
بیشتر از چهار ماه بعد از پایان مالی شان برای گزارش به عموم وقت صرف می کنند .
2-4-3) نسبت بدهي به حقوق صاحبان سهام
اين امكان وجود دارد، شركتهايي كه نسبت بدهي به حقوق صاحبان سهام آنها بالا باشد؛ تمايل داشته باشند ميزان و سطح ريسك خود را پنهان نمايند.آنها ممكن است براي اين منظور درصدد برآيند، صورتهاي مالي سالانه خود را با تأخير منتشر کنند. از طرف ديگر بالا بودن نسبت بدهي به حقوق صاحبان سهام، احتمال ناتواني شركت در بازپرداخت بدهي و ايفاي تعهدات را افزايش میدهد. در چنين مواردي حسابرسان نگران كمتر از واقع نشان دادن بدهيها توسط شرکت خواهند بود. بنابراين حسابرسان براي كاستن ميزان مسئوليت خود در مقابل دعاوي مطروحه احتمالي در آينده، رسيدگي كامل تري را برنامه ريزي كرده و روشهاي حسابرسي را بهگونه اي طراحي و اجرا مينمايند كه از كامل بودن بدهي هاي ثبت شده اطمينان حاصل كنند. انجام این گونه اقدامات از جانب حسابرسان ، موجب طولاني شدن زمان تكميل عمليات حسابرسي و تأخير در انتشار صورتهاي مالي خواهد شد (سلطانی42، 2002)
2-4-4) اهرم مالی
ارتباط بین گزارشگری به موقع و دامنهای که کل داراییهای یک شرکت به وسیله بازده ثابت سرمایه متأثر میشود، غیر شفاف است. اینجا دونظر مخالف در ادبیات بر روی ارتباط بین اهرم و مدت زمان گزارشگری است. یک نظریه بیان میکند که شرکت های با اهرم بالا از شرکت های با اهرم پایین سریعتر گزارش میکنند. این مکتب فکری معتقد بود که شرکت های با اهرم بالا محرکی برای سرمایه گذاری زیر بهینه دارند. بدهکاران به نوعی شرطهایی در قرارداد بدهی برای ایجاد محدودیت در فعالیتهای مدیریت قرار میدهند ( جنس و مکلینگ43 1976).
توضیح دیگر برای ارتباط منفی بین اهرم و گزارشگری به موقع به وسیله تئوری هزینههای کنترل فراهم می شود. این تئوری بحث میکند که سطوح مختلف کیفیت حسابرسی به وسیله شرکت های مختلفی که به ساختار سرمایه شان وابسته هستند، درخواست میشود . موقعی که هزینههای بنگاه بالا هستند ، مدیریت احتمالاً به یک حسابرسی با کیفیت بالاتر تمایل دارد که به حسابهایش به وسیله کاهش هزینههای کنترل اعتبار بخشد. اعتبار حسابها به وسیله ارتباط با یک حسابرس برجسته و مهم زیادتر می شود.( معمولاً یکی از پنج شرکت بزرگ حسابرسی، فرت44 و اسمیت45،1992)
زیرا چنین شرکت های حسابرسی برای گسترش منابعشان ( پالمرس46 1986) و استفاده از کارکنان با کیفیت بالا ( چن47 ، 1993) شناخه شده هستند. و بنابراین احتمال تأخیر غیرعادی حسابرسی حداقل خواهد شد و این در گزارشگری سریع به وسیله شرکت های صاحبکار نتیجه خواهد داد.
در مقابل نظر و دیدگاه دیگر این است که اهرم معمولاً در دو زمینه با گزارشگری به موقع بطور مثبت ارتباط مییابد( کارسلور48 ، کاپلن49، 1991) . اول یک نسبت اهرمی بالا احتمال شکست یک شرکت را افزایش میدهد و متقابلاً احتمال اینکه حسابرسان مستقل تحت تعقیب (سوء) قرار گیرند را نیز افزایش میدهد. حسابرس ممکن است مجبور باشد کار حسابرسی بیشتری را برای توسعه دفاعیاتش برعلیه هر دادخواهی حقوقی ممکن انجام دهد و بالطبع کار حسابرسی به درازا خواهد کشید ( سیمنت 1995) . دوم؛ حسابرسی بدهی نسبتاً از نظر زمانی وقتگیرتر از حسابرسی سرمایه است مخصوصاٌ اگر تعداد بستانکاران زیاد باشد( کارسلو و کاپلن50 1991) .
2-4-5) عمر شرکت
در این مطالعه فوریت گزارشگری مالی به وسیله یک شرکت به وسیله عمرش متأثر میشود (رشد و توسعه ). این پیشنهاد مبتنی بر تئوری منحنی یادگیری51 است . بسیاری از واحدهای تولیدی، آثار آموزش و یادگیری را در فرآیند تولید خود مشخص و مستند ساختهاند. این واحدها دریافتهاند که میزان کار لازم برای ساخت یک واحد محصول یا ارائه یک خدمت، با پیشرفت کار تا مدت معینی کاهش مییابد. این پدیده، به ویژه در مورد محصولات جدید مشاهده میشود که با بهبود کارآیی، ساعات کار و در نتیجه دستمزد کم و موجب تقلیل بهای تمام شده یک واحد محصول میگردد. در زمینه این مطالعه تئوری پیشنهاد میکند که یک کاهش در زمان گزارشگری اتفاق خواهد افتاد، با عنایت به اینکه تعداد گزارشات سالیانه تولید شده افزایش مییابد. مادامیکه شرکت تداوم پیدا میکند و حسابدارانش بیشتر یاد میگیرند، باعث خواهد شد که تأخیر غیرعادی حداقل شود. در نتیجه، یک شرکت قدیمیتر، و خودب اداره (مدیریت) شده به احتمال قویتر در جمعآوری ، پردازش و انتشار اطلاعات، موقعیکه مورد نیاز هستند حرفهایتر میباشد و آنهم به خاطر تجربه یادگیری است52.
به راستی عمر یک شرکت باید از تاریخ تأسیساش اندازهگیری شود. اما با توجه به قوانین و مقررات در ایران شرکت های خصوصی الزامی ندارند که صورتهای مالیشان را به طور سالیانه برای عموم مردم گزارش کنند. لذا عمر یک شرکت از تاریخ پذیرش آن در بورس اوراق بهادار تهران اندازهگیری میشود.
2-4-6 )ماهی از پایان سال مالی53
انتظار میرود ماهی از سال که پایان سال مالی شرکت است تحت تأثیر مدت زمان گزارشگریش قرار خواهد گرفت. اگر پایان سال مالی بیشتر شرکت ها در یک کشور در محدوده یک دوره زمانی خاص باشد، بخاطر اینکه آنها به وسیله قانون مجبور هستند که حسابهای نهاییشان (صورتهای مالی پایان دوره) حسابرسی شود و همچنین مجبور به تهیه و تنظیم اظهارنامه مالیاتی میباشند، تقاضای زیادی برای خدمات حسابرساتی که در آن کشور کار میکنند ، خواهد شد . این ممکن است به تأخیر غیرعادی محتمل حسابرسی بواسطۀ اینکه بارکاری حسابرسان به طور فوقالعادهای افزایش مییابد، منتج شود . برای انجام و تکمیل یک حسابرسی طبق جدول در طول فصل شلوغ حسابرسی ممکن است به استفاده بیش از حد از منابع نیاز باشد ، پرداخت اضافهکاری را شامل می شود، و به خاطر اینکه تکمیل یک کار حسابرسی طبق برنامه در طول فصل شلوغ حسابرسی گران و پرهزینه میباشد حسابرسان محرکهایی برای تأخیر غیرعادی حسابرسی نهایی دارند . این در عوض بر مدت زمان گزارشگری شرکت هایی که پایان سال مالی شان در محدودۀ فصل شلوغ قرار میگیرد، اثر میگذارد54.
شواهد تجربی مربوط بودن فصل شلوغ حسابرسی در ادبیات گزارش شده است، اگرچه به صورت مخلوط و ترکیبی(دیویس و ویترد1980؛ نیوتن و اشتون 1989؛ کارلسو و کاپلن 1991؛ سیمنت 1995) .
2-4-6) حجم معاملات سهام
گزارشگري ميان دوره اي به شکل منظم و به موقع ميتواند سرمايه گذاران را درباره ارزيابي هاي خاصي كه انجام داده اند، مطمئن سازد و آنها را تشويق نمايد تا با استفاده از چنين ارزيابيهايي، به دفعات بيشتري معامله نمايند. از طرف ديگر، به دليل آنكه اطلاعات مرتبط با سود به طور متناوب تري از طريق گزارشگري ميان دوره اي در دسترس قرار ميگيرد، اطلاعات مربوط به سود سالانه زودتر پيش بيني و سريعتر در قيمت سهام منعکس مي شود. اين امر به نوبه خود حجم معامله سهام شركت را افزايش مي دهد(رحمان و همکاران،2007). شركت هايي كه سهامداران بيشتري دارند با تقاضاي بالاتري براي افشاهاي به موقع روبرو مي شوند. هنگامي كه مالکيت بسيارگسترده باشد، افشاهاي عمومي مؤثرترين روش براي انتقال اطلاعات مهم به مشاركت كنندگان بازار است (سنگوپتا55، 2004) بدين ترتيب، انتظار ميرود مديران شركت هايي كه حجم معامله به نسبت بالاتري دارند، توجه بيشتري به كاهش هزينه هاي اطلاعات براي سهامداران از طريق افشا به موقع صورت هاي مالي نمايند(لونتيس و ویتمن56،2004).
2-5) اجتناب مالیاتی
در اکثر کشورها، بخش عمده ای از منابع درآمدی دولت از طریق مالیات تامین می شود. سهم از کل درآمدهای عمومی در میان کشورها متفاوت است. در این میان، اجتناب مالیاتی57 و فرار مالیاتی58 در کشورها باعث شده است تا درآمدهای مالیاتی کشورها همواره از آنچه که برآورد شده است کمتر باشد. بنابراین، از جمله موضوعات بسیار مهم که در حال حاضر در اکثر پژوهش ها مورد توجه است، بحث اجتناب و فرار مالیاتی و عوامل مؤثر بر آن و نتایجی است که از آن حاصل می شود. از دیدگاه نظری، منظور از اجتناب مالیاتی، تلاش در جهت کاهش مالیات های پرداختی است(هانلون و همکاران59، 2010). فرار مالیاتی نوعی تخلف قانونی، اما اجتناب از مالیات، در واقع نوعی استفاده از خلاءهای قانونی در قوانین مالیاتی در جهت کاهش مالیات است. بنابراین، از آنجایی که اجتناب مالیاتی، فعالیتی به ظاهر قانونی است به نظر می رسد که بیشتر از فرار مالیاتی در معرض دید باشد و چون اجتناب مالیاتی در محدوده ای معین جهت استفاده از مزایای مالیاتی است و به طور عمده قوانین محدودکنندهای در زمینه کنترل اجتناب مالیاتی وجود ندارد(محمد جم، 1379)، بنابراین، به نظر می رسد بسیاری از شرکت ها درگیر اجتناب مالیاتی باشند و به همین دلیل تعیین عوامل تأثیرگذار بر سطح اجتناب مالیاتی در شرکت ها دارای اهمیت زیادی است.
بحث اجتناب مالیاتی بیشتر به نظر می رسد در مورد شرکت های با جدایی مالکیت مطرح باشد، زیرا افراد حقیقی به خاطر وجود احتمال کشف و جریمه شدن و ریسک گریزی و یا انگیزه های درونی مثل وظیفه اجتماعی، کمتر، درگیر فرار و اجتناب مالیاتی می شوند(الینگهام و سندمو60، 1972)، ولی در شرکت ها به طور معمول، سهامداران انتظار دارند که مدیران به دنبال منافع شخصی خود باشند و تا مادامی که منافع اضافی حاصل از کاهش بدهی های احتمالی بیشتر از هزینه های اضافی مورد انتظار برای آن ها باشد، به دنبال کاهش بدهی های مالیاتی و اجتناب مالیاتی باشند. بنابراین، اجتناب مالیاتی می تواند انعکاسی از نظریه مسئله نمایندگی باشد و ممکن است منجر به تصمیمات مالیاتی شود که منافع شخصی مدیر را دنبال کند. بنابراین، یکی از چالشهای پیش روی سهامداران و هیات مدیره، یافتن روشها و انگیزههای کنترلی است تا هزینههای نمایندگی را به حداقل برسانند (جنسن و مکلینی، 1976). دسای و همکاران61(2007) نیز معتقدند مدیرانی که به دنبال منافع شخصی خود هستند ساختار شرکت را پیچیدهتر کرده و معاملاتی را که باعث کاهش مالیات میشود، انجام میدهند و از این طریق منابع شرکت را در جهت منافع شخصی خود به کار میگیرند. آنها معتقدند که وجود ماموران مالیاتی قوی باعث افزایش نظارت بر کار مدیران و کاهش سوء استفاده از منابع داخلی شرکت ها میشود. نکته دیگری که توسط دسای و همکاران مطرح شد این است که نحوه حاکمیت و رهبری شرکت ها بر روی سطح اجتناب مالیاتی شرکت ها تأثیرگذار است. حاکمیت شرکتی ضعیف باعث افزایش در سطح اجتناب مالیاتی میشود. گراهام62(2006)، معتقد است که اجتناب مالیاتی، منافع نهایی سپر مالیاتی بهره را کاهش میدهد و ممکن است بر روی تصمیمات مربوط به ساختار سرمایه تأثیرگذار باشد. از سوی دیگر، اگر اجتناب مالیاتی توسط مقامات مالیاتی تشخیص داده شود در اینصورت، شرکت مجبور به پرداختهای اضافی و جریمه میشود که باعث کاهش جریانهای نقدی ورودی و کاهش ثروت سهامداران میشود.
دیدگاه دیگری که در مورد اجتناب مالیاتی مطرح شد این است که علی رغم تفکیک کنترل از مالکیت، پدیده اجتناب مالیاتی میتواند ارزشمند باشد و اگر مالکان بتوانند زمینههای انگیزشی لازم را در مدیران ایجاد کنند تا آنها با برنامهریزیهای مالیاتی صحیح، تصمیمات اثربخش مالیاتی اتخاذ کنند، ارزش شرکت افزایش و در نتیجه ثروت سهامداران افزایش خواهد یافت(هانلون و همکاران، 2010).
2-5-1) نقش حسابداران و مشاوران در اجتناب مالیاتی
حسابرسان با کمک و یاری بخشها و دوایر مالیاتی خود میتوانند منطق و درستی اقلام منظورشده در برآورد مالیات را نسبت به سهامداران و تحلیلگران بهتر ارزیابی کنند، زیرا حسابرسان متخصص مالیاتی، دارای دانش و اطلاعات کافی در مورد چگونگی استفاده شرکت ها از هزینه مالیات برای اجتناب مالیاتی هستند. بنابراین، تخصص حسابرس میتواند عامل مهمی در تعیین سطح اجتناب مالیاتی محسوب شود(دهالیوال و همکاران، 2004).
اگر شرکت ها به دنبال این باشند که در برنامهریزی وضعیت مالیاتی خود ضمن رعایت قوانین مالیاتی، مالیات اضافی نپردازند و حتی تا جایی که ممکن است مالیات کمتری
