
فعاليت خبرگزاریها رشد كرده است . خبرگزاریهایی كه حاصل فعالیتهایشان ، براي اكثر مردم قابلقبول بوده است . در شيوه روزنامهنگاری عيني ، اين اصل مبناي عمل است كه “اجازه دهيد واقعیتها ، خود سخن بگويند ” ، افراد نيز بعضي بر واقعيت دريافتي قضاوت میکنند نه بر مبناي تفسيرهاي ناخواسته خبرنگار يا روزنامهنگار. ” ( نقيب السادات ، 1375 ، 63 ) .
ب ) گزارشگري تشريحي
فرض در گزارشگري تشريحي اين است كه عينيت غالباً در اين كار غیرممکن است و حتي در پارهای از موارد خطرناك نيز هست . بنا به يكي از فلسفههای گزارشگري تشريحي شغل گزارشگر این است كه اخبار را براي خواننده تشريح كند و معنايش را توضيح دهد . “ كرتيس مك دو گال ” حامي اصلي گزارشگري تشريحي گفته است كه خبرنویسی سنتي ، حتي هنگامیکه كوشش میکند كه عيني باشد ، هميشه دربردارنده درجهای از تشريح و تفسير است . تنها با تأكيد بر يك عنصر در اولين جمله يك خبر ، گزارشگر قضاوت خود را در مورد اینکه چه چيز مهم است و چه چيز مهم نيست ، نشان داده است . همینطور كه گزارشگر سخنان يك گوينده يا منبع خبري را تفسير میکند ، بعضي از اين قضاوتهای تشريحي صورت گرفته است (نقيب السادات ، 1374 ، 28 ) .
گزارشگري تشريحي به ارائه اطلاعات در رابطه با پیشینه موضوع میپردازد ، اطلاعاتي كه خواننده نياز به دانستن آن در خصوص آن واقعه دارد .
بههرحال بحث درزمینه عينيت و گزارشگري تشريحي فراوان است و به همين اندازه كه مفهوم روشن گردد بسنده میکنیم و از اینکه کدامیک از دو مفهوم بايد بكار گرفته شود در اينجا خودداري میگردد . حال بهمنظور بررسي گزينش خبر يا به عبارتي گزينشگري و پسازآن معيارها و ملاکهای گزينش خبر ، به اين دو بحث میپردازیم .
3) گزينشگري (دروازهبانی ) خبر
هرروز حوادث بیشماری در گوشه و كنار جهان رخ میدهد . فضا و زمان محدود و پخش و انتشار خبر در هر رسانه ، امكان مخابره كليه خبرها را ميسر نمیسازد . لذا رسانههای خبري از ميان اين رويدادهاي بیشمار ، تعداد محدودي را جهت انتشار انتخاب میکنند ، گزينش خبر فرآيندي اجتنابناپذیر در تهيه بخشهای خبري است .
“ به كساني كه در تحريريه رسانههای خبري در فرايند تهيه ، گزينش و ارائه پیامهای خبري فعاليت دارند ، گزينشگر میگویند ” (بديعي ، 1369 ، 40 ) .
“ دروازهبانی خبر ، فرايندي است كه طي آن هزاران خبر ، جمعآوری ، خلاصه و تجزيه میشوند و به صدها پيام تبديل میشود و به اشخاص مفروض در یکزمان مفروض میرسند ” (بديعي ، 1369 ، 29 ) .
در يك تحليل دقیقتر “ دروازهبانی فرايند دوبارهسازی يك چارچوب ضروري براي يك رويداد و تبديل آن به خبر است . ارتباط گران ، عناصري از پيام را انتخاب و بقيه را رد میکنند . عناصر انتخابشده بهطور برجسته با بيشترين سرعت و بهطور مكرر نمايش داده میشوند ” (بديعي ، 1369 ، 29 ) .
مفهوم گزينشگري كه دروازهبانی ، مرزباني ، سوزن باني و خبربانی نيز ترجمهشده نخستين بار بهوسیله كورت لوين در سال 1947 بكار برده شد . او اين مفهوم را مشابه تصمیمهایی مطرح كرد كه يك زن خانهدار براي خريد مواد اوليه موردنیاز غذا بكار میبرد . او خاطرنشان ساخت كه اطلاعات هميشه در کانالهایی قرار میگیرد كه حاوي “ منطقه دروازه35” است . منطقهای كه در آنجا تصمیمها بر اساس مقررات بیطرفانه يا مقررات شخصي از سوي دروازهبانان اتخاذ میشود . دروازهبانان تصميم میگیرند كه آيا اطلاعات يا كالاها اجازه ورود و ادامه عمل در كانال را خواهند داشت يا خير ؟
ايده دروازهبانان بهوسیله وايت36 در سال 1950 مورداستفاده قرار گرفت . او اين ايده را براي بررسي عملكرد دبير سرويس يك روزنامه محلي آمريكائي بكار برد و دريافت ، كه چنين به نظر میرسد كه تصمیمهای او براي دور انداختن بسياري از مضمونها ، از اعمال مهم دروازهبانی است . مدلي كه وايت در اين مورد مطرح كرد بهقرار ذيل بود :
(مدل ساده دروازهبانی خبر وايت )
منابع مضامين خبري = N
مضامين خبري = 4 ،3 ، 2 ، 1 N
مضامين انتخابشده = 3 ، 2 N
گيرندگان = M
خبرهاي دور انداختهشده = 4 N ، 1 N
“ در اين مدل N به معناي مضمونهای خبري است كه از آن مضمونهای خبري N1 و N2 و N3 و N4 بيرون میآید . اين مضمونها با دروازه برخورد میکنند . در آنجا برخي از اين مضمونها كنار گذاشته میشود مثل N1 و N4 كه در مدل دور انداختهشده است و N2 و N3 بهصورت مضمونهای انتخابشده بهطرف گيرندگان (M) حركت میکند و به آنان میرسد ” (محسنيان راد ، 1374 ، 427 و 426 ) .
“ وايت در اين تحقيق ، سردبير يكي از اين روزنامهها را انتخاب كرد و از او خواست هر خبري را كه از خبرگزاریهای يونايتد پرس ، آسوشيتدپرس ، و سرويس خبري بینالمللی انتخاب نمیکند و به چاپ نمیرساند نگه دارد و علت آن را توضيح دهد . اين تحقيق نشان داد كه یکسوم مطالب انتخابنشده توسط گزينشگر “ آقاي دروازه ” بر اساس ارزیابیهای ذهني او و دوسوم بقيه به علت كمبود جا يا تكراري بودن رد شده است ” (نقيب السادات ، 1374 ، 31 ) .
وستلي37 و مك لين38 از ديگر محققاني هستند كه مدلي را درزمینهی چگونگي دروازهبانی ارائه كردند .
در مدل ايشان نيز همه اخبار و وقايع به مخاطب نمیرسد و گزينشگر تنها اخباري را كه مناسب میداند ، در اختيار مخاطب قرار میدهد .
الگوي وتسلي و مك لين
در اين الگو X ها وقايع هستند ، گزينشگر C و مخاطب B .
در اخبار 5 رويداد ، گزينشگر دو رويداد را يعني X2 و X4 را گزينش نكرده است . X2 کمارزش بوده است ، به همين دليل كنار گذاشتهشده است ، ليكن X4 براي مخاطب داراي ارزش بوده است و مطالبي در مورد آن از طريق ارتباطات ميان فردي شنيده است ، درنتیجه بدان رجوع كرده تا دربارهاش خبري بخواند ، اما چون آن را در روزنامه نمییابد ، ناچار به ساير منابع مراجعه میکند (بديعي ، 1369 ، 41) .
“ اسنايدر نيز همانند “ وايت ” به همان نتيجه رسيد كه باگذشت بيش از شانزده سال ، اين گزينشگر هنوز هم خبرها را با توجه به تمايلات و نگرشهای شخصي خود انتخاب میکند و تصور میکند آنچه را كه انتخاب میکند ، همان است كه خوانندگان او میخواهند . اسنايدر اضافه كرد كه در اين شانزده سال ، گرچه از جنبههای فني تغييرات زيادي در روزنامه موردبررسی صورت پذيرفته ، ولي هیچگونه تغيير محسوسي در رفتار ارتباطي گزينشگر پديد نيامده است ” (بديعي ، 1369 ، 41 ) .
“ جي . تي مك تلي39 نه سال پس از وايت ، يعني در سال 1959 ، مدل تکاملیافتهتری از دروازهبانی خبري ارائه كرده است.
الگوي دروازهبانی مك نلي تعداد بيشتري از دروازهبانها در مدنظر قرارگرفتهاند .
عناصر تشکیلدهنده اين مدل عبارتاند از :
E رويدادي است كه به خاطر ارزش خبري انتخابشده است ؛
1C خبرنگار يك خبرگزاري خارجي است ؛
2C سردبير دفتر منطقهای همان خبرگزاري خارجي است ؛
3C مسئول بالاتر همين دفتر منطقهای خبرگزاري است ؛
4C سردبير منطقه مزبور در كشور اصلي خبرگزاري است ؛
5C مسئول مخابره خبر مزبور در خبرگزاري است ؛
S
1S
2S خبر E كه مدام تغيير شكل میدهد و کوتاهتر میشود ؛
3S
4S
R گيرنده است ؛
1R
2R و سايرR ها ، اعضاي خانواده ، دوستان و اقوام هستند ؛
3R
SR تغيير شكل خبر در افكار عمومي است ؛
خطوط نقطهچین پس فرست خبر است .
همانطور كه ديده میشود در اینگونه نحوه عبور از دروازههای مختلف تا حدودي تشريح شده است . گالتونگ و روگ ، شش سال بعد (1965) وارد عرصه دروازهبانی خبر میشوند و مدل خود را ارائه
کردند.
در اين مدل نحوه دريافت متصدیان رسانه در قبال رويداد ، اولين دروازه را ايجاد میکند و آن تعيين اين نكته است كه آيا اين خبر ارزش چاپ را دارد يا نه ؟ و سپس در دروازه بعد ، گزينش بر اساس معيارهاي یکتا نه چه بهتنهایی و چه در حالت تركيبي صورت میگیرد ( نقيب السادات ، 1374 ، 33 و 32 ) .
2-2-3 سانسور
– 2-2-3-1تعریف سانسور
سانسور را از دیدگاههای گوناگون تعریف کردهاند. دائرةالمعارف بریتانیکا، سانسور را اینگونه تعریف میکند: «سانسور عملی است در جهت تغییر یا جلوگیری از سخن یا نوشتهای که مخل صلاح عمومی ارزیابی شود.» رجبزاده، 1380، 17)
در این تعریف سانسور وقتی رخ میدهد که تهدید و خطری متصور باشد، درحالیکه همیشه چنین نیست. گاهی سانسورگران برای رونق بخشیدن به یک اندیشه، تلاش میکنند که واقعیتی بهگونهای خاص، نمودار شود که زیبا و منزه جلوه کند. در این تعریف، سانسور نگاهی از بیرون به یک رویداد است؛ چراکه معمولاً سانسورگران و ممیزان خود را مصلحانی میدانند که با تشخیص سره از ناسره از گمراهی و کجروی اندیشهای افراد جامعه پاسداری میکنند.
در برخی از تعاریفی که از سانسور شده بسیار کلی هستند و جنبههای زیادی از زندگی را دربر میگیرد. بهطور مثال میتوان به دائرةالمعارف ورلدبوک که سانسور را اینگونه تعریف کرده اشاره نمود: «کنترل کردن آنچه مردم میگویند، مینویسند، میشنوند، میخوانند، میبینند یا انجام میدهند سانسور گفته میشود. این نظارت از سوی دولت یا گروههای اجتماعی اعمال میشود. سانسور میتواند روی کتاب، روزنامه، مجلات، رادیو، تلویزیون، سخنرانیها، موسیقی، نقاشی، مجسمهسازی و… صورت گیرد، سانسور حتی میتواند روی نحوهی لباس پوشیدن مردم نیز مؤثر باشد.»(همان منبع،17)
برخی از منابع نیز به شکل محدود، یک جنبه از سانسور را در نظر گرفتهاند، مانند دائرةالمعارف فارسی مصاحب که فقط ممیزی پیش از انتشار را مدنظر دارد. دائرةالمعارف مصاحب مینویسد: سانسور کلمهای است به معنی “تفتیش پیش از انتشار کتابها، جراید، نمایشنامهها و امثال آنها و نیز تفتیش نامههای خصوصی و غیره قبل از رسیدن آنها به مقصد؛ یا تفتیش نطق و بیان قبل از ایراد آنها بهمنظور حصول اطمینان از اینکه مندرجات آنها مضر به اخلاق عمومی یا منافع دولت یا دستگاه حاکم نباشد.» (مصاحب، 1345، 156)
در میان تعاریف مختلف یکی از جامعترین تعاریف در دائرةالمعارف بزرگ علوم اجتماعی از قول «لاس ول» نقلشده است: «سانسور یعنی سیاست تحدید وسایل بیان افکار و عقاید و تصورات و محرکهایی که واقعاً یا فرضاً برای قدرت حاکم یا نظم اجتماعی و اخلاقی که قدرت از آنها حمایت میکند، مضر است را گویند.» با این تعاریف مشخص شد که سانسور بهعنوان یکی از مکانیسمهای کنترل تلقی میشود که برای عقاید، افکار و بیاناتی که واقعاً و یا فرضاً از دید قدرت حاکم (چراکه ممکن است واقعاً اینطور نباشد) تهدیدکنندهی ثبات سیستم اجتماعی است، اعمال میگردد.
بنابراین در جوامع انسانی، همواره اندیشهها و پیامدهایی از سوی اندیشمندان یا نهادهای اجتماعی مطرحشده که به علل گوناگون فرد یا افرادی، سازمان یا دولتی، اشاعه و نشر آن اندیشه و پیام را برنمیتابد و آن را مخل موجودیت یا اهداف خود میداند؛ پس سعی در ممانعت گسترش آنها مینماید. یا بالعکس، اندیشه یا پیامی را موافق رأی خود یافته و سعی در تبلیغ و آرایش و پیرایش آن نماید. در یک حالت از نشر و گسترش جلوگیری میشود که در این حالت سلبی عمل میشود و در حالت دیگر دست به اندیشه آفرینی و تبلیغ و پیراستن پیام خاصی زده میشود و مجال برای اندیشههای دیگر داده نمیشود که در این حالت ایجابی عمل میشود. به هر رو آنچه مسلم است سانسور در فرایند ارتباطات انسانی رخ میدهد.
روشهای سانسور. دولتها و گروههای مختلف، برای اعمال سانسور از شیوههای گوناگون استفاده میكنند. گذشت زمانبر تنوع این
