
خبر آسانتر خواهد کرد. تعهد جدی و عمیق مدیران به حمایت از روند انتقالی،تا جا افتادن کامل سیستم، دقت در انتخاب سیستمهای سختافزاری و نرمافزاری دیجیتال، آموزش و تربیت موثر نیروها، حفظ روحیه همکاری و تعامل میان کارکنان، ایجاد تمهیدات لازم برای حفظ کارایی در وضعیتهای اضطراری و سرانجام انعطافپذیری در حل مشکلاتی که در مسیر تحول بروز میکند از جمله الزامات موفقیت در دوران گذار بهشمار میرود.
14-1-2 چالشهای مشارکت در حوزه سایبراسپیس (دموکراسی دیجیتال)
به اعتقاد نويسنده، فنآوریهای ارتباطی با دستکاری زمان و فضا دنیایی پدید میآورد که بسیار کوچک و فشرده است. این دنیا دنیای دیجیتال است که در ابزاری با ابعاد چند سانتیمتری(مانند گوشی تلفن همراه)یا حداکثر چندین سانتیمتری(مانیتورها و یا تلویزیونهای دیجیتالی)جای میگیرد. بدین ترتیب فنآوریهای ارتباطی و اطلاعاتی به واسطه پدیدآوردن فضایی مجازی و دیجیتال، ابعاد و وجوه گوناگون زندگی فردی و اجتماعی را تحت تاثیر قرار داده، پرسشها و موضوعهای جدیدی را پیش میآورد که پژوهشگران و نظریهپردازان حوزههای مختلف باید به آنها بپردازند. ويلهلم در اين كتاب به نقد کتاب «دموکراسی در عصر دیجیتال»پرداخته است كه به اهم آن اشاره نموده است.
– تشریح قابلیتها و توانایی فنآوریهای ارتباطی و اطلاعاتی جدید بهویژه پست الکترونیکی و اینترنت در تضعیف یا تقویت دموکراسی.
– برسی چالشهای فراروی دموکراسی در عصر دیجیتال.
– بررسی مهارتهای لازم برای بهرهبرداری از ابزارهای مشارکت در حوزههای «عمومی مجازی»36 یا مهارتهای(سواد، آموزش، زبان و …)با استفاده از رایانه، اینترنت، تلفن همراه و حتی برنامه شبکههای ماهوارهای.
– ابزارها، مشارکت در حوزههای عمومی مجازی، مانند امکان شرکت در بحثهای مربوط به مسائل عمومی از طریق اینترنت در صورت داشتن کامپیوتر.
15-1-2 بررسی تناسب و سازگاری ساختار سازمانی با اهداف راهبردی در سازمان صداوسیما عنوان مقاله آقای حسین مظفر،(1385) است که در چهل و چهارمین شماره نشریه راهبرد منتشر شد.
این مقاله که برگرفته از طرحی پژوهشی با موضوع فوق است با هدف شناسایی موانع ومشکلات پیش روی صداوسیما در راه اجرای استراتژی و اهداف راهبردی،شناخت ساختار وضع موجود سازمان، شناسایی نقاط قوت و ضعف سازمان صداوسیما و درنهایت ارایه الگوی مناسب ساختار سازمانی برای سازمان صداوسیما جهت اجرای استراتژی و اهداف راهبردی انجام گرفت. بر اساس نتایج این پژوهش تمرکز شدید و رسمیت بالایی در سازمان صداوسیما وجود دارد که این موضوع میتواند بیانگر حساسیت بالای ماموریت این رسانه مهم از دیدگاه مدیران و مسئولین باشد.
2-2 چارچوب نظری پژوهش
با توجه به مفهوم ساختار به عنوان «نظامي كه در آن همه افراد يك مجموعه در پيوند با يكديگرند و در كاركردي هماهنگ كليت اثر را ميسازند بهنوعي موجوديت كل اثر در گرو همين كاركرد هماهنگ است. «گریفین معتقد است ساختار سازمانی سیستمی متشکل از وظیفه، گزارشدهی رابطهها و اختیار که امور سازمان در محدوده آن انجام میشود. بنابراین ساختار مبین شکل و تخصیص فعالیتهای سازمان میباشد»(گریفین، 1375، ص، 338). به عبارت دیگر ساختار تعیینکننده چگونگی قرارگرفتن اجزاء در کنار یکدیگر است.
بنا به موضوع، متغیرهای مستقل و وابسته در این تحقیق که در چارچوب یک سیستم و ساختار کلی علاوه بر تعامل با سایر اجزاء و ایفای نقش در روند تکاملی آنها با اجزای مربوطه رابطه دوسویه داشته و دچار تاثیر و تاثر میشوند و با عنایت به نظریههای مورد بررسی در مرحله ادبیات تحقیق، پژوهش حاضر با استفاده از ديدگاه ساختاري و نظريه سيستم ها37 ( بولدینگ، برنز و برتالانفی) بررسی خواهد شد. بولدینگ سیستمها را از نظر پیچیدگی در نه سطح طبقهبندی میکند. این طبقهبندی از سلسلهمراتبی تبعیت میکند که در آن، قوانین و ویژگیهای سطوح یا مراتب ماقبل، در سطوح یا مراتب مابعد نیز مصداق دارد و در عین حال، هریک از سطوح بالاتر دارای قانون و ویژگی خاصی است که در سطوح بالاتر دارای قانون و ویژگی خاصی است که در سطوح پایینتر وجود ندارد. بولدینگ درسطح هشتم از نظریه سطوح سیستمها به روابط و نقش اجزاء در سازمانهای اجتماعی اشاره میکند. به نظر بولدینگ در این سطح محتوا و معنی پیامها، ماهیت و ابعاد نظامهای ارزشی، سوابق تاریخی و ساختن ماهرانهی علایم و نشانهها در هنر(موسیقی و شعر)مطرح است. جالب آن که واحد سازندهی نظام اجتماعی را فرد تشکیل نمیدهد، بلکه نقشهای مختلفی تشکیل میدهد که فرد در صحنه اجتماع ایفاء میکند. ویژگيهای مذکور در فوق، یعنی وجود ارتباطات و تبادل افکار بین افراد و واحد ها تاثیر عوامل فرهنگی و تاریخی و نقشهای مختلفی که هر یک از افراد ایفاء میکنند؛ همگی حاکی از این است که سازمانهای اجتماعی سیستم هایی هستند به مراتب پیچیدهتر و تکاملیافتهتر از سایر سطوح ماقبل نظامهایی که در این سطح قرار دارند ؛ موضوع اصلی علم مدیریت را تشکیل میدهند. ادارهی امور سازمانهای اجتماعی با ویژگیها و پیچیدگیهایی که اشاره شده کار سادهای نیست و نیازمند اتکاء به نظریههای علمی و فنون و تکنیکهای پیشرفته در زمینههای برنامه ریزی، سازماندهی، هماهنگی، رهبری، انگیزش، نوآوری و کنترل است(ایراننژاد، 1379، ص93-91).
« تام برنز 1913»38 نیز نظامهارا به دو بخش مکانیک و ارگانیک تقسیم میکند. به اعتقاد وی ساختار وسیستم مدیریت به عوامل خارجی وابسته هستند. او چگونگی کارکرد سازمان را محصول همزمان سه نظام اجتماعی میداند. اولین، سیستم رسمی اختیار است که از هدفهای سازمان، تکنولوژی آن و تلاشهای آن برای تطبیق دادن خود با محیط نشات میگیرد. هر مذاکرهای در مورد تصمیمگیری در چارچوب آن سیستم آشکار انجام میگیرد. اما در عین حال سازمانها، سیستمهای تعاونی افراد هستند که آرمانهای حرفهای و ساختار شغلی خاصی دارند و برای پیشرفت با یکدیگر رقابت میکنند…بنابراین اعضای مذکور تصمیمات یادشده را در چارچوب سیستم شغلی و نیز سیستم سازمان ارزیابی میکنند و بر اساس آن ارزیابی واکنش نشان میدهند. این امر سومین سیستم یا سیستم سیاسی را که جزئی از سازمان است به دنبال میآورد. هر سازمانی صحنه فعالیتهای سیاسی است. در آن صحنه افراد و واحدها برای کسب قدرت با یکدیگر همکاری و نیز رقابت میکنند. همچنان که اعضای سازمان تصمیمهای رسمی را از نظر تاثیر آنها بر آینده شغلی خود ارزیابی میکنند، تاثیر نسبی آنها بر ساختار قدرت و نیز کمکی که به تحقق اهداف سازمانی مینماید، میسنجند(رحمانسرشت، 1377، ص102-100).
سومین نظریه ای که در چاچوب نظری این تحقیق مورد توجه قرار گرفته است به آقای برتالانفی1951 تعلق دارد. برتالانفی سیستمهای عمومی را از نظر زیستشناختی بررسی کرده است از نظر این ديدگاه، همه پديدههاي علمي چه در علوم طبيعي و چه در علوم اجتماعي از اتم و مولكول گرفته تا تك سلول، اندام و ارگانيسم، همه به سطح افراد، گروهها و جوامع طي طريق ميكنند. به اعتقاد برتالانفي همه اجزاء سيستم بر يكديگر اثر ميگذارند و در عينحال همه اجزاء وابسته به كل هستند.هرچند همه سيستم ميتواند براي يك مطالعه علمي تجزيه شود اما جوهره آن زماني مشخص ميشود كه بهعنوان يك كل درنظر گرفتهشود. براساس این نظریه، نگرش سیستمی مبتنی بر این طرز تفکر است که کلیه موجودات زنده، از جمله سازمانهای انسانی سیستمهایی هستند که کم و بیش از قواعد مشابهی تبعیت میکنند. به این سبب نباید یک سازمان را صرفا به عنوان یک نظام رسمی رئیس و مرئوسی یا به صورت یک سیستم اجتماعی که در آن افراد بر یکدیگر اثر میگذارند مورد مطالعه قرار داد بلکه باید به عنوان یک سیستم کلی که در آن عوامل محیطی و تمامي عوامل مربوط به تشکیلات رسمی،سیستم اجتماعی و سیستمهای فنی دائما در ارتباط متقابل هستند بررسي كرد.
2-2-1نظریه سیستم ها
2-2-2 نظريه سيستم ها«برتالانفي»39 1951»
« ازنظر فون برتالانفی سیستم عبارت است از تعدادی عنصر که با یکدیگر ارتباط دارند»(نجفبیگی، 1385،ص، 63). برتالانفي مفهوم ارگانيسمي از زندگي را به تئوري عمومي بيولوژيك بسط داده و پايه تئوري سيستمها را تبيين ميكند. از ديدگاه تئوري عمومي سيستمها، همه پديدههاي علمي چه در علوم طبيعي و چه در علوم اجتماعي از اتم و مولكول گرفته تا تك سلول، اندام و ارگانيسم، همه به سطح افراد، گروهها و جوامع طي طريق ميكنند . به اعتقاد برتالانفي همه اجزاء سيستم بر يكديگر اثر ميگذارند و در عينحال همه اجزاء وابسته به كل هستند. هرچند همه سيستم ميتواند براي يك مطالعه علمي تجزيه شود اما جوهره آن زماني مشخص ميشود كه بهعنوان يك كل در نظر گرفتهشود. نقش عمده دیگر برتالانفی در تئوری عمومی سیستمها تمایزی است که او بین سیستمهای باز و بسته قائل شدهاست. سیستمهای فیزیکی و مکانیکی می توانند به عنوان سیستمهای بسته در ارتباط با محيطشان درنظر گرفتهشوند. بنابراین برای مثال می توان به سنخشناسی بولدینگ اشاره کرد. سه سطح اول در سلسلهمراتب سیسستمهای بولدینگ بسته هستند. از طرف دیگر سیستمهای «بیولوژیکی»40 و اجتماعی بسته نبوده بلکه در تعامل دائمی با محیطشان قرار دارند.ازجمله خصوصیت مهم همه سیستمهای بسته این است که آنها تمایل ذاتی به حرکت در جهت تعادل ایستا و «آنتروپی»41 دارند .آنتروپی واژهای است که از «ترمودینامیک »42 بهدست آمده و قابل کاربرد برای همه سیستمهای فیزیکی است. آنتروپی تمایل هر سیستم بستهای به حرکت در جهت یک حالت بینظم یا تصادفی است که توانایی بیشتری برای تبدیل انرژی یا کار در آن وجود ندارد. سیستمهای بیولوژیکی و اجتماعی درون این طبقه قرار نمیگیرند. در سیستمهای باز آنتروپی متوقف شده و ممکن است حتی به شکل انتروپی منفی درآید. این سیستمها نهتنها در رابطه با محیطشان باز عمل کرده بلکه در ارتباط با خودشان نیز چنین هستند و تعاملات بین اجزایشان سیستم را به عنوان یک کل تحت تاثیر قرار میدهد. سیستم باز با محیطش، با تغییر ساختار و فرایندهای اجزاء درونیاش انطباق پیدا میکند. بر اساس ديدگاه برتالانفي سازمانها مواد، پول و اطلاعات را دریافت کرده و آنها را به خروجیهایی به شکل کالا و خدمات تبدیل میکند.( حسين زاده،فرهنگي وشاهميرزاده،ص275-271).
برنز و استاکر، 1955در یافتههای خود به این نتیجه رسیدند که ساختار و سیستم مدیریت وابسته به عوامل خارجی است. آنها بین سیستمهای «ارگانیک و مکانیک»43 تمایز قائل شدند. آنها فرض کردند که سیستمهای مکانیک مناسب محیطهای پایدارند در حالی که سیستمهای ارگانیک در محیطهای نامطمئن به وجود میآید. « تام برنز 1913»44 چگونگی کارکرد سازمان را محصول همزمان سه نظام اجتماعی میداند. اولین، سیستم رسمی اختیار است که از هدفهای سازمان، تکنولوژی آن و تلاشهای آن برای تطبیق دادن خود با محیط نشات میگیرد. هر مذاکرهای در مورد تصمیمگیری در چارچوب آن سیستم آشکار انجام میگیرد. اما در عین حال سازمانها، سیستمهای تعاونی افراد هستند که آرمانهای حرفهای و ساختار شغلی خاصی دارند و برای پیشرفت با یکدیگر رقابت میکنند…بنابراین اعضای مذکور تصمیمات یادشده را در چارچوب سیستم شغلی و نیز سیستم سازمان ارزیابی میکنند و بر اساس آن ارزیابی واکنش نشان میدهند. این امر سومین سیستم یا سیستم سیاسی را که جزئی از سازمان است به دنبال میآورد. هر سازمانی صحنه فعالیتهای سیاسی است. در آن صحنه افراد و واحدها برای کسب قدرت با یکدیگر همکاری و نیز رقابت میکنند. همچنان که اعضای سازمان تصمیمهای رسمی را از نظر تاثیر آنها بر آینده شغلی خود ارزیابی میکنند، تاثیر نسبی آنها بر ساختار قدرت و نیز کمکی که به تحقق اهداف سازمانی مینماید، میسنجند(رحمانسرشت، 1377، ص102-100). (همان منبع،ص368-364).
سازمان صداوسيما را ميتوان در زمره سازمانهاي باز تلقي كرد.«سازمانهايي كه تعاملات بين اجزايشان سيستم را به عنوان يك كل تحت تاثير قرار ميدهد. برتالانفي معتقد است در سيستمهاي اجتماعي
