
کاران روی سنگ و نیز مفرغ گرانی که قطعاتی مانند پایندانی متشکل ار سه شیر غران ، یا ظروف دسته دار به شکل گریفن70 ، که در نقوش برجسته تخت جمشید هم دیده می شود به وجود آورده اند ، صادق است . جواهر سازی ، با ظرافت شایان تقدیر ، گاهی جهان جانوران را مجسم می سازد : گاه موضوع کهن بین النهرینی که عبارت از دو شیر صلیب وار است ، بر روی گردن بندی زرین تجسم می دهد و گاه غزالی را با واقع پردازی قوی روی سطحی مرصع با دندانه های جواهر مجسم می سازد و آن به عنوان زینت در دسته آلت تیز کردن (فسان) به کار رفته است و زمانی جهان نباتات را مصور ساخته اند ، چنانکه در تاجی متشکل از برگ ها و گلها چنانکه معمول بود – موجودات ترکیبی را ابداع کرده اند مانند قطعاتی که « انتهای دستبندی زرین را مزین ساخته اند . »
حفریات خرابه های تخت جمشید هزاران قطعه ظروفی را که از سنگ ساخته شده به حالت اول برگردانده است ؛ بعضی از آنها با سر اردک یا قو زینت شده و این موضوع در نظر مشتریان سکایی قابل تقدیر بوده است . حکاکان روی احجار کریمه ، استوانه ها و مهرها ، موضوعاتی را مصور می ساختند که معرف منازعه شاه در جدال با جانوران هیولا بوده و یا صحنه های شکار را – مانند صحنه ای که روی استوانه مشهور داریوش نقش شده – تصویر کرده اند . همچنین باید از حکاکان مسکوکات صادراتی شاهنشاه که همواره شاه را به صورت کماندار مجسم می کردند و نقش سکه حکام ایالات غربی که گاهی در زمره شاهکارهای حقیقی به شمار می روند باید یاد کنیم . اسلحه ، مخصوصاً اسلحه تجملی با گرانبهاترین قطعات سکایی که از مقابر سلطنتی روسیه جنوبی خارج شده ، معادل است ، هم از حیث کار هنرمندان و هم از حیث موضوعاتی که در آنها به کار رفته . بدین وجه ، غلاف شمشیری کوتاه – که محتملاً از فلزی گرانبها بود – که یکی از صاحب منصبان شاهی از مردم ماد بدان مسلح است و در نقش برجسته داریوش مجسم شده ، دارای تزیینی است که بدون شک ملهم از بهترین سنن هنر سکایی است ، که – چنانکه می دانیم – یکی از عناصر متشکله هنر ماد را تشکیل می داده است . نیز در تخت جمشید ، تبری جنگی و یک دهنه شکسته که برای تعلیم دادن اسبان وحشی به کار می رفته ، پیدا شده که بدون شک متعلق به نگهبانان شاهی بوده است .
در شهرها به توسعه صنعت آغاز کردند . در وهله اول این مصنوعات عبارت بود از لباس ، نیم تنه ، شلوار ، کفش ؛ همچنین اثاثه خانه ، که گاهی آنها را بسیار مجلل می ساختند و برای استفاده اغنیایی به کار می رفت که لوازم سفره طلا ، نقره و مفرغ استعمال می کردند . این لوازم که با فلزات گرانبها ساخته می شد ، برای ایشان سرمایه ذخیره ای محسوب می گردید . زنان خود را با جواهر زینت می دادند و همه قسم مواد تزیینی را به کار می بردند . در خانه های کم اهمیت ، بعضی مصنوعات سفالین به جای ظروف فلزی به کار می رفت .71
3-1-7 ظروف :
در گنجینه ی هخامنشی ، که از پاسارگاد به دست آمده و متعلق به سده های 5 تا 4 پ . م است . قاشقی از نقره با ساختی در نهایت ظرافت به دست آمده که دسته ی خمیده ی آن به سر یک مرغابی ختم می شود و جزییات به ظرافت تمام در آن نشان داده شده است . سر مرغابی با قوسی خیال انگیز به طرف دسته ی قاشق برگشته است . دیگ ، ملاقه ها و ظروف صافی را اغلب از مس یا برنز می ساختند .
دسته ی ظروف اغلب به سر یک حیوان منتهی می شود . در ملاقه ها و صافی ها بیشتر به سر مرغابی برمی خوریم ، اما گاهی سر تزیین شده ی گوساله ای را نیز دیده ایم . دسته ی بلند یک تابه ی « کندردود » نیز به سر یک مرغابی ختم می شود . در کنار این کندردود عودسوزهای پرکار هخامنشی را می بینیم که از آنها نمونه های برنزی چندی به زمان ما رسیده است .
هنوز بقایای قیر که بر دوام شعله ی آتش می افزود ، در داخل این ظرف ها دیده می شود .
عودسوزهایی که در آپادانا مقابل نگاره ی شاه قرار گرفته بهترین نمونه ی این عودسوزها است . این عودسوز بر پایه ای بلند قرار دارد ، که به سمت بالا نازک می شود و بدنه اش با شیارهایی افقی تزیین شده است . این شیوه ی شیاراندازی شاخص کارهای فلزی هخامنشی است . قسمت بالای پایه با برگ های معلق تزیین شده و پس از آن دوباره شیارهای افقی پایه است که ادامه پیدا می کند . ظرف اصلی عودسوز روی انتهای این شیارها قرار می گرفت که عود یا ماده ی دیگری در آن و بر روی گل آتش به آرامی می سوخت . سرپوش این عودسوز پلکانی شکل است و عطر حاصل ، از شکاف های پیکان مانند بدنه ی آن به بیرون می تراوید . بر تارک سرپوش ، یک شکوفه ی نیلوفر بسیار ظریف ، نشانده شده و از آن زنجیری به حلقه ای در برگ های تزیینی قسمت بالای پایه ی عودسوز وصل است تا سرپوش هنگام برداشته شدن گم نشود .
عودسوزهایی که در مقابل شاه قرار دارد قطعاً از فلزی گرانبها ، شاید از نقره بوده و نمونه های دیگری از آن در سارد هم به دست آمده است . سارد ، پایتخت باستانی لیدی از زمان فتح آن به دست کورش بزرگ ، ساتراپ نشینی ایرانی بود . داریوش برادرش ارته فرنه را به ساتراپی لیدی گمارده بود . به این ترتیب و به خاطر نفوذ بسیار زیاد دربار ایران در این منطقه اشیاء هخامنشی زیادی از گورهای سارد به دست آمده است . هنر برآمده از دربار هخامنشی در همه ی مناطق امپراتوری بزرگ ارج و اعتبار واحدی داشت و در همه جا ، از مصر گرفته تا آسیای صغیر ، اشیای متعلق به هنر هخامنشی چنان فراوان است که می توان با آنها مجموعه ای غنی فراهم آورد .72
هر چند در حفاری های تخت جمشید چراغی یافت نشده ، ولی لابد و حتماً در آنجا هم چراغ می سوخته است . در کنار عودسوز گور یاد شده یک چراغ برنزی نیز یافت شد . ظاهراً آن را بر سر پایه ای چوبی یا فلزی قرار می داده اند . چراغ شکل یک گلدان است ، با فتیله دانی به طور غیر عادی بلند . معاینه ی فلز این گلدان ، محل ساخت آن را ایران و یا آسیای صغیر تعیین می کند . چراغ هایی که باستان شناسان در حفاری های پاسارگاد به دست آورده اند ، بسیار ساده و یکی از این چراغ ها شبیه چراغ های یاد شده ی بابل و شوش است . اما بدنه ی چراغ پاسارگاد کم عمق و فتیله دان اش تا آن اندازه بلند نیست . چراغ دیگر ، کاسه ای معمولی است که لبه ای برای فتیله از آن بیرون زده است . از انواع دیگر فقط قطعاتی چند در دست داریم .
الف ) کوزه های سفالی : ظرف های معمولی غذاخوری یعنی کاسه ، بشقاب ، کوزه و پیاله همه از سفال لعاب دار بوده است . ظاهراً استفاده از سفال لعاب دار یکی از دست آوردهای عصر هخامنشیان بود . در حفاری های شوش ، در مقایسه با لایه های قدیم تر ، مقطع تازه ای شناخته شد . از مقایسه ی سفال هخامنشی که از اور به دست آمده با سفال بابلی نو به این نتیجه می رسیم که از مجموع سفال های بابلی تقریباً یک پنجم و از نوع سفال های ایرانی تقریباً نیمی لعاب دار است . رنگ پوششی غالب لعاب ها سبز – آبی بود که از سولفات مس ساخته می شد .
ظرف های سفید که حاشیه و یا نقطه های زرد یا قهوه ای دارد به ندرت به دست آمده است .
ظرف های مشهور به « پوست تخم مرغی » از ویژگی خاصی برخوردار است . ضخامت این سفالینه های بدون لعاب هرگز بیش از 5/2 میلیمتر نیست و از سطح صیقلی شگفت انگیزی برخوردارند . این سفال ها قرن ها در بین النهرین و تنها در دوره ی ایرانیان تولید می شده است .
از ظرف های سفالی خاص پارسی ظرفی است که نیمه ی دوم قسمت بالای آن گشادتر می شود . بعدها در سیر تکاملی این ظرف ها آنها را همواره کم عمق تر می یابیم .73
ب ) ظرف های زرین و سیمین : از جنس ظرف هایی که نمایندگان ملل از پلکان کاخ های شاهی تخت جمشید به بالا می برند چیزی نمی دانیم و نمی دانیم که آیا در میان این ظروف ظرف های پوست تخم مرغی نیز بوده است یا اینکه همه از طلا و نقره ساخته شده است . روی برخی از آنها را با دستمال پوشانده اند ، تا محتوی درون اش آلوده نشود . نمونه های بسیار زیبای ظروفی از فلزات گرانبها به زمان ما رسیده ، که هر چند متاسفانه فقط محل پیدایش تعدادی از آنها را می دانیم ولی به خوبی معلوم است که این ظروف در سراسر امپراتوری بزرگ پراکنده بوده است . منتخب زیبایی از این ظروف را می توان در پلکان نگاره دار آپادانا دید که به وسیله ی نمایندگان ملت های گوناگون حمل می شود . تنگ بلندی که دو دسته دارد ، حقیقتا جالب توجه و استثنایی است . یکی از دسته ها که در عین حال لوله ی تنگ محسوب می شود خاص هنر پارسی است . در تنگ های سفالی خیلی ساده نیز با این تکنیک روبرو می شویم . دستگیره ها اغلب به صورت زیبایی به شکل جانوران و موجودات افسانه ای ساخته شده است .74
در سال 1956 م اشیای مختلف دیگری از دوره هخامنشی در همدان کشف و به موزه تهران آورده شد که عبارتند از :
1- خنجری طلا ، که انتهای دسته آن مزین به دو سر شیر است و در وسط تیغه آن سه خط متوازی فرو رفته دیده می شود .
2- سینه ریزی طلا با سنگ های قیمتی مزین به 10 کله شیر
3- جامی طلا ، که نام خشایارشای اول به زبان های عیلامی ، بابلی و فرس قدیم بر دور آن نقش شده است .
4- ساغری طلا به شکل پیکر شیر بالدار
آثار متعدد و مهم دیگری ، که بعداً در شهر همدان کشف شد و از مهمترین اسناد و مدارک تاریخ ایران به شمار می آیند ، عبارتند از :
1- لوح زرین آریارامنه ، جد بزرگ داریوش اول
2- لوح زرین آرشام ، پدر بزرگ او . این دو لو به خط پارسی ، عیلامی و بابلی است و مانند الواح تخت جمشید متضمن نسب نامه و حدود ایران باستان است .
3- دو لوح زرین و سیمین داریوش اول و داریوش دوم
4- لوح زرین اردشیر دوم
5- بشقاب های زیبا با مدال هایی در وسط ، که با سر گوزن ، گاو نر و شیر زینت یافته اند . تاریخ ساخت این بشقاب ها اواخر قرن ششم ق . م است . در یکی از این بشقاب های زرین نقش عقابی در حال پرواز دیده می شود . اهمیت این اثر در این است که در آثار هخامنشی کمتر دیده شده که از نقش پرندگان در ظروف استفاده کنند و این کار در صنعت سکاها رواج داشت .
اکتشاف این اشیای زرین و سیمین در همدان امری غیرعادی نیست ؛ زیرا اکباتان هم پایتخت پادشاهان ماد ، هم محل خزانه خشایارشای اول و هم پایتخت تابستانی شاهان هخامنشی بود . همچنین اسکندر مقدونی پس از تصاحب خزانه های هخامنشی در تخت جمشید آنها را به همدان انتقال داد .
در یکی از کتیبه هایی که از داریوش در شوش یافت شده ، چنین آمده است :
این کاخی که من در شوش بنا کرده ام ، تزیینات آن از راه دور آورده شده . چندان خاک کنده شد که به صخره رسیدند . پس از آنکه زمین حفر شد ، آن را با ریگ درشت ، در بعضی جاها تا 40 ارش و در برخی تا 20 ارش ، انباشته اند . کاخ بر روی این ریگ ها بنا شده . حفر زمین و انباشتن آن با ریگ درشت و قالب گیری آجر کار بابلیان بود . چوب سور را از کوه موسوم به جبل لبنان آورده اند . اقوام آشور آن را تا بابل و از بابل تا شوش کاریان و ایونیان آن را حمل کردند . چوب میش مکن از گنداره و کرمان حمل شده . طلایی که در اینجا به کار رفته ، از ساردس و بلخ آورده شده . سنگ لاجورد و عقیق را از خوارزم آورده اند . نقره و مس از مصر آورده شده . تزیینات دیوارها از اپونیه آورده شده و عاج از حبشه ، هند و رخج . ستون های سنگی از شهری به نام آیپروش در عیلام آورده شده . هنرمندانی که سنگ را حجاری کرده اند ، ایونیان و ساردیان بودند . زرگران مادی و مصری بودند . کسانی که ترصیع کرده اند ، از مردم ساردس و مصریان بودند . آنان که آجرهای مینایی (با تصاویر) ساخته اند ، بابلی بوده اند . مردانی که دیوارها را تزیین کرده اند ، مادی و مصری بودند . اینجا در شوش دستور ساختن ساختماتی باشکوه داده شد و به طرزی عالی تحقق یافت . اهورامزدا مرا حمایت کند . همچنین پدرم ویشتاسب و مملکت مرا .
جام های زرین و سیمین عصر هخامنشی به چهار گروه تقسیم می شوند :
1- جام هایی به شکل سر جانوران ، معروف به جام های شاخدار
2- جام هایی مزین به دسته ای از تنه کشیده جانوران
3- جام های ساده بدون دسته
4- جام های لب تخت
در حفریات اصلی در زیویه و دهکده خفتاتلو در کردستان ظروفی به دست آمده که انتهایشان به شکل
