
تفسير محمد بن جرير طبري، يعني “جامع البيان في تفسير القرآن”، نظري داشته؛ زيرا تفسير طبري نخستين تفسير اهل سنت است که تمامي علوم قرآني را شامل ميشود و هر چند در مذهب شيعه نيز تفسير التبيان شيخ طوسي به همه علوم قرآن پرداخته است، اما جامعيت و کمال مجمع البيان را ندارد.137
طبرسي تفسير مجمع البيان را در حدود 7 سال نگاشته است. در نسخ? خطي موجود از اين تفسير در کتابخانه آستان قدس رضوي که مکتوب به سال 952 ه. ق است، در پايان جلد اول آمده است: “و کان في نسخه الاصل بخط المصنّف: وافق الفراغ لمصنّفه يوم السّبت لليله بقيت من شعبان سنه ثلاثين و خمسمائه”.138 در الذريعه نيز تاريخ اتمام جلد اول آن، 27 شعبان 530 ه. ق آمده است.139 درخصوص زمان اتمام تأليف تفسير مجمع البيان دو قول موجود است. در رياض العلماء140 سال 534 ه. ق و در الذريعه141 “يوم الخميس منتصف ذي القعده 536 ه. ق” تاريخ اتمام تأليف اين تفسير ذکر شده است.
طبرسي در مقدم? تفسير مجمع البيان، به بيان انگيز? خود از تأليف اين تفسير ميپردازد. آنچنانکه وي در مقدم? تفسيرش آورده، از آغاز جواني بسيار مشتاق به تأليف کتابي در زمين? تفسير بوده است، اما به دليل مشکلات و گرفتاريهاي روزگار موفق به انجام اين کار نميشود. تا اينکه در حالي که سن او متجاوز از 60 سال بود، يکي از دوستانش به نام “ابومنصور محمد بن يحيي بن هبه الله حسيني”142 او را به انجام اين کار تشويق ميکند. تشويق او شوق و تمايل دروني طبرسي را بر ميانگيزاند و او تأليف تفسير را آغاز ميکند.143
2-2-2-1. بررسي مقدمه تفسير
طبرسي تفسير مجمع البيان را با مقدمهاي مفيد آغاز کرده است. ايشان بعد از بياني طولاني در حمد و ستايش خداوند، درود بر پيامبر(ص)، وصف قرآن، توصيف اهميت علم و بهطور اختصاصي علم قرآن، بيان انگيزه نگارش تفسير مجمع البيان، توصيفي از تفسير مجمع البيان و روش تنظيم مطالب آن به ذکر مقدماتي هفتگانه ميپردازد. او در مورد اين مقدمات ميگويد: “قبل از اينکه تفسير سور و آيات را شروع کنيم، کتاب را با ذکر مقدماتي آغاز ميکنيم که آگاهي از آنها براي کسي که خواهان ورود در علوم قرآن است، ضروري است.”144
وي به هفت فن اشاره کرده و در ذيل هر يک از آنها مطالبي را بيان ميکند. اين فنون عبارتاند از:
2-2-2-1-1. تعداد آيات قرآن و فايده دانستن آنها
طبرسي ديدگاه دانشمندان کوفه در زمين? شمار آيات قرآن را صحيحترين ديدگاه و نيز عاليترين آنها از نظر اسناد ميداند؛ زيرا آنها خبر خود را از حضرت علي(ع) دريافت کردهاند.145 از نظر او، فايد? شناخت آيات و شمارش آنها با انگشتان توسط قاري، هنگام قرائت قرآن، پاداش بيشتري خواهد داشت، زيرا همراه با قلب و زبانش، دستش نيز به قرآن مشغول شده و شايسته است که در روز قيامت، هم? اين اجزا برايش شهادت دهند. از طرف ديگر اين کار براي حفظ و نگهداري قرآن نيز بهتر است؛ زيرا قاري از اشتباه به دور نيست.146
2-2-2-1-2. ذکر اسامي قاريان مشهور شهرها و راويان آنها
طبرسي علاوه بر قراء سبعه، قاريان مشهور ديگري از شهرهاي مدينه، مکه، کوفه، بصره و شام را همراه با راويان آنان معرفي ميکند. وي همچنين، ديدگاه اهل بيت و پيروان آنان را در اين زمينه بيان کرده و ميگويد: اماميه هر چند که قرائتهاي چندگانه را پذيرفتهاند، اما خود، قرائتي را برگزيدهاند که مورد اتفاق همه است و از قرائتهايي که فقط فرد يا گروهي آن را پذيرفته باشند، دوري کردهاند.147
2-2-2-1-3. تفسير و تأويل و معني آيات قرآن
طبرسي در اين قسمت، بعد از ارائ? تعريفي از “تفسير و تأويل و معني” روايت “انّ تفسير القرآن لايجوز إلا بالأثر الصّحيح و النّص الصّريح” را از پيامبر(ص) و ائمه(ع) ذکر ميکند. وي همچنين با ذکر روايت اهل سنت از پيامبر(ص) که فرمودند: “من فسّر القرآن برأيه فأصاب الحقّ فقد أخطأ” به مذموم بودن تفسير به رأي اشاره ميکند.148
طبرسي آيات قرآن را به دو دسته تقسيم کرده است: 1. آياتي که واژههاي آنها مفهوم روشني دارند و منظور خداوند را ميتوان از آنها فهميد؛ 2. آياتي که ظاهر واژههاي آنها، منظور خداوند ر ا بيان نميکنند. وي بعد از اين تقسيمبندي بيان ميکند که مفهوم آيات دسته دوم با مراجعه به روايات بهدست ميآيد. و شايد روايتي که در ابتدا از پيامبر(ص) ذکر شد، ناظر به اينگونه آيات ميباشد.149
2-2-2-1-4. نامهاي قرآن و معاني آنها
طبرسي براي قرآن، نامهاي “قرآن، کتاب، فرقان و ذکر” را برميشمرد. همچنين با استفاده از روايتي از پيامبر(ص)، قرآن را “جايگزين ديگر کتابهاي آسماني” معرفي کرده است.150
2-2-2-1-5. علوم قرآن
در ذيل اين فن، طبرسي ابتدا مطالبي در باب معجزه بودن قرآن بيان ميکند. سپس با بيان نظريات “سيد مرتضي” در پاسخ به پرسشهاي طرابلسيات در زمين? مصونيت قرآن از تحريف، به ردّ نظري? تحريف قرآن ميپردازد. وي همچنين به “ناسخ و منسوخ” بهعنوان يکي از بحثهاي مطرح در علوم قرآن اشاره ميکند.
2-2-2-1-6. ذکر برخي از احاديث مشهور در فضيلت قرآن و اهل آن
در اين قسمت، طبرسي هجده روايت از پيامبر(ص) و امام علي(ع) در فضيلت قرآن، قرائت کنندگان آن و عمل کنندگان به آن آورده است.
2-2-2-1-7. ذکر آنچه براي قاري قرآن مستحب است از نيکو خواندن لفظ و تزيين صوت هنگام قرائت قرآن
در ذيل اين فن، رواياتي روشنگر از پيامبر(ص) در اين باره ذکر شده است.
2-2-2-2. مباني تفسيري طبرسي در مجمع البيان
در اين قسمت، بهطور خلاصه به مباني تفسيري مورد اشاره طبرسي در مقدم? مجمع البيان ميپردازيم.
2-2-2-2-1. قابل فهم بودن قرآن
طبرسي در فن سوم، پس از آوردن آياتي که به تدبر در قرآن دعوت ميکند و نيز روايت عرض سخن پيامبر به کتاب خدا، استدلال ميکند که: “فبيّن انّ الکتاب حجة و معروض عليه و کيف يمکن العرض عليه و هو غير مفهوم المعني”151 از آيات و روايات برميآيد که قرآن دليل و سند است و روايات را بايد بر آن عرضه داشت و چگونه ممکن است روايات بر آن عرضه شود، در حالي که آن غيرقابل فهم باشد.
اين مفسر، فهم قرآن را از طريق “تفسير” و “تأويل” ممکن ميداند. وي در تعريف اين دو ميآورد: “تفسير کشف مراد از لفظ مشکل است و تأويل بازگرداندن يکي از دو احتمال به آنچه که مطابق با ظاهر است.”152 با توجه به تعريف او از اين دو مفهوم درمييابيم که او بين تفسير و تأويل تفاوت قائل است.
2-2-2-2-2. معيارهاي فهم قرآن
طبرسي براي فهم و کشف مقصود از آيات قرآن، عوامل و معيارهايي را در نظر گرفته است. او روايت153 عقل154 و اجماع155 را در فهم مقصود خداوند قابل اعتماد ميداند.
2-2-2-2-3. علوم مورد نياز مفسر
طبرسي، مفسر قرآن را ناچار از يادگيري علوم مختلف ميداند. وي در مقدم? تفسير خود به اهميت علوم مربوط به زبان مانند اعراب، لغت و ادبيات عرب اشاره کرده و آنها را از جمله بحثهاي مهم و ضروري معرفي کرده است.156
2-2-2-2-4. مصونيت قرآن از تحريف
طبرسي وقوع هر گونه تحريف را در قرآن رد ميکند. او در اين باره ميگويد: “اکثريت معتقدند که چيزي به قرآن اضافه نشده است؛ اما برخي هم معتقدند که در آيات قرآن تغيير و نقصان روي داده است. ولي عقيده اصحاب ما اين است که هيچ تغيير يا تحريفي در قرآن صورت نگرفته است.”157 او همچنين سخنان سيد مرتضي را در پاسخ به پرسشهاي طرابلسيات در زمين? تحريف قرآن، ذکر کرده است.
2-2-2-2-5. قرآن، معجز? جاودانه پيامبر(ص)
مفسر ما معتقد است که قرآن در ابعاد گوناگون ظاهري و ادبي و از نظر محتوا و پيام، معجزه است و سند جاودانه آورنده آن است.158
2-2-2-2-6. روش تنظيم مطالب مجمع البيان
تفسير مجمع البيان از بهترين و مشهورترين تفاسير است. سبک و شيو? تدوين اين تفسير در بين تمامي تفاسير شيعه و سني بيسابقه است. طبرسي در تفسير خود روشي منظم دارد و مطالب را بهگونهاي تنظيم کرده است که به راحتي قابل دسترس است. وي در مقدم? تفسير مجمع البيان در مورد اين تفسير ميگويد: “به تأليف کتابي آغاز کردم که در نهايت اختصار و تهذيب و حسن نظم و ترتيب بوده و انواع علوم و فنون تفسير را در بر گرفته است. و شامل نصوص و عيون (همه دانستنيهاي) مربوط به علم قرائت، اِعراب، لغت و پيچيدگيها و مشکلات آن، معاني و مفاهيم آن، نزول و اخبار، قصص و روايات، حدود و احکام، حلال و حرام، و سخن از شبهات مخالفان و استدلالهاي خاص اصحاب ماست.”159
طبرسي به توضيح روش منظم خود در اين تفسير نيز پرداخته و ميگويد: “در آغاز هر سوره ابتدا مکي و مدني بودن آن را يادآور شدم. سپس اختلاف تعداد آيات سوره و بعد فضيلت تلاوت سوره را يادآور شدم. بعد از آن در هر آيهاي، ابتدا اختلاف قرائات و علل و حجتهاي آن را بيان کردم. سپس به لغات، اعراب و موارد مشکل، اسباب نزول، معاني و احکام و تأويلات، قصص و نظم و ترتيب آيات پرداختم.”160
طبرسي همانگونه که خود نيز اشاره کرده است با يک شيو? ابتکاري و بهصورتي منظم به تفسير آيات پرداخته است. او هر يک از فنون مختلف قرآني را جداگانه و تحت يک عنوان مشخص آورده و با روش علمي و ساده، آن را بهصورت مشروح مورد بحث و بررسي قرار داده است. بدين ترتيب هر کس با توجه به نياز خود، به بخش خاصي مراجعه کرده و مطلب مورد نظرش را به راحتي و سرعت مييابد. ترتيب کار او در تفسير يک سوره بهصورت زير است:
1. مشخص کردن مکي و مدني بودن سوره.
2. بيان تعداد آيات سوره و سخنان مختلف در مورد آن به همراه ذکر آيات مورد اختلاف. (تحت عنوان عدد آيها و اختلافها)
3. اسامي متعدد يک سوره همراه با وجه تسميه آنها. (تحت عنوان اسماؤها)
4. ذکر روايات مربوط به فضيلت تلاوت سوره. (تحت عنوان فضلها)
5. بيان ارتباط محتوايي بين آيات آغازين هر سوره با آيات پاياني سوره قبل.
6. مشخص کردن يک دسته از آيات و شروع به تفسير آنها.
7. بيان آيه طبق قرائت مشهور و نيز وجوه مختلف قرائت آي? مورد نظر. (تحت عنوان الفرائه)
8. ذکر علل اختلاف قرائتها با استفاده از قول قاريان و گاهي نيز نظر شخصي مفسر. (تحت عنوان الحجَه)
9. بحث از لغات همراه با بيان معاني آنها، وجوه اشتقاق و قواعد صرف با ذکر نظر دانشمندان علم لغت و نيز استناد به شعر شاعران عرب. (تحت عنوان اللّغه)
10. بيان اعراب کلمات و جملات همراه با ذکر وجوه اعراب با استناد به اشعار عربي. (تحت عنوان الاعراب)
11. بيان علل و اسباب نزول آيات. (تحت عنوان النّزول)
12. تفسير آيه. (تحت عنوان المعني)
13. ذکر واقعه اي متناسب با آيات تفسير شده. (تحت عنوان القصّه)
14. بيان وجه اتصال آيه به آيات قبل از آن. (تحت عنوان النّظم)
گفتني است که هم? موارد ذکر شده در مورد هر دسته از آيات آورده نميشوند، بلکه براي هر دسته از آيات به تناسب موضوع آنها، فضاي نزول، لغات بهکار رفته در آنها و… موارد متناسب ذکر شدهاند. در کل ميتوان گفت بخشهايي مانند القرائه، الحجه، اللغه، الاعراب و المعني در ذيل تمامي دسته آيات قرار گرفتهاند.
2-2-2-2-7. منابع مورد استناد در مجمع البيان
آنگونه که طبرسي در مقدم? مجمع البيان اشاره کرده، يکي از منابع مورد استفاده او در تأليف مجمع البيان، تفسير تبيان شيخ طوسي است. وي در مورد اين تفسير، در مقدم? مجمع البيان گفته است: “و هو القدوة استضيء بأنواره و أطأ مواقع آثاره”161 و آن (تفسير تبيان) سرمشق من است که از انوار هدايت آن استفاده ميکنم و در مسير آن گام برميدارم.
در مورد ساير منابع مورد استفاده طبرسي، گزارش صحيحي در کتب رجال نيامده است. ميرزا محمد تنکابني در “قصص العلماء” ميگويد: “از مفسرين عامه بسيار نقل نموده و از تفسير خاصّه و اهل البيت نقلي نکرده مگر اندکي از تفسير عياشي و علي بن ابراهيم قمي.”162 کريمان در کتاب “طبرسي و مجمع البيان” در اين باره ميگويد: “اگر تفسير مجمع البيان با حوصله و دقت مورد مطالعه قرار گيرد، معلوم ميگردد که اگر نقل از روات عامّه در آن زياد است، از روات خاصّه نيز کم از آن نيست.”163 ايشان با
