
نیز، نظرات متفاوتی مطرح شده و اندیشمندان از ایدههای مختلفی تحت عنوان مولفههای نظریه پیچیدگی نام بردهاند. تویسی ( b۲۰۰۲: ۱) در این رابطه می نویسد: “در باره نظریه پیچیدگی دیدگاه واحدی وجود ندارد. دشواری که در عرضه نظریه پیچیدگی وجود دارد این است که اصول و مفاهیم آن به هم مرتبط شدهاند. برای تقسیم آن به بخشها، به مهارت نیاز داریم، اما من از چهار مفهوم استفاده میکنم: خود ـ سازمان ، پارادوکس147، نوپدید، لبه آشوب”.
کوهن و همکاران (2011: 34) به مفاهیم بازخورد، بازگشت148، نوپدید، پیوند و خود ـ سازمان در سیستمهای پیچیده اشاره نموده و در توصیف سیستمهای باز بر خروج از دیدگاههای سادهگرای علیت خطی، توانایی پیشبینی، کنترل و پردازش، و ورود به عدمقطعیت، شبکهها و پیوند، خود ـ سازمان، نوپدیدی در ورای زمان و از طریق بازخورد و ارتباطات محیطهای درونی و بیرونی، و بقا و تحول از طریق انطباق و تغییر تاکید میکنند.
به گفته الهادف ـ جونز نظریه پیچیدگی شامل شماری از اصول محوری است که اولین آنها خود ـ سازمان یا توانایی سیستم یا سازمان برای تحول خودش از درون است. خود ـ سازمان بستگی به چند ویژگی دیگر از سیستم یا سازمان دارد: قابلیت انطباق، سیستمهای باز، یادگیری، بازخورد، ارتباط و نوپدیدی. همه این ویژگیها در ارتباط با یکدیگر تلاش میکنند که سیستمهای پیچیده و سازمانها را قادر سازند که هم زمان هم مقاومت کنند و هم نوآور باشند ( جاسمن149 و مک لوین150، 2011: 119).
همانگونه که تویسی اشاره مینماید درهمتنیدگی خاصی میان مولفههای نظریه پیچیدگی وجود دارد که طرح و بررسی مجزای آنها را دشوار میکند. همین امر موجب میشود که به عنوان مثال در توصیف خود ـ سازمان ناگزیر به نوپدیدی اشاره نماییم و یا در تشریح پیوند به بازگشت رجوع کنیم. با وجود تنوع مفاهیم نظریه پیچیدگی، میتوان از برخی مولفهها مانند خود ـ سازمان و نوپدیدی به عنوان مفاهیم کلیدی نام برد که در بیشتر تعاریف نویسندگان ذکر شده است. مفاهیم دیگری مانند نظم ـ بینظمی، پارادوکس و ابهام، لبه آشوب، پیوند، بازخورد، و تعامل نیز در غالب نوشتهها به چشم میخورند. البته این مولفهها بسیار با یکدیگر تداخل و همخوانی دارند و توصیف یکی بدون دیگری امکانپذیر نیست. در شکل 2-1 برخی مفاهیم نظریه پیچیدگی نشان داده شده است.
شکل 2-1: عناصر نظریه پیچیدگی (کوهن و همکاران، 2006: 3)
2-5-1- خود ـ سازمان
واژه خود ـ سازمان در اواخر دهه 50 مطرح گردید و توسط ریاضیدانان، مهندسان، سیبرنتیکها و روانپزشکان استفاده شد. در نهایت این واژه در دهههای 80 و 90 در موسسه سانتافه به عنوان ایده نوین ظهور کرد، در حالی که حدود نیم قرن پیش از آن وجود داشته است (مورن، 2006: 10). پوانکاره در اواخر قرن نوزدهم اظهار داشت که سیستم پویا بر حسب انرژی جنبشی ذرات آن و نیز انرژی پتانسیل ناشی از تعامل ذرات مشخص میشود. پوانکاره با نشان دادن این که به طور معمول تخمین انرژی پتانسیل غیرممکن است، اثبات نمود که سیستمهای پویا به طرز گستردهای غیریکپارچه151 هستند. اگر سیستمها یکپارچه باشند دیگر جایی برای نقش زمان و خود ـ سازمان نمیماند. سیستمهای یکپارچه یک جهان ایستا و از پیشتعیینشده را توصیف میکنند (پریگوژین، 1997: 39 ). در واقع ادعای عدمیکپارچگی سیستمهای پویا، زمینهساز طرح ایده خود ـ سازمان گردید.
به زعم پریگوژین ( 1997: 71) خود ـ سازمان عبارت است از انتخاب میان موقعیتهای یک نقطه انشعابی که توسط قوانین احتمالات تعیین میگردد. خود ـ سازمان به دور از تعادل منجر به پیچیدگی فزاینده میگردد. بقای سازمان در طبیعت از طریق اداره مرکزی تحقق نمییابد و نمیتواند که تحقق یابد، نظم تنها توسط خود ـ سازمان حفظ میگردد. سیستمهای خود ـ سازمان امکان انطباق با محیط غالب را امکانپذیر میسازند، به عنوان مثال آنها به تغییرات در محیط با پاسخهای ترمودینامیکی که سیستم را در برابر اختلالات ناشی از شرایط خارجی بینهایت انعطافناپذیر و مقاوم میسازد، واکنش نشان میدهند. ما میخواهیم برتری سیستمهای خود ـ سازمان بر فناوری ساخت بشر را یادآور شویم که به شدت از پیچیدگی اجتناب میورزند و همه فرایندهای فنی را به گونه سلسله مراتبی به دقت اداره میکنند.
خود ـ سازمان، مولفه بنیادی است که در رویکردهای مکانیکی نادیده گرفته شده است. در دیدگاه علمی نیوتنی/ پوزیتویستی عوامل خارجی علت تغییرات در موقعیتها و حرکات ابژهها میشود. خود ـ سازمان میتواند در همه موجودات، سیستمهای شیمیایی، آب و هوا، سیستمهای طبیعی و سیستمهای انسانی به طور فزایندهای یافت شود. خود ـ سازمان با این حقیقت مشخص میگردد که هیچ عامل خارجی وجود ندارد که سیستم را طراحی نماید، بسازد یا حفظ نماید. ساختار آزادانه از تعاملات درونی سیستم به تنهایی نوپدید میگردد. پدیده خود ـ سازمان، تنها در سیستمهایی محقق میگردد که از تعادل دور هستند. جایی که جریان مستمر و تبادلات شدید انرژی میان بخشهای سیستم وجود دارد (کله ولاند، 2009: 2).
به گفته موریسون (1393: 30) ویژگی اصلی خودسازماندهی توانایی یک سیستم در تحول خود از درون است. در این فرایند، شرایط مکانی باعث این خودسازماندهی نوپدید میشود. کافمن که به دنبال تبیین نظام جهان هستی بود، دریافت که «در یک سوپ شیمیایی»، وقتی تعداد متفاوتی از انواع مولکولها، از حد معینی تجاوز میکند، ناگهان سوختوسازی خودتحریکی پدیدار میشود. وی با آزمون فرضیهاش به این نتیجه رسید که وقتی تعداد زیادی از لامپها به صورت پراکنده به همدیگر متصل شدند، چشمکزنی تصادفی لامپها به تدریج الگوهای جالب و با نظمهای متفاوتی را به وجود آورد. کافمن آن را «نظم آزاد152» نامید ( دال، ١٣93: ۲۶۹).
همان گونه که اشاره شد، مفاهیم نظریه پیچیدگی بسیار درهمتنیده هستند. خود ـ سازمان یکی از این مفاهیم است که با مفهوم نوپدید ارتباط تنگاتنگی دارد. سیستمها توانایی خود ـ سازمان دارند که نه بر طبق یک طرح کلان قبلی است و نه بر طبق یک مسیر انتخاب شده قراردادی یا یک سری اهداف است، بلکه خود ـ سازمان، خود به عنوان نتیجه تعامل میان ارگانیسم و محیطش نوپدید میشوند (کاستی153، ۱۹۹۷) و ساختارهای جدیدی نوپدید میشوند که از ابتدا تصور نمیشدند (مری154، ۱۹۹۸) (موریسون، 2003: 285 ).
از دیدگاه سیلییرز (1998: 90) ویژگیهای سیستمهای خود ـ سازمان از این قرارند:
• ساختار سیستم نتیجه تعامل میان سیستم و محیط، و نه یک طرح، برنامه یا شرایط درونی از پیشتعیین شده میباشد.
• این سیستم قادر است به شیوه انعطافپذیر با تغییرات غیرقابلپیشبینی محیطی سازگار گردد.
• خود ـ سازمان معلول فرایندهای خطی بازخورد یا کنترل نیست، بلکه درگیر فرایندهای غیر- خطی، نظم ـ بالاتر است.
• خود ـ سازمان ویژگی سیستم به عنوان یک کل است، و مستقل از دروندادهای عناصر مجزا بوقوع میپیوندد. عناصر تنها بر اساس اطلاعات محلی و اصول کلی عمل میکنند. بنابراین سطح بازبینی سیستم بر سطح فهم سیستم یا خردهسیستم تاثیر میگذارد.
• سیستمهای خود ـ سازمان به همان نسبتی که از گذشته فرا میگیرند، بر پیچیدگیشان افزوده میشود. پیچیدگی فزاینده منجر به نقض آنتروپی میگردد، که به نوبه خود موجب نوعی جریان گستردهتر اطلاعات و انرژی به سیستم میشود.
• یک سیستم خود ـ سازمان شده همواره قالبهایی از گذشته دارد.
• از آن جایی که فرایند خود ـ سازمان با اهداف از پیش تعیین شده هدایت یا کنترل نمیشود، نمیتوان در باره کارکرد سیستم سخن گفت. کارکرد سیستم تنها قادر است بر حسب کنترل در درون آن چه که هست، توصیف شود.
• سیستمهای خود ـ سازمان نمیتوانند به سطوح ساده تنزل یابند، زیرا همه سطوح درهمتنیدهاند (استر،2005: 93).
مورن (2006: 10) برای تشریح فرایند خود ـ سازمان، از اصطلاح جامعتری استفاده میکند تا از این طریق تاکید بیشتری بر نقش فرد و محیط داشته باشد. وی به سازمانهای زنده عنوان خود ـ بوم ـ سازمان میدهد، که بر مبنای آن ایده خود ـ سازمان برای جلب انرژی و اطلاعات به محیطش وابسته است. ما هم محصول و هم تولیدکننده هستیم. علتها معلولهایی را تولید میکنند که برای علیت خودشان ضروری هستند. مورن (1990) استدلال میکند که یک شیوه دقیق و محاسبه شده برای تشریح فرایند خود ـ سازمان در سیستم های باز و پویا، سیستم خود ـ بوم ـ بازـ سازمان155 است. سیستم به تنهایی و مستقل از محیط، خود را سازمان نمیدهد. هنگامی که سطوح خاص بیثباتی با افزایش پیچیدگی ایجاد میشوند، نقطه بحرانی و انشعابی دوگانهای حاصل میگردد. در آن نقطه سیستم قادر به جابجایی از هر یک از چند جهت است تا این که پس از یک دوره اغتشاش، نظم نوین و پیچیدهتری ایجاد گردد. اگر نظم بالاتری از سازمان نوپدید نگردد، سیستم به حالت قبلی، سطح پایینتر سازمان برمیگردد (مونتوری،2008: 7).
2-5-2- نوپدیدی
به گفته لنک156 و استفان157 در حالی که در زبان روزمره “نوپدید شدن” به معنای “ظاهر شدن” یا “آشکار شدن” است، در اغلب کاربردهای فنی اصطلاح نوپدید دلالت بر ویژگی مرتبه ـ دومِ ویژگی (ساختار) های مرتبه ـ اولِ خاص دارد، بدین معنی که آنها نوپدید هستند. اما این که چه معیاری است که با آن میتوان پدیدههای نوپدید را از پدیدههای غیر ـ نوپدید تمیز داد، بسیار بحثانگیز است. از جمله این خصوصیات، نوآوری، عدمقابلیت پیشبینی، تقلیلناپذیری، و بروز ناخواسته ویژگیهای نظاممند، به خصوص در سیستمهای مصنوعی میباشند (آگازی و مونتسکو، 2001: 20). کاستی (١٩٩٧) مینویسد: “نوپدید به عنوان رفتار کلی سیستم است که از تعامل مشارکتکنندگان بسیاری ناشی میشود، رفتاری که نمیتواند پیشبینی شود یا حتی بر اساس دانستن تفکیکی هر جزء سیستم نیز قابل پیشبینی نیست” (تویسی،a٢٠٠٢: ١٦). نوپدید میتواند به عنوان الگوهای غیرقابل پیشبینی از نظم نگریسته شود که بواسطه فرایند خود – سازمان ظاهر میگردد. بروز نوپدیدی در نظریه پیچیدگی در شکل 2-2 نمایش داده شده است.
شکل 2-2: بروز نوپدیدی در نظریه پیچیدگی(کوهن و همکاران، 2006: 3)
ساختار در سیستمهای پیچیده یک پدیدهی نوپدید است، معنایی که بیشتر از تعاملات با سیستم منشاء میگیرد تا این که از خارج بر آن تحمیل شود. پدیده نوپدید چندین بعد دارد:
• پایینها ـ بالا: ساختاری که ما در سیستمهای پیچیده مشاهده میکنیم از قوانین محلی ناشی میشود که بخشهای سیستم برای هدایت تعاملاتشان با یکدیگر استفاده میکنند. مشاهده این قوانین منجر به الگوهای بازگشتی ارتباطات میان بخشها در سیستم میشود. این ارتباطات بازگشتی همان چیزی هستند که ساختار سیستم را تشکیل میدهند.
• پیچیدگی از سادگی: ساختارهای بسیار درهمتنیده میتوانند از شمار بسیار کوچک عناصر و تنها مقدار اندکی قوانین، نوپدید گردند.
• غیرقابلپیشبینی: این امکان وجود ندارد که پیشبینی کنیم که در سیستمهای پیچیده از هر مجموعه قوانین داده شده، چه ساختاری نوپدید میگردد (کله ولاند158 (2009: 11).
مورن( 2006: 8) در توصیف نوپدیدی مینویسد: “آنچه که در نوپدیدی مهم است این حقیقت است که نوپدیدی از کیفیتها و اجزا قابل کم کردن نیست، و بنابراین غیرقابلتقلیل است. آن تنها در بخشی از سازمان کل ظاهر میشود. نوپدیدی در هر سیستمی حضور دارد. در مولکول آب تعداد معینی از ویژگیها و مشخصات وجود دارد که در هیدروژن و اکسیژن به طور مجزا وجود ندارد.”
دیویس و همکاران در تببین نوپدید به این حقیقت اشاره میکنند که به همان نسبت که سیستمها به طور فزاینده درجات بالای پیچیدگی سازمانی را اکتساب مینمایند، ویژگیهای جدیدی را از خود نشان میدهند که از برخی جهات از ویژگیهای بخشهای تشکیلدهنده آن فراتر هستند، و به شیوههایی رفتار میکنند که نمیتوان آنها را بر اساس قوانین حاکم سادهتر پیشبینی کرد. آنها میان مفهوم “ضعیف”159 و
