
باب اين مفهوم، كه عمدتآ ناشي از عناصر كليتر و خارج از حيطه موضوعي آن است، ميتوان به نظر واحدي در باب توصيف گرايشهاي رايج در آموزش كتابخانهاي دست يافت. آنان اشاره ميكنند كه اين موضوع به خلق نوع جديدي از آموزش كتابخانهاي ميانجامد كه ميتواند جايگزين آموزشهاي سنتي شود. آنان در مطالعه خود واژههاي ديگري را پيشنهاد ميكنند، اما هيچ يك از آنها را، به دلايل متفاوت، مناسب تشخيص نميدهند و در پايان چنين نتيجهگيري ميكنند كه مفهوم سواد اطلاعاتي هم دقيق و هم روشن است و با نقش بي همتاي كتابخانهها نيز همخواني دارد.
در مقابل باودن نيز معتقد است كه عبارت سواد اطلاعاتي را نبايد براي توصيف آموزش شيوه استفاده از منابع اطلاعاتي يا دستيابي به مهارتهاي مرتبط با سواد رايانهاي و يا فرايندهاي مربوط به جمعآوري و ارزيابي اطلاعات مورد استفاده قرار داد. اين واژه بايد مختص برنامههايي باشد كه كاربران را قادر ميسازند مسير خود را در غوغاي دانشهاي موجود پيدا كنند.
كوزادا ميگويد: كتابخانههاي سازماني، عمومي، اختصاصي و دانشگاهي يك مسئوليت در قبال پيشبرد سواد براي همه اعضاي جامعه اي كه از آنها استفاده ميكنند دارند. او همچنين يادداشت ميكند كه انجمن كتابداري امريكا روي كتابخانهها در مراكز سوادآموزي نقش دارد و به عنوان مركزي شان تشويقكننده را بعهده دارد. و اين شامل كتابخانهها و مراكزي ميگردد كه روي اين قضيه كه كتابداران چگونه در آموزش سواد آموزي شركت داشته باشند محدوديت ايجاد نكند.(اسكامبر، بي تا)
نگاهي به برنامهها و فعاليتهاي آموزش سواد اطلاعاتي در كشورهاي پيشرفته حكايت از آن دارد كه تقويت سواد اطلاعاتي در تمامي انواع كتابخانهها و مراكز اطلاعاتي ( از كتابخانههاي عمومي گرفته تا مراكز اطلاع رساني تخصصي) يكي از اهداف خود قرار داده اند.به برنامهريزي و اجراي برنامه هاي سواد اطلاعاتي در مدارس و كتابخانههاي مدارس، كتابخانههاي عمومي، كتابخانههاي تخصصي و كتابخانههاي دانشگاهي و كتابخانه ملي توجه خاصي دارند.
در ايران اين امر در چند سال اخير در کتابحانهها مورد توجه بوده است و به علت اين كه درعصرحاضر استفادهکنندگان بيشتر پژوهشگرا هستند آموزش و آموختن سواد اطلاعاتي در بافت و بطن فعاليتهاي حرفه اي و در فضايي كاربردي درکتابخانهها انجام ميشود. توانمندسازي افراد جامعه براي زندگي در جامعه اطلاعاتي بر اساس هدفهاي از پيش تعيين شده، برنامه مدون و شيوه مناسب، ازهدفهاي آموزش سواد اطلاعاتي درکتابخانه هاست.
2-6-1 كتابخانههاي آموزشگاهي و دانشگاهي
كتابخانه هاي آموزشگاهي و دانشگاهي در كنار سيستم آموزشي مدارس و دانشگاهها تاثير بسزايي در آموزش سواد اطلاعاتي به دانش آموزان و دانشجويان دارند . معلمان و استادان با تشويق شاگردان خود به استفاده هر چه بيشتر از منابع كتابخانه براي انجام تكاليف خود و بكارگيري سيستم آموزشي مبتني بر خودآموزي و خوديابي اطلاعات ، بر غناي مطالب درسي و آموزشي خود خواهند افزود و علاوه بر آن به طور نظري و عملي تواناييهاو روشهاي بازيابي اطلاعات را به آنها آموزش خواهند داد .كتابخانههاي آموزشگاهي و دانشگاهي نيز بايد اطلاعات مورد نياز كاركنان ، معلمان و استادان شاغل در مدارس و دانشگاه هاي متبوع خود را فراهم كنند تا آنها هم امكان خودآموزي و دستيابي به اطلاعات مورد نيازشان را داشته باشند . انجام اين امور نياز به ارتباط متقابل كتابداران با نظام آموزشي مدارس و دانشگاه ها و همچنين هماهنگي آنها با معلمان و اساتيد را خواهد داشت تا كتابداران با آگاهي كامل از برنامههاي آموزشي مدرسه يا دانشگاه محل خدمت خود و شيوه تدريس معلمان و اساتيد ، نسبت به تهيه منابع و رسانههاي مورد نياز دانشآموزان و دانشجويان و همچنين معلمان و اساتيد و ساير كاركنان اقدام نمايند .
2-6-2 كتابخانههاي تخصصي
كتابخانههاي تخصصي نيز در جهت خودآموزي هميشگي كاركنان و متخصصان موسسات متبوع خود وظيفهاي خطير بر عهده خواهند داشت. امروز ثابت شده است كه بدون داشتن يك كتابخانه تخصصي خوب و مناسب ، امكان فعاليت و انجام وظيفه صحيح و مناسب در جهت رسيدن به اهداف از پيش تعيين شده توسط موسسات، امكانپذير نخواهد بود و موسسهاي كه از داشتن يك كتابخانه تخصصي خوب و غني محروم باشد، پويايي لازم را نخواهد داشت. كتابخانههاي تخصصي با هماهنگ نمودن خود با برنامههاي مدنظر موسسه متبوع خود و آگاهي از تخصصها و نيازهاي اطلاعاتي پرسنل، اقدام به تهيه منابع بكارگيري رسانههاي اطلاعاتي مورد نياز آنها خواهند نمود. به طور يقين پرسنل و متخصصان چنين موسسات يا شركتهايي در شناسايي، بازيابي و به روزرساني اطلاعات حرفهاي مورد نياز خود كه همان فرايند خودآموزي است، بسيار بهتر عمل خواهند كرد تا موسسات و شركتهايي كه از چنين امكاناتي محروم هستند . در نتيجه موسسات داراي كتابخانههاي تخصصي با مجموعههاي غني و پويا ، در رسيدن به اهداف مورد نظرشان موفقتر بوده و بازده بيشتري خواهند داشت .
2-6-3 كتابخانه هاي عمومي
اما در اين ميان نقش كتابخانههاي عمومي را در خدمترساني به كل اقشار جامعه نبايد از ياد برد . انواع كتابخانههايي كه تا اينجا مورد بررسي قرار گرفتند، هر كدام به نوعي به جامعهاي محدود خدمترساني ميكردند ، حال آنكه يك كتابخانه عمومي وظيفه خدماتدهي و اطلاعرساني به كل جامعه را بر عهده خواهد داشت . تمامي اقشار جامعه با سطوح مختلف سواد و تخصصهاي گوناگون، از هر رنگ، نژاد، قوميت و زبان و در سنين مختلف به كتابخانههاي عمومي مراجعه ميكنند تا اطلاعات مورد نياز خود را تهيه كنند . در حقيقت كتابخانههاي عمومي زيربناي خودآموزي هميشگي افراد يك جامعه هستند و عدم توجه به آنها يعني بيتوجهي به نيازهاي اطلاعاتي تمام اقشار جامعه است. امروزه جامعهاي مترقي و پيش رونده خواهد بود كه در كنار موسسات آموزشي قوي و ساير امكانات آموزشي و پژوهشي، از كتابخانههاي عمومي توانمند و داراي منابع غني و مجهز به سيستمها و تكنولوژيهاي نوين برخوردار باشد . در غير اينصورت هر چقدر مدارس، دانشكده ها، دانشگاهها و كتابخانههاي آموزشگاهي، دانشگاهي و تخصصي يك جامعه قوي باشد، بدون برخورداري از كتابخانههاي عمومي روزآمد و مطابق با استانداردهاي جهاني، هرگز نخواهد توانست خود را به عنوان يك جامعه اطلاعاتي پيشرفته مطرح كند و نخواهد توانست در تمامي ابعاد علمي، اجتماعي ، سياسي و … به پيشرفت قابل ملاحظه اي نايل گردد. 2-6-4 کتابخانه ملي
کتابخانه ملي، مادر کتابخانههاي يک کشور است و در راس همه آنها قرار دارد و به پيشرفت نظام کتابخانهاي کشور، بهخصوص شبکه کتابخانههاي عمومي کمک ميکند. کتابخانه ملي معمولا يک يا چند نسخه از کليه آثار مکتوب و غير مکتوب کشور مربوطه را براي ثبت، نگهداري و فهرستنويسي دريافت ميدارد. به همين دليل وظيفه کتابخانه 80ثبت آثار هم هست. بودجه کتابخانه ملي از طريق دولت تامين ميشود و اداره آن با هيات امناست.
ويژگيهاي قرن 19، براي رشد کتابخانههاي ملي مساعد بود و اين مساله مورد تاييد است که قرن 19 دوران کاشتن بذر کتابخانه ملي با ارزش جهان است. احتمالاً پارهاي از اين کتابخانهها پيشتر پايهگذاري شدهاند اما بيشترين تاکيد بر ملي بودن آنها و مورد پذيرش و شناسايي قرار گرفتن آنها در قرن 19 ميلادي است. اين نوع کتابخانه همه نوشتهها را در سطح ملي گرد ميآورد و منظم ميکند و خدماتش نه تنها جغرافيايي کشور گسترده است بلکه امروزه ، به سبب ايجاد شبکههاي جهاني، با جوامع خارج از کشور نيز در ارتباط است. اجتماعي که با اين گونه کتابخانه همبستگي دارد يک ملت است.
وظايف کتابخانه ملي
کتابخانه ملي بايد از هر کتابي که داخل مرزهاي جغرافيايي يک کشور منتشر ميشود يک يا چند نسخه را داشته باشد؛
– تهيه کتابشناسي ملي؛
– تهيه فهرست مشترک81 ؛
– وضع قوانين مربوط به کتابخانهها؛
– تهيه ميکروفيلم ، چاپ عکس (افست) از کتاب و تشکيل کلاسهاي کارآموزي و برگزاري نمايشگاههاي کتاب.
هر كتابخانه بسته به شرايط و امكانات خود، ميتواند روش آموزش مناسبي را براي آموزش استفادهكنندگان خود انتخاب نمايد. كتابداران كتابخانههاي ملي ميتوانند به طور مستقيم و غيرمستقيم به مراجعهكنندگان كمك كنند تا براي افزودن به سطح سواد و معلومات، استفاده از منابع اطلاعاتي را بياموزند و هر اندازه در بهرهگيري عملي مهارتهاي سواد اطلاعاتي به مراجعهكنندگان ياري رسانند، خواهند توانست به ارتقاي منزلت و تصوير اجتماعي كتابداران و ارزشمندي بيشتر حرفه خود كمك كنند.
از جمله روشهاي آموزش استفادهكنندگان ميتوان به موارد زير اشاره نمود:
– آموزش آشنايي با كتابخانه
– آموزش انفرادي(از طريق جزوههاي راهنماي آموزشي)
– تشكيل كلاسهاي كوتاه مدت
– گروههاي بازديد از كتابخانه
– آموزش غير مستقيم(از طريق تهيه و نصب تابلوها و پوسترهاي راهنما)
– آموزش گروهي(برگزاري سمينارها، سخنرانيها و كارگاههاي آموزشي)
– آموزش از طريق اينترنت
چيزهاييکه من مايل به دانستن آنها ميباشم درکتاب است و بهترين رفيق من آنکس است که کتابي بمن بدهد که نخوانده باشم.(لينکلن)
2-7 نقش آموزشي کتابداران
کتابداران پيوند مفهوم سواد اطلاعاتي با آموزش كتابخانهاي باعث شده تا اين مفهوم با علاقه و استقبال كتابداران روبهرو شود. كتابداران مفهوم سواد اطلاعاتي را براي توصيف نقش سنتي خود مناسب تشخيص دادهاند و به اين باور رسيدهاند كه تلاش در زمينه ارتقاي سطح سواد اطلاعاتي افراد، در واقع ادامه تلاشهاي سنتي آنان در حرفه كتابداري است. بيشتر آنان نيز سواد اطلاعاتي را شكلي از آموزش كاربران، مهارتهاي كتابخانهاي، و يا حتي آموزش كتابخانهاي تلقي كردهاند. گرچه اين ديدگاه بهعنوان ديدگاهي تنگنظرانه همواره مورد انتقاد قرار گرفته است. نگاهي به گستره فعاليت کتابداران مشخص ميکند که آنها موجهترين افراد براي آموزش سواد اطلاعاتي به شمار ميروند. سازماندهي و اشاعه اطلاعات از فعاليتهاي اصلي حرفه کتابداري است ودرطول تاريخ، تجربههاي سودمندي را در مورد منابع اطلاعاتي، ارزيابي منابع، سازماندهي و اشاعه اطلاعات و نيز درباره استفادهكنندگان، نيازها و رفتارهاي آنان كسب كرده است. اين تجربه ها اكنون به صورت دانش عمومي در اختيار كتابداران است. بنابراين، آنها ميدانند چه تحولاتي در محيط اطلاعاتي رخ داده و استفاده کنندگان به چه نياز دارند. چه کساني به چه نوع آموزشي نياز دارند و چه شيوهها و ابزارهايي براي آموزش افراد مختلف مناسبتر است.
اكنون كه در آغاز هزاره سوم به سر ميبريم، وضعيت كاملا متفاوت است. فناوري رايانه و شبكهها كه از چند دهه پيش به كتابخانهها راه يافتهاند، امور مربوط به گردآوري، سازماندهي، دسترسي و اشاعه اطلاعات را به طور مستقيم يا غير مستقيم تحت تأثير قرار دادهاند. اين تأثير ابعاد گوناگوني دارد كه يكي از آنها لزوم تحول در نقش كتابداران شاغل در كتابخانهها است.
كتابداران شاغل در كتابخانهها و مراكز اطلاعرساني، به خصوص، كتابخانهملي كه فلسفه وجوديشان كمك به پژوهشگران، استادان، دانشجويان و دانشپژوهان در پيشبرد امر تحقيق است، براي آنكه بتوانند رسالت آموزشي و پژوهشي كتابخانه خود را به مطلوبترين وجه ممكن به انجام برسانند، بايد در انجام وظايف خود تجديدنظر كنند. از طرفي، از آنجا كه كتابخانههاي آموزشگاهي، در كشور ما، نقش بارز خود را آنگونه كه بايد ندارند، دانشجويان به محض ورود به دانشگاه و روبرو شدن با كتابخانه و منابع موجود در آن، دچار سردرگمي ميشوند. اين گروه، همچنين جهت انجام تكاليف تحقيقي و پژوهشي خود با مشكلات بسياري از جمله چگونگي يافتن، ارزيابي، و گزينش اطلاعات روبرو ميشوند. (تهوري،1385).
در بحث مربوط به ارتباط ميان سواد اطلاعاتي و متخصصان كتابداري و اطلاعرساني، صاحبنظران ديدگاههاي نظري متفاوتي ارائه كردهاند.
بر اساس نظر كرايست82 شالوده نظري علم كتابداري آموزش است. اين آموزش نه تنها به زيرساختهاي
