
شیوهها افزوده است. برخی از این روشها و شیوهها عبارتاند از:
1. سانسور پیشگیرانه (پیش از انتشار). در این روش پیش از ارسال پیام و حتی گاهی در زمان شكلگیری پیام، بر آن نظارت میشود. در سانسور پیش از انتشار گاهی فقط برخی قسمتهای پیام حذف میشود كه به آن “سانسور سلبی” گفته میشود. گاهی هم ممیز، تنها به حذف اكتفا نمیكند، بلكه دستور میدهد كه بعضی مطالب موافق نظر خودشان به آن افزوده شود یا تغییر یابد كه به آن “سانسور ایجابی” گفته میشود.
2. سانسور پیگیرانه / تعقیبی (پس از انتشار). در این شیوه ابتدا پیام ارسال میشود، سپس اگر عواقبی به لحاظ انتشار آن پدید آید یا ارسال آن مغایر با مقررات و موازین قانونی شناخته شود، دستگاه قضایی تخلف را پیگیری میكند. این نوع سانسور اگر برخاسته از نهادهای قانونگذار مردمی باشد، نهتنها موجب اخلال در ارسال پیام نمیشود، بلكه سبب میشود كه از سوءاستفاده از آزادی جلوگیری شود.
3. سانسور قانونی و غیرقانونی. گاهی كنترل و نظارت بر چگونگی ارتباطات در جامعه مبتنی بر تصمیمگیری جمعی است. بدین معنی كه نهادهای قانونگذار متكی بر آرای مردم چگونگی و نحوه نظارت بر آن را تعیین میكنند كه نظارت قانونی تلقی میشود. اغلب كشورها نیز بر اساس دیدگاههای حاكم، قوانینی برای سانسور دارند. اما هرگاه حكومتها یا گروههای فشار، بدون اتكا به قانون، در جریان ارتباطات اخلال كنند، دست به “سانسور غیرقانونی” زدهاند.
4. سانسور رسمی و غیررسمی. در سانسور رسمی حكومتها روندی را برای اعمال نظارت اعلام میدارند و به آن عمل میكنند. در سانسور غیررسمی بهظاهر حكومت با تحدید آزادی، به هر نوع، اظهار مخالفت میكند و قوانین موجود نیز مؤید آزادی هستند، اما كارگزاران حكومت درروند ارتباطات اخلال میكنند. نوع اخیر را “سانسور غیررسمی” میگویند (خسروی، 1378، 5355).
5. سانسور اقتصادی. این نوع سانسور با دستکاری در بازار و یا گران كردن مصنوعی انتشارات و عدمحمایت دولت از پدیدآورندگان و ناشران صورت میگیرد در دهه 1950 آلدوكس هاكسلی گران شدن كتاب را عامل سانسور و عدم دسترسی خوانندگان به آن میداند (27: 395). با گسترش شبكههای اطلاعرسانی، سانسور اقتصادی با شكل دیگری بروز كرده است: “گرانی اتصال به شبكههای اطلاعرسانی و فقدان دسترسی به ابزار و فناوری ارتباطات موجب دوری جوامع فقیر از جریان ارتباطات جهانی است” (مولانا، 1371؛ 24).
6. خودسانسوری. هرگونه اخلال نظاممند كه فرد در تبادل پیام برای خود ایجاد میكند و ممكن است از خودآگاه یا ناخودآگاه وی نشأتگرفته باشد خودسانسوری نام دارد (خسروی ، 1378، 72). تصورات قالبی، القا، تبلیغ، و عوامل بسیار دیگری ضمن تأثیر بر ناخودآگاه ما را وامیدارند كه بهگونهای خاص بیندیشیم، بنویسیم، و سخن بگوییم. همیشه عامل ناخودآگاه بیتأثیر نیست، بلكه گاهی عوامل سیاسی و اقتصادی نیز میتواند علت آن باشد. نتایج پژوهشی كه طی سالهای 1358-1365 در ایران صورت گرفته نشان میدهد كه پدیده خودسانسوری در مطبوعات وجود داشته است وعدهای علت آن را نگرانی از عواقب انتشار اطلاعات ذكر كردهاند (محسنیانراد، 1370، 6).
– 2-2-3-2انواع سانسور
معمولاً سانسور (ممیزی) به دلایل سیاسی – اجتماعی، اخلاقی و دینی رخ میدهد. با توجه به منشأ و کانون سانسور میتوان آن را به انواع ذیل تقسیم نمود:
1) سانسور سیاسی – اجتماعی: با توجه به پیچیدگی و گستردگی مسائل سیاسی – اجتماعی و نقش اساسی آن در زندگی جمعی انسان، اغلب سانسورها در این حوزه اعمال میشود یا بهنوعی با آن در ارتباط است.
ضرورتها و نکات بسیاری وجود دارد که سانسور به استناد آنها صورت میگیرد. معمولاً سانسور سیاسی توسط دولت با استناد به “حفظ امنیت ملی و مصالح عمومی و حفظ اسرار امنیتی و نظامی” برای ممنوعیت ابراز عقاید مخالفان و جلوگیری از فعالیتهای سیاسی آنان اعمال میگردد .
درست است که این اصل، از حفاظت اسرار نظامی و اطلاعات استراتژیک (که بهحق باید محفوظ بماند) آغاز میشود، ولی ممکن است بهمرورزمان تا حدّ کوچکترین انتقاد به دولتمردان و عملکرد دولتها تنزل یابد.
به استناد همین اصل، یعنی “امنیت ملّی” در اکثر کشورها، سالانه میلیونها سند در بایگانیهای محرمانه جای میگیرد. فقط در ایالاتمتحدهی آمریکا هرسال 20 میلیون سند را طبقهبندی محرمانه میکنند. (تافلر، آلوین؛ ، 1372، ص409) این اسناد پس از گذشت 40 یا 50 سال منتشر میشوند و گاه نیز به دلیل همان مصلحتاندیشی “امنیت ملّی و حفظ منافع عمومی” هرگز منتشر نمیشوند، برای مثال اسناد کودتای 28 مرداد ایران که قرار بود منتشر شود با این توضیح که یکی از کارمندان سیا اشتباهی آنها را به ماشین امحا سپرده است؛ منتشر نشد.( خسروی، ، 1378، 11)
لازم به ذکر است که برخی از صاحبنظران معتقدند سانسور سیاسی علاوهبر آنکه باعث جلوگیری از انتقاد از دولت میشود، یکی از اهداف مهم آن نیز، ایجاد و رشد یک نوع گرایش خاص سیاسی در افراد است. .(رجب زاده، ، 1380، 19)
2) سانسور اخلاقی: اخلاق و رعایت حریم زندگی اخلاقی جامعه نیز از اولین دلایل اتخاذ ممنوعیتها در جوامع مختلف و از متداولترین نوع ممیزی است. بسیاری از کشورها قوانین مکتوبی علیه افکار منافی اخلاق دارند. تقریباً در همهي جوامع، بنا بر عرف جامعه و نوع فرهنگ، این ممیزی تا حدود زیادی بر صور بیان فکر جریان دارد.
در سانسور سیاسی و اجتماعی به این دلیل که تحریکات یک نوشته ممکن است برای حکومت مشکل ایجاد کند به حذف و تغییر میپردازند و بیشتر به جنبههای عملی نوشته تکیهدارند، اما در سانسور اخلاقی اغلب خود کلمات فینفسه، اهانتآمیز تلقی میشوند و ظاهراً در ذهن سانسورگران صرف بیان آن منجر به عمل میشود؛ به همین دلیل آثار هرزه و وقیح بیشترین موضوع در سانسور اخلاقی بوده است.
انواع دیگری از سانسور، مانند سانسور فرهنگی که اشاره به “پدیدهی خودسانسوری” دارد، ذکرشده که برای روشن شدن آن پدیده خودسانسوری بهصورت مختصر بیان میشود:
پدیدهی خودسانسوری: در واژهنامهی آكسفورد تعریفی از “سانسور” شده است که بهنوعی میتوان آن را دربارهی خودسانسوری صادق دانست: «قدرت یا نیروی فکری که عناصری از ناخودآگاه را سرکوب کند و مانع بروز آنها در خودآگاه شود.» (خسروی، فریبرز، 1378، 42)
البته خودسانسوری همواره از ناخودآگاه سرچشمه نمیگیرد این درست است که عواملی چون تصورات قالبی، اقناع و القاء، فرد را چنان تربیت میکند که ناخودآگاه بهگونهای ویژه ببیند و بنویسد و ارتباط برقرار کند؛ یا به قول زرینکوب “بتها” میتوانند حتی ناخواسته پژوهش را “سودار” و “کج” کنند. (زرینکوب، ، 1362، 28)اما بسیاری مواقع خودسانسوری آگاهانه رخ میدهد و عوامل سیاسی، اقتصادی و… میتواند علت آن باشد.
پژوهشی که در سالهای 1358 تا 1365 در ایران صورت گرفته است، نشان میدهد که پدیده خودسانسوری در مطبوعات وجود داشته است وعدهای علت آن را نگرانی از عواقب انتشار اطلاعات خود ذکر کردهاند. (محسنیان راد، مهدی ، 72)
خودسانسوری بههمان اندازه برای پدیدآورنده پیام مخرّب و خطرناک است که برای گیرندهی پیام نیز چنین هست، زیرا جامعه بدون اینکه بداند تصور میکند روند جریان اطلاعات طبیعی و سالم است و این برداشت بیشتر میتواند او را بفریبد.
– 2-2-3-3آثار و پیامدهای سانسور
صرفنظر از نگاه انتقادی به سانسور که میراث سنت روشنگری در غرب است، و سانسور را سراسر زیان و مصیبت میبیند و موضعی نفیکننده دارد؛ سانسور میتواند از یک دیدگاه، سازوکاری تعادلبخش برای نظام اجتماعی تلقی شود که از گسستگی و ایجاد شکافهای فرهنگی و اجتماعی مانع میشود. اما درعینحال میتواند خودش بهعنوان یک «مسئلهی اجتماعی» بهحساب آید. زیرا رویآوری حکومتها به سانسور به معنای آن است که سازوکارهای کنترل درونی درست عملنکرده و در جامعه، شکلگیری فرهنگ از آرمان مشترک و ارزشهای مقام جامعه، فاصله گرفته است. بهعبارتدیگر قوت گرفتن سانسور خود نشانهی آسیبهایی در جامعه است که مهمترین آن ناکارایی نهادهای تربیتی و ارتباطی از یکسو، و گسست در آرمان اجتماعی و نظم آن از سوی دیگر است.
رویآوری به سانسور اگرچه در سطح، گسستها و فاصلههای ایجادشده را ترمیم میکند؛ اما بهنوبه خود موجب غفلت از فرایندهای اجتماعی و فرهنگی درون جامعه میشود. فرایندهایی که میتوانند کلیت نظم اجتماعی را به مخاطره اندازند و بهصورت انقلاب جلوهگر شوند. .(رجب زاده، ، 1380، 4) نتیجه اینکه سانسور، نوعی کنترل فریبنده است، در همان حال که ترمیم و انسجام را القا میکند، امکان انطباق و حفظ انسجام و ترمیم جامعه را کاهش میدهد. ازاینرو برای دولتها و نظم حاکم یک خطر بالقوه تلقی میشود.
بخش سوم:
2-3 مخاطب شناسی
مخاطبان را میتوان با تکیهبر مکان ( مانند مورد رسانههای محلی)، بر اساس مردم ( مانند هنگامیکه رسانهای بهواسطه مقبولیتش برای یک گروه سـنی یا مقوله جنسـیتی، اعتقاد سیـاسی، یا درآمدی تعریف کرد.(مک کوایل،1380، 4)
مخاطب شناسی در صداوسیما از محوریترین کارهای برنامهسازی و برنامهریزی است و این به خاطر این است که مقدمه هر کار و ازجمله برنامهسازی شناخت کسانی است که برنامه برای آنها ساخته میشود. با بررسیهای جزئی و جستهوگریخته نمیتوان مخاطبان را بهطور عمیق شناخت، گاهی اوقات برنامههای بسیار خوبی ساخته میشود. هزینههای زیادی صرف میشود و زحمات زیادی کشیده میشود ولی چون برنامه با نیاز و وضعیت مخاطبان همسو نیست اثر لازم را ندارد و اهدافی که از ساخت برنامه دنبال میشود تحقق نمییابد. رسالت صداوسیما در این است که مخاطبان زیادی را جلب و در آنها تغییر رفتار، گفتار و منش ایجاد و بهطور خلاصه زمینهای بهبود و کیفی نمودن زندگی آنها را فراهم نماید. بر این اساس بایستی از طریق پژوهش علمی مخاطبان را شناسایی نمود.
2-3-1تعریف مخاطب
یونس شکرخواه در تعریف مخاطب میگوید: مخاطب کسی است که در یک حرکت خطی از منبع ارسال پیام در انتهای همه فرایندهای ارسال پیام قرار دارد. برای روزنامه ، مخاطب همان خواننده است، برای رادیو شنونده و برای تلویزیون و سینما، بیننده و تماشاگر به مخاطب میتوان از زوایای دیگری نیز نگریست که یکی از آن زوایا نگاه کارکردی به مخاطب است (شکرخواه ،1376، 21)
در این خصوص ویندال همکارانش چهار کارکرد را برای مخاطب در نظر گرفتهاند:
مخاطب بهعنوان بازار؛ مک کوئیل این مخاطبان را چنین تعریف میکند:« تودهای از مشتریان بالقوه با زمینه اجتماعی اقتصادی شناختهشده که رسانه با پیام به سمت آن هدایت میشود» در اینجا نکته مهم خصلت دوگانه مخاطب است: الف – مشتری بالقوه برای رسانه ب – هدف برای تبلیغ پیام ( و درنتیجه، مشتری بالقوه برای محصولی که تبلیغ میشود. )
مخاطب بهعنوان طرف گفتگو،مخاطبان برعکس تصورات گذشته که منفعل فرض میشدند بیشتر فعال و سهیم در ارتباطات میباشند. در این الگو، مشکل است مخاطبان را تنها تودهای از گیرندگان در نظر گرفت. در الگوی فراگردی، مخاطبان معمولاً مرکب از گروههایی فرعی هستند که با یکدیگر ( و نیز با برنامهریز ارتباطی) ارتباط برقرار میکنند و آنها را باید شرکای ارتباط قلمداد کرد.
مخاطب بهعنوان مشتری؛ در بسیاری از تلاشهای ارتباطی، مخاطبان را بهعنوان مشتریان و بهرهوران ارتباط تلقی میکنند. آنان، مانند مشتریان بازارهای تجاری، استفادهکنندگان نهایی یک خدمت یا محصول هستند.
مخاطب بهعنوان ارتباط گر: تعداد اندکی از نظریههای ارتباطجمعی تصدیق کردهاند که مخاطب میتواند بهعنوان فرستنده یا ارتباط گر فعال عمل کند. لیکن این توانایی هرروز بیشازپیش مورد تصدیق قرار میگیرد.(ویندال سون،1376، 290-295)
در فعالیتهای خبری نیز میبایست تعریف مناسب اما انعطافپذیری از مخاطب داشت به این معنا که در بعضی خبرها به مخاطب بهعنوان مشتری، و در خبری دیگر
