
نمونهای که نماینده و معرف واقعی جامعه باشد، مورد نظر نیست، زیرا هدف پژوهش، ادراک است نه تعمیم (حریری، 1389، ص. 196). همانطور که ذکر شد برای تعین حجم نمونه در مطالعات کیفی معیار دقیقی وجود ندارد. به اعتقاد پولیت و هانگر56 (2000) حجم نمونه در حین کار مشخص میگردد. ساندلوسکی57 (1955) مینویسد: یک اشتباه رایج درباره نمونهگیری در تحقیقات کیفی آن است که تصور میشود حجم نمونه اهمیت ندارد زیرا منطق انواع نمونهگیری مبتنی بر هدف، اساساً مبتنی بر کیفیت اطلاعات به دست آمده از هر واحد نمونه است. با اینوجود وی معتقد است که اگرچه کفایت حجم نمونه در تحقیق کیفی امری نسبی و یک مسئله قضاوتی است، نمونه نباید خیلی بزرگ یا خیلی کوچک باشد، و اگرچه نمیتوان آن را از قبل محاسبه نمود ولی برخی عوامل مانند هدف از نمونهگیری، نوع نمونهگیری، و روش مطالعه میتواند در تعیین حجم نمونه تأثیر بگذارد (ادیب حاج باقری، 1386، ص. 35).
همانگونه که سؤال تحقیق را نمیتوان از ابتدا بهطور دقیق مشخص ساخت، تعداد شرکتکنندگان در تحقیق نیز از اول قابل پیشبینی نیست، حجم نمونه توسط دادههای جمعآوری شده و تحلیل آنها مشخص میشود. نمونهگیری بدون هیچ محدودیتی در تعداد مشارکتکنندگان ادامه مییابد تا به اشباع برسیم. اشباع در گراندد تئوری عبارت است از کامل شدن همه سطوح کدها و اینکه مفهوم جدیدی که نیازی به کد جدید یا گسترش کدهای موجود داشته باشد به دست نیاید. محقق از طریق بررسی مرتب دادهها و پرسیدن سؤالات، نهایتاً به احساس اشباع و بستن نمونه میرسد. به این ترتیب انتخاب مشارکتکنندگان و سایر منابع تا کشف نظریه ادامه مییابد (ادیب حاج باقری، 1386، ص. 126). پژوهشگر در انجام این پژوهش بعد از تجزیه و تحلیل دادههای 20 نفر از شرکتکنندگان در پژوهش به اشباع رسید. بنابراین در انجام این پژوهش 20 نفر از کتابداران کتابخانههای دانشگاهی همدان بهعنوان جامعه پژوهش انتخاب شدند.
3-5-2. نمونهگیری هدفمند58
فنهای نمونهگیری هدفمند عمدتاً و مقدمتا در روشهای کیفی استفاده میشوند و عبارتاند از گزینش واحدهایی خاص مبتنی بر اهداف خاص مرتبط با پاسخ به سؤالهای خاص تحقیق. ماکسول59 (1997) نمونهگیری کیفی را نوعی نمونهگیری تعریف میکند که در آن «محیطها، اشخاص یا رویدادها بهطور آگاهانه برای اطلاعات مهمی که میتوانند فراهم سازند و نمیتوانند از دیگر گزینهها نیز به دست آید، انتخاب میشوند ». جانسون و کریستنسن60 (2008) نیز عنوان میدارند که در نمونهگیری هدفمند«محقق ویژگیهای جمعیت موردعلاقه را مشخص ساخته و افراد دارای این مشخصات را پیدا میکند » (محمدپور، 1390، ص.32).
هدف تحقیق کیفی دستیابی به فهمی از ماهیت و شکل پدیده موردمطالعه جهت بازگشایی معنا، توسعهٔ توصیفهای ضخیم، تولید ایدهها، مفاهیم و نظریههای مبتنی بر دادهها است. از اینرو، نمونهها لازم است گزینش شوند تا ورود همه عناصر متشکله، رویدادها، فرایندها و مانند آن تأمین گردد که درنهایت به تذهیب و اطلاع بخشی این تفهیم کمک نماید. این اصل نمونهگیری کیفی را “بازنمایی نمادین61” میخوانند، زیرا یک واحد خاص انتخاب میشود تا مشخصههای مناسب بررسی را هم “بازنمایی” و هم نمادسازی62″ کند. بهعلاوه، نمونه باید تا حد امکان در محدودههای جمعیت تعریفشده متنوع باشد. این تنوع به دو دلیل است: نخست اینکه شانس شناسایی طیف نسبتاً کاملی از عوامل یا مشخصههای مرتبط با پدیده را به حداکثر برساند؛ دوم، امکان بررسی وابستگی متقابل بین متغیرها و عواملی را که دارای بیشترین تناسب هستند از آنهایی که اهمیت کمتری دارند، میسر سازد (محمدپور، 1390، ص.34).
3-6. ابزار گردآوری دادهها
برای گردآوری دادهها در این پژوهش از روش مصاحبه حضوری به شیوه نیمه ساختاریافته استفاده شد که بعد از مراجعه به کتابخانهها با کتابداران ملاقات شد، بعد از هماهنگی با شرکتکنندگان، مصاحبه در بخشهای مختلف کتابخانهها انجام شد و از صحبتهای شرکتکنندگان فایل صوتی تهیه شد. فایل صوتی مصاحبههای انجام شده پس از پیادهسازی به فایلهای متنی تبدیل شد. دادههای متنی با استفاده از روش گراندد تئوری تحلیل شد.
3-6-1. مصاحبه
مصاحبه یکی از رایجترین روشهای جمعآوری دادهها است. مصاحبه رودررو امکان در میان گذاری اطلاعات را فراهم میآورد، و بهتر است در زمانی صورت گیرد که برای شرکتکنندگان راحتتر باشد (ادیب حاج باقری، 1386، ص. 38). بیشترین قدرت و قوت این فن در آن است که کنجکاوی ژرف را امکانپذیر میسازد، بهخصوص در گردآوری اطلاعات مربوط به مسائلی پیچیده، این شیوه انعطافپذیری و میان کنش را ممکن میسازد، که در آن بدفهمی و ابهام میتواند بهکلی رفع شود. این فن پرترکیبترین دادهها را فراهم میکند. بهطورکلی، میزان پاسخدهی آنهم زیاد است (پائو63، 1378، ص.94).
3-6-2. مصاحبه نیمه سازمان یافته
مصاحبههای نیمه سازمانیافته یا “کانونی” غالباً در پژوهشهای کیفی به کار میروند. سؤالات مورد پرسش در قالب یک “راهنمای مصاحبه64” گنجانیده شدهاند (نه در قالب یک دول همانند آنچه در پژوهشهای کمی مشاهده میشود) و تمرکز سؤالات بر مباحث موردمطالعه میباشد (صانعی، 1383، ص.43). به اعتقاد راسل بارناد65 (2066) مصاحبهٔ نمیهساختاریافته66 با استفاده از “راهنمای مصاحبه” صورت میگیرد؛ یعنی، فهرستی از سؤالها و موضوعهای مکتوبی که باید در یک توالی خاص دنبال شوند (محمدپور، 1389، ص.161) رهنمای مصاحبه ابزار ضروری برای کمک به استخراج حقایق، طرز فکرها، فرایندها و دیدگاههای مردم موردمطالعه است (ادیب حاج باقری، 1386، ص.38). راهنمای مصاحبه باعث میشود مصاحبهکننده مطمئن باشد که اطلاعات همگونی از تمامی مصاحبهشوندگان کسب خواهد شد و به همین دلیل در وقت صرفهجویی خواهد شد. میزان حشو اطلاعاتی در این روش کمتر از روش مصاحبه سازمان نایافته است، مصاحبهکنندگان میتوانند خود سؤالاتی را طراحی کنند و روش عملکردشان را خودشان انتخاب کنند (صانعی، 1383، ص. 43).
مصاحبه نیمه ساختاریافتهای که در این پژوهش به کار گرفته شد شامل 24 سؤال است. سؤالات این مصاحبه از نوع سؤالات نیمهباز است. در زمان استفاده از روش مصاحبه نیمه ساختاریافته و سؤالات نیمهباز، پژوهشگر و شرکتکننده برای بحث بیشتر در مورد موضوع یا سؤال آزاد هستند، این روش به محقق اجازه میدهد تا برای بررسی یک موضوع با جزئیات بیشتر سؤالات بیشتری را از شرکتکننده بپرسد. همچنین محقق میتواند به بررسی مسائلی که در حین مصاحبه در رابطه با موضوع بحث به وجود میآید بپردازد (پاتون67، 2002، ص.194). در این پژوهش مصاحبه با شرکتکنندگان حدود 45 دقیقه تا 1 ساعت طول کشید.
3-7. روش تحلیل دادهها
با توجه به اینکه در این پژوهش از روش کیفی باری پاسخگویی به سؤالات استفاده شده است، تحلیل دادههای کیفی پژوهش، مبتنی بر گراندد تئوری68، نسخه استروسین69 است، در این روش تحلیل دادهها، اصطلاحاً به آن کدگذاری گفته میشود، کدگذاری را قلب گراندد تئوری خواندهاند. کدگذاری یک روش اساسی برای مشخصسازی مقولات موجود دادهها است. کد نماد یا مخففی است که برای مقولهبندی کلمات یا عبارات دادهها به کار میرود. هدف از کدگذاری تسهیل بازیابی قطعات دادهها است. کدگذاری، خواندن دقیق و خط به خط دادهها و شکستن آن به کوچکترین جزء ممکن است. کدها، حاصل تجزیهوتحلیل میکروسکوپی70 دادهها (استراوس و کوربین، 1998، ص. 60) و یا دادههای متراکم، جملات، عبارات، لغات در متون و ادبیات موجود و متن مصاحبهها هستند (محمدپور، 1390). پس از استخراج، کدها طبقهبندی میشوند. مقایسه مداوم، تفاوتها و تشابهات بین کدها را نشان میدهد، طبقات جدا و یا ادغام میشوند تا نظریه در روند این فرایند شکل گیرد. سه مرحله کدگذاری که برای تکوین منسجم، منظم، و مشروح نظریه به کار میروند عبارتاند از: کدگذاری باز71، محوری72، و انتخابی.73
3-7-1. کدگذاری باز یا سطح اول کدگذاری
کدگذاری باز یا سطح اول کدگذاری که آن را کدگذاری مبنا74 نیز میخوانند اولین مرحلهی تجزیهوتحلیل و شکستن اولیهی دادهها است. دادهها به کوچکترین واحد خود شکسته میشوند. با بهکارگیری یک سیستم باز کدگذاری، خط به خط دادهها را بازنگری کرده و فرایندهای آن را تشخیص داده و به هر جمله کد میدهیم. پژوهشگر میکوشد تا حداکثر کدهای ممکن را تشخیص دهد تا مطمئن گردد که کاملاً اطلاعات را بررسی نموده است. در این مرحله، کدها را کدهای اساسی مینامند، زیرا از عین کلمات افراد مصاحبهشونده استفاده میشود. دو شیوه کدگذاری اساسی عبارتاند از 1) زبان فرد مصاحبهشونده. 2) کدهای دلالت انگیز، که محقق بر مبنای مفاهیم موجود در اطلاعات میسازد (ادیب حاج باقری، 1386، ص.128).
3-7-2. کدگذاری محوری یا سطح دوم کدگذاری
کدگذاری محوری یا سطح دوم کدگذاری، مرحله بعدی است این مرحله شامل تعیین الگوهای موجود در دادهها است. این مرحله سطح مقولهبندی است. لازمه این مرحله مقایسه دائمی دادهها است. محقق دادههای کدگذاری شده را با یکدیگر مقایسه میکند و بهصورت خوشهها یا مقولههایی که باهم تناسب دارند در میآورد. به این منظور او هریک از کدهای سطح اول را با سایر کدهای سطح اول مقایسه میکند تا مطمئن شود که طبقات از یکدیگر متمایز هستند.
پولیت، بک و هانگلر (2001) مراحل تجزیهوتحلیل گراندد تئوری را جمعآوری و تجزیهوتحلیل همزمان دادهها ذکر مینمایند: دادههای جدید همزمان با تمام دادهها مقایسه میشوند تا محوریتی در بین آنها یافته شود در این مرحله دادهها را بهصورت جدید کنار هم گذارده و رابطه بین مقولهها را بررسی میکنیم. در طی این مرحله دادهها جهت میگیرند و بر اساس ماهیت طبقات و ارتباط بین آنها طبقهبندی میگردند (ادیب حاج باقری، 1386، ص. 129).
همچنین در مرحله کدگذاری محوری این اقدامات انجام میگیرد: تعیین ویژگیهای که بتوان دادهها را بر اساس آنها طبقهبندی کرد، ابعاد این ویژگیها، شناخت تعاملات و پیامدهایی که همراه پدیده روی میدهند، برقراری ارتباط بین طبقات با زیر طبقات و جستجوی نشانههایی که بتوان طبقههای بزرگتر را بر اساس آنها به هم مربوط کرد (استراوس و کوربین، 1998).
مرحله کدگذاری باز و محوری میتوانند همزمان و یا پیوسته باشند. ضمن طبقهبندی باید به دلایل و شرایط پدیده و نیز شرایط جمعآوری داده مثلاً شرایط مصاحبه نیز اندیشید. حاصل کدگذاری محوری، پیشفرضهای تئوریک و فرضیههای اولیه است. توجه به تفاوتها و تضادها به درک عمیق پدیده و تعمیق تئوری میانجامد. یافتن طبقه مرکزی و محوریتی که مبنای رویش تئوری باشد، نتیجه نهایی کدگذاری محوری است (ادیب حاج باقری، 1386، ص.130).
3-7-3. کدگذاری انتخابی یا سطح سوم کدگذاری
کدگذاری انتخابی یا سطح سوم کدگذاری، مرحله بعدی و آن روندی است که طی آن طبقات به طبقه مرکزی مرتبط میشوند و نظریه را شکل میدهند. بهبیاندیگر، در سطح سوم کدگذاری، محقق به دنبال فرایند میگردد. یک یا دو طبقه اصلی که تمام طبقات فرعی به آن باز میگردد و مبنای چارچوبی نظریه را خواهد ساخت. برقراری نوعی یکپارچگی در کدها و طبقات برای یکپارچگی در نظریه نهایی مفید است (استرواس و کوربین، 1998). حاصل این مرحله طبقه اصلی است که با سایر طبقات ارتباط دارد، آنها را توضیح میدهد، در حقیقت، نتیجه پالایششدهٔ کدهای اولیه است (ادیب حاج باقری، 1386، ص. 131).
3-8. فرایند تحلیل دادهها
با توجه به مباحث ذکر شده و ضرورتهای پژوهش کیفی، فرایند تجزیه و تحلیل دادهها در پژوهش حاضر به شرح زیر است: پس از انجام هماهنگیهای لازم، پژوهشگر موفق به ملاقات با افراد شرکتکننده در مطالعه و ضبط مصاحبههای پژوهشی شد. پس از ملاقات پژوهشگر با مصاحبهشوندگان، پس از کسب اجازه از آنها، متن بیشتر مصاحبهها با استفاده از دستگاه ضبط صوت ضبط شد و بنا به درخواست تعداد معدودی از افراد شرکتکننده در مطالعه، متن گفتگوی پژوهشی آنها به صورت دستی
