
داشتن سواد خواندن و نوشتن براي دختر ضرورت دارد، خانوادهها و نظام جمهوري اسلامي بايد به سالم سازي مدارس و دانشگاههاي زنان بپردازند و وسايل نقليه ويژه رفت و آمد برايشان فراهم گردد تا دختران از احتمال وقوع در مفسده در امان بمانند.
به هر حال برخی احادیثی اینچنینی مورد سوء استفاده پارهای از کجاندیشان و متأسفانه حتی بزرگان در طول تاریخ قرار گرفته و اینان بدون توجه به شرایط زمانی و مکانی خاص روایت آن را به اشتباه و یا از روی عمد و صرفاً به سود زمان و مقاصد خود عمومیت دادهاند که خود آسیبهای جبران ناپذیری در راه رشد علمی بانوان به بار آورد. البته باید دانست کهریشه این برداشتهای نادرست نه در بیرون، بلکه در درون جامعهی اسلامی بوده است. و آن، همان ذهنیت قبیلهای وقبیله نشینی است که از روزگار پیش از اسلام تاکنون در میان ما به قوت حضور دارد وواقعیت زندگی مارا شکل میدهد.
2-1-4.تأثیر آموزش و تعلیم زن در خانواده و اجتماع
خانوادهبه عنوان کانون اصلی رشد و تعالی انسان و زن محور اصلی این نهاد محسوب میشود.
خانواده اصلیترین رکن از ارکان اجتماع است و پیریزی اصلی و درست آن نقش بسیار مهم و پررنگی در سلامت و صحت نفس جامعه دارد؛ هر اندازه که شکلگیری بنیان خانواده با تعقل و درایت بیشتری صورت گیرد، دوام، پایداری و کیفیت روابط در درون خانواده از عمق بیشتری برخوردار بوده و اعضای آن احساس آسودگی و رضایت خاطر بیشتری خواهند کرد؛ یکی از مبادی این تصمیمگیری درست و عاقلانه، درجه فهم و بینش دو رکن اصلی تشکیل دهنده خانواده یعنی زن و مرد میباشد.
ارتقاء سطح تحصیلات عالیه را اگرچه نمیتوان به عنوان عاملی صد در صد در افزایش بینش افراد دانست،اما پژوهشهای صورت گرفته نشان دادهاست که این امر از نقش پررنگی برخوردار است. سوالی که در اینجا ممکن است مطرح شود این است که لزوما افزایش سطح تحصیلات برای زنان تا چه اندازه مهم است و یا آیا اصولا در زندگی خانوادگی واجتماع تاثیرگذار هست یا خیر؟
کسب علم و دانش توسط زنان را میتوان در دو حوزه مورد ارزیابی قرار داد: حوزه خانواده و حوزه اجتماع
2-1-4-1.حوزه خانواده
در حوزه خانواده زنان بهطور سنتی بیش از مردان وظایف خانه و خانواده را به دوش میکشند و به همین دلیل میزان تحصیلات زنان بیشتر از مردان روی کیفیت زندگی تاثیرگذار است. برای مثال، در صورتی که زنان اطلاعات کافی در مورد مواد غذایی و خواص آن داشته باشند، میتوانند رژیم غذایی سالمتری برای خانواده خود فراهم کنند و به این ترتیب به سلامت اعضای خانواده کمک کنند. یا مثلا زنی که تحصیلات بالاتری دارد، اطلاعات کاملتری در مورد داروها و مسائل بهداشتی داشته و میتواند در پیشگیری از بروز بیماری در میان اعضای خانواده کمک بسیار موثری باشد.
این تحقیق با استفاده از مطالعهای در سال ۱۹۹۰ بر روی بیش از ۵/۱ میلیون سوئدی ۳۰ تا ۵۹ ساله به دست آمد. بررسیها نشان میدهد مردانی که با زنان دارای تحصیلات دبیرستانی ازدواج میکنند نسبت به مردانی که با زنان دارای تحصیلات دانشگاهی ازدواج میکنند، ۲۵درصد بیشتر دچار مرگ زودرس میشوند. زنان تحصیلکرده سریعتر متوجه بروز بیماری در میان اعضای خانواده و همسر خود شده و نسبت به مسائل پزشکی توجه بیشتری نشان میدهند. (منصورنژاد، 1386)
بنابراین این زنان علاوه بر آنکه میتوانند مسیر حرکت خانواده خود را تعیین و خانواده را در همان مسیر پیش ببرند، در رویارویی با مسائل پیشبینی نشده، یا پیشبینی شدهای که خانواده در مسیر حرکت خود با آن روبه رو میشود، میتوانند درایت و قدرت سنجش بهتری از خود نشان دهند و مسائل همسر و فرزندان خود را با درایت بهتری حل کنند. حتى اگر در خانواده هیچ مشکل جدیدى هم وجود نداشته باشد، به دلیل تکرارى شدن فضا و برخوردها، نیاز به پویایى، خلاقیت و نوآورى وجود دارد و براى پیش رفتن، به طرح و برنامه جدید و تکانهاى تازه نیاز است. اما در همه این موارد، فرد تحصیلکرده و زن متکى به دانش، دستان پُرتری نسبت به زن بیسواد و یا کمسواد خواهد داشت. البته هر قدر کم و کیف تحصیل بالاتر باشد، در تدبیر مشکلات توفیق بالاترى خواهد داشت و چون خود به راهکارها و مجارى هدایتى و مشاورهاى در این زمینه آشناست، از آنها بهره لازم را میگیرد.
2-1-4-2. حوزه اجتماع
نقش زنانو دختران تحصیلکرده را در اجتماع به سه سطح میتوان تقسیم کرد:نقشهاى پژوهشى، نقشهاى آموزشى و نقشهاى مدیریتى و سیاستگذارى.
الف)نقشهاى پژوهشى: این افراد مسائل پیش از تشکیل زندگى مشترک، آغاز آشنایى، عشقورزى، خواستگارى و مرحله گذار از خواستگارى به زندگى مشترک را با نگاهی پژوهشی مورد مطالعه جدی قرار میدهند. در خصوص مسائل زنان، خواسته و نیازهای آنها در زندگی مشترک و نوع نگاه و انتظارشان بخصوص در زمینه تشکیل خانواده به مطالعه و تحقیق میپردازند و از آنجا که خود از جنس زنان هستند، میتوانند مسائل زنان را ملموستر و دقیقتر مورد بررسى قرار داده و عمیقتر به دغدغههاى روحى و فکرى دختران و زنان بپردازند.
ب)نقشها و تأثیرات آموزشى: در این زمینه، زنان تحصیلکرده با حضور در مراکز آموزشى و دانشگاهى و دبیرستانى و آموزشگاههاى مشاوره خانواده، مسائل مربوط به ازدواج را به نسل جوانتر و بخصوص دختران آماده ازدواج منتقل مینمایند؛ از منابع مکتوب و پژوهشى بهره میبرند و با حضور چهره به چهره در جلسات خاص آموزش مسائل خانوادگى، به صورت عینى به مباحث ضرورى و پرسشهاى اساسى مخاطبان پاسخ میدهند و دختران را براى انتخاب آگاهانه شریک زندگى و تشکیل صحیح نظام خانواده یارى مینمایند.
ج) نقش مدیریتى و سیاستگذارى: تأثیرگذارى زنان تحصیلکرده بر نظام خانواده از تشکیل تا پس از آن، به فعالیتهاى علمى خلاصه نمىشود و شایسته است که زنان تحصیلکرده و داراىتخصصهاى لازم درصدد آن باشند که در نهادهاى غیررسمى (مدنى) و رسمى (دولتى به معناى عام) به مدیریت مباحث و مسائل زنان بپردازند و به تأثیرگذارى در فرآیند تقنین (با حضور در مجلس) و اجرا (با حضور در قوه مجریه) و قضا (حضور در تشکیلات قوه قضاییه)، مسائل زنان را اولاً طرح نمایند و زنده نگه دارند؛ زیرا هیچکس بهتر از زنان نمىتواند از حقوق خودشان دفاع کند و این دفاعیه نیز بهخصوص بر عهده زنان تحصیلکرده است.ثانیاً، تأسیس نهادهاى مدنى و طرح سیاستها و برگزارى تجمعات و صدور قطعنامهها و طرح کردن آنها براى مسئولان ذیربط، از تلاشهایى است که نیاز به مدیریتهاى جدى و کارشناسى دارد و زنان تحصیلکرده در این میدان، ستون فقرات فعالیتها هستند.البته دامنه این فعالیتها، قبل از تأسیس خانواده و پس از آن میتواند متغیر باشد. (منصورنژاد، 1386)
گفتار دوم: عدالت جنسیتی در آموزش در حقوق موضوعه
باتوجهبهاهميتوسفارشاتمكررائمهجهتعلمآموزي (حتيدربرخيموارد، چنانكه پيشازاينبيانشد،تعلمبرخيعلومواجباست) حكومتاسلامينيز دراينميان، مسئوليتخطيريبردوشداردوبايدشرايطوامكاناتلازمرادراين جهتفراهمكندتا همگانبتوانندازاينحقاستفادهكنند.
بهجهتمؤثربودننيرويانسانيدرفرايندتوسعه،ملتيمترقيوسعادتمندخواهدشدكه برايآحادملتخودازهماناوانكودكي،برنامهايمنظمومنطبقبراصول ومعيارهاي ارزشمندوهدفدار،محيطآموزشيوتربيتيمناسبيرافراهمآورده باشد. (شعبانی، 1384)
2-2-1. قانون اساسی:
در اصول گوناگون قانوناساسيجمهورياسلاميايران (قانوناساسيجمهورياسلاميايرانهمراهبا اصلاحات وتغييراتوتتميممصوب1368شورايبازنگريقانوناساسي) دراصول گوناگونيبرحق تماميافراداعم از زن و مرددرآموزشهمةعلومتأكيدكرده است.
• بند3،اصل3: قانوناساسيجمهورياسلاميايران «آموزشوپرورشو تربيتبدنيرايگانبرايهمهدرتمامسطوح،وتسهيلوتعميمآموزشعالي».
• اصل20: همةافرادملت،اعماززنومرد،يكساندرحمايتقانونقراردارندوازهمه حقوقانساني،سياسي،اقتصادي،اجتماعيوفرهنگيبارعايتوموازيناسلام برخوردارند.
• اصل21: دولتموظفاستحقوقزنرادرتمامجهاتبارعايتموازيناسلامي تضميننمايدوزمينههايمساعدبرايرشدشخصيتزنواحيايحقوقماديو معنوياوراايجادكند.
• اصل30: دولتموظفاستوسايلآموزشوپرورشرايگانرابرايهمهملتتا پاياندورة متوسطهفراهمسازدووسايلتحصيلاتعاليراتاسرحدخودكفايي كشوربهطوررايگان گسترشميدهد.
• اصل43:برايتأميناستقلالاقتصاديجامعهوريشهكنكردنفقرومحروميتو برآوردن نيازهايانساندرجريانرشد،باحفظآزادياو،اقتصادجمهورياسلامي ايرانبرضوابطياز جملهتأميننيازهاياساسيمانندمسكن،خوراك،پوشاك، بهداشت،درمان،آموزشو پرورشوامكاناتلازمبرايتشكيلخانوادهبرايهمه استواراست.
چندنكتهدرراستايحقآموزشدراصولمذكور
1)عدممحدوديتوتبعيضدرراستايآموزشعلوم: ايناصولفراگير،راهرابراي هرگونه توجيهتبعيضآميزيبستهاست. براساسايناصول،هيچمحدوديتقانوني برايآموزشاز نظرجنس،نوععلمو … وجودندارد. (قاضی، 1385)
2)آموزشرايگان: باتوجهبهايناصول،آموزشازجملهنيازهاياساسيانساناست ودولت بايدهمهامكاناتخودرادرجهتآموزشرايگانبهكاربرد. درآموزشو پرورشرايگان،اهدافخاصيمنظوراست:
الف) مسئلهآموزشنبايدباعدماستطاعتماليافراداصطكاكداشتهباشدتا همگانبهطورعادلانهقادربهادامهتحصيلباشند.
ب) ازطريقتأسيسمدارسخصوصييادانشگاههايغيردولتيوجذبمعلمان برجستهدرآنمدارسودانشگاهها،ترجيحاًاستعدادثروتمندانپرورشدادهنشودو براياينطبقه، اولويتدركسبمدارجعاليعلميوراهيابيبهدانشگاههاايجاد نگرددتاموجباتاختلاف وسلطهطبقاتيوتحقيراقشارمختلفومحرومملت فراهمنشود؛زيرااينروندبااصل تساويدربرخورداريازحقوقبرايهمهافراد ملتوعدالتاجتماعيمغايرتدارد.
ج)ايجادزمينههايمساعدبرايرشدشخصيتزنواحيايحقوقماديومعنوي: باتوجهبهديباچهقانوناساسيكهبهستمهاييكهدرنظامطاغوتيبهزنانرفته اشارهمیكند، ماده 21،دولتراموظفبهايجادزمينههايمساعدبرايرشد شخصيتزنواحيايحقوق ماديومعنوياودرجهتاستيفايحقوقاز دسترفتهآنانميداند. (هاشمی، 1385)
د) منشورحقوقومسئوليتهايزناندرنظامجمهورياسلاميايران: درراستاي تحقق اصول20و21قانوناساسيجمهورياسلاميايرانوسندچشمانداز جمهورياسلامي ايران،دولتموظفاستزمينههايتبيينوتحققعمليحقوقو مسئوليتهايزناندرعرصههايداخليوبينالملليرابراساسسندمرجع (منشور حقوقومسئوليتهايزنان درنظامجمهورياسلاميايرانمصوب 31/3/1383 شورايعاليانقلابفرهنگي) فراهمنمايد.
درمنشورحقوقومسئوليتهايزندرنظامجمهورياسلاميايرانمسائلزيردر جهت حمايتازحقآموزشزنانمطرحشدهاست:
• حقومسئوليترشدعلمي،معنويواخلاقيباهمكاريوحمايتاعضايخانواده.
• حقبهرهمنديازاطلاعاتوآموزشهايموردنياز.
• حقومسئوليتدركسبوافزايشآگاهينسبتبهشخصيت،حقوقونقش خويشدر عرصههايمختلفزندگيمنطبقباآيينمقدساسلام.
• حقتبادلاطلاعاتوارتباطاتفرهنگيسازندهدرراستاياهدافاسلامدرابعاد مليوبينالمللي.
• حقبهرهمنديازمراكزفرهنگيويژهبانوانبارعايتضوابطاسلامي.
• حقسوادآموزيعمومي،ارتقايآموزشيتابالاترينسطوحوبرخورداريازامكاناتآموزشو پرورشبرايزنان.
• حقمشاركتبانواندرسياستگذاريوتصميمگيريومديريتهايآموزشي،علميو حضورفعالدرمجامعفرهنگيعلميداخليوبينالملليبارعايتشئونات اسلامي. (جمعی از اندیشمندان مسلمان، 1385)
2-2-2. قوانین عادی:
قوانينديگرينيزكهدربارهحقآموزشزنانوجوددارد،باالهامازقانوناساسي،درجهتتحققهرچهبيشتراينحقگامبرداشتهاند. برخيازاينقوانينذكرخواهدشد:
• قانون اساسی معارف (فرهنگ) در سال 1290هـ.ش که در واقع اولین قانون در خصوص آموزش و پرورش رسمی در کشور بود مشتمل بر 28 ماده از تصویب مجلس شورای ملی گذشت و بر اساس مفاد آن ساختار آموزش و سیاستهای لازم در مورد نظام رسمی آموزش و پرورش کشور تعیین و اعلام شد.در این قانون علاوه براینکه در ماده 2و4 بر اصل آزاد و اجباری بودن آموزش و پرورش تأکید شدهاست همانند اکثر اسناد بینالمللی حقوق بشر از اصطلاحات هرکس، محصلین، طفل، مدارس و مکاتب بدون ملاحظات جنسیتی استفاده نموده و بر آموزش و پرورش همگانی(دختر و پسر) تأکید شدهاست، همچنین با نگاه بشر دوستانه در ماده27 این قانون تصریح شدهاست که قبول محصلین بیبضاعت در کلیه دورههای آموزشی برای دولت
