
سلطنت برای خواننده میآورد و به ذکر کارهای مهم او میپردازد و پس به داستان او با هفت دختر از پادشاهان هفت اقلیم اشاره میکند. در همین دوره دو منظومه به نام «الفیه و شلیفه» و « قصهی سندباد» به نظم، را به شاعری به نام « ازرقی هروی» نسبت دادهاند که موجود نیست. دولتشاه سمرقندی و رضا قلیخان هدایت در تذکرههای خود، منظومهی یوسف و زلیخا را به عمعق بخاری (554-536 هـ) نسبت دادهاند، اما اثری از آن نیست. همچنین بنا به روایت هدایت در تذکره « مجمعالفصحا»، منظومهای به نام « مهر و وفا» از رشیدی سمرقندی معروف بوده است، که اکنون از بین رفته است.
«از شاعر نامآور ایران در قرن ششم و آغاز قرن هفتم، عطار نیشابوری مثنویهای بسیاری در دست است که از بین آنها، تنها یک مثنوی عاشقانه به نام « خسرونامه» است که با نامهای خسرو و گل، هرمز و گل، یا گل و خسرو هم معروف است.» ( خوانساری،1357: 51).
آثار نظامی مورد اقتباس بسیاری از شعرا واقع شد به گونهای که نجیب جرفادقانی (وفات 665 هـ . ق) « بشر و هند» را بر وزن و محتوای لیلی و مجنون تدوین نمود و منظومهای دیگر به نام «ازهر و مزهر» از «نزاری قهستانی» به تقلید از خسرو و شیرین نظامی، نگارش یافته که اصل آنها در دست نیست. در آغاز قرن هفتم هجری، اولینبار امیر خسرو دهلوی پیروی از نظامی را آغاز کرد و خمسه را به تقلید از او سرود سه داستان عاشقانهی او به تقلید از خمسهی نظامی است عبارتند از: خسرو و شیرین، مجنون و لیلی و هشت بهشت است که به ترتیب تقلید از منظومههای: خسرو و شیرین، لیلی و مجنون و هفت پیکر نظامی است. این سه داستان با همان موضوع و با کمی اختلافی آمده است.
از دیگر مقلدان نظامی امیرخسرو دهلوی است (651-725 هـ. ق) که داستانی عاشقانه دارد به نام «دولرانی و خضرخان» با عنوان « عشقیه» و سرگذشت غمانگیز عشق شاهزاده خضرخان پسر علاءالدین خلجی با دختر رای گجرات هند است. در همین دوره در هند از شاعری به نام حسن دهلوی (651-738 هـ . ق) منظومهای به نام « عشقنامه» معروف بوده است که در آن سرگذشت عشق جوانی به دختر هندی ذکر شده بود، دومین مقلد نظامی، خواجوی کرمانی است که خمسهای را به پیروی از نظامی سروده است. از بین مثنویهای او دو منظومهی « همای و همایون» و « گل و نوروز» داستانی عاشقانه است.
«در همین دوره، مثنوی عاشقانهی « جمشید و خورشید» اثر طبع سلمان ساوجی (708-778 هـ. ق) همانند دیگر منظومههای عاشقانه قبل از خود معروف بوده است. سلمان ساوجی مثنوی دیگری به نام « فراقنامه» هم داشته است مبتنی بر وقایع تاریخی و حقیقی زمان خود بوده است و موضوع و محتوای آن هم به سبک و سیاق مثنویهای عاشقانه آن دوره بوده است.» (صفا، 1336: ج 1، 901).
مولانا شمسالدین محمد عصّار تبریزی (وفات 792 هـ. ق) از دیگر شاعران معروفی است که منظومهای عاشقانه به نام « مهر و مشتری» داشته است که با عنوان عشقنامه هم یاد شده است. تنها منظومهای که عشق دو جوان و شرح دلدادگی آنان را بیان نموده و عاشق و معشوق هر دو مذکر و هر دو از یک جنساند.
در همین دوره از کاتبی ترشیزی (839 هـ . ق) مثنویهای: حسن و عشق، ناظر و منظور، بهرام و گلندام، مجمعالبحرین، سینامه « محب و محبوب» در دست بوده که موضوع آنها همه عشق عرفانی و ملکوتی بوده است. همچنین مثنوی دیگری به نام حسن و دل «عقل و دل» به همین مضمون و سبک و سیاق مثنویهای کاتبی از شاعری به نام « فتاحی نیشابوری» (وفات 852 هـ . ق) نسبت دادهاند که اثری از آن در دست نیست. همچنین منظومهای از عارف اردبیلی (وفات 771 هـ. ق) به نام « فرهاد نامه» در قرن هشتم سروده شده که به تقلید از خسرو و شیرین نظامی است. (مصطفوی سبزواری ،1375: 15).
در قرن هشتم و نهم میبینیم که برخی از داستانهای عاشقانه فارسی در قالب دهنامه سروده شدهاند. دهنامهها منظومههایی در شرح عشق و عاشق میباشند. این نوع منظومهها در قرن هشتم هجری رواج یافت. کهنترین دهنامهای، که در دست است، « منطقالعشاق» اوحدی مراغهای (738-673 هـ. ق) است. بعد از آن « عشاقنامهی» نظامالدین عبید زاکانی، « تحفهالعشاق» رکن صاین « محبوبالقلوب» و « روضهالعاشقین» عزیز بخاری معروف بوده است. شاید آبشخور دهنامهها، همان نامههای دهگانهای باشد که فخرالدین گرگانی (متوفی در حدود 446 هـ. ق) در منظومهی ویس و رامین آورده است و چون این منظومه، از یادگارهای عهد اشکانیان ( حکومت از 247 پیش از میلاد تا 224 میلادی) است، سابقهی دهنامه نویسی حداقل به هیجده قرن پیش میرسد. (عیوضی، 1354: 116).
استاد نورالدین عبدالرحمان جامی (817-898 هـ. ق)، از نویسندگان و شاعران فاضل خراسان در سدهی نهم هجری است در این قرن نظم داستانهای عاشقانه رو به افزایش میگذارد، معروفترین اثر او، مثنوی هفت اورنگ است که سه مثنوی در بین آنها عاشقانه و به سبک و سیاق منظومههای عاشقانه قبل از جامی بوده است.
«اولین مثنوی سلامان و ابسال است که داستان دلدادگی سلامان فرزند پادشاه یونان به ابسال دایهی خود بوده است. این داستان از یونانی به واسطهی حنین بن اسحاق به عربی ترجمه شد و سپس در قرن پنجم هجری (یازده میلادی)، ابن سینا در فصل نهم الاشارات و التنبیهات به نامهای سلامان و ابسال اشاره کرده است. سالها بعد خواجه نصیرالدین طوسی (567-597 هـ. ق) در شرح اشارات، به این قصه اشاره نموده و جنبههای سمبلیک و نمادین آن را بازگو کرده است. ابوعبید جوزجانی، شاگرد ابوعلی سینا در فهرست تصانیف شیخ، روایتهای دیگری از این داستان ذکر کرده است.» (مهاجری،1376: 3-10). مثنوی دیگر او که منظومهای است عشقی، « یوسف و زلیخا» نام دارد. قبل از جامی هم توسط شاعران دیگری همچون ابوالمؤید بلخی، بختیاری، شمسی طغانشاهی به نظم درآمده بود. « همزمان با جامی سلامان و ابسال شاعر دیگری به نام « خواجه مسعود قمی» (وفات 896 هـ . ق) در شمس و قمر شکلی رمزی و بیانی استعاری به داستانها میدهند.
آخرین مثنوی عاشقانه جامی « لیلی و مجنون» است که عشقنامهای است به وزن هزج مسدس محذوف که در سال (889 هـ.) به نظم درآورده است. روایت جامی همانند یوسف و زلیخای او، کاملترین و معتبرترین روایتی است که مجموع گفتهها و نوشتههای قبلی را در بردارد. جامی با افکار صوفیانه و روش عرفانی خود، کوشیده است تا میان یک داستان رمانتیک و عشق مادی آدمیان، رابطهای برقرار سازد و پر است از نمادها و استعارات ظریف و منطق شاعرانه.
گفتنی است با توجه به نکاتی که ذکر شد مشهورترین داستانسرای ایران بعد از شاعران قرنهای ششم و هفتم، بیتردید، نورالدین عبدالرحمن جامی است. مثنویهای سلامان و ابسال، یوسف و زلیخا و لیلی و مجنون او همگی منظومههای عاشقانهی زیبایی در زبان فارسی هستند. این سه منظومه همراه با منظومهی حماسی ـ تاریخی، خردنامهی اسکندری و مثنوی حکمی و عرفانی سلسلهیالذهب، تحفهیالاحرار، سبحهیالابرار، مجموعاً هفت اورنگ او را به وجود میآورند.
از جمله شاعرانی که در پایان دورهی تیموری و در عهد صفویه چه در ایران و چه در هندوستان، به نظم داستانهای عاشقانه مبادرت میورزیدند که بعضی از آنها به استقبال از آثار نظامی گنجوی است، عبارتند از: هاتفی خرجردی (ف 927 هـ. ق) صاحب شیرین و خسرو، لیلی و مجنون، هفت منظر. میرزا محمد قاسم گناباد (ف بعد از 979 هـ. ق) متخلص به قاسمی صاحب لیلی و مجنون، چوگاننامه، خسرو و شیرین. هلالی جغتایی (ف 935 هـ. ق) صاحب منظومههای لیلی و مجنون، شاه و درویش. فیض فیاضی (954 – 1004 هـ. ق) شاعر دربار اکبرشاه، صاحب منظومههای سلیمان و بلقیس، هفت کشور.
سرودن منظومههای عاشقانه تا اواخر عهد قاجاری و حتی تا روزگار معاصر ما در ادب فارسی ادامه مییابد. اوج داستان عاشقانه، قرن نهم تا دوازدهم است. در قرن نهم منظومههایی چون سلامان و ابسال جامی، حسن و دل فتاحی نیشابوری، شمس و قمر خواجه مسعود قمی نوعی خاص از داستانهای عاشقانه را با عنوان داستانهای عاشقانه رمزی، تمثیلی و استعاری بنیان نهادند. در قرن دهم به لحاظ کمی تعداد منظومهها و نظیرهها به طور چشمگیری افزایش مییابد (ذوالفقاری،1374: 86).
در کنار داستانهایی که علیرغم تنوع نامها، اسامی، ماجراها و اشتراکات بسیار فراوان در بُنمایهها دارند، برخی تفننها و گونههای حاشیهای نیز چون منظومههای « سوز و گداز» ، « راز و نیاز» ، « قضا و قدر» و « سراپا نامه» با مضامین عاشقانه نیز شکل میگیرد.
از دورهی بازگشت به بعد منظومههای عاشقانه رو به افول مینهد و با شکلگیری ادبیات دوران جدید داستانهای منظوم عاشقانه جای خود را به رمانهای تاریخی و داستان کوتاه و رمان اجتماعی میدهند. قرون دهم تا سیزدهم به لحاظ کمی و از نظر شماره منظومهها معادل است با چهار برابر تمام منظومههای قرون گذشته، به طوری که منظومهسرایی در این سه قرن به صورت یک سنت درآمد یعنی هر شاعری رسالت خود را با نظم یک داستان عاشقانه پایان یافته میدید. معلوم است که با چنین گسترش چشمگیر، زبان منظومهها بسیار نازلتر از دوران قبل خواهد بود. از منظومههای این دوران میتوان به کامروپ و کاملتا و نل و دمن و سی و پنون که اصلی هندی دارند، اشاره کرد. یک گونهی دیگر منظومههای این دوره « قضا و قدر» و « سوز و گداز» و « راز و نیازها» است که نسبتاً کوتاهترند و موضوع آنها یک اتفاق ساده است که زندگی قهرمان را دگرگون کرده یا موجب بروز یک حادثهی عاشقانه شده که محور آنها عشق و عاشقی است. برخی دیگر از این منظومهها شرح عشق خود شاعر است چون سعد و همایون از عبدالله سپاهانی و واله از فقیر دهلوی. از بهترین نظیرهسازان این دوره میتوان به نام محمدقاسم خان موجی، عبدی بیگ شیرازی محمود بیگ سالم تبریزی، اهلی شیرازی، وحشی بافقی و چند تن دیگر اشاره کرد.
نیما با « افسانه» و بسیاری دیگر از شعرهای نو خود، تجربههای موفقی در شعر غنایی دارد و شاعرانی چون نادرپور، اخوان ثالث، سهراب سپهری، شاملو، فروغ فرخزاد، آتشی، فریدون توللی، هما، سایه، فریدون مشیری، سیمین بهبهانی و مهدی حمیدی، خالق آثاری ارزنده، در شعر غنایی ایران در دورهی معاصر بودهاند. (رستگارفسایی، 1380: 157).
3 فصل سوم :
تجزیه و تحلیل دادهها:
اکنون با توجه به توضیحات ارائه شده در خصوص ادبیات تطبیقی و نیز تشریح و تبیین ادبیات غنایی و منظومههای عاشقانه به مقایسهی دو منظومهی خسرو و شیرین نظامی و آنتونی و کلئوپاترای شکسپیر میپردازیم و شباهتها و تفاوتها را بررسی میکنیم.
قرابت مضمونی دو منظومه:
3-1 بخش فرم و شکل:
فرم یا قالب به انگلیسی « form » گفته می شود. منظور از قالب یک شعر، شکل آرایش مصراعها و نظام قافیه آرایی آن است. شعر به مفهوم عام خود نه در تعریف می گنجد و نه در قالب، ولی شاعران و مخاطبان آنها، به مرور زمان به تفاهم هایی رسیده اند و شکلهایی خاص را در مصراع بندی و قافیه آرایی شعر به رسمیت شناخته اند.
به این ترتیب در طول تاریخ، چند قالب پدید آمده. شاعران کهن ما کمتر از محدوده این قالبها خارج شده اند. فقط در قرن اخیر، یک تحوّل جهش وار داشته ایم که اصول حاکم بر قالبهای شعر را تا حدّ زیادی دستخوش تغییر کرده است.
غیر از موارد فوق اصطلاح « فرم» به معنی ظاهر شعر و شکل آن از نظر هجا بندی و ریتم، لحن و بیان و … نیز مربوط میشود.
در این بخش هر دو داستان از منظر ظاهری مورد بررسی قرار میگیرند. از آنجا که در ادبیات اروپا تلفیق دقیقی از فرم و محتوا وجود ندارد؛ لذا ممکن است این جداسازی در بعضی جاها ادغام شده یا دقیق به نظر نرسد.
3-1-1 وجود برخی ویژگیهای رمانس و هوسنامه در هر دو داستان:
اصطلاح «رمانس» (romance) در اوایل قرون وسطی به معنی زبانهای محلی جدیدی بود که از زبان لاتین مشتق میشد. رمانس همچنین به معنی کتابهایی بود که از لاتین ترجمه و یا به این زبانهای محلی نوشته میشد. در قرنهای نخستین میلادی، قصههای خیالی منظوم و منثور را که شرح حادثهها و شخصیت های غیر عادی،
