
» (لانزديل و مک کوري،2004).
گزارش سال ۱۹۹۹ انجمن ملي اطلاعات در مورد تفاوت دو واژه فوق الذکر به شرح زير است. سواد اطلاعاتي شامل محتوا، ارتباطات، تجزيه و تحليل، جستجوي اطلاعات و ارزشيابي آن است در صورتي که فناوري اطلاعات بسيار فراتر از مفهوم سواد رايانهاي است و به فهم عميق و رو به افزايش فناوري و استفاده ماهرانه از آن مي پردازد. سواد اطلاعاتي آغازگر، حافظ و توسعه دهنده يادگيري مادام العمراست از طريق قابليتهايي که فناوريها فراهم کردهاند .( زماني،1382)
با توجه به تعاريف ذکرشده براي آنکه فناوري اطلاعات بتواند به بهترين وجه ايفاي نقش کند نبايد بطور مستقل و درخلاء مورد توجه قرار گيرد بلکه بايد در تمام گستره محيط آموزشي وجود داشته باشد. امروزه براي کسب مهارتهاي سطح بالا و مجهز شدن به قابليتهاي فني و تخصصي در موضوعات مورد نياز ازابزار چند رسانه اي استفاده ميشود. کاربرد فناوري اطلاعات نه تنها به تثبيت و تقويت مهارت هاي پايه محدود نميشود، بلکه در گسترهاي وسيع از فنون گوناگون ياد دهي و يادگيري چون کار و کارگاه و انجام پروژههاي پژوهشي مورد استفاده قرار ميگيرد. ياد گيرندهها براي يادگيري موضوعات خاص و کسب مهارتهاي لازم از اينترنت بصورت انجام کارهاي پژوهشي و برقراري ارتباط با ديگرعوامل و نيروهاي انساني متخصص بهره ميجويند. در حقيقت دانش پژوهان خود به دنبال اطلاعات و دانش نو هستند و به عنوان همکاري با کتابداران در گردآوري اطلاعات لازم براي آموختن شرکت ميکنند. فناوري اطلاعات بر الگوهاي زندگي، شيوههاي کار، روشهاي پژوهش، آموزش و يادگيري، مديريت و بسياري از زمينههاي ديگر زندگي انساني تاثير ميگذارند و داراي سودمنديهاي بسيار است. از ويژگيهاي ديگري که فناوري اطلاعات و ارتباطات را به عنوان ابزارمهم سواداطلاعاتي شناخته شده است ميتوان به موارد زير اشاره کرد:
– سرعت بسيار زياد در مراحل مختلف کاراطلاعاتي مثل ذخيره پردازش، انتقال و بازيابي.
– حجم بسيار بالا و ظرفيت فوق العاده در ذخيره اطلاعات.
– افزايش توان استفاده کنندگان در بازيابي اطلاعات ازطريق ايجاد راههايگوناگون دسترسي به اطلاعات.
– قابليت بازيابي اطلاعات از زوايا و جنبههاي مختلف واستفاده از منطق بولي دربازيابي موضوعي اطلاعات.
– توانايي انتقال اطلاعات به شکلهاي گوناگون اطلاعات متني، صوتي، تصويري و مانند آن.
– توانايي انتقال اطلاعات از طريق شبکههاي مخابراتي ميان کتابخانهها درسطح ملي و بينالمللي(آزادي کنار،1376).
بنابراين مهارتهاي فناوري اطلاعات شخص را قادر ميكند از كامپيوتر، برنامههاي كاربردي نرمافزاري، پايگاههاي داده و ساير فناوريها به منظور حصول به انواع گسترده از اهداف علمي، كاري و شخصي استفاده كند. بر فهم مفاهيم اساسي فناوري و كاربرد حل مشکل و تفكر نقادانه در استفاده از فناوري تكيه دارد اشخاص داراي سواد اطلاعاتي ضرورتاَ برخي از مهارتهاي فناوري را ميآموزند. سواد اطلاعات برمحتوا، ارتباط، تجزيه و تحليل، كاوش اطلاعات و ارزيابي تکيه دارد. سواد اطلاعاتي با ايجاد تواناييهايي كه شايد از فناوريها بهره بگيرد، اما نهايتاَ مستقل از آنهاست، جرقه اوليه يادگيري در تمام طول عمر را ميزند، آن را حفظ ميكند و پايدار ميگرداند.
2-3 تاريخچه سواد اطلاعاتي
شناخت درست از پديدههاي انساني در سايه آگاهي از گذشته آنها ميسر ميشود. اين آگاهي گذشته نگر موجب نگاهي واقعگرا براي آينده خواهد بود. شواهد موجود حکايت ازآن دارند که طي دهه گذشته، سواد اطلاعاتي به موضوعي جهاني بدل شده و اقدامات گستردهاي دراين راستا درسراسر جهان صورت گرفته است.
نگاهي گذرا به اين تحولات خواهيم داشت:
2-3-1 سيرتحول سواد اطلاعاتي درخارج از ايران
گشايش تحصيلات عالي پژوهش – گرا و نيزآموزش منبع- گرا درسال1860 باعث توجه به کتابخانههاي دانشگاهي به عنوان مراکزي براي آموزش وپرورش فارغ التحصيلاني توانمند در دستيابي به اطلاعات و پژوهشگراني مستقل شد. دراين دوران آموزش شيوۀ پژوهش کتابخانه اي همراه آشنايي با برخي منابع به دانشجويان مطرح بود.
درسالهاي 1931تا1950«42 لامارجانسون » يک برنامه آموزشي مبتني بر آشناکردن دانشجويان بامنابع مرجع،آموزش انفرادي وآموزش مرتبط با درسها ارايه کرد.به نحوي که به دانشجويان نشان دهد که دريک موسسه آموزشي،کتابخانه مرکز آموزش است.
در سال 1935«43 لوييس شورز »ايده «44دانشکده کتابخانه اي » رامطرح کرد. به عقيده اوکتابخانه ها بايد مرکز دانشکده ها وعامل تشويق دانشجويان به مطالعه مستقل درکتابخانه باشند . به نظروي استادان بايد «کتابدار- آموزشگر» باشند.از طريق برنامه هاي جنبش کتابخانه دانشکده اي دانشجويان به ارزش اطلاعات دريادگيري پي ميبردند همچنين نقش کتابخانه هارا که تصور مي شد صرفا درفراهم آوري، سازماندهي، مديريت ونگهداري منابع خلاصه مي شود به نقش پويايي به عنوان مرکز يادگيري تبديل کرد.
از آنجا که موفقيت وتداوم اين برنامهها وابسته به حمايت نظام آموزشي و استادان داشت برنامههاي دانشکده کتابخانهاي نتوانست تداوم پيدا کند. بنابراين آغازرشد آموزش شيوه استفاده از کتابخانه را ميتوان به دهه 1960 نسبت داد. (پريرخ،1386،25)
تغيير و تحولات اجتماعي بعد ازجنگ جهاني دوم و نيازجامعه به افراد آگاه و ماهرجهت آموزش فراگير- مدار، يادگيري فعال وتدريس پژوهش- مدارموجب توسعه فعاليتهاي آموزشي در کتابخانهها شد. دراين دهه توجه بيشتري به کتابخانهها به عنوان مکاني براي آموزش، يادگيري راههاي دسترسي و استفاده از اطلاعات داشتند. بسياري ازکتابخانههاي دانشگاهي درآمريکا برنامههاي مفصلي براي آموزش کتابشناختي به دانشجويان ارايه دادند که ازآن به منزله «جنبش کتابشناختي » يادمي شود. دراين برنامهها کتابداران ومدرسان کتابداري تلاش کردند تا مهارتهاي جستجوي اطلاعات منابع کتابخانهاي واستفاده ازانواع منابع را با برنامههاي درسي دانشکدهها ادغام کنند. درمجموع، شرايط لازم براي يک جنبش ملي در زمينه آموزش کاربران فراهم شد. در همين زمينه دهه بررسي وارزيابي سواداطلاعاتي به يک هدف عمده و مهم تبديل شده است. تحقيقات مهمي دررابطه باسواداطلاعاتي صورت پذيرفته ودرحال انجام است. شواهد موجود حکايت ازآن دارند که طي دهه گذشته، سواد اطلاعاتي به موضوعي جهاني بدل شده و اقدامات گستردهاي دراين راستا درسراسرجهان به ثبت رسيده است که دراين ميان، به آنچه درآفريقاي جنوبي، چين، سنگاپور، استراليا، نيوزيلند، اتحاديه اروپا، کانادا، ايالات متحده آمريکا صورت گرفته ميتوان اشاره کرد. (نظري،1384،62)
آفريقايجنوبي
علاقه و توجه به موضوع سواد اطلاعاتي در آفريقاي جنوبي به واسطه دو عامل، يعني تغيير شكل نظام مند آموزش در تمامي سطوح و كاربرد فرآيند فناوري تبادل اطلاعات پديد آمده است (نظري،1384،62). چارچوب سياستگذاري در خصوص سواد اطلاعاتي در موسسههاي آموزش عالي از 3 حوزه سياست گذاري ناشي مي شود كه عبارتند از :سياستهاي آموزشي؛ سياستهاي مربوط به فناوري اطلاعات و سياستهاي مربوط به كتابخانهها و خدمات اطلاعرساني.
واكنش دولتها به مباحث سواد اطلاعاتي بسته به علائق اساسي هر بخش، متغيير بوده است. مثلا بخشهايي نظير ارتباطات، تجارت و صنعت بر مشاركت اقتصادي، شهروندي و جهت گيريهاي كلي برنامه هاي دولت براي تأسيس انجمن اطلاعرساني تاكيد ميكنند. آگاهي دولت از اقتصاد مبتني بر دانش علاقه آن به ارتقاي سطح آگاهي شهروندان از مزاياي تحقق جامعه اطلاعاتي، امروزه امري كاملا اثبات شده است. دولت بر پيوند ميان فناوري اطلاعات با توسعه اقتصادي و آموزشي تاكيد فراواني دارد و خود در تعدادي از پروژههاي ملي و بين المللي براي ترويج فناوري اطلاعات و به كارگيري آن شركت دارد. تعهد به ابعاد گوناگون سواد اطلاعاتي در بسياري از اسناد و بيانههاي مرتبط با اين امر، آشكاراست. مثلا دولت آفريقاي جنوبي در« منشور فناوري اطلاعات اوكيناوا »45 كه درنشست G8 در كيوشو در سال 2000 ميلادي تصويب شد مشاركت كرد. (نظري،1384،62). اين منشور نمايانگر همكاري ميان غنيترين كشورهاي جهان و تعدادي ازكشورهاي درحال توسعه به منظور پر كردن شكاف ديجيتالي بود.
چين
از اوايل دهه 1980 دولت چين حمايتها و تشويقهاي فراواني از تدريس مهارتهاي اطلاعاتي و كتابخانهاي در موسسههاي دانشگاهي اين كشور به عمل آورده و در اين رابطه چندين كنفرانس ملي برگزار كرده است (نظري،1384،63). از دانشگاههاي چين آموزش كاربران اطلاعات انجام ميشود، اما در همين تعداد دانشگاه هم درصد كمي از دانشجويان قادر به شركت در اين آموزشها هستند، زيرا آموزش كاربران در قالب دورههايي جداگانه اجرا ميشود و با برنامه درسي تلفيق نشده است. در اين اواخر كشور چين، اولين كارگاه ملي سواد اطلاعاتي براي آموزش عالي را در ژانويه 2002 در دانشگاه هيلانگ جيانگ واقع درشهر هاربين برگزار كرد. بيش از 170 كتابدار از نواحي مختلف چين در اين كنفرانس حضور يافتند و همگي اظهار علاقه كردند كه استانداردهاي قابليت سواد اطلاعاتي انجمن كتابخانههاي دانشكدهاي و پژوهشي را به منظور كمك به دانشجويان براي كسب مهارتهاي اطلاعاتي به كار بگيرند.
استانداردهاي انجمن كتابخانههاي دانشكدهاي و پژوهشي به زبان چيني ترجمه و در مجامع كتابخانهاي مراكز دانشگاهي سراسر چين توزيع شدند.
سنگاپور
دولت سنگاپور برنامه ورود به جامعه دانشمدار را تدوين و اجراي آن را آغاز کرده است. در اين کشور آموزش مهارتهاي لازم براي كار در محيطي اطلاعاتي به امري ضروري تبديل شده است . مهارتهايي مثل مهارت حل مسئله و سواد اطلاعاتي جزء توانمنديهايي محسوب ميشود که سنگاپوريها را قادر ميسازد تا در توسعه اقتصادي كشورسهيم باشند. در سنگاپور، مهارتهاي اطلاعاتي در مقطع آموزش ابتدايي و متوسطه براساس مصوبات وزارت آموزش به دانش آموزان تعليم داده مي شوند. اين امر ابتدا به عنوان اقدامي آزمايشي در سال 1987 آغاز وسپس به صورت رسمي اجراي آن فراگيرشد. در سال 1996 نيز با همكاري معلمان و كتابداران ،کتابي با عنوان« پروژههاي گروههاي پشتيباني كتابخانه در مدارس ابتدايي»46 به چاپ رسيد و در سال 1997 ، اثر ديگري با عنوان «دستورالعملهاي سواد اطلاعاتي: مواد مکمل»47 منتشرگرديد. بخش مطالعات اطلاع رساني در «دانشگاه فني نانيانگ»48، پژوهشي در خصوص مهارت هاي اطلاعاتي دانشجويان تحصيلات عالي و تكميلي ، به ويژه در رشته مهندسي اجرا كرد. (نظري،1384،69). در اين پژوهش مشكلاتي را كه اين دانشجويان در استفاده موثر از اطلاعات با آنها مواجه بودند مورد بررسي قرار داد. دريافت نتايج اين پژوهش براي ادغام آموزش سواد اطلاعاتي در برنامههاي تحصيلي مقطع كارشناسي مورد بهره برداري قرار گرفت. يافتههاي پژوهشهايي كه در موضوع سواد اطلاعاتي در سنگاپور اجرا شده ميتواند براي مؤسسههاي ديگردر ساير نقاط جهان، بسيار مفيد واقع شود.
استراليا
كتابداران دانشگاهي در استراليا ، فعالانه ارتباط ميان سواد اطلاعاتي و يادگيري مادام العمر را دنبال كرده اند . آنان چهار كنفرانس ملي موفق در موضوع سواد اطلاعاتي برگزار كرده اند كه همگي توسط كتابخانه« دانشگاه استرالياي جنوبي» 49و گروه تخصصي موضوعي سواد اطلاعاتي وابسته به «انجمن كتابداري و اطلاع رساني استراليا »50 سازماندهي شده اند . خلاصه مقالات اين نشست ها را منتشر كرده اند . آنان از طريق كنفرانس هاي ياد شده و از طرق ديگر مانند ميزگردها ، انتشارات و تعاملات، شروع به تدوين استراتژي هايي براي كمك به پيشرفت سواد اطلاعاتي به عنوان يك موضوع آموزشي مهم ، نه تنها در سطح آموزش عالي ، بلكه در كل جامعه کرده اند. تاكيد استراليا بر يادگيري مادام العمر ، منجر به مشاركت هاي جديدي ميان هيأت علمي كتابداران براي تغيير شكل آموزش و يادگيري مي شود.
در«دانشگاه بالارات»51 سواد اطلاعاتي اقدام رو به گسترشي است كه بر مبناي تخصص هاي چهار گانه «باير»52، يعني تدريس كاربرد، تلفيق و كشف ، تدريس مي شوند. (نظري،1384،71)
نيوزيلند
نيوزيلند از
