
کودک» را به کلی نادیده گرفته و فراموش کرده بودند. آن گونه که برن شرح می دهد حالت خود بالغ مانند یک رایانه عمل می کند. این بخش فرد، اطلاعات را جمع آوری و به شیوه ای عینی و غیر احساسی پردازش می کند. در حالی که حالت خود کودکی شامل تکانهها، احساسها، و اعمال خود به خودی یا خودانگیخته می باشد(کوری، 1982؛ به نقل از ساعتچی، 1385).
ایماگو
فلمک(2003) معتقد است خود زوجها برای تشخیص و مکان یابی149 جراحتهای کودکی توانمندند. تجربه دوباره150 آسیبهای گذشته می تواند دری به روی التیام زخمها بگشاید. در این راستا هندریکس(1382) تمرینی مرحله به مرحله و ذهنی را ارائه می دهد که در آشنایی هر چه بیشتر زوجین با زخمها و جراحات دوران کودکی خود و نیز همسرشان بسیار مفید است. به این صورت است که خانه کودکی خود را بیاد بیاورند و مراقبان اولیه (پدر و مادر و…) را تجسم کند و اینکه آنها در همان عالم تجسم، باید نیازها و خواسته های ایشان را به پدر و مادر بگویند در این تمرین هر یک از زوجین با پدر و مادر و سپس با یکایک افراد دیگری که در شکل گیری شخصیت آنان نقش موثری داشته اند، روبرو شوند. هنگامی که تمامی اطلاعات لازم را جمع آوری کردند به ارامی به زمان حال باز گردانده می شوند و اطلاعات بدست امده را روی کاغذ بنویسند. با این تمرین، اطلاعات لازم جهت شناسایی ایماگو بدست می آید مرحله بعد بدین صورت است که زوجین اطلاعات بدست آمده را که حاوی خصوصیات مثبت و منفی شخصیتهای کلیدی دوران کودکی آنهاست با یکدیگر در میان گذارند با انجام این تمرین، زوجها قالبیت و توانایی آن را می یابند تا زخمها و جراحاتی که در پشت رفتارهای عصبی، گیج کننده و یا ناخواسته و بی اختیار همسرشان نهفته است را ببینند و آنها را درک کنند.
تکنیک کشسانی
اصل کشسانی از قابلیت ارتجاعی و کشسان پذیری شخصیت سخن می گوید. با این روش فرد به مقابله با پیامها می رود که از کودکی به مراتب شنیده است و با تسلیم شدن به انها، بخشهای داشته اما نادیده گرفته شده ی شخصیتش را از دست داده است. به عبارتی، پیام اصل کشسانی به فرد این را می گوید: « می تواند چیزی باشد که تا کنون نبوده است» این در حالی است که بخش تصاحب نشده شخصیت فرد در درون بخشهای اشکار و پر رنگ شخصیت همسرش پنهان شده است(حسینی، 1390). طبق همین اصل تکنیک کشسانی شامل فرایند تعریف نیازها و تبدیل آنها به درخواستهای کوچک و مثبت انجام می شود از جمله فوایدی که این تکنیک به دنبال دارد این است: کسی که تغییرات رفتاری را درخواست می کند می تواند برخی از نیازها ارضا نشده کودکی خود را برآورده نماید. کسی که خود را تغییر می دهد، بخشهایی از خویشتن گمشده خود را باز می یابد. کسی که خود را تغییر می دهد، نیازهای سرکوب شده ای از خود را ارضا نموده که مشابه نیازهای بیان شده همسرش است حاصل و نتیجه تمامی این رشدها، افزایش فزاینده ای در احساسات مثبت بین زوجین می باشد(هندریکس، 1382).
تکنیک صحنه مرکزی تجدید نظر شده
فرایند انجام این تمرین عبارت است از شناسایی و تعریف یک صحنه مرکزی و سپس بازنویسی نسخههای تجدید نظر شده ای از آن که یکی از تکنیکهای مفید در رابطه با سرخوردگیهای شدید و تکراری است. این تمرین در کاهش دفعات و شدت صحنههای محوری (مرکزی) بسیار مفید واقع می شود. صحنههای مرکزی، دعواها و جر و بحثهای دردناکی هستند که می توانند بسیار مخرب و مضر باشند. صحنههای مرکزی هنگامی اتفاق می افتند که سازگاریهای دوران کودکی یکی از طرفین در رویارویی مستقیم با سازگاریهای دوران کودکی طرف دیگر، در معرض آزمایش قرار گیرد. چنین وضعی باعث می شود که درگیری و برخورد بوجود آمده دو چندان و آزارنده باشد به طور معمول دعواهای مرکزی به بن بست ختم شده و برای هر دوی طرفین درد عاطفی عمیقی به همراه می آورد(هندریکس، 1382).
جمعبندی کلی
دیابت به عنوان یک بیماری شایع و یکی از بزرگترین مشکلات بهداشتی همه کشورها است. به طوری که سازمان جهانی بهداشت از آن به عنوان یک اپیدمی خاموش نام میبرد. عوارض و مشکلات ناشی از دیابت تاثیر زیادی بر کیفیت زندگی فرد و جامعه گذاشته (فونل و اندرسون151، 2004) و هزینه زیادی را بر فرد و اقتصاد جامعه تحمیل میکند.
تخمین زده میشود که تعداد کل افراد مبتلا به دیابت از 171 میلیون نفر در سال 2000 به 366 میلیون نفر در سال 2030 خواهد رسید. در ایران نیز دیابت در راس بیماریهای واگیردار کشور قرار گرفته و تخمین زده میشود 2/5 % جمعیت ایران (5/3 میلیون نفر) به دیابت مبتلا باشند. این بیماری سالانه مسئول مرگ 4 میلیون نفر در جهان به شمار میرود (دلاوری و همکاران، اندرسون، 2004). بنابراین توجه به ابعاد روانشناختی بیماران میتواند در روند درمان این بیماری بسیار مهم و موثر قلمداد شود.
یکی از مشکلات عمده در کنترل مطلوب این بیماری عدم پیروی بیماران –بین 23% تا 93%- از درمان و رژیمهای درمانی است. کانون کنترل سلامت به عنوان یکی از مولفههای باور بهداشتی از جمله عواملی است که به نظر میرسد با پیروی از درمان در ارتباط باشد (مروتی شریفآباد و همکاران، 2009).
پژوهش ها نشان داد که برای ارتقای رفتارهای سلامتی باید بیشتر بر باورهای افراد مبنی بر تاثیر عوامل درونی و تواناییهای خودشان و همچنین تاثیر افراد مهم بر کنترل عوامل بیرونی، محیطی و شانس با توجه به اینکه پیروی از درمان مولفهای اساسی در نتیجه درمان است لذا کانون کنترل سلامت به عنوان عاملی تاثیرگذار در پیروی از درمان در این پژوهش مورد بررسی قرار میگیرد.
شیوع افسردگی در دیابتیها 2 تا 3 برابر جمعیت میباشد. مطالعات میزان افسردگی در بیماران دیابتی ایران را 8/71 تا 87 % نشان میدهند (زو152 و همکاران، 2004؛ بل و همکاران، 2005). افسردگی در میان دیابتیها پدیدهای چند عاملی است. تعیین عوامل خطری نظیر رفتارهای خود مراقبتی ضعیف، عدم حمایت اجتماعی، خصوصیات جمعیتشناختی، عوارض دیابت و استرسهای عمده زندگی که در بروز و پیدایش افسردگی در بیماران دیابتی موثرند نقش مهمی در پیشگیری و کنترل دیابت و ارتقاء سلامت بیماران دیابتی خواهد داشت.
ارتباط بین افسردگی و میزان گلوکز خون به خوبی شناخته نشدهاست لیکن این ارتباط بین آنها وجود دارد. بیماران دیابتی که افسرده هستند سطح هموگلوبین c1A بالاتری داشته، عوارض دیابت بیشتری در آنها وجود دارد و هزینههای بهداشتی بالاتری نسبت به سایر بیماران دیابتی پرداخت میکنند (اگد و همکاران، 2002). درمان افسردگی در بیماران دیابتی منجر به بهبود کنترل قند خون میشود (لاستمن153 و همکاران، 2002).
افسردگی و اضطراب عموماً همراهان قدرت روابط آشفتهاند. در کمتر رابطهی آشفتهای است که ما شاهد افسردگی یا اضطراب یکی یا هر دو نفر از همسران نباشیم. ویتمن (1999) معتقد است برآشفتگی روابط زوجها عامل نگهداری و حفظ کننده روابط هیجانی است. تاثیر بیماری بر روابط میان فردی یکی از ابعاد دشوار سازگاری با بیماریهای مزمن چون دیابت است. ظهور و تداوم اختلالات روانپزشکی در اثر بیماری دیابت میتواند به صورت منفرد یا ترکیبی، مستقیم یا غیرمستقیم رابطه زوج را به شکل منفی تحت تاثیر قرار داده و رضایت زناشویی را مختل کند. در مطالعات گلاسکو و توبرت (1988) نشان داده شد که حمایت خانوادگی قویترین و ثابتترین پیشبینی کننده پیروی از دستورات درمانی در بیماران دیابتی نوع II سنین بالاتر از 40 سال است و تعاملهای غیرحمایتی خانواده پیروی ضعیفتر از برنامه خودمراقبتی دیابت را پیشبینی میکند. دریافت حمایت اجتماعی بخصوص از جانب خانواده میزان بهبودی و سازگاری با بیماریهای مزمنی مانند دیابت را تسهیل کرده و در نتیجه موجب رعایت بهتر رژیم درمانی و کنترل مناسب قند خون میشود.
در بررسی پیشینه پژوهش مشخص گردید که با وجود بار اقتصادی، اجتماعی و روانی بالای بیماری دیابت و با وجود علم به این امر که روابط بین فردی زوجین میتواند عاملی تعیین کننده در کاهش افسردگی داشته و سایر ابعاد بیماری را تحت تاثیر خود قرار میدهد ولی تا کنون هیچ پژوهش داخلی و خارجی فرد دیابتی و همسر وی را به طور همزمان در معرض درمانهای روانشناختی قرار ندادهاند. خلا موجود پژوهشگر را بر آن داشت تا به بررسی تاثیر ایماگوتراپی (که درمانی مبتنی بر ارتباط زوجین است) پرداخته و تاثیر آن را بر نشانگان دیابت، افسردگی، رضایت زناشویی و همچنین تغییر نگرش در کانون کنترل سلامت آنها را مورد بررسی قرار دهد.
فصل سوم: طرح پژوهش
روش پژوهش
این پژوهش از نظر اهداف یک پژوهش کاربردی است و از نظر روش پژوهش، شبه آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل است. دیاگرام طرح پژوهش در جدول 3-1 آمده است.
جدول 3-1. دیاگرام طرح پژوهش
T2
X
T1
GER
T2
–
T1
GCR
همانطور که از دیاگرام پیداست شرکت کنندگانها به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه تقسیم شدند. عمل آزمایش بر روی گروه آزمایش انجام شد و گروه گواه در مداخله شرکت نکردند. قبل از انجام عمل آزمایشی، از هر دو گروه پیش آزمون گرفته شد و در پایان کار تفاضل نمرات پیش آزمون- پس آزمون گروه آزمایش با تفاضل نمرات گروه گواه مقایسه شد تا مشخص شود که عمل آزمایشی مؤثر بوده است یا خیر.
شركتكنندگان
جامعه آماري در این پژوهش شامل زنان متاهل مبتلا به دیابت نوع ll شهر مشهد در سال 1394 باشند. حجم نمونه 20 نفراز زنان متاهل دارای بیماری دیابت نوع ll میباشد که به همراه همسرانشان در طرح شرکت کرده و با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس گزینش گردیده و در دو گروه آزمایش (10 زوج) و کنترل (10 زوج) قرار گرفتند. نمونه آماری این پژوهش از میان زنان مبتلا به بیماری دیابت نوع ll مراجعه کننده به بنیاد بین المللی پیشگیری و کنترل دیابت شهر مشهد بود که به همراه همسرانشان در این طرح شرکت داشتند.
ملاکهای ورود به طرح:
-داشتن افسردگی متوسط یا شدید
-داشتن دامنه سنی 35 تا 55
-متاهل بودن
– گذشتن حداقل یکسال از زمان تشخیص دیابت نوع دوم بنا به تشخیص پزشک متخصص غدد
– درمان با قرصها، انسولین یا هر دو
-عدم شركت همزمان در ساير برنامههاي درماني دیگر
– رضایت آگاهانه جهت شرکت در طرح به همراه همسرشان
-برخورداری از علاقه و انگیزه کافی جهت شرکت منظم در پژوهش
-علاقه به همکاری و مشارکت در تمامی جلسات
– داشتن تعهد جهت انجام تکالیف محول شده
ملاكهاي خروج از طرح:
– شركت همزمان در ساير برنامههاي درماني
-غیبت بیش از سه جلسه
– نداشتن تعهد جهت انجام تکالیف محول شده
-انجام تغییرات دارویی
ابزار پژوهش
در این پژوهش به منظور اندازه گیری متغیرهای مورد نظر از مقياسهای ذیل استفاده گردید
الف)پرسشنامه جایگاه کنترل سلامت چند وجهی والستون (MHLCS)
ابزاری برای سنجش باورهای کنترل سلامت که به پیشگویی رفتارهای بهداشتی مبتنی بر باورهای افراد میپردازد. در این پژوهش از نسخه الف این مقیاس استفاده شد.این مقیاس مشتمل بر 3 بعد باور کنترل سلامت درونی (6 عبارت)، باور کنترل سلامت افراد مؤثر (6 عبارت) و باور کنترل سلامت شانس (6عبارت) است. نمرهبندی این ابزار برای هرعبارت بین 1 تا 6 و نمره کل در هر بعد بین 6 تا 36 می باشد.
این مقیاس توسط والستون وهمکاران در سال1992 طراحی شده است. دارای معیار شش گانه لیکرت و شامل سه مؤلفه با عناوین کانون کنترل درونی، کانون کنترل سلامت بیرونی قدرت دیگران و کانون کنترل سلامت بیرونی شانس می باشد و به قرار زیر است :
1. کانون کنترل سلامت درونی : شامل درجه اعتقاد فرد به این امرکه خود فرد مسئول سلامت فرد است.
2. کانون کنترل
