
این کانالها عبور میکنند. مراکز خاصی در این کانالها قرار دارند که نقشی مانند دروازه دارند و محلی برای اتخاذ تصمیمات قلمداد می شوند. لوین معتقد است چگونگی عبور مطالب از کانالها، به میزان زیادی به عملیاتی که در محل دروازه بر روی آنها صورت میگیرد، بستگی دارد و در نتیجه، نمود مطلب قبل و بعد از محل دروازه، کاملاً متفاوت است (بروجردی علوی، 1380، ص62).
بعدها مفهوم دروازهباني از طريق مفهوم ديگري بنام نقش اجتماعي وارد حوزۀ خبر و رسانه هاي جمعي شد. مراد از «نقش اجتماعي دروازهباني خبر» در حقيقت خلق واقعیتهای اجتماعی است. اگر یک رویداد توسط دروازه بان رسانهای که مورد استفاده قرار ميگيرد عبور كند، آن رویداد جزء واقعیت های اجتماعی ما نخواهد شد ولی اگر یک رویداد از دروازه بگذرد و منتشر شود، نه تنها برای ما به عنوان مخاطب تبدیل به واقعیتی اجتماعی میشود، بلکه به شدت بر جهان بینی ما نیز تاثیر خواهد گذاشت. تاثیر برداشتهای دروازهبانان از واقعیتهای اجتماعی بر روی مخاطبان، بدیهی ترین تاثیر دروازهبانی بر روی شناخت مخاطبان و شکلدهی جهانبینی آنان است. این موضوع «نقشههای شناختی» نامیده میشود. اطلاعاتی که از دروازه گذشت، جزیی از واقعیات اجتماعی میشود و توانایی آن را دارد که نگرشهای مخاطبان را تحت تاثیر قراردهد. باید به این نکته توجه داشت که فرآیند دروازهبانی خبر، بر نگرشها و افکار عمومی اثر میگذارد؛ به شرطی که پیامهای حمایت کننده و متضاد و هر دو از دروازه بگذرند. مثلا توانایی نیروی نظامی امریکا درکنترل دسترسی به اطلاعات مربوط به جنگ 1991 خلیج فارس، حجم عظیم مطالب خبری را در مورد درگیری آمریکا در جنگ کاهش نداد. اما تعداد بسیار کمی از این مطالب منفی بود. نه تنها جنگ در رأس مسائل عمومی قرار داشت، بلکه بعد از جنگ میزان مقبولیت جورج بوش در افکار عمومی به سطح بیسابقهای رسید (بروجردی علوی، 1380، 70).
در باب تشريح دروازهباني در رسانهها مدلهاي گوناگوني ارائه شده است. به عنوان نمونه مدل وايت، مكنلي، مدل گالتونگ و روج در خصوص دروازهباني گزينشي و نيز مدل كنش دوگانۀ باس دربارۀ گردش داخلي اخبار. هركدام از اين مدلها بنا به اهداف و تخصص ارائه كنندگان آن بر بخشهاي خاصي از فعاليت رسانهها متمركز بودهاند. به عنوان مثال در مدل وايت عمدتاً فقط يك بخش دروازهاي وجود دارد؛ و يا مدل گالتونگ و روج به طور معمول مدلي مناسب آزمايش شدن نيست و توجه ويژهاي به جنبههاي روانشناختي دروازهبانان دارد (مككوايل و ويندال، 1388: 80ـ179).
در اين ميان مدل كنش دوگانۀ باس36 كه در سال (1969) در بازبيني نظريۀ دروازه باني ارائه شده است مشخصاً به جمعآوري خبر و پردازش خبر و نيز وجوه مجزاي توليد خبر اشاره دارد. باس درسال 1969 فکرش را بدین صورت مطرح کرد که تمام دروازهبانان به یک شکل، عمل دروازهبانی را انجام نمیدهند. او مدلی ارائه کرد و آن را «جریان داخلی دو مرحلهای دروازهبانی» نامید. دروازه به دو دسته تقسیم میشود: یک دسته «خبر جمع کنها»37 هستند، شامل نویسندگان، گزارشگران و سردبیران محلی و کارشان این است که اخبار خام را که از مجراهای گوناگون به دست آنها میرسد، تنظیم می کنند. دسته دوم «پردازندگان خبر38» هستند. که خبر تنظیم شده را به محصول نهایی آماده برای چاپ تبدیل می کنند. «پردازندگان خبر» شامل سردبیران کل، مصحح ها و مترجمان هستند (مككوايل و ويندال، 1388: 175).در اغلب كتابهاي حوزۀ خبر مدل باس به شكل زير ترسيم شده است.
مرحلۀ دوم مرحلۀ اول
(مدل دو مرحلهاي دروازه باني باس، 1969؛ به نقل از شكرخواه، 1387)
2ـ2ـ6 ارزشهاي خبري39
هر رويدادي كه اتفاق ميافتد فينفسه داراي يك ارزش خبري است. ارزشهاي خبري رگههاي اصلي خبر را تشكيل ميدهند و آنچه به خبر هويت ميدهد، ارزشهاي خبري است كه ساختار خبر را نيز تشكيل ميدهند، يك خبرنگار يا دبير خبر بايد بتواند ارزشهاي خبري را تشخيص دهد و آن را به نحو شايسته در خبر به كار ببرد، لذا ارزشهاي خبري به دست خبرنگار ساخته نميشود بلكه در ذات خبر و در درون رويداد وجود دارند. در اين باره شكرخواه مينويسد: «ارزشهاي خبري در دل رويداد قرار دارند. به در شم خبرنگار. به عبارت ديگر هر رويداد در وجودش حاوي يك ارزش يا مجموعهاي از ارزشها است و همين ارزشها هستند كه همواره رگههاي اصلي خبر را تشكيل ميدهند. طبعا توان تعيين و شناسايي اين ارزشها (از لحاظ توجه و اهميت) مقولهاي مهم و تعيينكننده است. (شكرخواه، 1387:11)
در همين زمينه ميتوان به ديدگاه دكتر اكبر نصراللهي اشاره كرد كه معتقد است: «يكي از مفاهيم اساسي و مهم تعريف جامع خبر، ارزشهاي خبري است و ارزشهاي خبري ملاكها و معيارهاي انتخاب و گزينش خبر هستند، ملاكها و معيارهايي كه خبرنگاران در سراسر جهان به ويژه خبرنگاران مبتدي كمك ميكند تا از ميان رويدادهاي بيشماري كه در پيرامون آنها رخ ميدهد، آنهايي را كه ارزش انتشار دارند، انتخاب كنند (نصراللهي، 35)
ارزشهاي خبري به شكل مبسوط شامل موارد عناوين زير است:
تازگي40: زمان وقوع رویداد به مطلب خبری ارزش ویژه ای می بخشد. به عبارتی رویدادی که امروز اتفاق افتاده است اگز امروز گزارش نشود، از جنبۀ خبری سوخته محسوب می شود. ضمن اینکه از نظر انتقال پیام، رسانهها دائماً در حال رقابت با یکدیگر هستند. بنابراین اگر رویدادی به موقع انتشار نیابد یا به مخاطب ارائه نشود، وی به منابع دیگر خبر روی نواهد آورد و نیاز خبری خود را تامین خواهد کرد. دربرگيري41: رويداد وقتي داراي ارزش دربرگيري است كه بر روي تعداد زيادي از افراد جامعه در زمان حال يا آينده تأثير داشته باشد. دربرگيري يك رويداد ممكن است باعث نفع يا ضرر (مادي يا معنوي) افراد جامعه شود و تأثيري مستقيم يا غيرمستيم بر روي مردم بگذارد. مانند: «قند و شكر در سراسركشور جيره بندي شد». مجاورت42: مخاطبان رسانهها ترجيح ميدهند كه ابتدا از خبرهاي مربوط به محله، شهر، كشور و كشورهاي همجوار خود اطلاعات كسب كنند. مجاورت به لحاظ ارزش خبري در دو شكل مورد گزينش قرار ميگيرد: جغرافيايي و معنوي، مجاورت جغرافيايي مثل شهر، كشور و منطقة مجاور؛ و مجاورت معنوي مثل مشابهتهاي فرهنگي، عقيدتي، قومي، اجتماعي و مانندهاي آنها. بزرگي43 (فراواني تعداد و مقدار): اين ارزش خبري به آمار ارقام مربوط است. ارقام ممكن است تعداد نفرها يا ميزان خسارتهاي جاني و مالي باشد. هرچه تعداد و يا مقدار بزرگتر باشد، اهميت اين ارزش خبري بيشتر است. اگر در يك حادثة رانندگي 50 نفر كشته شوند، ارزش خبري آن قابل مقايسه با حادثهاي كه دو نفر كشته داشته باشد، نيست. بايد توجه داشت كه اهميت ارقام، نسبي است و بستگي به موضوع رويداد دارد.
شهرت44: اشخاص حقيقي يا حقوقي كه به خاطر فعاليتهايشان در جامعه شناخته شده باشند، داراي اين ارزش خبري ميباشند. شهرت ممكن است بار معنايي منفي يا مثبت داشته باشد. افراد يا نهادهاي جامعه از شهرت يكسان برخودار نيستند و به همين دليل ارزش خبري يكسان ندارند. شخصيتهاي مذهبي، سياسي، فرهنگي، اجتماعي يا سازمانها و ادارههاي خصوصي و دولتي كه به خاطر كارها يا خدماتشان در گذشته ميان مردم شناخته شده باشند، داراي اين ارزش خبري ميباشند. مرگ يك فرد با مرگ يك فرد مشهور ارزش خبري يكساني ندارد. عجيب و استثنا45: رويداد در اين حالت، غيرعادي، استثنايي، عجيب و يا نادرست است. در بعضي از موارد، اين رويدادها برخلاف پيشبيني يا انتظار اتفاق افتاده است. سرقت يا قتل يك رويداد غيرعادي است ولي عجيب نيست. ممكن است نحوة سرقت عجيب باشد. اختراعات و اكتشافات را نيز ميتوان به عنوان نمونههايي از اينگونه رويدادها دانست.
برخورد46 (اختلاف، درگيري): اينگونه رويدادها، برخورد (اختلاف و يا درگيري) ميان افراد، گروهها، ملتها، حيوانات با يكديگر يا طبيعت است. برخورد ممكن است به صورت جسمي (فيزيكي) يا فكري (ايدئولوژيكي) باشد. اخبار سرقت، قتل، تصادف، سيل، زلزله، جنگ، اعتصاب، سوءاستفادههاي مالي و جدالهاي سياسي و غيره همه نمونههايي از رويدادهايي است كه عامل برخورد، اختلاف و يا درگيري در آنها نهفته است (بديعي، 1387: 26).
اما «گالتونگ47» و «روگ48» (1965) در مقالهای با اعلام یك مرحلهای بودن فرایند تبدیل رویداد به خبر، دوازده عامل مؤثر بر گزینش خبر را مشخص كردند. به عقیده آنها، هشت ارزش نخست، در همهجای جهان به طرز مشترك، مورد استفاده روزنامهنگاران قرار میگیرند و ربطی به مشخصههای فرهنگی ملل گوناگون ندارند؛ اما چهار عامل بعدی در گوشۀ شمال غربی دنیا از جنبۀ فرهنگی به طرزی یكسان و مشابه در امر گزینش اخبار بكار گرفته میشوند. این ارزشهای دوازدهگانه عبارتند از:
تواتر49؛ به اعتقاد گالتونگ و روگ، این ارزش خبری در حقیقت یك ظرف زمانی است كه رویداد، آنرا پر میكند. رسانههای خبری و روزنامهنگاران خبرهایی را كه از لحاظ تواتر و فركانس كوتاهترند، بیشتر مورد توجه قرار میدهند و به بهترین وجهی از عهدۀ ثبت رخدادهای خبری زودگذر؛ از قبیل جنایات، شورشها و سخنرانیهای مهم سیاسی برمیآیند. اما از سوی دیگر، روندهای اجتماعی و اقتصادی دراز مدت، كه از نظر تكوین و تحقق نهایی مستلزم زمان طولانیتری هستند، در خارج از دایرۀ انتخاب روزنامهنگاران باقی میمانند و ارزش خبری كمتری دارند؛
آستانه50؛ آستانه را كه میتوان نقطهی شروع هم نامید، در حقیقت اندازه، قد و قوارۀ رویداد است. برای هر رویداد آستانهای وجود دارد كه اگر رویداد به سطح آن نرسد، اصلاً مخابره نخواهد شد. هر اندازه یك رویداد از نظر آستانه، بزرگتر باشد برای استمرار درج آن به درام یا هیجان قویتری نیاز داریم؛
صراحت یا فقدان ابهام51؛ این ارزش، در واقع به وضوح رویداد مربوط میشود. رخدادها طبق این ارزش، باید روشن و واضح باشند و تفسیرشان دشوار نباشد.
معناداری52؛ معنیدار بودن، خود را به دو صورت نشان میدهد: الف) مجاورت فرهنگی؛ ب) مربوط بودن. مجاورت فرهنگی؛ برای كسی كه خبر را گردآوری میكند، اگر این احساس بوجود آید، كه پیشینۀ فرهنگی یك رخداد، با او و مخاطبان رسانهاش هماهنگی و همخوانی دارد، آنرا برای درج و پخش انتخاب میكند. مربوط بودن؛ رویدادهایی كه در فرهنگهای دور دست رخ میدهند، كمتر بخت و امكان گزینش مییابند، مگر آنكه بهصورت تهدید جلوهگر شوند؛
همخوانی و هماهنگی53؛ گالتونگ و روگ، این ارزش خبری را اینگونه تبیین كردهاند: قابلیت پیشبینی كردن یك رویداد و یا تمایل داشتن رسانهها به یك رویداد. این دو محقق برآنند كه اگر رسانهها انتظار و قصد تحقق یك رویداد را داشته باشند، آن رویداد قطعاً محقق خواهد شد. بطور مثال، در جریان اعتصاب معدنچیان آمریكا در سال 1984، خبرنگاران تلویزیون انتظار رویارویی خشونتآمیز اعتصابكنندگان و پلیس را داشتند و عملاً هم با چنین صحنههایی مواجه شدند. غیر منتظره بودن54؛ مراد این دو محقق از این ارزش، غیر قابل پیشبینی بودن و ندرت رویداد است. خبرنگاران به چیزهای غیر متعارف و نادر و غریب توجه نشان میدهند و نزد آنها اینگونه اخبار، ارزش ویژهای دارند
استمرار55؛ استمرار یا تداوم، ناظر بر خبر جاری است. اگر خبری تحت پوشش خبری قرار گیرد، تا زمان مشخصی بطور مستمر تحت پوشش خبری خواهد ماند. تركیب56؛ تركیب، آمیزهای از انواع رویدادهاست. به عنوان مثال؛ اگر روزنامهای حاوی چندین خبر خارجی است، چند خبر داخلی به آن میافزاید، تا توازن خبری را برقرار كند و یا در كنار چند خبر منفی، یك یا دو خبر مثبت را برای برقراری تعادل میآورند.
بديهي است از ميان ارزشهاي مورد اشاره چهار ارزش فرهنگي ارجاع یا تمثل به ملل برگزیده57، ارجاع به اشخاص برگزيده58؛ شخصیتسازی59؛ منفیگرایی60 از جمله ارزشهايي هستند كه عمدتاً به رسانه هاي غربي اخصاص دارند
