراعی سنتی عملکرد مزارع 38 تن در هکتار و مقدار انرژی مصرفی 11100 کیلووات ساعت بر هکتار و در روش عملیات زراعی مکانیزه عملکرد مزارع پلنت به 44 تن در هکتار رسیده بود که مقدار انرژی مصرفی برای تولید آن هم 13680 کیلو وات ساعت بر هکتار بوده است. همچنین این تحقیق نشان داد که بازده انرژی در مزارع راتون با روش عملیات زراعی سنتی در مزارع راتون 67/15 و در روش عملیات زراعی مکانیزه راتون 43/15 و در مزارع پلنت با روش عملیات زراعی سنتی در مزارع پلنت 67/5 و در روش عملیات زراعی مکانیزه 31/5 بوده است.
سیدهو48و همکاران (2004) بیان کردنداستفاده
