
یک راهکار مناسب برای مقایسهی خطای اندازه گیری که مربوط به اجرای تجربی مدل MR است پیشنهاد داده اند.
کلارک و کاسیماتیس74 (2014) در تحقیق خود، پرتفویهایی با هزینه صفر که دارای تسلط تصادفی مرتبهی دوم و سوم بودند را ارائه کردند که این پرتفویها به صورت سیستماتیک بازدههای غیر عادی ایجاد میکردند. نتایج پژوهش آنها نشان میداد بازدهها با توجه به مدلهای تک شاخصی75 CAPM، مدل سه عاملی فاما و فرنچ76، مدل چهار عاملی کارهات77 و مدل پنج عاملی نقدینگی قوی است.
اگلیاردی و همکاران78 (2014) در پژوهشی به تعیین یک روش جدید برای سنجش ریسک کل کشورهای منطقه یورو با استفاده از تستهای رویکرد تسلط تصادفی پرداختند. آزمون آماری و برآوردگر ها با روشهای برنامه ریزی شده مختلط محاسبه شده است. هم چنین تجزیه و تحلیلها طبق متغیرهای اساسی اقتصاد کلان بدلیل اهمیت آنها در محاسبه کردن ریسک کل انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد از بین موقعیت سرمایهگذاری بین المللی خالص، GDP 79 و بدهیهای عمومی، GDP عامل اصلی ریسک کشور در منطقه یورو است. آنها به تجزیه و تحلیل و رتبه بندی کشورها از نظر ریسک و ریسک تجارت خارجی پرداختند. در نهایت یک همبستگی مثبت بین رتبهبندی آسیب پذیرترین شرکتها و رتبهبندی S&P مشهود بود در حالی که همبستگی برای دیگر کشورها ضعیفتر بود.
هوانگ و همکاران80(2015) در پژوهش خود با استفاده از معیار تسلط تصادفی به بررسی نقش طلا در تنوع بخشی پرتفویهای موجود بورس پاریس در فاصلهی زمانی 1949 تا 2012 پرداختند. نتایج پژوهش آنها نشان داد که پورتفویهای سرمایهگذاری که در خود دارای طلا می باشند دارای برتری تصادفی مرتبه دوم و سوم نسبت به پرتفویهایی که در آنها طلا نیست، هستند. این نتایج در زمان بحران بدون تغییر بود در صورت مطالعه بروی بازههای زمانی کوچکتر. همچنین این نتایج برای پرتفویهای شامل اوراق قرضه و داراییهای بدون ریسک دیگر صادق نمیباشد. پورتفویهای بدون طلا مسلط بر پرتفویهای با طلا میباشد. ایشان به منظور بررسی پایایی نتایج، آزمون تسلط تصادفی خود را بروی یک پرتفوی ترکیبی(50 درصد سهام، 30 درصد اوراق قرضه و 20 درصد دارایی بدون ریسک)، پیادهسازی نمودند که در نتیجه آن همان نتایجی بدست آمد که یک پرتفوی تنها متشکل از سهام در بازه زمانی 1971 الی 1983 نشان میداد. پرتفویهای متشکل از طلا در بورس لندن نیز همان نتایج حاصل از بررسی بورس پاریس را نشان میداد.
2-11-2- پژوهشهای داخلی
سعیدی و صفدریپور (1387) به مقایسهی معیارهای متعارف ریسک(بتا، نسبت شارپ و شاخص ترینر) و معیارهای ریسک نامطلوب (بتا، نسبت شارپ و شاخص ترینور تعدیل شده) پرداخته اند. آنها نتیجه گرفتند که معیارهای بتای تعدیل شده و شاخص ترینر تعدیل شده در مقایسه با معیارهای متناظر متعارف به شکل قوی تری بازده مازاد سهام را تبیین میکند.
تهرانی و پیمانی(1387) در پژوهشی تلاش کردند که با مقایسهی نیم واریانس و بتای محاسبه شده بر اساس آن با وایانس و بتای معمولی، ارجحیت داشتن یا نداشتن معیارهای ریسک نامطلوب(نیم واریانس و بتای محاسبه شده بر اساس آن) بر معیارهای رایج ریسک(واریانس و بتای معمولی) را مشخص کنند. سپس برای انجام آزمون های مورد نیاز، داده های هفتگی 55 شرکت نمونه طی یک دوره 6 ساله (1383-1378) را جمع آوری کردند و نتایج نشان داد که از بین معیارهای ریسک، معیارهای ریسک نامطلوب بر معیارهای رایج ریسک برتری دارد.
تهرانی و سیری(1388) در پژوهشی با عنوان ” کاربرد مدل سرمایهگذاری کارا با استفاده از تجزیه و تحلیل میانگین نیم واریانس (مدل مارکوئیتز)” آنها در مطالعه خود به این موضوع اذعان میکنند که در چارچوب مفاهیم ریسک نامطلوب، معیار نیم واریانس جایگزین مناسبی در مبحث اندازهگیری ریسک نسبت به معیار واریانس میباشد و به طور کلی هدف آنها به کارگیری مدل نیم واریانس در چارچوب تئوری پستمدرن سبد اوراق بهادار، بوده است که با مفاهیم ریسک نامطلوب و اصل ریسکگریزی سرمایهگذاران همبستگی کامل داشته به طوری که این مسئله را بتوان منطبق با توابع مطلوبیت سرمایهگذاران و درجات متفاوت از ریسکگریزی دانست.
پدرام (1388) الگوریتم روش تسلط تصادفی برای ارزیابی کارایی پرتفوی بهینه را مورد آزمون قرار داد. و تبیین کرد که در استفاده از روش میانگین واریانس نسبت به روش تسلط تصادفی، پارادوکس هایی موجود است و موارد متعددی وجود دارد که روش میانگین- واریانس توانایی انتخاب گزینه بهینه میان دو دارایی مخاطره آمیز را ندارد. علاوه بر این به این نتیجه رسید موارد متعددی وجود دارد که روش میانگین واریانس توانایی انتخاب سرمایهگذاری بهینه را ندارد و در بسیاری از این موارد پیچیده، انتخاب سرمایهگذاری به راحتی امکان پذیر نمی باشد.
مدرس و همکاران(1388) در تحقیقی به بررسی انگیزههای مدیریت سود در شرکتهای صنعت شیمیایی پرداختند. نتایج نشان میدهد اندازه شرکت و قراردادهای بدهی محرکی برای مدیریت سود در شرکتهای هر دو گروه صنعت مورد بررسی میباشد، اما متغیر اجتناب از زیان کم تنها بر مدیریت سود در شرکتهای صنعت فرآوردههای نفتی و محصولات شیمیایی تأثیر دارد. به علاوه بین انحراف در فعالیتهای عملیاتی و مدیریت سود شرکتها، در دو صنعت رابطه معناداری یافت نشد. هم چنین نتایج حاکی از آن است که انگیزههای اندازهی شرکت و قراردادهای بدهی در گروه صنعت فلزات اساسی و معدنی نسبت به گروه صنعت فراوردههای نفتی و شیمیایی برای انجام مدیریت سود از قوت بیشتری برخورار است.
موسوی و هنربخش(1389) در پژوهشی به بررسی رابطهی بین مالکیت متمرکز و نسبت سود تقسیمی81 در صنایع مواد شیمیایی و دارویی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختهاند. آنها در این پژوهش به بررسی رابطهی بین متغیرهای مالکیت متمرکز، مالکیت سرمایهگذاران نهادی، جریان نقد آزاد، اهرم مالی، فرصت های رشد و اندازهی شرکت با میزان تقسیم سود(DPS) پرداختهاند و به این نتیجه رسیدند که شرکتها با سطح بالاتر مالکیت متمرکز، درصد بالای مالکیت سرمایهگذاران نهادی، جریان نقد آزاد زیاد، اهرم مالی کم، فرصتهای رشد کم و اندازهی بزرگتر، تقسیم سود بیشتری دارند.
سروش و همکاران(1389) در پژوهشی به بررسی معیارهای نوسان پذیری، ریسک مطلوب و ریسک نامطلوب در مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. آنها در پژوهش خود بررسی و تحلیلی از ریسک و معیارهای مختلف آن و هم چنین بررسی رابطهی آن با بازدهی در بازار سهام ایران را ارایه نمودند تا مشخص کنند که سرمایهگذاران در ارزیابیهای خود برای سرمایهگذاری، ریسک را چگونه لحاظ مینمایند. نتایج این پژوهش نشان میدهد، بازدهی ماهانه بورس تهران توزیع نرمال ندارد و معیارهای ریسک مطلوب به شکل قویتری بازدهی ماهانه را تبیین میکنند. همچنین نشان دادند قدرت تبیین مدلCAPM پایین است و تفاوت بازدهیهای محاسبه شده توسط سه مدلCAPM و نیز بازدهی واقعی معنادار است.
ترجمان و راعی(1390) در پژوهشی سعی کردهاند تا شیوهی جدیدی در تخمین ریسک موجود در سریهای زمانی از جمله بازده سهام با استفاده از روشهای موجود در مدل تسلط تصادفی همچون گشتاور جزئی پایین ارایه کنند. تا در کنار سایر معیارهای سنتی محاسبه ریسک از جمله انحراف معیار و ضریب بتا بتواند به عنوان عامل راهنمایی در تصمیمات سرمایهگذاری، برای سرمایهگذاران باشد. از این رو به محاسبهی ریسک 40 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار در دوره 1387-1386، توسط معیار تسلط تصادفی در مورد بازده روزانه سهام پرداختند. همچنین آنها به منظور بررسی میزان انطباق رتبهبندی شرکتها بر اساس شاخصهای مختلف ریسک از ضریب همبستگی اسپیرمن پرداختند و نتایج نشان داد که سه معیار در محاسبهی ریسک با یکدیگر انطباق دارند و بیشترین انطباق بین دو معیار تسلط تصادفی و انحراف معیار وجود دارد.
اسلامی بیدگلی و خان احمدی(1391) این امکان را بررسی کردند که آیا امکانپذیر است ریسک پرتفوی را بر اساس مدل ناهمسانی واریانس شرطی تعمیم یافته کاهش داد. آنها در مطالعهی خود با محاسبهی ریسک محقق شده پرتفویهای بهینه شده بر اساس واریانس شرطی و ماتریس همبستگی، پسماندهای استاندارد شده، تأیید کردند که میتوان با چنین راهبردی، ریسک پرتفوی را به طور معناداری کاهش و عملکرد آن را بهبود بخشید.
نبوی چاشمی و داداش پور عمرانی(1391) در مطالعه خود جهت انتخاب سبد سهام چندهدفه تحت محدودیت احتمالی در بازار سرمایه ایران، به ارائه مدل ریاضی چند هدفه به صورت تک زمانه به همراه محدودیت احتمالی پرداختند. آنها به این نتیجه دست یافتند که برای اندازهگیری ریسک سبد سهام اگر سنجه بازده را با دو سنجهی ریسک یعنی واریانس و انحراف مطلق ترکیب کنیم این امکان فراهم میشود تا سرمایهگذاران بتوانند با در نظر گرفتن محدودیتهای مرتبط با هزینههای معاملاتی، ریسک سبد سهام مورد نظرشان را با دقت اندازهگیری کنند تا به سبد سهامی با بیشترین بازده و کمترین ریسک دست یابند.
ابزری و همکاران(1392) در پژوهشی به ارایه یک مدل ریاضی چند هدفه و تک زمانه برای سرمایهگذاری در سبد سهام تحت یک سنجه ریسک ترکیبی، جهت اندازهگیری ریسک سبد سهام پرداختند. به این صورت که با ترکیب سنجه بازده با دو سنجهی ریسک یعنی نیم واریانس و ارزش در معرض ریسک شرطی این امکان را فراهم میکند که سرمایهگذاران بتوانند ریسک سبد سهام مورد نظرشان را اندازهگیری کنند. نتایج نشان داد که استفاده از دو سنجهی ریسک به طور همزمان، دقت تصمیم گیرندگان و سرمایهگذاران بازار سرمایه در انتخاب سبد مطلوب برای سرمایهگذاری را افزایش میدهد.
فاضل یزدی و دیگران(1392) جهت بررسی عملکرد شبکههای عصبی مصنوعی در پیشبینی کارایی سرمایه فکری شرکتهای بخش خودرو و ساخت قطعات در بورس اوراق بهادار تهران، آنها به این نتیجه رسیدند با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی با دقت بالایی میتوان کارایی سرمایه فکری شرکتهای صنعت خودرو در بورس اوراق بهادار را پیشبینی کرد.
شایگان مهر(1393) در پژوهشی به ارزیابی عملکرد صندوقهای سرمایهگذاری مشترک ایران با استفاده از معیار تسلط تصادفی و مقایسه با نتایج حاصل از نسبت شارپ و نسبت سورتینو به عنوان شاخصهایی از نظریه مدرن و فرامدرن پرتفوی، پرداخته است. بازه زمانی مورد مطالعه از ابتدای سال 1389 تا پایان سه ماهه دوم سال 1392 میباشد. نتایج پژوهش نشان میدهد که بین صندوقهای سرمایهگذاری مشترک مورد مطالعه تسلط تصادفی مرتبه اول، مرتبه دوم و مرتبه سوم وجود دارد. براساس نتایج این پژوهش و با توجه به نرمال بودن تابع توزیع بازدهی اکثر صندوقهای مورد مطالعه، بین رتبهبندی معیار تسلط تصادفی با رتبهبندیهای نسبت شارپ و نسبت سورتینو ارتباط معناداری وجود دارد. همچنین ضریب همبستگی بین نتایج معیار تسلط تصادفی و نسبت سورتینو بیشتر از ضریب همبستگی بین نتایج معیار تسلط تصادفی و نسبت شارپ میباشد.
جدول2-1. مروری بر پژوهشهای خارجی گذشته
ردیف
پژوهشگر(ان)
سال پژوهش
موضوع پژوهش
نتایج
1
هری مارکوئیتز
1925،1959
تاًثیر تنوع سازی بر کارایی سرمایه گذاری
با پیشنهاد مرز کارا برای سرمایه گذاران با توجه به پذیرش ریسک مختلف را یاری کرد. بعدها (1959) وی نیم واریانس را جایگزین واریانس نمود.
2
سورتینو و پرایس
1994
سنجش عملکرد در چهارچوب ریسک نامطلوب
آنها در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که نوع توزیع داده ها به لحاظ نرمال بودن یا نبودن به شدت بر نتایج به کار گرفتن واریانس به عنوان معیار ریسک اثر می گذارد.
3
اوگریکزاک و روسزکزنسکی
1999
از تسلط تصادفی تا
مدل های میانگین-
ریسک، نیم واریانس به عنوان معیار ریسک
نتایج حاصل بیانگر این مطلب است که بررسی های
مدل های میانگین-انحراف معیار، میانگین-نیم انحراف معیار با بررسی های تسلط تصادفی مرتبه ی دوم در تعیین مرز کارا و پرتفوی مطابقت دارد.
4
کجتسا و کیف
2003
تحلیل عملکرد
صندوق
